اصهب کیست؟ (آخر زمان چه می شود)
«اصهب» در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته می شود1 و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روآیات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانی اند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمی خیزد و بر آنان چیره می شود. (ابقع کسی است که پوست بدنش سیاه و سفید باشد) روآیات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفته اند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمی خوریم که می فرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده2 امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است. احتمالاً اصهب غیر مسلمان است؛ زیرا برخی از روآیات او را با صفت «علج» معرفی کرده اند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار می رود. امّا از روآیاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کرده اند چنین برمی اید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامی در سرزمین شام که در روآیات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر می رسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روآیات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز می شود. هیچ یک از این دو فرمانده نمی توانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش می زند و هر دو نفر را تار و مار می کند.3 امام علی(ع) فرموده اند: «از شام سه پرچم برافراشته می شود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی».4 امام رضا(ع) نیز می فرمایند:«از نشانه های ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشکر در زیر پرچم های سفیانی، اصهب و ابقع است». |
صفحات: 1· 2