شاخصه های بحران هویت
مطابق مهندسی و برنامه ریزی اجتماعی ، علائم و شاخصه های آسیب شناختی ، نشانگر حالت فرضی جامعه است . زیرا جامعه همانند جسم آنان دچار آفت هایی می شود ، همان طور که در زمان بیماری جسم ، براساس علائم بالینی می توان نوع بیماری ، علل و درمان آن را تشخیص داد ، همان طور بیماری های اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها ، می توان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد .
1-تنش ها و آشوب های اجتماعی
کجروی های گوناگون اجتماعی مانند شورش های دسته جمعی ، ناهمنوایی های اجتماعی ، درگیریهای خیابانی ، آزارهای جنسی و … همه نشانه ای از بحران هویت هستند .[1]
2- مدگرایی
شاید بتوان مدگرایی را بارزترین شاخصه ی بحران هویت تلقی کرد . در علوم اجتماعی مد را چنین تعریف می کنند : « شکل ها یا الگوهای غیرمنطقی و ناپایدار رفتار تعریف کرد که به طور مکرر در جوامعی به وجود می آید که دارای نهادهای پایگاه ثابت نبوده و اعضای آن با استفاده از تقلیدهای انتخابی جهت دار در جستجوی بازشناسی پایگاه و ابزار وجودی می باشند . « برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیرمنطقی اند . بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که مد دارای یک خصوصیات دوری است که به صورت یک نیروی فرهنگی خارج از کنترل گروه های ذی نفع و تقریباً به طور مستقیم عمــل می کند ، نکتــه قابل توجه دیگر آنکه ، مد نمایانگر
یک حرکت اجتماعی نمایشی است . »[2]
مدگرایی نشان دهنده ی تزلزل و بحران هویت اجتماعی افراد جامعه است . در این وضعیت جامعه دچار انحراف شده است و افراد سعی می کنند خود را به یک نوع مدل و گرایش نسبت دهند تا بدین وسیله هوس های خود را ارضا کنند . مدل های روزمره در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و سبک زندگی و … معیار و شاخص بحران هویت جمعی است .[3]
3- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
فرهنگ را مجموعه علوم ، افکار ، فلسفه ، ادبیات ، آداب و رسوم ، سنن و شعائر و مناسک ، ارزش ها، هنر و دیگر یافته های اجتماعی از ابداعات و اختراعات می دانند .[4] تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب ، مجلات ، فیلم ها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد .[5]
در ابتدا باید بین دو مقوله داد و ستد فرهنگی از یک سو و تهاجم فرهنگی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. دادو ستد فرهنگی ، امری مفید ، بلکه لازم و ضروری می باشد . و تجربه جهان نشان داد که یکی از عوامل بالندگی و پویایی فرهنگ ها همین تعامل متقابل فرهنگی است . در دنیای کنونی ، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیرمفید را دفع کند ، همانند یک ارگانیزم زنده ، بعد از مدتی فرسوده می شود و از بین خواهد رفت ، اما در مقابل ، نوعی دیگر از تعامل وجود دارد که در آن فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مقابل را تخریب می کند ، ارزش ها و هنجارهای آن را نادیده می انگارد و با غلبه و تهاجم ، درصدد جایگزینی ارزش ها و عناصر مورد نظر خویش را جایگزین می کند . در حالت اول ، افراد جامعه ارزش ها را با علم و درایت می پذیرند . در نتیجه ارزش ها در کلیت هویت فرهنگی – اجتماعی جای داده می شود . اما در حالت دوم ( وضعیت تهاجمی ) هنجار فرستادن (مهاجمان ) درصدد جایگزین ساختن هنجار مورد نظر خودشان هستند و با شگرد و ابزارهای مختلف قدرت تفکر و انتخاب و گزینش را از طرف مقابل سلب می کند .[6]
