خوف و رجا
-خوف و رجاء و حب سه دایره متداخلند و بین آنها نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است یعنی آنکه در حب است از آثار خوف و رجاء بهره مند است و آنکه در رجاء است از آثار خوف نیز برخوردار است و آنکه در خوف است فقط آثار خوف را دریافته است.خوف از علم، امید از یقین و دوستی از معرفت و آشنایی سرچشمه می گیرد. پس به بیان دیگر همانگونه که خوف و رجاء و حب مراتب سه گانه ای هستند که رابطه ای طولی با هم دارند علم و یقین و معرفت نیز رابطه طولی دارند
e="color: #008000;">یقین مرتبه بالاتری از حریت است و آن حریت از اسباب است. رجاء یعنی امید به حق داشتن نه به آنچه که بعنوان عبادات نزد من است. تا چشم امید من به کارهایی است که خودم کرده ام نه یقین دارم و نه رجاء را درک کرده ام. برای همین علی مرتضی یگانه سرمایه اش را امید می داند.
معرفت یعنی آشنایی و نزدیک شدن به دوست. علم و یقین تا حدودی نسبت به معرفت، سلبی است و معرفت نسبت به علم و یقین، ثبوتی است. در علم و یقین بنده می فهمد که ماسوا نقشی ندارند و در معرفت می فهمد که متجلی در نقوش، حقیقتی متعال و یگانه است با همه اسماء حسنایش و همین آشنایی، محبت و عشق و شیدایی را رقم می زند.
به قلم : استاد علي رضا موسوي