حوزه خدیجه کبری ( سلام الله عليها ) اصفهان

  • خانه 
  • حديث روز 
  • تماس  

معيارهاي شادي

09 مهر 1391 توسط خسروی


      غم وشادي» بستگي به معيار و ارزش هر فرد دارد. اصولاً ميزان رشد فكري و بزرگي همت و عظمت روح را از غم ها و شادي هاي هر كس مي توان شناخت؛ يكي خوشحالي اش به عفو و لذت است و ديگري به انتقام. يكي غصه مي خورد كه چرا مردم، خلاف مي كنند، ديگري غمش براي اين است كه چرا جلو خلافش را مي گيرند.
      طبق نظام ارزشي اسلام مطلوبيت هر چيزي زماني است كه در مسير كمال و سعادت انسان باشد و پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام تلاش مي كردند كه شادي هاي مردم را جهت دهند.
      پيامبر اكرم صل الله عليه وآله وسلمروزي كه از مكه به مدينه هجرت كردند، مردم مدينه دو روز را عيد مي گرفتند و به تفريح و جشن مي پرداختند. پيامبر اكرم صل الله عليه وآله وسلم پرسيد: اين دو روز چه خصوصيتي دارد؟ گفتند: در دوران جاهليت اين روز را اينگونه سپري ميكرديم. رسول خدا صل الله عليه وآله وسلم فرمود: «خداي سبحان بهتر از اين دو روز را براي شما آورده و آن عيد فطر و عيد قربان است».1
      خلاصه اينكه: عيد و شادي ما بايد با عيد كساني كه مادي فكر مي كنند، فرق داشته باشد، عيد يك مؤمن همان لحظه هائي است كه بر شيطان و نفس خود غلبه پيدا مي كند و عزاي او آن روزي است كه به گناه مبتلا مي شود:
عيد هر كس در درون وي بود   
            چون عزا آنجاست عيدش كي بود2
عوامل ذيل را مي توان از معيارهاي شادي دانست:

ادامه »

 4 نظر

دل حضرت عزراییل(علیه السلام) برای چه کسانی سوخته است؟

09 مهر 1391 توسط خسروی

 

روزی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نشسته بود. حضرت عزراییل(علیه السلام) به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صلّی الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟ جناب عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

یکی اینکه روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن، یک کشتی را در هم شکست. همه سرنشینان کشتی غرق شدند. تنها یک زن حامله نجات یافت. او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‌‌ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد. من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم. دلم به حال آن پسر سوخت.

دوم اینکه هنگامی که «شداد بن عاد» سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود، وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم   آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد. دلم به حال او سوخت، بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر(صلّی الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می‌‌رساند و می‌‌فرماید: به عظمت و جلالم سوگند! «شداد بن عاد» همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره‌‌ی دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم. در عین حال کفران نعمت کرد و خودبینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت.

سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می‌‌دهیم ولی آنها را رها نمی‌‌کنیم.

 

 

  منبع:    www.parsianforum.com


 نظر دهید »

سوره ای که سپر جهنم است

09 مهر 1391 توسط خسروی



قیصر، پادشاه روم به یكی از خلفای بنی عباس نوشت ما در انجیل دیده ایم هر كس سوره ای را بخواند كه خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش جهنّم حرام میكند و آن هفت حرف عبارتست از « ث » ، « ج » ، « خ » ، « ز »، « ش » ، « ظ » و « ف » . ما، در تورات و انجیل آن سوره را نیافته‎ایم، آیا در كتب خود چنین سوره‎ای را دارید؟ و اگر جواب مثبت است مراد از این حروف هفتگانه چیست؟
خلیفه عباسی ، علماء و دانشمندان را جمع كرد و سؤال را مطرح نمود. لكن هیچ یك نتوانستند جواب سؤال را بدهند ؛ به ناچار سؤال را از حضرت هادی علیهم‎السلام پرسیدند . حضرت هادی علیه‎السلام فرمود : آن سوره‎ای كه آنها در جستجوی آن هستند و در كتب آسمانی سابق نیافتند، در قرآن مجید موجود است و آن سوره ، « سوره حمد » است كه هیچ یك از این حروف هفتگانه در آن نمی‎توان یافت .
پرسیدند : حكمت آن چیست و این حروف علامت چیست ؟  حضرت فرمودند :
« ث » اشاره به « ثبور » دارد ؛« ج » اشاره به « جحیم » دارد ؛ « خ » اشاره به « خبیث » دارد ؛ « ز » اشاره به « زقّوم » دارد ؛ « ش » اشاره به « شقاوت » دارد ؛ « ظ » اشاره به « ظلمت » دارد ؛   « ف » اشاره به « فرقت » دارد .
این پاسخ را برای قیصر روم فرستادند؛ چون جواب به پادشاه رسید بسیار مشعوف شد و دانست كه دین حق همان اسلام است و لذا بلافاصله به اسلام گروید .   
   