بعضی از جامعه شناسان مانند « اسپنسر » جامعه را همانند یک ارگانیزم می انگارند که وقتی دچار حالت مرضی می شــود ، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و در مقابل حملات بیماری ها
قدرت مقابله ودفاع ندارد و با ورود کوچکترین عامل مخرب ، سلامت خود را از دست خواهد داد . احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ خودی و بی هویتی اجتماعی ، زمینه ساز پذیرش تهاجم فرهنگی است بنابراین جامعه ای که دچار تهاجم فرهنگــی است ، تغییــرات اجتمــاعی در آن سریع صورت می گیرد و ارزش در آن جامعه ناپایدار است …[7]
4- بیگانگی
در اصطلاح رایج علوم اجتماعی ، به معنی گسستگی یــا جدایی میــان افراد بــا کل شخصیتشان می باشد ، و دارای حالات متفاوتی از جمله : جدایی انسان از جهان عینی نظیر ، محیط کار ، جدایی با خود یا « از خود بیگانگی » است که از این مفهوم حــالت عینی جدایــی و انحطاط اجتمــاعی اراده می شود .[8]
مسائل اجتماعی گره ای هستند که در کلاف ارتباطات و مناسبات اجتماعی در وجوه و سطوح مختلف پدید می آیند . حال اگر این گروه متصل به سایر گره ها یا نتیجه ی آن ها باشد ، تبدیل به معضل می شود ، که اگر افراد یا بخش های مختلفی را دچار خسارت نماید به آسیب تبدیل می شود و اگر منجر به پایمال شدن حقوق دیگران گردد یک کجروی محسوب می شود . بدیهی است نسبت به دورافتادگی از اصل تجاوز به حقوق دیگران به انواع انحراف تقسیم می شود .[9]
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
آسیب شناختی ، نشانگر حالت فرضی جامعه است . زیرا جامعه همانند جسم آنان دچار آفت هایی می شود ، همان طور که در زمان بیماری جسم ، براساس علائم بالینی می توان نوع بیماری ، علل و درمان آن را تشخیص داد ، همان طور بیماری های اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها ، می توان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد .
1-تنش ها و آشوب های اجتماعی
کجروی های گوناگون اجتماعی مانند شورش های دسته جمعی ، ناهمنوایی های اجتماعی ، درگیریهای خیابانی ، آزارهای جنسی و … همه نشانه ای از بحران هویت هستند .[1]
2- مدگرایی
شاید بتوان مدگرایی را بارزترین شاخصه ی بحران هویت تلقی کرد . در علوم اجتماعی مد را چنین تعریف می کنند : « شکل ها یا الگوهای غیرمنطقی و ناپایدار رفتار تعریف کرد که به طور مکرر در جوامعی به وجود می آید که دارای نهادهای پایگاه ثابت نبوده و اعضای آن با استفاده از تقلیدهای انتخابی جهت دار در جستجوی بازشناسی پایگاه و ابزار وجودی می باشند . « برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیرمنطقی اند . بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که مد دارای یک خصوصیات دوری است که به صورت یک نیروی فرهنگی خارج از کنترل گروه های ذی نفع و تقریباً به طور مستقیم عمــل می کند ، نکتــه قابل توجه دیگر آنکه ، مد نمایانگر
یک حرکت اجتماعی نمایشی است . »[2]
مدگرایی نشان دهنده ی تزلزل و بحران هویت اجتماعی افراد جامعه است . در این وضعیت جامعه دچار انحراف شده است و افراد سعی می کنند خود را به یک نوع مدل و گرایش نسبت دهند تا بدین وسیله هوس های خود را ارضا کنند . مدل های روزمره در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و سبک زندگی و … معیار و شاخص بحران هویت جمعی است .[3]
3- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
