آداب معاشرت با پدرو مادر
پدر و مادر دو وجود با ارزش هستند که همه کس به ارزش آنها پی برده و به چشم احترام به آنها می نگرد ، اسلام نیز این حس درونی انسان را که از یک منبع عاطفی و عقلی مایه می گیرد ، تحریک نموده و با بیانات مکرر و مفصل ، ارزش آنها را چنان که باید و شاید ، نشان داده و به فرزندان دستور می دهد که لحظه ای از احترام پدران و مادران غافل نشوند. [1]
در فرهنگ ارزش ملی اسلامی مقام والدین پس از مقام خداوند توصیه ها و سفارشها در رعایت احوال آنهـا پس از توصیـه در عبادت خدا و خـودداری از شـرک اوست . پیمـانی کـه خـداونـد از بنی اسرائیل گرفته بود این است که جز خدای یگانه را عبادت نکند و به پدر و مادر احسان نماید . [2]
خداوند پس از امر به شکر و سپاس خویش سپاس گذاری از والدین را مطرح می سازد . «… ان اشکرلی ولوالدیک»[3]
در اهمیت مقام والدین ذکر این حدیث کافی است که رسول خداr فرمود : «النظرو الی الوالدین برأفه و رحمه عباده »« نگاه رأفت آمیز و توأم با رحمت به پدر و مادر عبادت به حساب آمده است .»[4]
این توصیه ما و رعایت به خاطر اهمیت نقشی است کـه آنها درباره فرزندان ایفا کرده و می کنندو هم به خاطر زحمات بدون چشم داشت، است که در دوران رشد فرزندان متحمل شده اند . به ویژه مادر که با رنج و زحمت فرزندان را حمل کرد و با دشواری و درد زایمان کرد و از شیره ی جانش به او شیر داد . [5]
همانطور که خداوند متعال در آیه 15 سوره احقاف می فرماید :
«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْکَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ »
« ما به انسان توصیه کردیم کـه به پدر و مادرش نیکی کنــد ، مادرش او را با نــاراحتی حمل می کند ، و با ناراحتی برزمین می گذارد ، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش 30 ماه است تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد ، و به 40 سالگی وارد گردد ، می گوید : پروردگارا ! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جاآوردم و عمل صالحی انجام دهم که از آن خشنودباشی ، و فرزندان مرا صالح کن ، من به سوی تو باز می گردم و توبه می کنم ، و من از مسلمینم. »
« وصیت » و « توصیه » به معنی مطلق سفارش است ، و مفهوم آن منجر به سفارش های مربوط به مابعد از مرگ نیست ، لذا جمعی در اینجا آن را به معنی « امر و دستور و فرمان » تفسیر کرده اند .[6]
اینکه قرآن در اینجا تنها از ناراحتی های مادر سخن به میان آورده و سخنی از پدر نیست نه به خاطر عدم اهمیت آن است ، چرا که پدر نیز در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است ، ولی چون مادر سهم بیشتری دارد بیشتر روی او تکیه شده است .[7]
این که با چنین پدر و مادری که با این همه درباره مقام و رتبه شان بحث شده چگونه برخورد و با آنان به چه صورت معاشرت کنیم باید گفت : آیات و روایات بسیاری در دست است که تکلیف پای بندان به تعالیم مکتب را در این رابطه روشن کرده است و در این جا به آن ها اشاره می شود :
1- اطاعت از پدر و مادر
دامنه ی اطاعت تا حدی است که فرزندان بدون اجازه والدین مسلمان و متعهد خود حق ندارند به سفرهای مستحبی بروند و یا اعمال مستحبی انجام دهند. [8]
خداوند در آیه 8 سوره عنکبوت می فرماید :
« و به انسان سفارش کرديم که به پدر و مادر خود نيکى کند، و[لى] اگر آنها با تو درکوشند تا چيزى را که بدان علم ندارى با من شريک گردانى، از ايشــان اطاعت مکـن. سرانجامتان به سوى من است، و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد با خبر خواهم کرد.»
یکی از مهمترین آزمایش های الهی مسأله « تضاد» خط ایمان و تقوا ، با پیوندهای عاطفی و خویشاوندی است ، قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنی بیان کرده است .
نخست به عنوان یک قانون کلی کــه از ریشه های عواطف و حق شناسی سرچشمه می گیرد می فرماید : « ما به انسان توصیه می کردیم نسبت به پدر و مادرش نیکی کند.»
گرچه این یک حکم تشریعی است ولی این مسأله پیش از آنکه یک لازم تشریعی باشد به صورت یک قانون تکوینی در نهاد همه انسان ها وجود دارد ، و مخصوصا تعبیر به « انسان » در اینجا جلب توجه می کند ، چرا که این قانون مخصوص به مومنان نیست ، بلکه هرکس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق شناس باشد ، و احترام و تکریم و نیکی به آنها را در تمام عمر فراموش نکند ، هرچند با این اعمال هرگز نمی تواند دین خود را به آنها اداء کند.
