مهدويت5
دکترين مهدويت
درآمد
مهدويت به عنوان نظريۀ سياسي “حکومت جهاني اسلام” امروزه يکي از مهمترين موضوعات زنده و پر جاذبه اي است که مرزها را درنورديده و افکار عمومي جهانيان را به خود جلب نموده است. قرآن کريم به عنوان تنها سند معتبر و حياتي و تاريخي، براي اولين بار نظريۀ حکومت عدل جهاني را فراروي بشريت قرار داده و وعدۀ تحقق آن را در آيندۀ نزديک بشارت داده است.1
مهدويت به عنوان نظريۀ سياسي “حکومت جهاني اسلام” امروزه يکي از مهمترين موضوعات زنده و پر جاذبه اي است که مرزها را درنورديده و افکار عمومي جهانيان را به خود جلب نموده است. قرآن کريم به عنوان تنها سند معتبر و حياتي و تاريخي، براي اولين بار نظريۀ حکومت عدل جهاني را فراروي بشريت قرار داده و وعدۀ تحقق آن را در آيندۀ نزديک بشارت داده است.1
در اين طرح نوين که به عنوان تز سياسي ـ حکومتي اسلام در رابطه با آينده ترسيم گرديده است، عناصر اصلي حکومت و ارکان نظام واحد جهاني به صورت کاملاً تعريف شده عرضه گرديده است؛ و در آن، هم تصوير روشن و شفافي از شخصيت الهي رهبري نظام و منجي موعود يعني امام مهدي(عج) ارائه شده است؛ هم ساختار و اهداف نظام عدل جهاني به خوبي تبيين گرديده است؛ و هم راهکارهاي عملي شدن آن براي بشريت ارائه و توصيه شده است.
به همين جهت انديشه “نظام واحد عدل جهاني” را ميبايد يک انديشه و ابتکار اسلامي و نشأت گرفته از گزارههاي وحياني قرآن کريم دانست.
اصطلاح “دکترين مهدويت”
اصطلاح “دکترين” که ترجمه و برگردان فارسي “Docterine” است، در فرهنگ لغات و اصطلاحات، به مفاهيمي چون: اصول، آئين، مجموعۀ عقايد پيروان يک مکتب علمي، فلسفي، سياسي، ادبي و نيز به معناي آموزه، مشي، ايده، فکر، انديشه، نظريه و … ترجمه و تفسير شده است.2 ترکيب و کاربرد اصطلاح “دکترين” به عنوان پيشوند “مهدويت” بيانگر بنيادهاي فکري- عقيدتي موضوع مهدويت و القا کنندۀ نقش استراتژيک و راهبردي آن است. به همين جهت اصطلاح دکترين در فرهنگ ادبيات جامعه شناسي و سياسي به نظريه، قوانين و يا مکتبي اطلاق ميشود که بر اساس آن، مجموعه اي از مسائل و موضوعات خردتر، تفسير ميشوند. در يک دکترين، يک يا چند اصل بنيادين وجود دارد که ديگر نظريهها با آنها معنا مييابند.
در تفکر اسلامي مسأله مهدويت از جمله موضوعاتي است که در کانون اعتقادات اسلامي قرار دارد و داراي موقعيت و منزلت ويژه است. مبحث “مهدويت” در اسلام و مبحث “مصلح جهاني” در اديان، به منزلۀ فلسفۀ تاريخ، تلقي ميگردد؛ که در اين جا ما آن را به عنوان نظريۀ اصلي و بنيادين که بر محور آن بسياري از اعتقادات ديگر تفسير ميپذيرند، مطرح ساخته و از آن به عنوان “دکترين مهدويت” تعبير ميکنيم. منظور از دکترين مهدويت، نگريستن به موضوع ظهور امام عصر(عج) و حکومت جهاني ايشان به عنوان يک تئوري جامع و فراگير ميباشد.3 از اين رو دکترين مهدويت را ميبايد با توجه به بنيانهاي فکري و ايدئولوژيکي آن، به عنوان يک اصل راهبردي و زير بنائي انديشۀ سياسي - عقيدتي اسلام، تعريف و عرضه نمود.