فرهنگ را مجموعه علوم ، افکار ، فلسفه ، ادبیات ، آداب و رسوم ، سنن و شعائر و مناسک ، ارزش ها، هنر و دیگر یافته های اجتماعی از ابداعات و اختراعات می دانند .[4] تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب ، مجلات ، فیلم ها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد .[5]
در ابتدا باید بین دو مقوله داد و ستد فرهنگی از یک سو و تهاجم فرهنگی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. دادو ستد فرهنگی ، امری مفید ، بلکه لازم و ضروری می باشد . و تجربه جهان نشان داد که یکی از عوامل بالندگی و پویایی فرهنگ ها همین تعامل متقابل فرهنگی است . در دنیای کنونی ، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیرمفید را دفع کند ، همانند یک ارگانیزم زنده ، بعد از مدتی فرسوده می شود و از بین خواهد رفت ، اما در مقابل ، نوعی دیگر از تعامل وجود دارد که در آن فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مقابل را تخریب می کند ، ارزش ها و هنجارهای آن را نادیده می انگارد و با غلبه و تهاجم ، درصدد جایگزینی ارزش ها و عناصر مورد نظر خویش را جایگزین می کند . در حالت اول ، افراد جامعه ارزش ها را با علم و درایت می پذیرند . در نتیجه ارزش ها در کلیت هویت فرهنگی – اجتماعی جای داده می شود . اما در حالت دوم ( وضعیت تهاجمی ) هنجار فرستادن (مهاجمان ) درصدد جایگزین ساختن هنجار مورد نظر خودشان هستند و با شگرد و ابزارهای مختلف قدرت تفکر و انتخاب و گزینش را از طرف مقابل سلب می کند .[6]
بعضی از جامعه شناسان مانند « اسپنسر » جامعه را همانند یک ارگانیزم می انگارند که وقتی دچار حالت مرضی می شــود ، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و در مقابل حملات بیماری ها
قدرت مقابله ودفاع ندارد و با ورود کوچکترین عامل مخرب ، سلامت خود را از دست خواهد داد . احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ خودی و بی هویتی اجتماعی ، زمینه ساز پذیرش تهاجم فرهنگی است بنابراین جامعه ای که دچار تهاجم فرهنگــی است ، تغییــرات اجتمــاعی در آن سریع صورت می گیرد و ارزش در آن جامعه ناپایدار است …[7]
4- بیگانگی
در اصطلاح رایج علوم اجتماعی ، به معنی گسستگی یــا جدایی میــان افراد بــا کل شخصیتشان می باشد ، و دارای حالات متفاوتی از جمله : جدایی انسان از جهان عینی نظیر ، محیط کار ، جدایی با خود یا « از خود بیگانگی » است که از این مفهوم حــالت عینی جدایــی و انحطاط اجتمــاعی اراده می شود .[8]
مسائل اجتماعی گره ای هستند که در کلاف ارتباطات و مناسبات اجتماعی در وجوه و سطوح مختلف پدید می آیند . حال اگر این گروه متصل به سایر گره ها یا نتیجه ی آن ها باشد ، تبدیل به معضل می شود ، که اگر افراد یا بخش های مختلفی را دچار خسارت نماید به آسیب تبدیل می شود و اگر منجر به پایمال شدن حقوق دیگران گردد یک کجروی محسوب می شود . بدیهی است نسبت به دورافتادگی از اصل تجاوز به حقوق دیگران به انواع انحراف تقسیم می شود .[9]
9
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
آسیب شناختی ، نشانگر حالت فرضی جامعه است . زیرا جامعه همانند جسم آنان دچار آفت هایی می شود ، همان طور که در زمان بیماری جسم ، براساس علائم بالینی می توان نوع بیماری ، علل و درمان آن را تشخیص داد ، همان طور بیماری های اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها ، می توان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد .
1-تنش ها و آشوب های اجتماعی
کجروی های گوناگون اجتماعی مانند شورش های دسته جمعی ، ناهمنوایی های اجتماعی ، درگیریهای خیابانی ، آزارهای جنسی و … همه نشانه ای از بحران هویت هستند .[1]
2- مدگرایی
شاید بتوان مدگرایی را بارزترین شاخصه ی بحران هویت تلقی کرد . در علوم اجتماعی مد را چنین تعریف می کنند : « شکل ها یا الگوهای غیرمنطقی و ناپایدار رفتار تعریف کرد که به طور مکرر در جوامعی به وجود می آید که دارای نهادهای پایگاه ثابت نبوده و اعضای آن با استفاده از تقلیدهای انتخابی جهت دار در جستجوی بازشناسی پایگاه و ابزار وجودی می باشند . « برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیرمنطقی اند . بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که مد دارای یک خصوصیات دوری است که به صورت یک نیروی فرهنگی خارج از کنترل گروه های ذی نفع و تقریباً به طور مستقیم عمــل می کند ، نکتــه قابل توجه دیگر آنکه ، مد نمایانگر
یک حرکت اجتماعی نمایشی است . »[2]
مدگرایی نشان دهنده ی تزلزل و بحران هویت اجتماعی افراد جامعه است . در این وضعیت جامعه دچار انحراف شده است و افراد سعی می کنند خود را به یک نوع مدل و گرایش نسبت دهند تا بدین وسیله هوس های خود را ارضا کنند . مدل های روزمره در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و سبک زندگی و … معیار و شاخص بحران هویت جمعی است .[3]
3- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
فرهنگ را مجموعه علوم ، افکار ، فلسفه ، ادبیات ، آداب و رسوم ، سنن و شعائر و مناسک ، ارزش ها، هنر و دیگر یافته های اجتماعی از ابداعات و اختراعات می دانند .[4] تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب ، مجلات ، فیلم ها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد .[5]
در ابتدا باید بین دو مقوله داد و ستد فرهنگی از یک سو و تهاجم فرهنگی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. دادو ستد فرهنگی ، امری مفید ، بلکه لازم و ضروری می باشد . و تجربه جهان نشان داد که یکی از عوامل بالندگی و پویایی فرهنگ ها همین تعامل متقابل فرهنگی است . در دنیای کنونی ، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیرمفید را دفع کند ، همانند یک ارگانیزم زنده ، بعد از مدتی فرسوده می شود و از بین خواهد رفت ، اما در مقابل ، نوعی دیگر از تعامل وجود دارد که در آن فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مقابل را تخریب می کند ، ارزش ها و هنجارهای آن را نادیده می انگارد و با غلبه و تهاجم ، درصدد جایگزینی ارزش ها و عناصر مورد نظر خویش را جایگزین می کند . در حالت اول ، افراد جامعه ارزش ها را با علم و درایت می پذیرند . در نتیجه ارزش ها در کلیت هویت فرهنگی – اجتماعی جای داده می شود . اما در حالت دوم ( وضعیت تهاجمی ) هنجار فرستادن (مهاجمان ) درصدد جایگزین ساختن هنجار مورد نظر خودشان هستند و با شگرد و ابزارهای مختلف قدرت تفکر و انتخاب و گزینش را از طرف مقابل سلب می کند .[6]
بعضی از جامعه شناسان مانند « اسپنسر » جامعه را همانند یک ارگانیزم می انگارند که وقتی دچار حالت مرضی می شــود ، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و در مقابل حملات بیماری ها
قدرت مقابله ودفاع ندارد و با ورود کوچکترین عامل مخرب ، سلامت خود را از دست خواهد داد . احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ خودی و بی هویتی اجتماعی ، زمینه ساز پذیرش تهاجم فرهنگی است بنابراین جامعه ای که دچار تهاجم فرهنگــی است ، تغییــرات اجتمــاعی در آن سریع صورت می گیرد و ارزش در آن جامعه ناپایدار است …[7]
4- بیگانگی
در اصطلاح رایج علوم اجتماعی ، به معنی گسستگی یــا جدایی میــان افراد بــا کل شخصیتشان می باشد ، و دارای حالات متفاوتی از جمله : جدایی انسان از جهان عینی نظیر ، محیط کار ، جدایی با خود یا « از خود بیگانگی » است که از این مفهوم حــالت عینی جدایــی و انحطاط اجتمــاعی اراده می شود .[8]
مسائل اجتماعی گره ای هستند که در کلاف ارتباطات و مناسبات اجتماعی در وجوه و سطوح مختلف پدید می آیند . حال اگر این گروه متصل به سایر گره ها یا نتیجه ی آن ها باشد ، تبدیل به معضل می شود ، که اگر افراد یا بخش های مختلفی را دچار خسارت نماید به آسیب تبدیل می شود و اگر منجر به پایمال شدن حقوق دیگران گردد یک کجروی محسوب می شود . بدیهی است نسبت به دورافتادگی از اصل تجاوز به حقوق دیگران به انواع انحراف تقسیم می شود .[9]
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
آسیب شناختی ، نشانگر حالت فرضی جامعه است . زیرا جامعه همانند جسم آنان دچار آفت هایی می شود ، همان طور که در زمان بیماری جسم ، براساس علائم بالینی می توان نوع بیماری ، علل و درمان آن را تشخیص داد ، همان طور بیماری های اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها ، می توان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد .
1-تنش ها و آشوب های اجتماعی
کجروی های گوناگون اجتماعی مانند شورش های دسته جمعی ، ناهمنوایی های اجتماعی ، درگیریهای خیابانی ، آزارهای جنسی و … همه نشانه ای از بحران هویت هستند .[1]
2- مدگرایی
شاید بتوان مدگرایی را بارزترین شاخصه ی بحران هویت تلقی کرد . در علوم اجتماعی مد را چنین تعریف می کنند : « شکل ها یا الگوهای غیرمنطقی و ناپایدار رفتار تعریف کرد که به طور مکرر در جوامعی به وجود می آید که دارای نهادهای پایگاه ثابت نبوده و اعضای آن با استفاده از تقلیدهای انتخابی جهت دار در جستجوی بازشناسی پایگاه و ابزار وجودی می باشند . « برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیرمنطقی اند . بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که مد دارای یک خصوصیات دوری است که به صورت یک نیروی فرهنگی خارج از کنترل گروه های ذی نفع و تقریباً به طور مستقیم عمــل می کند ، نکتــه قابل توجه دیگر آنکه ، مد نمایانگر
یک حرکت اجتماعی نمایشی است . »[2]
مدگرایی نشان دهنده ی تزلزل و بحران هویت اجتماعی افراد جامعه است . در این وضعیت جامعه دچار انحراف شده است و افراد سعی می کنند خود را به یک نوع مدل و گرایش نسبت دهند تا بدین وسیله هوس های خود را ارضا کنند . مدل های روزمره در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و سبک زندگی و … معیار و شاخص بحران هویت جمعی است .[3]
3- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
فرهنگ را مجموعه علوم ، افکار ، فلسفه ، ادبیات ، آداب و رسوم ، سنن و شعائر و مناسک ، ارزش ها، هنر و دیگر یافته های اجتماعی از ابداعات و اختراعات می دانند .[4] تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب ، مجلات ، فیلم ها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد .[5]
در ابتدا باید بین دو مقوله داد و ستد فرهنگی از یک سو و تهاجم فرهنگی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. دادو ستد فرهنگی ، امری مفید ، بلکه لازم و ضروری می باشد . و تجربه جهان نشان داد که یکی از عوامل بالندگی و پویایی فرهنگ ها همین تعامل متقابل فرهنگی است . در دنیای کنونی ، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیرمفید را دفع کند ، همانند یک ارگانیزم زنده ، بعد از مدتی فرسوده می شود و از بین خواهد رفت ، اما در مقابل ، نوعی دیگر از تعامل وجود دارد که در آن فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مقابل را تخریب می کند ، ارزش ها و هنجارهای آن را نادیده می انگارد و با غلبه و تهاجم ، درصدد جایگزینی ارزش ها و عناصر مورد نظر خویش را جایگزین می کند . در حالت اول ، افراد جامعه ارزش ها را با علم و درایت می پذیرند . در نتیجه ارزش ها در کلیت هویت فرهنگی – اجتماعی جای داده می شود . اما در حالت دوم ( وضعیت تهاجمی ) هنجار فرستادن (مهاجمان ) درصدد جایگزین ساختن هنجار مورد نظر خودشان هستند و با شگرد و ابزارهای مختلف قدرت تفکر و انتخاب و گزینش را از طرف مقابل سلب می کند .[6]
بعضی از جامعه شناسان مانند « اسپنسر » جامعه را همانند یک ارگانیزم می انگارند که وقتی دچار حالت مرضی می شــود ، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و در مقابل حملات بیماری ها
