غم هاي پسنديده
1- غم بي توشه بودن
حزني كه انسان را متوجه خدا، آخرت و مسئوليت هاي شرعي و اجتماعي اش كند، حزن پسنديده است. حزن از كوتاهي انجام تكاليف و حزن از انجام گناه؟ انسان عاقلي كه مرتكب گناهي شده. اگر متوجه شود كه اين عمل موجب شده كه سعادت آخرت را از دست بدهد در حالي كه، مي توانست با انجام دادن كار ديگري سعادت دنيا وآخرت را كسب كند محزون مي شود. اينگونه حزن ها اگر به حد افراط نرسد مطلوب است. اما اگر اين حزن ها به حدي برسد كه انسان را از كار و زندگي باز دارد و باعث شود كه فرد تكاليف شرعي خود را انجام ندهد هيچ فايده اي ندارد.[1]
در اين مورد از غم در كتاب «اوصاف الاشراف، خواجه نصرالدين طوسي» مي خوانيم كه: «حزن اگر به سبب ارتكاب معاصي باشد يا به سبب فوات مدت گذشته در عطلت ايام از عبادت يا از ترك سير طريق كمال منقضي بصميم عزم توبه باشد و خوف اگر از سبب ارتكاب گناه و نقصان و نارسيدن به درجه ابرار باشد، موجب جهد نمودن بود در اكتساب. خيرات و مبادرت در سلوك طريق كمال باشد. «ذلك يخوِّفُ اللهُ بِهِ عبادةُ» و كسي كه در اين مقام از خوف وحزن خالي باشد از اهل قساوت باشد. «فَوَيلٌ لِلقاسَيةِ قُلوبُهُم مِن ذكر الله اولئك في ضلالٍ مبينٍ»و هر امر كه دراين مقام سبب زوال اين خوف بود مقتضي هلاك باشد «اَفَاَمنوا مَكْرَ اللهِ فَلا يامَنْ مَكْرَاللهِ الاّ القومُ الخاسِرون» اما اهل كمال از اين خوف و حزن مبرا باشند «اَلا اِنَّ اَولياءَ اللهِ لاخوفٌ عَليهِم ولاهُمْ يَحْزَنونَ».[2]
امام علي عليه السلام: «هر كه در دنيا بر نفس خويش اندوه بسيار خورد، خداوند در روز قيامت او را شادمان گرداند و در سراي ماندگاري جايش دهد.»[3]
2- احساس عدم ترقي
گاهي براي انسان، شكست هايي پيش مي آيد مخصوصاً شكست هاي تحصيلي كه فرد را دچار غم و اندوه مي كند واحساس مي كند كه از قافله دور مانده و دوستان او پيشرفت كرده اند اگر اين غم وغصه، زمينة تلاش و كوشش او شود مي تواند ممدوح باشد؛ چنانچه علي عليه السلام فرمود: «مَنْ كَثُرَ هُمُومَهُ عَلَتْ هِمَّتُهُ» هر كس غم وغصة زيادي داشته باشد، همتش بلند مي شود».[4]
3- غم آخرت
يكي از غم هاي شايسته، «غم آخرت» است و رواياتي در اين زمينه وجود دارد چنانچه علي عليه السلام در قسمتي از نامه اش به «عبدالله بن عباس» مي فرمايد:
«فَلْيَكُنْ سُرُورُك بِما تِلْتَ مِنْ آخَرِتِكَ و لْيَكُنْ اَسْفُكَ عَلي ما فاتكَ مِنْها؛[5] بايد خوشحالي تو از چيزي باشد كه در طريق آخرت نايل شده اي و تأسف تو بايد از اموري باشد كه مربوط به آخرت است و تو از آنها محروم شده اي. خلاصه اينكه غم تو بايد براي محروميت هاي معنوي و اخروي باشد.»
4- غم دوري از امام زمان (عج)
شكي نيست كه ازجمله وظايف منتظران حضرت مهدي (عج) محزون بودن از فراق و دوري آن حضرت است كه در بسياري از دعاها مثل فرج، ندبه، زيارت آل يس، بيان شده است اين حزن مي تواند در انسان تحولي ايجاد كند؛ زيرا كسي كه به صورت مداوم به ياد آن حضرت باشد و خود را براي ظهور ايشان آماده كند، نمي تواند در مسير فساد و گناه قدم بردارد.
در يكي از فرازهاي دعاي عهد آمده است: «اللَّهُم اكْشِفْ هذِهِ الغُمَّة عَنْ هذه الاُمَّْةِ بخُضْورِهِ و عَجِّلْ لَنا ظهورَهُ»[6]، «خداوندا! برطرف ساز اين غم و گرفتگي را با حضور حضرت و تعجيل فرما از براي ما ظهور آن حضرت را».