با اين نگاه، دکترين مهدويت در حقيقت طرح جامع، علمي و نظام مند اسلامي است که توسط پيامبر خاتم(ص) براي بشريت به ارمغان گذاشته شد و اجراي کامل آن را به ظهور خاتم اوصياء حضرت مهدي(عج) که رسالت مهم تحقق آرمانهاي فطري و تاريخي بشر را برعهده دارد، واگذار نمود. در اين طرح هيچکدام از حصارهاي زباني، منطقه اي، نژادي، گروهي و غيره، جايگاهي ندارد. بلکه موضوع کار، بشريت است، گستره و قلمرو کار، جهاني است، دستور کار، اجراي کامل عدالت در پرتو دين است و هدف نيز هدايت، رشد و بلوغ عقلاني انسان و احياي ارزشها و اوصاف متعالي انساني در جامعه ميباشد.
از اين نظر، دکترين مهدويت تنها تئوري جامعي است که با تعريف صحيح از انسان و نيازها و جايگاه واقعي وي، چشم انداز آينده را به بهترين و زيباترين شکل ممکن به تصوير کشيده است و مکانيسم و راهکارهاي ايجاد چنين تحول عظيمي در فرداي تاريخ بشر را به خوبي پيش بيني نموده است.
به همين دليل، دکترين مهدويت در عرض ساير تئوريها و فرهنگها به عنوان يک گزينه و يک راه، قابل طرح نيست بلکه تنها گزينهاي است که بشريت با بلوغ تدريجي، خود را ناگزير از پذيرش آن خواهند ديد؛ زيرا تکرار تناقضات و تجربۀ مکرر تا کارآمدي سيستمهاي برخواسته از هوسها و پندارهاي بشري، سرانجام بشريت خسته و سرگشته را براي استقبال از چنين تحول بنيادين، آماده خواهند کرد و باور آنان را تبديل به عزم خواهند نمود و هر روز بر سرعت اين حرکت افزوده خواهد شد، حرکتي که گويا آهنگ آغازين آن را ـ هر چند به صورت ضعيف و ناخود آگاه ـ هم اکنون نيز با اندک تأملي ميتوان احساس نمود.
دکترين مهدويت در تفسير درون ديني
چنانکه اشاره شد، چيستي شناسي تفکر و نظام مهدوي از نظر تفسير درون ديني به منظور تعيين خواستگاه دکترين مهدويت و مقايسۀ ديدگاههاي مطرح در اين موضوع، از اولويتهاي مباحث مربوط به دکترين مهدويت ميباشد. در اين رابطه، توجه به دو ديدگاه اصلي مطرح در ميان مسلمانان ـ شيعه و اهل سنت ـ در مورد ماهيت درون ديني اين بحث و تبيين ويژگيهاي آن، بسيار تعيين کننده و حائز اهميت خواهد بود. در اينجا لازم است ضمن اشارۀ کوتاه به اتفاق نظر مسلمانان در مورد اصل مهدويت، تفاوتها و مميزات اساسي بينش شيعي مورد توجه قرار گيرد تا خواستگاه واقعي اين بحث به خوبي درک شود.
وحدت نظر فرق اسلامي در اصل مهدويت
با توجه به اينکه خميرمايۀ اصلي بحث مهدويت و طرح کلي آن، ريشهاي قرآني دارد و فروعات و خصوصيات مسأله و تعيين مصداق و معرفي شخص رهبر موعود را پيامبر اکرم(ص) بيان فرموده است لذا موضوع ظهور حضرت مهدي(عج) در آخر الزمان و قيام جهاني ولي براي برپايي حکومت عدل اسلامي نزد همۀ فرق اسلامي به عنوان يک اصل، مورد پذيرش ميباشد.
