اقسام دین
مراد از دین ، مکتبی است که از مجموعه عقاید ، اخلاق و قوانین و مقررات اجرایی تشکیل شده است و هدف آن ، راهنمایی انسان برای سعادت مندی است . دین به این معنا بر دو قسم است : دین بشری و دین الهی .
مراد از دین ، مکتبی است که از مجموعه عقاید ، اخلاق و قوانین و مقررات اجرایی تشکیل شده است و هدف آن ، راهنمایی انسان برای سعادت مندی است . دین به این معنا بر دو قسم است : دین بشری و دین الهی .
حضور در راهپیمایی 22 بهمن مشتی محکم علیه مستکرین عالم و نوید بخش مستضعفین عالم
امسال سال فشار شدید دشمنان خارجی و داخلی بر ملت مسلمان ایران بوده است وجود تحریم های زیاد و سخت استکبار برای تسلیم این ملت
شهید پرورو است
قصد شوم مستکبران این است که کشور ما را به کشوری ضعیف و پر آشوب و تسلط بر منابع ما داشته باشتد همچون تسلطی که بر نفت و
گاز عراق و منابع معدنی افغانستان دارند
ونیز روی کار آوردن حاکمانی مستبد ،خونریز و خود فروخته و شیفته فرهنگ توخالی غرب همچون حاکمان عربستان ،قطر ،بحرین ،اردن و
حتی ترکبه هدفی است که در پس این تحریم ها وجود دارد و ملت ما باید آگاه باشند . اگرشکم گرسنه شب بر بالین بگذاریم بهتر از ننگی است
که درندگانی چون آمریکا ، انگلیس ، اسراییل و همپیمانانشان بر ما تحمیل نمایند ویادمان باشد که خداوند با مقاومان و جهادگران است
از طرفی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 هستیم و نقشه شوم براندازی نظام ولایی در سر دشمنان اسلام است 31 سال با
ما مبارزه کردند و هر سال این ملت در روز 22 بهمن مشتی محکم بر دهان آنان زده است لیکن به دلیل وجود فتنه ئ88 و تلاش سران این فتنه
امسال شرکت ما مردم اهمیت دارد
یاد مان باشد کمترین تاثیر حضور ما مردم در راهپیمایی ناامیدی دشمن و نیز برملا دشدن نقشه های آنان است اگر در جنگ سرد دشمن پیروز
شویم نیاز نیست جوانان ما خون دهند هرچند شهادت افتخار ماست
چرا که دشمن زمانی وارد جنگ میدانی می شود که از عدم حضور ما مطمئن شود پس هر قدم ما برای حضور در صحنه راهپیمایی ها و
انتخابات و …. دشمن را یک قدم به عقب می راند
باید ما جوانان تلاش کنیم تا نتها استکبار را از خویش نا امید سازیم بلکه راهی برای نابودیش فراهم آوریم و این اقدام میسر نمشود جز با
مقاومت ما و تلاش روز افزون ما برای استقلال ، آبادانی و از همه مهمتر حفظ ارزشهای اسلام و ارتقا باورهای دینی مان.
مردم اگر مردم کوفه بصیر بودند و علی بن ابیطالب را به خوبی یاری کرده بودند و در برابر نیرنگ ها و تجاوزات معاویه خسته نمی شدند و
دلسرد نمی گشتندهیچگاه علی علیه السلام درمحراب شهید نمی شد و هیچگاه حسن بن علی علیه السلام تنها ترین سردار نمی بود و هیچگاه
حادثه خونبار کربلا اتفاق نمی افتاد و از همه مهمتر ما امروز محروم از امام معصوم نمی شدیم
مردم اگر چه خواص خوب و بد در راهنمایی به راه خیر و شرموثر هستند اما یادمان باشد که حرکت توده های مردم به سمت خیر یا شر
حرکت تاریخ را مشخص می سازد
امروز که ما در عصر غیبت به سر می بریم تنها راه رسیدن به ظهور این است که باورهای دینی خویش را افزایش دهیم و در برابر همه
نیرنگ های دشمنان مقاومت کنییم
و برای نیل به این هدف باید پشت سر ولایت حرکت کنیم. اطاعت از ولایت فقیه تمرین مهمی اسست برای پیروی از ولایت مولای
متقیان حجت بن الحسن العسگری عج الله تعالی فرجه شریف او که همه انسانها را با کلمه تقوی متحد می سازدو ریشه ظلم را نابود
می سازد .به امید بیداری همه مسلمین جهان
نویسنده: سادات
بررسی مفهوم مهدویت، امام زمان(عج) در ادیان آسمانی ازجمله اسلام مطرح شده است. اما در این بین فرقه های ساختگی ازجمله بهاییت سر برآوردند که در این باب مواردی را مطرح و به خورد پیروان خویش دادند.
امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه و سنی با این اسم و رسم دارد؟ این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می وشد، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان های عقلی باور و یقین دارند. فرقة ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان(ع) نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
“فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند."[1] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: “امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده… »[2] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: … الحسن بن علی و الحسین… و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان… [3]
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(ع) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[4]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود(عج) می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی(عج) را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سال های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان(ع) می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[5]
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان(عج) می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[6] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان(عج) می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[7]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان(ع) موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان(ع) داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان(ع) آنان هیچ ربطی به امام زمان(ع) ما شیعیان ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.
پی نوشت:
[1] . شیرازی، سید علیمحمد، صحیفة عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
[2] . همان، ص 13.
[3] . همان، ص 27.
[4] . شیرازی، علی محمد، صحیفة عدلیه، ص 10.
[5] . سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
[6] . اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعة سنگی، چ1310، ص 244.
[7] . همان، ص 269.
سایت:http://mahdi313.ir