سپس برای اینکه کسی تصور نکند که پیوند عاطفی با پدر و مادر می تواند بر پیوند انسان با خدا و مسأله ایمان حاکم گردد ، با یک استثناء صریح مطلب را در این زمینه روشن کرده ، می فرماید : « و اگر آن دو ( پدر و مادر ) تلاش کنند و به تو اصرار ورزند که برای من شریک قائل شوی ، که به آن علم نداری، از آنها اطاعت مکن . » [9]
2- نیکی به پدر و مادر
در معاشرت های با والدین باید اصل را بر برّ و نیکی کردن بگذاریم آیات بیداری هستند که ما را به احسان به والدین بخوانند .
ممکن است والـدین انسان سال هـا سال در کنـار ما زنـده بمانند ، خواه یکی از آنها خواه هردوی شان وظیفه حفظ و نگهــداری آن هاست ، نه رانــدن و طردشــان ، امــر به دعا و خیـرخواهی برای آن هاست نه آزردن و بالاخره دستور این است که بال رحمت خود را برایشان بگسترانیم . [10]
سفارش قرآن این است که در دنیا با آن دو ما به وجهی نیکو مصاحبت و همدلی کنیم :
خداوند در آیه 15 سوره لقمان می فرماید :
«و اگر تو را وادارند تا دربارهى چيزى که تو را بدان دانشى نيست به من شرک ورزى، از آنان فرمان مبَر، و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت کن، و راه کسى را پيروى کن که توبهکنان به سوى من بازمىگردد؛ و [سرانجام] بـازگشت شما به سوى من است، و از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد شمارا با خبر خواهم کرد.»
باید با والدین در دنیا به طرز شایسته و محبت آمیز و با ملاطفت رفتار کنیم ، و از نظر اعتقاد و برنامه های مذهبی ، تسلیم افکار و پیشنهادهای آنها نباشیم ، این درست نقطه اصلی اعتدال است که حقوق خدا و پدر و مادر را در آن جمع است . [11]
احسان و خیرخواهی و محبت را باید به عنوان تشکر و سپاس از زحمات طاقت فرسای والدین انجام داد ، نه این که آن را تفضلی از پیش خود دانست و بر آنان منت نهاد. در قران می خوانیم : « أَنِ اشْکُرْ لِي وَ لِوالِدَيْکَ »[12] ، بدون شک همراهی شکر خدا با شکر پدر و مادر نشانه این است که لطف و محبت های والدین ، همانند نعمت های الهی :
اولاً: آن قدر بزرگ و عظیم است که هرگز انسان را یارای قدردانی از آنان نیست ، آدمی تنها به مقدار قدرت و امکانی که دارد ، از والدین تشکر می کند.
ثانیاً : باید همواره خود را در انجام شکر واقعی ، مقصر بداند ؛ همچنان که در شکر نعمت های بیکران الهی ، آن گونه که سزاوار است ، همه انبیاء و اولیا قاصرند و دیگران نه تنها قاصر بلکه مقصرند.
ثالثاً : همان گونه که در شکر نعمت های الهی ، نباید به زبان و تعظیم اکتفا نمود بلکه باید با اطاعت و در عمل،آن ها را سپاس گفت ، همچنین از الطاف و محبت های پدر و مادر نیز عملاً باید تشکر کرد و باید آنچه را که سزاوار مقام آنان است – از احترام و خدمت و کمک – به عنوان تشکر انجام داد.
رابعاً: شکر الهی ، خود ، نعمتی است که باز هم نیاز به شکر دارد و همچنین توفیق در انجام خدمت و شکر عملی از مقام پدر و مادر – آن گونه که در خور انسان است – آن هم نعمتی است که باید بر آن شکرگزار بود ، نه این که خود را در این عمل برتر دید و بر آنان منت نهاد. [13]
ابی ولاد حناط می گوید از امام صادق u سوال کردم معنی احسان و نیکی به والدین چیست که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : و بالوالدین احساناً ؟ به پدر و مادر نیکی و احسان کنید ؟
حضرت فرمود : « احسان به پدر و مادر این است که با آنها خوش رفتاری کنی و نگذاری از تو سوال کنند چیزی را که به آن محتاج هستند اگرچه از خودشان مال داشته باشند « یعنی لازم نیست که آن ها فقیر باشند و تو درباره ی آنها احسان کنی بلکه اگر خود ثروتمند هستند. لیکن به چیزی نیازمند شدند نیاز آن ها را برطرف سازی که اگر فقیر باشند دادن خرج آنها واجب می شود.»
