آشنايي با بهاييت
زيربناي اخلاق در بهائيت نويسنده: نورمحمد نجفي - ???7/5/2 در خاطرات مسيح الله رحماني هم از اين دست فجايع ديده مي شود. آنجا که يک بهائي به دختر خودش تجاوز کرده و پس از آنکه از طرف اطرافيان از او درباره اين عمل شنيع سوال مي شود جوابي بدين مضمون مي دهد: چگونه است که يک باغبان مي تواند از محصول باغ خود استفاده کند و ما نمي توانيم. و اين را يک رابطه منطقي مي داند. يا جاي ديگري که عملي شنيعي انجام مي گيرد و بهائي مرتکب مي گويد براي اين کار در بهائيت، حکمي نداريم. در کتاب اصول عقائد بهائيان، صفحه 11 چنين آمده است: “شخص انسان بايد به اخلاق روحانيه و اعمال و افعال طيبه طاهره مزين باشد. هر نفسي به اين مقام نائل نشود او از انسان محسوب نه” هر انسان طالب فضل و کمالي در پي مکارم اخلاق و افعال طيب و طاهر مي باشد؛ ولي با ديدن هر نوشته و خواندن هر کتابي و شنيدن هر سخني نمي توان کورکورانه قدم در راه آن گذاشت، بايستي ديد که نويسنده و مبدا صدور اين نوشته و امثال آن کجاست و زيربناي فکري و ديني آنها چيست. براي پي بردن به زيربناي عقيدتي و فکري صاحبان اين نوشته(ها) مي توان از تاريخ و سرگذشت آنها کمک گرفت. با بررسي اعمال و گفتار معاصرين اين جماعت به خط مشي آنها پي برد. در بررسي تاريخ بهائي گري، پيوند ناگسستني و محکمي بين بهائي گري و بابي گري مي بينيم. هر چند که سران بهائيه، سعي بر حذف پاره از مکتوبات بابيه را داشته اند، اما به طور کامل موفق نشده اند و عليرغم آنکه بنا به گفته حسينعلي نوري(بها) نوشته هاي باب ديگر رزق و روزي آدميان نيست و رزق ماهيان درياست، اما هنوز نوشته هاي باب را مي توان در گوشه و کنار کتابخانه هاي خصوصي پيدا کرد و اين، خود نقض کننده آن کلام بها مي باشد که، جماعت بهائي سخنان او را وحي و عاري از اشتباه مي دانند. در واقعه بدشت که اصحاب و ياران نزديک باب در آن حضور داشتند و حسينعلي نوري(بها) هم در آن شرکت داشت، زرين تاج که به قره العين مشهور بود، پس از آنکه بزک کرده و بدون حجاب نزد اصحاب باب حاضر شد، از خود چند جمله اي به يادگار گذاشت. او مي گويد:” اي اصحاب اين روزگار از ايام فترت شمرده مي شود امروزه تکاليف شرعيه يکباره ساقط است و اين صوم و صلات کاري بيهوده است…پس زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خويش را در مضاجعت طريق مشارکت بسپاريد و در اموال يکديگر شريک و سهيم باشيد که در اين امور شما را عقابي نخواهد بود…” اين گفتار زرين تاج، مقدمه اي بود بر آزادي روابط جنسي ميان پيروان باب و سپس ترويج آن در ميان بهائيان و خصوصا مبلغان بهائي. آنچه را که مي توان در اين باره خواند و اين جماعت فريبکار را بهتر شناخت، در کتاب هايي از فضل الله مهتدي و نيکو و ديگراني که از اين جماعت روي گردانده اند، مي توان ديد. نکته ديگري که در اين باره مي توان گفت آن است که معلوم مي شود که چه چيزهايي براي زرين تاج سختي و رنج را در پي داشته است. به قول خودش صوم و صلات و تکاليف شرعيه؛ و ديگر آنکه چه چيزهايي را دوست داشته و مي پسنديده، طريق مشارکت در مضاجعت زنان. همان که خودش پايه گذارش در بابيه بود و افتخار همبستر شدن با خود را، به ياران باب اعطا کرد. همين اعمال اين زن هوسران بود که محکم ترين فرد بابي يعني ملا حسين بشرويه را مجبور به تهديد اصحاب بدشت به حد زدن مي کند. اما طيق دستور چه آئيني حتما خودش هم نمي دانست. پس ديديم که اولويت براي زرين تاج، مشارکت جنسي بود و نه پرداختن به فضائل و کمالات انساني. اين همان زني است که بهائيان به شدت در پي آنند که او را پاک و طاهر نشان دهند و در نوشته هاي خود او را مظهر پاکي و معصوميت مي خوانند. در خاطرات فضل الله مهتدي مي خوانيم که مبلغان بهائي و اطرافيان عبدالبها چگونه به دختران و زنان شوهردار يا بيوه به چشم خيانت نگاه مي کردند و … در خاطرات مسيح الله رحماني هم از اين دست فجايع ديده مي شود. آنجا که يک بهائي به دختر خودش تجاوز کرده و پس از آنکه از طرف اطرافيان از او درباره اين عمل شنيع سوال مي شود جوابي بدين مضمون مي دهد: چگونه است که يک باغبان مي تواند از محصول باغ خود استفاده کند و ما نمي توانيم. و اين را يک رابطه منطقي مي داند. يا جاي ديگري که عملي شنيعي انجام مي گيرد و بهائي مرتکب مي گويد براي اين کار در بهائيت، حکمي نداريم. در ادامه فعاليت اين فرقه دست ساز، شاهد اختلاف بين دسته ها و گروه هاي مختلف بهائي، درباره آزادي زنان و حجاب و مواردي از اين دست هستيم که پرداختن به آن مجال ديگري مي طلبد. از اين دست موارد در ميان بهائيان زياد ديده مي شود. هر چند که اين جماعت امروزه رنگ عوض کرده و دم از اخلاق و اخلاق گرايي مي زنند. حال با خواندن موارد بالا مي توان به سبقه و عقبه تاريخي – اخلاقي اين جماعت پي برد. قضاوت با خواننده منصف، عاقل و بالغ.