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي
«سعدي»
5- حزن در خواندن آيات قرآن
از جمله آدابي كه در خواندن قرآن آمده، با حزن خواندن قرآن است، مخصوصاً در مورد آياتي كه در مورد جهنم و كفار آمده است. علي عليه السلام درباره يكي از صفات متقين مي فرمايد: «پرهيزكاران قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مي كنند و با آن جان خويش را محزون مي سازند و داروي درد خود را از آن مي گيرند».[7]
6- غم فقر و گرفتاري ديگران
از جمله نشانه هاي مؤمنان محزون بودن به خاطر گرفتاري هاي همنوعان خود مي باشد چنين شخصي همواره نگران سرنوشت ديگران است چون خود را بخشي از اجتماع مي داند و نسبت به ديگران احساس مسئوليت شديد دارد. اين حزن با حزن و نگراني هاي حقير وروزمره متفاوت است، چنين شخصي نمي تواند حزن خود را با شادي هاي روزمره وگذرا كاهش دهد. از جمله فوايد چنين تفكري اين است كه اگر يك مصيبتي براي خود او پيش آمد با يادآوري غم هاي بزرگتر ديگر مؤمنان، تحمل آن رنج و مصيبت براي او آسانتر مي شود.
7- غم از دست دادن استعدادها و سرماية عمر
در روايتي از امام سجاد عليه السلام نقل شده فرمودند: «بني آدم در هر روز سه مصيبت دارد كه از آنها عبرت نمي گيرد و اگر عبرت بگيرد، تحمل مصايب و مشكلات دنيا براي او آسان مي شود. مصيبت اول او اين است كه هر روز از عمرش كاسته مي شود ولي ناراحت نيست، در حالي كه اگر نقصاني در مالش وارد شود، غمگين مي شود با اينكه مال دوباره به دست مي آيد اما عمر ديگر به دست نمي آيد. دوم اينكه: روزيش را كاملاً مي گيرد، اگر حلال باشد حساب مي شود و اگر حرام باشد عقاب مي گردد و او به فكر حساب نيست. سومين مصيبت- كه از همة آنها مهمتر است- اين است كه: هر روزي كه از عمرش مي گذرد، يك مرحله به آخرت و قيامت نزديك مي شود و او نمي داند اهل بهشت است، يا جهنم».[8]
8- شركت در تشيع جنازه و نماز ميت
وقتي كه انسان در تشيع جنازة فردي شركت مي كند دچار غم و اندوهي مي شود كه او را به ياد مرگ و اعمال نيك و بدش مي اندازد اين غم پسنديده است زيرا هم موجب تسكين و تسلي خاطر بازماندگان مي شود وهم اينكه فرد را به ياد آخرت و اينكه روزي او هم خواهد مرد و فقط اعمالش مي ماند، مي اندازد و اين سبب روي آوردن بيشتر شخص به خيرات و حسنات ميشود.
9- غم هاي سنخيتي
گاهي غم واندوه، به طور مبهم به انسان دست مي دهد، مثلاً انسان مي گويد دلم گرفته، ميخواهم گريه كنم، نمي دانم چرا شاد نيستم و… شايد يكي از علل اين نوع از غم ها، مسأله سنخيت افراد است كه حزن و غمشان يكي مي شود. مانند مادري كه با خندة فرزند، ميخندد و با گرية او محزون مي شود و گاهي با فاصلة مكاني، چنين حزني براي انسان ايجاد ميشود.
جابربن جعفي: در حضور امام باقر عليه السلام دلم گرفت، عرض كردم فدايت شوم، گاهي اوقات بدون آنكه مصيبتي با گرفتاري به من رسد اندوهگين مي شوم چندان كه همسرم و دوستم آن را در چهره ام مي خوانند. فرمود: آري، اي جابر! خداي عزوجل، مؤمنان را از طينت بهشتي آفريد و از نسيم روح خويش در آنها جاري ساخت، از اين روست كه مؤمن برادر تني مؤمن است. پس هر گاه به يكي از آن ارواح در شهري اندوهي رسيد آن روح ديگر اندوهگين شود؛ زيرا از جنس اوست.[9]
10- محزون بودن درحزن ائمه عليه السلام
امام صادق عليه والسلامفرمود: «كُلُّ الجَزَعِ وَالبُكاءِ مكروهٌ، سواءُ الجَزَعِ والبكاءِ علي الحسين»؛ هر گونه ناشكيبائي و گريستن مكروه است، مگر ناشكيبائي و گريستن بر حسين عليه السلام[10]
يكي از غم هاي شايسته و پسنديده محزون بودن در حزن ائمه عليه السلام مي باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «نَفَسُ المَهْمُومِ لِظُلْمِنا تسبيحُ و هَمُّهُ لَنا عبِادَةُ[11]؛ نفس محزون به جهت ظلمي كه به ما اهل بيت شده، تسبيح و غصه اش براي ما عبادت محسوب مي شود.»
و در روايتي ديگر امام رضا عليه السلام به «ريان بن شبيب» فرمود: «اِن سَرَّكَ أنْ تَكُونَ مَعَنا في الدَّرجاتِ العُلي فاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحنا[12]». «اگر دوست داري در درجات عالية بهشت با ما باشي، محزون باش به حزن ما و شاد باش به شادي ما».