و در معنی « قل لهما قولا کریما » یعنی در گفت و گـوی با آن هـا گفتار سنگیـن و مودبانه داشته باش ، فرمـود : اگر تو را بزننـد بگو خـدا شما را بیامـرزد و در معنـی « و اخفـض لهمـا » یعنـی بی نهایت در برابر آنها متواضع باش ، فرمود : نگاه تند به آن ها مکن و صدای خود را بلندتر از صدای ایشان منما و در راه رفتن برایشان پیشین مگیر و در ورود به مجالس بر آن ها مقدم مشو و دست خود را بالای دست شان قرار مده . [14]
3- احترام به پدر و مادر
رعــایت ادب و مقتضـای حق شناسی نسبت به عمری تلاش صادقانــه و ایثـارها ، گذشت و دلسوزی ها و سوختن و ساختنها که پدر و مادرها از خودشان داده اند ، آن است که خانواده ها مورد تکریم قرار بگیــرند ، عزیز و محترم باشند ؛ به آنان بی مهری نشود ، خاطرشان آزرده نگردد ، به توصیه ها و راهنمایی هایی که از سرسوز و تجربه می دهند ، بی اعتنایی نشود . احترام به پدر و مادر از دستورالعمل های اخلاقی اسلام است و کانون خانواده ها را گرم و مصفا می سازد.[15] فرزندان باید والدین را با الفاظی مثل پدر ، بابا ، مادر و … نه با نام ، صدا بزنند.[16]
پیامبراکرم r فرمود : « از دخترش فاطمه سلام الله علیها می خواهد او را با لفظ « یا ابه » که به معنی «پدر جان » می باشد صدا بزند . چرا که نزد خدا پسندیده تر و برای دل ، زنده کننده تر است .»[17]
هنگام غذاخوردن ، زودتر از آن ها دست به سوی غذا نبریم ، و زودتر شروع نکینم .[18]
ممکن است بعضی فرزندان گمان کنند باید با پدر و مادر هم مانند دیگران رفتار کرد می بایست همنشین و انس با آن ها هم مثل دیگران باشد و لذا دیـده می شود گــاهی که فرزند نزد پدر و مادر می رود به زودی بلند می شود و آن ها را ترک می گوید در صورتی که چنین نیست پدر و مادر غیر از دیگرانند پدر و مادر مایلند ساعت ها فرزندان شان نزد آن ها بنشینند با آن ها انس بگیرند ، پدر و مـادر دوست دارند با فرزندانشـان هم سخن شـوند از بـو و رو و گفت و گـوی فرزنـدان شـان سـیر نمی شوند مشتاق دیدار فرزند می باشند. [19]
و شاید به همین جهت است که از جابر نقل شده که مردی خدمت رسول خداr شرفیاب شد و گفت : من جوانی با نشاطم ، جهاد را دوست دارم ولی پدر و مادری دارم که مایل نیستند به جهاد بروم پیامبراکرم r به او فرمود : « برگرد و نزد پدر و مادرت باش سوگند به آن که مرا به حق مبعوث فرموده انس گرفتن یک شب آنها با تو بهتر از یک سال جهاد تو در راه خدا است .»[20]
از آن جا که پدر و مادر نقش اساسی را در تربیت فرزند دارند و از ان جا که در سال های کودکی همه ی نیازمنـدی های فرزند خـود را با دلسـوزی و بذل مال و سعی زیاد رفع کرده اند ، از آن جا که هیچ کس دیگر مثل پدر و مادر این طور ایثارگرانه عمل نمی کند ، خداوند دستور می دهد که فرزند حتی بعد از مرگ ، برای آنان رحمت و مغفرت طلب کند . این بدان معنی است که از آنان نگسلد و رابطه اش با آنان قطع نشـود و خدمـاتی را که از آنـان درفـات کرده نبایـد فراموش کنـد و بی مزد بنهد.
این طور تفکر خواص فرهنگ اسلامی است بدیهی است یک بی خدا این گونه عمل را نخواهد داشت و تأیید نمی کند ، زیرا در نظام فکری که بی خدا دارد همه چیز با مرگ تمام است و دعا و آمرزش معنی ندارد . براثر این روح رأفت و حق شناسی که در مسلمانان است و خود را مدیون و مسئول خـدا و پدر و مادر می دانند از سختی قلب و بی وفایی آن ها جلوگیری می شود ، و پیوند انسان ها محکمتر می گردد.[21]
[19]- حسین شیخ الاسلامی ، پدر ، مادر و فرزند ، انتشارات فاطمه الزهرا(س) ، چاپخانه صدر ، چاپ اول ، قم1370 ، ص 44