  منبع: www.parsianforum.com

 2 نظر

راه هاي نفوذ شيطان به قلب

06 مهر 1391 توسط خسروی

 
    نگهداري قلب از برنامه هاي فاسد شيطان بر هر مكلفي واجب عيني است و هرچيزي كه اين واجب عيني به آن بسـتگي دارد ، نـيز واجب عيني است پس شناخت راههاي نفوذ شيطان به قلب نيز واجب عيني است .
    شيطان از راههاي متعددي بهقلب نفوذ ميكند كه ما در اينجا به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم :
   1- حرص وحسد : زمانيكه انسان حريص بر چيزي باشد، اين حرص او را از ديدن حقيقت كور و از شنيدن واقعيت كر مي كند . در پرتو پرنور چراغ بصيرت است كه انسان راههاي نفوذ شيطان به قلب را مي شناسد . زماني كه پرده حرص و حسد جلو نور افشاني اين چراغ معنوي را بگيرد انسان از ديدن آنچه بايد ببيند محروم مي گردد ، در همين حال شيطان فرصت پيدا كرده ، آنچه را كه عامل رساندن انسان حريص به شهوات حيواني است براي انسان نيكو جلوه ميدهد  .1
    در اين صورت است كه انسان با داشتن زمينه حرص و تحريكات شيطاني دست به هر گناهي مي زند . در جريان زندگي حضرت نوح(علیه السلام) آمده است كه : وقتي حضرت نوح(علیه السلام) سوار كشتي شد ناگهان چشمش به پيرمردي افتاد كه او را نشناخت، به او گفت : چه كسي تو را داخل كشتي كرد، پاسخ داد : خودم آمدم و آمدنم براي اين است كه به قلب يارانت دست اندازي كنم تا جايي كه قلبشان با من و بدنهايشان با تو باشد، حضرت نوح(علیه السلام) فرياد زد : اي دشمن خدا از كشتي خارج شو .        
        ابليس گفت : اي نوح(علیه السلام) پنج چيزمردم را به هلاكت مي اندازد، دوتا از آنها عبارتند از حرص و حسد . اي نوح(علیه السلام) حرص و حسد مرا هلاك كردند، به خاطر آتش حسادت خرمن عبادتم سوخت و با حرص بود كه درخت ممنوعه را بر حضرت آدم(علیه السلام) مباح كرده و او را از بهشت محروم ساختم .
        حضرت علي(علیه السلام) مي فرمايند :((بر تو باد به دوري از پر حرص زدن كه سرهر پستي و اساس هر زشتي است)) .2 آري حرص و حسد دو عامل بدبختي هستند كه جايشان در قلب است . شيطان با ورود از اين دوراه قلب را تسخير كرده، در نتيجه تمام اعضاء و جوارحي را كه در

سايه فرماندهي قلب به سر مي برند به گناه و آلودگي مي كشاند .3
      2-    طمع در مردم :وقتي طمع بردل غالب شد،شيطان دائماً انسان را به تظاهر در عمل و اخلاق و جلوه دادن خويش دعوت مي كند تا آن كسي كه انسان نسبت به او طمع كرده، توجهش به او جلب شود، اينجاست كه انسان به ناچار گرفتار
مكر و حيله شده و آنچه را كه نسبت به او طمع كرده معبود خود قرار داده ،از آن به بعد همـت خود را براي محبوب شدن در نزداو خرج ميكند و براي بدستآوردن رضايت و خشنودي او ازهردري وارد وبه هرعملناشايستهاي دست ميزند . حداقل كاري كه انسان در اين هنگام انجام مي دهد تعريف بي جا از شخص مورد نظر و سهلانگاري نسبت به اشتباهات او و ترك امر به معروف و نهي از منكر است . نقل مي كنند كه ابليس به نظر عبدالله بن حنظله آمد و گفت :مي خواهم چيزي را به تو بيا موزم ،عبدالله گفت :هيچ حاجتي به آموختن از تو ندارم ،ابليس گفت :عبدالله دقتكن اگر مطلبم خير بود قبول كن وگر نه مرا از خود بران ،اي پسر حنظله از غير خدا تمنا و تقاضا نداشته باش و به هنگام خشم مواظب باش كه به كجا كشيده مي شوي . 4
         3- بد گماني به مسلمانان ومؤمنين : خداوند متعال در قرآن مجيد مي فرمايد :((إِجتَنِبْوا كَثيِراً مِنُ الظَنِ إِنَ بُعضَ الظَنِ إِثْم : از بسياري پندارها در حق يكديگر اجتناب كنيد كه برخي ظن و پندارها معصيت است))،5هركساز رويگـمان بـد براي ديگري حكمكند،شيطان او را بهغيبت وا مي دارد، در نتيجه يا هلاك مي شود يا در اقدام به حقوق او كوتاهي مي كند يا در احترامش سستي مي نمايد و يا در او به نظر حقارت مي نگرد و خود را از او بهتر مي داند، تمام اين امور هلاك كننده هستند، از اين رو دين اسلام به انسان هشدار مي دهد كه خود را در معرض تهمت قرار ندهد .6
       پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله وسلم)با همسرش صفيه بنت حيي بعد از غروب آفتاب در حال گفتگو بودند، دو نفر از انصار از آنجا عبور كردند، پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)آنها را صدازد و گفت : اين زن همسرم صفيه است ، آنان گفتند : سبحان ا لله اي رسول خدا ،پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)فرمودند : شيطان در انسان همانند خون در