در منابع روائي فريقين احاديث نبوي به طور متواتر ثبت و ضبط گرديده است که بر اساس اين احاديث پيامبر اکرم(ص) مکرراً در سخنان خود حضرت مهدي(عج) را به عنوان دوازدهمين جانشين خود که رسالت اجراي برنامههاي ديني و قوانين اسلامي در سطح جهان را بر عهده دارد، معرفي نموده و همگان را به آمدنش بشارت داده است. اين احاديث به دليل اهميت موضوع، انعکاس وسيعي در مجامع روائي شيعه و سني داشته است.4
در ميان اهل سنت حتي کساني که با شيعه چندان ميانۀ خوبي ندارند مانند فرقۀ “وهابيه” نيز اين موضوع را يک اصل قطعي اسلامي ميدانند و بر متواتر بودن احاديث مهدويت تأکيد مينمايند.5
تفاوتها و مميزات تفکر شيعي
تفاوتگذاري ديدگاه شيعه با اهل سنت ناشي از وجود تفاوتهاي عميق فلسفي ـ کلامي است که ميان نگرش شيعي و اهل سنت، به چشم ميخورد. شناخت اين تفاوتها و ويژگيهاي تفکر شيعي از اين جهت ضرورت دارد که بدون توجه به آن، طرح بحث مهدويت به عنوان يک دکترين و تحليل ابعاد مختلف آن، قابل درک نخواهد بود.
اين تفاوتها از چند بعد قابل بررسي است که برجستگيها و مميزات تفکر شيعي در هر کدام از اين بخشها به خوبي نمايان ميباشد:
1. بعد تاريخي؛ نخستين تفاوتي که ديدگاه شيعۀ اماميه را از ساير فرق اسلامي ـ به ويژه اهل سنت ـ در بحث درون ديني مسأله مهدويت، متمايز ميسازد، اعتقاد شيعه به مهدي شخصي با خصوصيات شناسنامهاي از نظر تاريخي است. در حاليکه اکثريت اهل سنت به مهدي نوعي غير موجود که بعداً متولد خواهد شد معتقد ميباشند.
2. بعد کلامي؛ اين تفاوت بنيادين که از اختلاف ديرين شيعه با اهل سنت در مسأله مهم و زير بنائي امامت و خلافت ناشي ميشود، جوهر اصلي ديدگاه شيعه در موضوع مهدويت را تشکيل ميدهد؛ زيرا از نظرگاه شيعه، مسأله “مهدويت” تبلور و نماد کامل اصل “امامت” به شمار ميآيد و چون اصل “امامت” در هستۀ مرکزي تفکر شيعي قرار دارد لذا طرح “دکترين مهدويت” بدون در نظر داشتن مباني فکري بحث امامت، نه قابل درک است و نه قابل طرح.
3. بعد عقلاني؛ شاخصه و مميزۀ ديگر در تفکر شيعي، عقل محوري و رويکرد به عقلانيت ميباشد. اين رويکرد گرچه در تفکر معتزلي نيز با تأثير پذيري از تفکر شيعي، تا حدي به چشم ميخورد اما آفت تفويض گرايي مانع از رويکرد صحيح آنان به اين مقوله گرديده است و آنان را در قبال دوري از خطر جبر به بن بست تفويض کشانده است. بدون شک يکي از شاخصهاي انديشۀ مهدويت، تکيه بر بعد عقلانيت جامعه به عنوان يکي از زيرساختهاي اصلي در تحقق اهداف حکومت مهدوي است و اساساً عصر ظهور، عصر شکوفائي عقلانيت و جامعۀ بعد از ظهور جامعه خردمندان خواهد بود. به همين جهت يکي از فاکتورهاي مهم در تحليل و طرح دکترين مهدويت رويکرد عقلاني به موضوع است که در تفکر شيعي نمود پيدا ميکند.
تفکر شيعي خواستگاه دکترين مهدويت
با تأمل کافي نسبت به مباني فکري فرق و مذاهب اسلامي و مقايسۀ منصفانه در اين مورد، جاي هيچ ترديدي باقي نمي ماند که تفکر شيعي تنها تفکري است که با نگاه جامع و واقع بينانه نسبت به موضوع مهدويت، تحليل صحيحي از جايگاه واقعي آن داشته باشد.
در تفکر شيعي بحث مهدويت اساساً با الگوپذيري، حرکت، شناخت و عمل همراه است و ارج گذاري شيعه به فرهنگ انتظار دقيقا در راستاي الهام گيري و الگوپذيري از اين تفکر در عرصههاي زندگي است. در تفکر شيعي طرح دکترين مهدويت در متن امامت به معناي طراحي يک سناريوي عظيم الهي و تدوين يک سياستنامۀ پيچيده و قطوري است که خداوند حکيم آن را به عنوان راهکار تدريجي حاکميت مطلق اسلام در روي زمين مقرر نموده تا جامعۀ بشري در فرآيند رشد و بلوغ تدريجي خود به طور يکپارچه از مائده الهي ـ قرآن و سنت ـ بهرهمند گردند و به تشکيل جامعه توحيدي خالص “يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا"6 دست يابند.