قدرت مقابله ودفاع ندارد و با ورود کوچکترین عامل مخرب ، سلامت خود را از دست خواهد داد . احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ خودی و بی هویتی اجتماعی ، زمینه ساز پذیرش تهاجم فرهنگی است بنابراین جامعه ای که دچار تهاجم فرهنگــی است ، تغییــرات اجتمــاعی در آن سریع صورت می گیرد و ارزش در آن جامعه ناپایدار است …[7]
4- بیگانگی
در اصطلاح رایج علوم اجتماعی ، به معنی گسستگی یــا جدایی میــان افراد بــا کل شخصیتشان می باشد ، و دارای حالات متفاوتی از جمله : جدایی انسان از جهان عینی نظیر ، محیط کار ، جدایی با خود یا « از خود بیگانگی » است که از این مفهوم حــالت عینی جدایــی و انحطاط اجتمــاعی اراده می شود .[8]
مسائل اجتماعی گره ای هستند که در کلاف ارتباطات و مناسبات اجتماعی در وجوه و سطوح مختلف پدید می آیند . حال اگر این گروه متصل به سایر گره ها یا نتیجه ی آن ها باشد ، تبدیل به معضل می شود ، که اگر افراد یا بخش های مختلفی را دچار خسارت نماید به آسیب تبدیل می شود و اگر منجر به پایمال شدن حقوق دیگران گردد یک کجروی محسوب می شود . بدیهی است نسبت به دورافتادگی از اصل تجاوز به حقوق دیگران به انواع انحراف تقسیم می شود .[9]
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
آسیب شناختی ، نشانگر حالت فرضی جامعه است . زیرا جامعه همانند جسم آنان دچار آفت هایی می شود ، همان طور که در زمان بیماری جسم ، براساس علائم بالینی می توان نوع بیماری ، علل و درمان آن را تشخیص داد ، همان طور بیماری های اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها ، می توان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد .
1-تنش ها و آشوب های اجتماعی
کجروی های گوناگون اجتماعی مانند شورش های دسته جمعی ، ناهمنوایی های اجتماعی ، درگیریهای خیابانی ، آزارهای جنسی و … همه نشانه ای از بحران هویت هستند .[1]
2- مدگرایی
شاید بتوان مدگرایی را بارزترین شاخصه ی بحران هویت تلقی کرد . در علوم اجتماعی مد را چنین تعریف می کنند : « شکل ها یا الگوهای غیرمنطقی و ناپایدار رفتار تعریف کرد که به طور مکرر در جوامعی به وجود می آید که دارای نهادهای پایگاه ثابت نبوده و اعضای آن با استفاده از تقلیدهای انتخابی جهت دار در جستجوی بازشناسی پایگاه و ابزار وجودی می باشند . « برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیرمنطقی اند . بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که مد دارای یک خصوصیات دوری است که به صورت یک نیروی فرهنگی خارج از کنترل گروه های ذی نفع و تقریباً به طور مستقیم عمــل می کند ، نکتــه قابل توجه دیگر آنکه ، مد نمایانگر
یک حرکت اجتماعی نمایشی است . »[2]
مدگرایی نشان دهنده ی تزلزل و بحران هویت اجتماعی افراد جامعه است . در این وضعیت جامعه دچار انحراف شده است و افراد سعی می کنند خود را به یک نوع مدل و گرایش نسبت دهند تا بدین وسیله هوس های خود را ارضا کنند . مدل های روزمره در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و سبک زندگی و … معیار و شاخص بحران هویت جمعی است .[3]
3- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
فرهنگ را مجموعه علوم ، افکار ، فلسفه ، ادبیات ، آداب و رسوم ، سنن و شعائر و مناسک ، ارزش ها، هنر و دیگر یافته های اجتماعی از ابداعات و اختراعات می دانند .[4] تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب ، مجلات ، فیلم ها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد .[5]
در ابتدا باید بین دو مقوله داد و ستد فرهنگی از یک سو و تهاجم فرهنگی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. دادو ستد فرهنگی ، امری مفید ، بلکه لازم و ضروری می باشد . و تجربه جهان نشان داد که یکی از عوامل بالندگی و پویایی فرهنگ ها همین تعامل متقابل فرهنگی است . در دنیای کنونی ، فرهنگی که قادر نباشد عناصر فرهنگی مفید را جذب و عناصر غیرمفید را دفع کند ، همانند یک ارگانیزم زنده ، بعد از مدتی فرسوده می شود و از بین خواهد رفت ، اما در مقابل ، نوعی دیگر از تعامل وجود دارد که در آن فرهنگ مهاجم ، فرهنگ مقابل را تخریب می کند ، ارزش ها و هنجارهای آن را نادیده می انگارد و با غلبه و تهاجم ، درصدد جایگزینی ارزش ها و عناصر مورد نظر خویش را جایگزین می کند . در حالت اول ، افراد جامعه ارزش ها را با علم و درایت می پذیرند . در نتیجه ارزش ها در کلیت هویت فرهنگی – اجتماعی جای داده می شود . اما در حالت دوم ( وضعیت تهاجمی ) هنجار فرستادن (مهاجمان ) درصدد جایگزین ساختن هنجار مورد نظر خودشان هستند و با شگرد و ابزارهای مختلف قدرت تفکر و انتخاب و گزینش را از طرف مقابل سلب می کند .[6]
بعضی از جامعه شناسان مانند « اسپنسر » جامعه را همانند یک ارگانیزم می انگارند که وقتی دچار حالت مرضی می شــود ، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و در مقابل حملات بیماری ها
قدرت مقابله ودفاع ندارد و با ورود کوچکترین عامل مخرب ، سلامت خود را از دست خواهد داد . احساس بیگانگی نسبت به فرهنگ خودی و بی هویتی اجتماعی ، زمینه ساز پذیرش تهاجم فرهنگی است بنابراین جامعه ای که دچار تهاجم فرهنگــی است ، تغییــرات اجتمــاعی در آن سریع صورت می گیرد و ارزش در آن جامعه ناپایدار است …[7]
4- بیگانگی
در اصطلاح رایج علوم اجتماعی ، به معنی گسستگی یــا جدایی میــان افراد بــا کل شخصیتشان می باشد ، و دارای حالات متفاوتی از جمله : جدایی انسان از جهان عینی نظیر ، محیط کار ، جدایی با خود یا « از خود بیگانگی » است که از این مفهوم حــالت عینی جدایــی و انحطاط اجتمــاعی اراده می شود .[8]
مسائل اجتماعی گره ای هستند که در کلاف ارتباطات و مناسبات اجتماعی در وجوه و سطوح مختلف پدید می آیند . حال اگر این گروه متصل به سایر گره ها یا نتیجه ی آن ها باشد ، تبدیل به معضل می شود ، که اگر افراد یا بخش های مختلفی را دچار خسارت نماید به آسیب تبدیل می شود و اگر منجر به پایمال شدن حقوق دیگران گردد یک کجروی محسوب می شود . بدیهی است نسبت به دورافتادگی از اصل تجاوز به حقوق دیگران به انواع انحراف تقسیم می شود .[9]
1]- حیاتعلی سبحانی جو ، ماهنامه آموزشی تربیتی پیوند ، تهران ، انجمن اولیا و مربیان ، شماره 305 ، اسفند 83 ، ص 26و حسن حاج حسینی ، همان ، ص 40
[8]- جولیوس کولد ، ویلیام کولب ، فرهنگ و علوم اجتماعی ، ترجمه باقر پرهام و دیگران ، تهران ، انتشارات مازیار ، 1376 ، ص 170
1]- حیاتعلی سبحانی جو ، ماهنامه آموزشی تربیتی پیوند ، تهران ، انجمن اولیا و مربیان ، شماره 305 ، اسفند 83 ، ص 26و حسن حاج حسینی ، همان ، ص 40
[8]- جولیوس کولد ، ویلیام کولب ، فرهنگ و علوم اجتماعی ، ترجمه باقر پرهام و دیگران ، تهران ، انتشارات مازیار ، 1376 ، ص 170
[1]- حیاتعلی سبحانی جو ، ماهنامه آموزشی تربیتی پیوند ، تهران ، انجمن اولیا و مربیان ، شماره 305 ، اسفند 83 ، ص 26و حسن حاج حسینی ، همان ، ص 40