وجود او جريان مي يابد، من از آن بيم داشتم كه در شما سوء ظني پديد آورد .7
    آري پيامبر اينگونه راه پرهيز از تهمت را به امتش مي آموزد تا دانشمند پارسايي كه به دينداري مشهور است در حالات خود سهل انگار نباشد تا از روي خود پسندي بگويد : به شخصي مانند من جز گمان خوب نمي رود، زيرا تمام مردم به پارساترين و عالمترين افراد به يك چشم نمي نگرند، بلكه به بعضي با ديده رضايت و به بعضي با ديده خشم و نارضايتي مي نگرنداز اين رو پرهيز از بدي و دوري از در معرض تهمت گرفتن لازم است .
       پس اگر ديديد كه شخصي نسبت به مردم بدگماناست بدانيد منافق است،زيرامؤمندرباره مردم از قلبي پاك برخوردار است .8
         4- غضب : اين قوه اگر بـيجا استـفاده شود از هلاك كنــنده هاي بزرگ و از آفـتهاي روحــي و جسمي انسان خواهد شدچه بسا به امري منجر مي شود كه باعث هلاكت ابدي و شقاوت دائمي ميگردد . امام باقر(علیه السلام) مي فرمايند :((همانا غضب پاره آتشي از شيطان است كه درون فرزندان حضرت آدم(علیه السلام) برافروخته مي شود . هرگاه يكي از شما خشمگين شود چشمانش سرخ و رگهاي گردنش بالا مي آيد و شيطان در آن وارد مي شود، بنابر اين هرگاه يكي از شما بر خودش ازخشم ترسيد،رويزمينبنشيندزيرا دراين حالت وسوسه شيطان از او برطرف ميشود)).9
      از وهب بن منبه روايت شده كه راهبي از شيطان پرسيد : كدام خوي فرزندان حضرت آدم(علیه السلام) بيشتر در تسلط بر آنها به تو كمك مي كند؟ گفت : تندي و شتاب در خشم، آدمي هرگاه در خشم تند باشد او را زيرورو مي كنم چنانكه كودكان توپ بازيرا زيرورو مي كنند .10
      5- عشق انسان به آرايش به لباس گران قيمت و جمع كردن اثاث زندگي و ساختن خانه اي مطابق با ميل و شهوت : هنگامي كه شيطان خط اين محبت را حاكم بر دل ديد، دائم انسان را دعوت به آباد كردن خانه به حد افراط و رنگ و نقاشي سقف و ديوارهاي آن مي كند و خلاصه كاري مي كند كه تمام عمر او در تسخير اين برنامه ها تلف شود و آن چنان او را غرق در امور دنيا مي كند كه همانند كرم ابريشم به طور دائم به دور خود بتند تا مرگ او فرا رسد ، آن وقت است كه در راه شيطان جان شيرين را خواهد باخت و به بدبختي ابدي دچار خواهد شد .11
        6- پرخوريوسيريازغذاهرچندآن غذاحلال باشد :زيرا پرخوري باعث تقويت شهوت ميگردد و شهوت از بْرنده ترين اسلحه هاي شيطان است .مي گويند حضرت يحيي(علیه السلام) ابليس را با قفل هاي متعددي ديد، از او پرسيد : اينها چيست؟ گفت : شهواتي كه به وسيله آنها انسانها را از بندگي خداوند باز مي دارم، حضرت يحيي(علیه السلام) فرمودند: آيا در اين قفل ها براي من هم چيزي است،گفت: آري زماني که زياد غـذا مي خـوري تـو را نسـبت به نـماز و ذكرخـداوند سنگين مي كنم، در نتيجه آنطور كه بايد نمي تواني نماز بخواني و شيريني ذكر را بيابي .
      حضرت يحيي(علیه السلام) گفت: از اين پس تعهد خدايي بر من است كه شكم خود را از غذا پرنكنم ابليس هم گفت : به خدا قسم از اين به بعد هرگز مسلماني را نصيحت نخواهم كرد . 12
         گذشته از اينكه پرخوري انسان را نسبت به عبادتسست ميكند باعث بيماري و ناراحتيهاي جسمي هم مي شود چنانچه حضرت علي (علیه السلام) مي فرمايند : (( بر تو باد به دوري از هميشه سير بودن و( بسيار خوردن ) كه اين كار بيماريها و رنج ها را بر مي انگيزد )) . 13