به اين ترتيب روشن ميشود که از نگاه درون ديني، اقتضائات بحث مهدويت در جايگاه يک دکترين تنها با رويکرد شيعي، قابل تحليل و تبيين است زيرا تفکر شيعي هم در رابطه با خواستگاه فلسفي کلامي و سياسي فرهنگي موضوع مهدويت به حد کافي حرف و سخن دارد، هم ابعاد عظيم اين بحث را در خود منعکس نموده است و هم جلوههاي زيبا و بديع آن را به خوبي به تصوير کشيده است.
“شيعه” و “مهدويت” هرگز دو تافته اي از هم جدا بافته نيست و سخن از پيوند اين دو به معناي پيوند دو امر بيگانه از هم نيست بلکه به معناي جوشش هر کدام در درون ذات ديگري است. به همين دليل شناخت هر يک متوقف بر درک و شناخت صحيح از مفهوم ديگري است و تفکيک ميان اين دو به خاطر رابطۀ عميق و ريشه دار آن دو ممکن نميباشد. اين پيوند و جوشش از دو بعد “عقيدتي” و “تاريخي"، قابل تبيين است.
نقش باورداشت مهدويت در حيات سياسي ـ فرهنگي شيعه
اصولاً کارکرد سياسي به لحاظ طبيعت اصطکاک آميز آن ذاتاً با موانع زيادي مواجه ميباشد که حصول نتيجه را معمولاً دشوار و ريسکپذير مينمايد؛ به ويژه جايي که بنا به دلايلي زمينۀ بروز قابليتهاي سياسي يک انديشۀ سياسي اجتماعي با اعمال محدوديتهاي شديد سلب گردد، طبيعي است در چنين فضايي، حرکت سياسي و تداوم بقاي يک انديشۀ تأثير گذار نياز به انرژي بيشتري خواهند داشت.
از اين نظر تاريخ سياسي شيعه از روزهاي آغازين تاکنون، همواره با چالشهاي سخت و فراز و نشيبهاي نفسگيري مواجه بوده است و در اين راه مؤنههاي سنگيني نيز پرداخت نموده است که داستان رنج آور و طومار طولاني آن فراتر از آن است که قابل بازخواني باشد.
نکتۀ قابل تأمل در اين رابطه اين است که مطالعۀ سرگذشت سياسي شيعه، نشان ميدهد که باورداشت مهدويت و نسيم انتظار مهمترين عامل حفظ و بقاي شيعه در فضاي سراسر خفقان حاکم بر تاريخ سياسي شيعه بوده است و شيعيان با اتکاي به اين کانون الهام بخش و انرژيزا، بحرانهاي سهمگين و شکنندۀ را پشت سر گذاشته اند.
نگاهي گذرا به روز شمار تاريخ سياسي شيعه، گوياي آن است که واژۀ “شيعه” همواره با درد، رنج، شکنجه، محروميت، شهادت و خون قرين بوده است و مهمترين عامل استقامت جامعۀ شيعي در برابر فشارهاي کمر شکن جباران روزگار همين پشتوانۀ نيرومند روحي رواني باورداشت مهدويت بوده است. فهرست طولاني مبارزات آزادي خواهانه و قيامهاي حق طلبانه در برابر حکام جور زمان، يا همگي از ميان جامعۀ شيعي قد برافراشته و يا حداقل با رهبري فکري آنان به وقوع پيوسته است. به همين جهت مکتب تشيع به عنوان يک مکتب انقلابي، مبارز، ظلم ستيز و عدالت خواه شناخته ميشود و کليد واژههايي چون: “قيام"، “جهاد"، “شهادت"، “عشق"، “سازش ناپذيري” و … شاخصهاي اصلي فرهنگ و ادبيات سياسي شيعه محسوب ميشود.
