اقسام تقیه از جهت حکم
از جهت حکم ، تقیه دارای احکام پنجگانه زیر می باشد . [1]
1) تقیه واجب :
هرگاه اظهار حق خطر جانی یا مالی یا ناموسی داشته باشد و در مقابل ، هیچگونه فایده ای نداشته باشد . در این جا تقیه ( عدم اظهار حق ) واجب است و اگر در این صورت تقیه نکند و ضرر جانی و یا مالی و یا ناموسی متوجه او شود مسئول خواهد بود مانند کسی که تنها در بیابان عبور می کند و از تصمیم چند نفری که از آنجا عبور می کنند آگاه هست و اگر به زبان نگوید من بت پرست هستم همانجا خونش را می ریزند .
2) تقیه حرام :
هرگاه تقیه موجب ترویج باطل و گمراه ساختن مردم و تقویت ستم گردد در آنجا تقیه ، حرام است و باید در این راه از هرگونه خطری ، استقبال کرد ، مخالفین برای این که چهره شیعه را مشوه و زشت نشان دهند به شیعه تهمت می زنند .[2] که آنها تقیه را در تمام موارد جایز می دانند حتی در مواردی که انجامش در شریعت مقدسه حرام است . مانند ریختن خون افراد و یا آبروی انسان های محترم و …
و مـا بـه خاطر دفع این اتهام گوشه ای از مواردی که تقیه در نزد شیعـه حـرام است [3] را بـیـان
می داریم تا دروغگو رسوا گردد .
- تقیه در ریختن خون دگران :
کشتن مؤمن در مواردی که مستحق کشتن نباشد قطعا حرام است و تقیه در آن راه ندارد .
- تقیه در قضاوت :
قضاوت تقیه ای که سبب کشته شدن مسلمانی شود قطعا حرام است و همچنین اگر قاضی بخواهد ضرری را از خودش دفع کند که لازمه اش ظلم به دیگری باشد که این هم حرام است .
- تقیه در مواردی که موجب فساد در دین بشود :
اگر تقیه موجب فساد و تباهی دین شود حرام است و بهترین نمونه اش نهضت خونین حضرت سیدالشهداء اباعبدا… الحسین u است و کتاب شهداء الفضیله که سرگذشت علمای شهید شیعه است گویای همین است که شیعه مواردی را که تقیه موجب فساد در دین باشد حرام دانسته و تا پای جان از دین و ارزش های آن دفاع نموده است و همچنین انقلاب اسلامی ایران و قیام جانانه امام خمینی (ره) در برابر طاغوت گویای این مساله است .
- تقیه در شرب خمر :
در مورد شرب خمر تا زمانی که به خطر جانی نرسیده است نباید اقدام نماید . [4]
امام خمینی (ره ) درباره موارد حرمت تقیه می فرمایند : « در برخی از محرمات و واجباتی که در نظر شارع و متشرعه اهمیت ویژه ای دارند ؛ تقیه جایز نیست ، مانند : ویران کردن کعبه معظمه و مشاهده مشرفه ، رد کردن اسلام و قرآن ، و تفسیر آن به گونه ای که حقیقت دین تحریف گردیده ، و مانند مذاهب الحادی معرفی گردد .
و نیز هرگاه تقیه کننده از موقعیت ویژه ای در میان مسلمانان برخوردار است که ارتکاب فعل حرامی یا ترک واجبی از روی تقیه موجب وهن مذهب و شکستن حرمت دین گردد ، تقیه بر چنین فردی جایز نیست . [5]
و شاید به همین جهت است که امام صادق u فرموده است : « در شرب خمر تقیه نخواهم کرد » و نیز هرگاه اصلی از اصول اسلام ، یا یکی از ضروریات دین در معرض خطر باشد تقیه در آن مورد جایز نیست ، اینکه حاکمان جائر تصمیم بگیرند که احکام مربوط به ارث یا طلاق یا نماز یا حج را تغییر دهند . [6]
3) تقیه مستحب :
آنجا که تقیه کردن بهتر است و ترکش به تدریج منتهی به ضرر می شود مانند ترک مدارا و دوری گزیدن از معاشرت با اهل سنت .
4) تقیه مکروه :
آنجا که تقیه نکردن و تحمل ضرر ناشی از این ترک بهتر می باشد . مانند : ترک کلمه کفرآمیز از سوی اشخاصی که رهبر و مقتدای مردمند و به عبارت روشنتر ، تقیه مکروه عبارتست از تقیه ای که ترکش و تحمل ضرر ناشی از ترک تقیه در نظر شارع راجح باشد .
5) تقیه مباح :
هرگاه ترک تقیه ، یک نوع دفاع و تقویت از حق باشد در اینجا انسان می تواند فداکاری کند و جان خود را بر سر این کار بگذارد ، همانطوریکه حق دارد از این صرف نظر کرده و جان خویش را حفظ نماید مانند قضیه عمار که پدر و مادرش ( یاسر ، سمیه) در چنگال شکنجه بت پرستان گرفتار شدند و پدر و مادرش تقیه نکردند و شهید شدند ولی عمار آنچه آنها می خواستند اظهار داشت ، سپس گریه کنان از ترس خدای بزرگ به خدمت پیامبر r شتافت و جریان را به عرض رساند . پیامبراکرم r فرمودند « ان عادوا لک فعد لهم ؛ اگر باز هم گرفتار شدی همین کار را بکن »[7]، پس در این موقع این آیه شریفه نازل شد :مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ : هر کس پس از ايمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن کس که مجبور شده و[لى] قلبش به ايمان اطمينان دارد. ليکن هر که سينهاش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود»[8]