پی نوشت ها
1- انصاريان ، حسين ، عرفان اسلامي (شرح جامع مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه) ، ج2 ,ص 77
2 - آمدي تميمي ، عبد الواحد ، غررالحكم و دررالكلم : ترجمه محمد علي انصاري ، ج1 ، ص 150
3 - حسين انصاريان ، همان ، ص 78
4 - حسين انصاريان ، عرفان اسلامي ، ج 2 ، ص 81
5 - سوره حجرات (49) ، آيه 12
6 - علي اصغر ملك احمدي، شيطان كيست ؟ كجاست و چه مي كند ، ص 138
7 - علي محمدي آشناني ، ابليس دشمن قسم خورده ، ص 118
8- علي اصغر ملك احمدي ، همان ، ص 139
9- احمد نراقي، معراج السعاده ، ص 153
10 محسن كاشاني ، محجه البيضاء ، ج 5 ، ص 293
11 - حسين انصاريان ، عرفان اسلامي ، ج 2 ، ص 79
12  - محسن كاشاني ، همان ، ص 60
13- عبدالواحد آمدي تميمي ، غرر الحكم و دررالحكم ، محمد علي انصاري ، ج 1، ص 151



نوشته: مهری جعفری

 نظر دهید »

نقش زن در زندگي مدرنيته

05 مهر 1391 توسط خسروی




جریان فمینیسم ، جریانی اومانیستی و محصول نگرش مدرن به انسان است . مؤلفه های بنیادین این موج افــراطی یعنی : آزادی مطلق ، فــردیت، سکــولاریسم ،انسان تک ساختی ، قداست ستیزی ، مبارزه با خانواده و مفهوم مادری و … مقولاتی ضدارزشی و غلط انداز هستند که پذیرش بی قید و شرط آن ها منجر به بی هویتی ، عدم آرامش روانی ، عدم سلامت معنوی، هبوت نظام ارزشی زن معاصر و دهها بحران فرهنگی دیگر شده است که عملاً باعث بی معنایی زندگی زن مدرن و فمینیسم شده وی را از کرامت ذاتی خویش تنزل داده اند .
در اینجا زن مدرن در چند محور مورد آسیب شناسی قرار می گیرد که در ذیل به برخی از این محورها اشاره می شود : 1

·    دوگانگی مفهومی  زن با هویت ذاتی خویش در نگاه فمینیستی

زن مدرن ، به معنای زنی که براساس یافته های علمی و تکنولوژی بشری ، به دور از آموزه های دینی ، می خواهد عظمت از دست داده خود را ، بازیابد ، در این تئاتر جدید ، نه تنها ، پوششی از حجاب های قبلی را از نقاب خویش برنداشت ، بلکه خود را پنهان تر و دست نایافتنی تر نمود ، به قولی خواست ، هنر کبک را بیاموزد ، ناخواسته دوست کلاغ شد . مظاهری از این اندیشه در نمودهای زیر ، متجلی است :