ذکر اين نکته نيز ضروري است که شيعه در کنار بهرهمندي از عامل روحي رواني اعتقاد به مهدويت و انتظار از يک سرمايۀ عظيم و الگوي عملي ديگر يعني عنصر “عاشورا” و قيام امام حسين(ع) نيز به عنوان نماد مقاومت تشيع، برخوردار بوده است. نقش بي بديل “عاشورا” در روند مقاومت و عزم سياسي شيعه، فوق العاده مهم و برجسته ميباشد. نهضت عاشورا در بينش سياسي شيعه، سرآغاز مبارزات خونين تاريخ تشيع شناخته ميشود که موج بيدارکنندۀ آن، تاريخ را يکجا در خود فرو برده است.
ترکيب زيباي “عاشورا” و “انتظار” در فرهنگ شيعي به معناي ترکيب شعور و شور انقلابي با عشق و اميد به آينده است؛ و استراتژي مبارزاتي شيعه بر اساس اين ترکيب عميق و زيبا ترسيم گرديده است. شيعه با الهام و الگو پذيري از اين دو عامل تحول آفرين، حرکتهاي اصلاحي و افتخارات بزرگي را در تاريخ وزين سياسي خود خلق نموده است که در اين ميان پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار حکومت اسلامي با بينش شيعي در ايران به رهبري امام خميني(ره) و هدايت روحانيت شيعه را ميتوان به عنوان “نقطه عطف” مبارزات سياسي شيعه ياد نمود که به جامعه شيعي رويش مضاعف و به جهان اسلام هويتي دوباره بخشيد.
در بعد فرهنگي نيز نقش باورداشت مهدويت در حيات فکري ـ فرهنگي شيعه يک نقش کليدي و تعيين کننده است؛ زيرا همۀ نشاط و سر زندگي، پويايي و بالندگي فرهنگ شيعي به خاطر برخورداري از چنين کانوني است که در مرکز شيعي قرار دارد. منبع/بشارت
پينوشتها:
1. وعده الهي بر حتمي بودن پيروزي صالحان و حاکميت مطق اسلام، در آيات متعددي مطرح شده است نظير: آيه 55 نور، 105 انبياء، 33 توبه، 8 صف، 28 فتح، 39 انفال و… .
2. فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم سياسي و روابط بين الملل، ص 113، رضا دلاوري، فرهنگ معاصر هزاره انگليسي به فارسي، ج 1 ص 432 واژه” Doctrine ” فرهنگ فارسي، ص 1544 دکتر محمد معين، کلمۀ “دکترين".
3. روزنامۀ همشهري، چهارشنبه 8 مهر 1383 ـ ويژه نامۀ ضميمۀ همشهري “نيمۀ شعبان” سيد رضي موسوي گيلاني.
4. بر اساس استقصائي که در کتاب “معجم احاديث الامام المهدي(عج)” که با همت جمعي از محققين در 5 جلد تهيه وتدوين گرديده و توسط موسسۀ معارف اسلامي به چاپ رسيده است. بيش از دو هزار حديث در رابطه با حضرت مهدي(عج) از حدود چهارصد منبع معتبر شيعي و سني جمع آوري شده است. از اين تعداد حدود 500 حديث مربوط به پيامبر اکرم(ص) ميباشد که اکثراً از منابع و مصادر حديثي اهل سنت، نقل گرديده است. بدون شک اختصاص اين حجم وسيع از روايات به موضوع مهدويت، بيانگر حساسيت فوق العادۀ اين مسأله حتي در صدر اسلام بوده است که علي رغم مدغن بودن نقل حديث در دوران خلفاء و ممانعت شديدحکام اموي و عباسي از اين گونه احاديث ـ اين تعداد از احاديث از زيرتيغ سانسور طولاني مدت، عبور نموده و به دست ما رسيده است.
5. در اين خصوص صدور فتواي رسمي از سوي “رابطه العالم الاسلامي” به عنوان مرجع فقهي اهل سنت در عربستان در سال 1976 ميلادي و تأکيد بر متواتر بودن احاديث حضرت مهدي(عج) ـ دليل روشن بر اين ادعا ميباشد. متن کامل اين فتوا و ترجمۀ آن در کتاب “انقلاب جهاني مهدي” نوشته آيت الله مکارم شيرازي، صفحه 146 نقل شده است.
6 . نور/ 55.
بر گرفته از :نشريه آموزشي معارفhttp://www.maarefmags.com