مساوات در سيره امام علي (عليه السلام)
حضرت علی (ع) از مدیران و کارگزاران خود به طور موکد میخواهند که پاسدار اصل مساوات باشند و میان مردم تبعیض روا ندارند و مردم را در حق یکسان ببینند و تفاخر و امتیازات نژادی و اختلاف های طبقاتی و برتری جویی های اجتماعی را زیر پا بگذارند. امیر مؤمنان u نگاه خود به انسان ها را براساس اصل مساوات چنین بیان فرمودند:
الرزق مقسوم والایام دول والناس إلی آدم شُرّع سواء[1]
« روزی تقسیم شده است و روزگار میچرخد و مردم تا به آدم همه مساوی اند. » [2]
اکنون، مساوات را در دو مورد بررسی میکنیم:
الف- مساوات در بهره مندی از بیت المال
ب- مساوات در برابر قانون
الف- مساوات در بهره مندی از بیت المال
سیره امیر مؤمنانu بهترین الگو و نمونه عینی حکومت دینی است که چگونه تقسیم مساوی امکانات مردمیو بیت المال به صورت اصل و قانون در حکومت آن حضرت رعایت شده است ؛مؤثر ترين عاملي كه مردم را از اطراف علي u پراكنده نمود عدالت او در تقسيم اموال بود، زيرا او اشراف را بر ديگران برتری نمي داد و نه عربي را بر عجمي، و او چون پادشاهان با رؤسا و سران قبايل ساخت و ساز نمي كرد و احدي را از بيت المال بسوي خود جلب نمي كرد.[3] خویشاوندان آن حضرت نیز بدون کم ترین امتیازی با دقت های موشکافانهی ایشان در امر توزیع اموال روبه رو میشدند ؛ به گونه ای که نزدیک ترین فرد از خویشاوندان آن حضرت u هنگام تقسیم بیت المال، هرگز با یک فرد عادی فرق نمیکردند.
در عصر پیامبر اکرمf نیز وضع به همین گونه بود و ظاهراً در عصر خلیفهی اول همان روش ادامه یافت تا اینکه نوبت به عمر رسید. او تفاوت ها و تبعیض ها را بنیان نهاد و ملاحظات سیاسی و اجتماعی را در تقسیم بیت المال دخالت داد.[4] ابن ابی الحدید در این باره مینویسد: «وقتی عمر خلافت را در دست گرفت، پیشی گیرندگان در اسلام را بر غیر آن ها، مهاجران قریش را بر مهاجران غیر قریش، و تمام مهاجران را بر انصار برتری داد و عرب را بر عجم مزیت بخشید.»[5]
و هنگامیکه نوبت به عثمان رسید تبعیض ها به اوج خود رسید. عثمان، برداشتی افراطی از مقام و موقعیت خود داشت و فکر میکرد قدرت سیاسی و بیت المال عمومی، ملک شخصی اوست.[6] عثمان در یکی از اقدام های خود، برادرش ولید را در مقام حاکم، به کوفه فرستاد. ابن مسعود در کوفه متصدی بیت المال بود و وقتی ولید اموالی را از بیت المال قرض گرفت، به عثمان نامه نوشت و عثمان در پاسخ آن به ابن مسعود نوشت: « تو خزانه دار ما هستی، بنابراین، در آن چه ولید از بیت المال گرفته است، متعرض نشو. » گویند ابن مسعود این نامه را خواند و برآشفت و گفت: « من تصور میکردم خزانه درا مسلمانان هستم. حال که روشن شد خزانه دار شما هستم، نیازی بدان ندارم. »[7]
بنابراین امام علی u در برقراری مساوات با سخت ترین مشکل مواجه بودند ؛ زیرا نابرابری، چهرهی دینی و قانونی یافته بود و با گذشت 22 سال از سابقهی آن، مردم به آن خو گرفته بودند.[8]. بدین منظور، حضرتu، روز پس از بیعت، برای مردم سخنرانی کردند و فرمودند:
« ای بنـدگان خدا ! بیت المــال برای خداست که آن را در بیــن شما به شکـل مساوی تقسیم میکنم. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد. پرهیزکاران در نزد پروردگار - در آخرت - بهترین و بالاترین پاداش را خواهند داشت. »[9]
حضرت علی u حتی امتیازات واقعی را مانند تقوا، ایمان و سابقهی خدمت به پیامبر اسلامf از صحنهی تقسیم اموال خارج کردند. بنابراین در حکومت دینی، اموال دولتی و امکانات ملی، بدون هیچگونه امتیازی، اعم از امتیازات دهمیو حقیقی ( در نزد خداوند ) میان آحاد مردم تقسیم میشوند و هرگونه تمایزی در توزیع ثروت ها تخطّی از تعالیم دین به شمار میآید، و هیچ کس حق ندارد به هر دلیلی، فردی از جامعه را از امکانات محروم کند یا امکانات بیش تری در اختیار وی قرار دهد.[10]
ب- مساوات در برابر قانون