الف - از دست دادن احساس ملکوتی در نگرش مدرنیستی
         زن مدرن در سنگر مدرنیسم ، نه تنها خالق عظمت های جدیدی نشد ، بلکه عظمت دیرین خود را که در پرتوی دین و شریعت یافتــه بود از قبیل عفت ، حیــا ، شــرم ، معنـویت ، احترام ، آرامش ، زیبایی و عامل تربیت بودن را از دست داد به لحاظ ورود به عالم و فضائی که با ذات او مغایرت دارد .
در کتاب فمینیسم در آمریکا ، چنین می خوانیم : « در جامعه امروز آمریکا ، زنانی که روحیه لطیف دارند ، بیمار شناخته می شوند . خانم مک فی ، خاطرنشان می سازد که این روزها ، زنان شدیداً از زن بودن خود احساس شرمندگی می کنند .2
        زن فمینیستی به قدری با هویت زنانه اش اختلاف دارد ، که بسیاری از متفکران غربی ، اظهارات عجیبی در این راستا دارند از جمله یکی از نویسندگان و متفکران معاصر3می گوید : «چقدر خوشبختم که در عصر آزادی زندگی می کنم . این روزها ، یک دختر می تواند دکتر شود ، قاضی شود ، روابط جنسی نامشروع پیش و پس از ازدواج داشته باشد ، یک دختر می تواند هرکاری که دلش می خواهد انجام دهد ، هرچه می خواهد بشود ، تنها یک چیز است که دختر نمی تواند انجام دهد و شاید عجیب باشد ، اینکه او نمی تواند یک زن باشد .»4
عفاف که حصار و دژ محکم زن است ، در دنیای مدرن و فمینیسم نابود می شود و با نابودی این حصار و دژ از دیدگاه دین ، چیزی برای زن نمی ماند ، یعنی هویت زن در نظام خلقت ، به عفاف و حیاء اوست ، در پرده و حجاب ماندن زن ، در نگاه زیبائی شناسی دین ، نشان از جایگاه بلند او ، مطلوب بودن او ، زیبائی و معشوق بودن اوست ، که در فمینیسم و دنیای مدرن ، تمام این هویت ، تبدیل به هرزه گی و جسارت شیطانی می گردد . در عبارت تفسیرگر فمینیسم ، به عبارت زن « فاجعه آفرین » می رسیم ، یعنی چه ، یعنی زنیکه تمام پرده های عظمت خویش را دریده است .
          « کریستوفر این زن را در مقابل زنی قرار می دهد ، که معمولاً در خانه است . همسری وفادار و زجر کشیده است . تمیز اما بی روح است . غیرفعال ،از نظر جنسی محدود و از نظر اجتماعی خمود است و … »5
           این تحلیل گر و مدافع حقوق زن ، عظمت زن را در فــروش و عــرضه او به بــازار شیطـانی و بی عفتی می داند ، دنیای مقدس زنانگی را ، برخلاف دین ، در برهنگی ، رقص ، لب های برافروخته ، سستی و در آغوش هر مردی بودن می داند . چیزی که دقیقاً برخلاف مصلحت زن است .

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 105
  • 106
  • 107
  • ...
  • 108
  • ...
  • 109
  • 110
  • 111
  • ...
  • 112
  • ...
  • 113
  • 114
  • 115
  • ...
  • 134

حوزه خدیجه کبری ( سلام الله عليها ) اصفهان

يامهدي ادركني

جستجو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • پژوهش
  • فرهنگي
    • دل نوشته
  • آموزشي
  • ورزشی
  • اخبار
    • اخبار فرهنگی
  • مسابقات
  • علمی
  • آشپزي
  • پزشکی و طب گیاهی
  • پزشکی و طب گیاهی
تیر 1404
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

Items

  • پژوهش
    • پيامدهاي همسايه آزاري
    • نشانه هاي همسايه ي بد
    • همسايه آزاري يكي ازعلائم هنگام ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
    • همسايه ي بد نوعي عذاب الهي در قرآن
    • غيبت از منظر قرآن كريم
    • تقیه از دیدگاه آیات و روایات
    • اقسام تقیه از جهت حکم
    • ارتباط ميان ولايت و امامت
    • امامت، روح و جان كلية عقايد و اعمال انسان است
    • فلسفه و ضرورت امامت از ديدگاه تشيع
    • مرز اسراف
    • تنها ماندن در وقت نياز
    • تفاوت‌هاي اسراف و تبذير از لحاظ اقتصادي و اجتماعي
    • رابطه اسراف و تبذير و دوري از خدا:
    • اسراف و تبذير و عدم استجابت دعا
    • عرفان و سلوک و سالک در قرآن
    • فعالیتهای امام علیعلیه السلام در دوران خلافت خلیفه دوم
    • راههای تقویت اراده از دیدگاه اسلام
  • فرهنگي
    • گذری بر مناجات شعبانیه:
  • دل نوشته
    • «شاید این جمعه بگویم : مهدی فاطمه ام آمده است.»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس