ازدواج از نظر علمی و روانی
انسان از غرایز گوناگون ترکیب یافته که هریک از آن ها باید به طور طبیعی و صحیح اشباع شوند و به نیاز خود برسند. قطعاً عدم توجه به نیازهای فطری غرایز ، موجب نارسایی یا طغیان و ناگواری های روانی و انحراف از جاده مستقیم می شود.
یکی از نیرومندترین غرایز ، غریزه ی جنسی است که باید شایسته و صحیح اشباع گردد. ازدواج، یگانه طریق سالم برای اشباع و جواب مثبت دادن به غریزه جنسی است که هیچ چیز جایگزین آن نخواهد شد[1].
به عبارت روشن تر ، قانون خلقت ، جاذبه ی جنسی را ( به عنوان عامل بقای نسل انسان و آرامش روح او ) میان دوجنس مخالف قرار داده است. هرگونه تغییری از این مسیر ، هم برخلاف موازین فطری و علمی است و هم آرامش روحی را برهم می زند. بنابراین نه می توان غریزه ی جنسی را سرکوب و تعطیل نمود و نه می توان آن را رها گذاشت ، بلکه باید آن را با ازدواج صحیح ارضا کرد ؛ ولی اگر از این حد و مرز بگذرد ، مسلماً نوعی بیماری خواهد بود تا آنجا که گاه بر سرحد جنون می رسد که از آن به « جنون جنسی » تعبیر می کنند.
امروزه دانشمندان ، انواع و اقسامی از این بیماری روانی را که بر اثر طغیان این غریزه و تن دادن به آلودگی های جنسی و محیط های آلوده به وجود می آید ، در کتب خود شرح داده اند. «ویل دورانت » دانشمند معروف ، درباره ی ترغیب به ازدواج در وقت خود می گوید : اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های طبیعی انجام گیرد ، فحشاء ، امراض روانی ، تنهایی بی ثمر ، عزلت ناپسند و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت.
عشق جنسی جوانان ، زودتر از توانایی اقتصادیشان فرا می رسد. ما نباید از این پیشامد ناراحت شویم و بگذاریم آن عشق افسرده شود و بمیرد ، ازدواجی که بر پایه ی عشق تازه و نمُرده ی دختر و پسر انجام می شود ، در طی سال های درازی ، زندگی آن ها را معطر و خوشبو می کند ، وگرنه عمیق و طبیعی و آرمانی نخواهد بود.[2]