رعایت قانون از جانب همگان در هر مرتبه ای که باشند و عدم تبعیض و عمل به مساوات در اجرای قانون برترین چیزی است که سلامت دولت ها را حفظ میکند و پشتوانهی مردمیآنها را تضمین مینماید. امام علی u همهی مردم را در اجرای قانون مساوی میدانست و اجازه نمیداد که قانون برای کسی اجرا نشود یا به نام قانون به کسی ستم شود. سیرهی امیر مؤمنان علی u در رعایت مساوات همگان در برابر قانون و پرهیز از هرگونه تبعیض و بی عدالتی، برای تمام زمامداران و کارگزاران مسلمان در همهی تاریخ درس آموز است.[11]
از امتیازات حکومت علوی این بود که تمام افراد رایکسان میدید وبه کارگزاران خود نیز دستور میداد درنگاه کردن وتوجه به افراد نیز مساوات رادر نظر بگیرند.حضرت u طی نامه ای به محمد بن ابیبکر نوشت: « و همه را به یک چشم نگاه کن، تا بزرگان در تو طمع ستم [ بر ناتوان ] نبندند و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند »[12]. در اینجا امام پس از بیان اصل مساوات، بلافاصله به آثار اجتماعی آن میپردازد. این که بزرگان طمع به ستم نبندند و ناتوانان از عدالت مأیوس نشوند، دوعاملی هستند که در برقراری ثبات اجتماعی و امنیّت عمومیبسیار تأثیر دارد. زیرا در صورتی که زمامداران و کارگزاران در عمل پایبند اصل مساوات نباشند و همه را به یک چشم ننگرند، بهترین زمینهی تجاوز و تعدی ستمگران را فراهم خواهند کرد و اسباب یأس و نومیدی ستمدیدگان را.[13]
امام خميني بر اين باور است كه اگر همه در برابر قانون خاضع باشند و آن را محترم بشمرند اختلافي پيش نمي آيد و اختلافات از راه قانون شكني ها پيش مي آيد. از نظر ايشان ملاك قانون، قانون اسلام است، حكومت اسلامي حكومت قانون است و زمامداراني كه امانت امت رابه عهده دارند، بايد از ديكتاتوري به دور باشند وبرابر قانون عمل كنند:
«اسلام حكومتش حكومت قانون است، يعني قانون الهي، قانون قرآن وسنت است و حكومت، حكومت تابع قانون است، يعني خود پيغمبر هم تابع قانون، خود امير المؤمنين علي u هم تابع قانون، تخلف از قانون يك قدم نمي كردند و نمي توانستند بكنند.»
ايشان بارها از حكومت پيامبر و امير المؤمنين به عنوان بهترين حاكمان قانونمدار ياد مي كنند كه حضرت عليuمانند يك مرد عادي در مجلس قاضي حاضر مي شد.[14]
اگر کارگزاری مقررات را زیر پا مینهاد و یا گزارش میرسید که از بیت المال سوء استفاده کرده،علی u او را بازخواست مینمود ؛همانطور که یزیدبن حجیه ،کارگزار ری را به دلیل غارت بیت المال دستگیر کرد؛ونامه های توبیخ آمیزی به ابن عباس ،پسر عموی خود نوشت؛در نامهای به او آمده است:«اگر حسن وحسین مانند کار تو انجام میدادند،آنها نزد من مصون نمیماندند.» آن حضرت دخترش رابه دلیل به عاریه گرفتن گردنبندی از بیت المال مورد سرزنش قرار دادواز آنجا که عاریه مضمونه بود ازکیفر علی u در امان ماند.چقدر تفاوت است میان سیره علوی وکسانی که ازمجرمان وغارتگران بیت المال حمایت میکنند.همچنین زمانی که نجاشی ،شاعر حماسه سرای علی u ،درجنگ صفین در ماه رمضان به جرم شرابخواری دستگیر شد،بدون هیچ اغماضی ،امام حد شرعی رابر او جاری ساخت و25 ضربه شلاق اضافی به جرم شکستن حرمت ماه رمضان به او زد.وبه همین دلیل او به شام گریخت وبه معاویه ملحق شد.
بنابراین از نظر علی u همه در برابر قانون مساوی هستند وعدالت اقتضای چنین تساوی را دارد.عدالت در این جا به معنای مساوات است.[15]
[1] - همان، ص 152
[2] - ذاکری، دولت آفتاب، ص287.
[3]- سید اصغر ناظم زاده قمی، همان، ص67 ،به نقل از:ابن ابی الحدید،همان ،ج2،ص197.
[4] - مکارم شیرازی و همکاران ، پیام امام امیرالمؤمنین u ، ج 5 ، ص 310
[5] - ابن ابی الحدید ، همان ، ج 4 ، ص 306.
[6] - جمعه خان محمدی ، تعدیل نابرابری های اجتماعی در دولت امام علی u ، ص 115
[7]- علی اکبر رشاد، همان، ج5،ص72.
[8] -همان، ص71.
[9] - ابن ابی الحدید،همان، ج 2 ،ص 173 ،؛ج 7 ، ص 27.
[10] - جوادی آملی ، همان، ص 124.
[11] - ذاکری،دولت آفتاب، ص291.
[12] - دشتی، همان، نامه 27
[13] - علی اکبر رشاد،همان،ج5،ص80.
[14] - علی اکبر ذاکری،اخلاق مسؤولان،ص76.
[15] - پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی،همان،ص303.
نوشته رقيه يزداني