اصول تربیتی در مدرسه حسینی
دل بـه مهر آل احمد مـنجلی داریـم مـا والی ملک ولایـت را ولی داریم مـا
این همه نعمت که می بینی به ما بخشیده اند ازیم جود حسین بن علی (ع) داریم ما
قال رسول الله (ص): ان الحسین مصباح الهدی و سفینه نجاه.
امام حسین وجودی است که مایه ی برکت و روشنی بخش راه خوبان و نیکان عالم است و در همه وقت ، دستگیر و نجات دهنده ی گمراهان و باز ماندگان از کاروان حرکت به سوی خداست .او هم چراغ هدایت است و هم کشتی نجات. به گفته ی سروران هدایت که خود چراغ های فروزان و وسیله های نجات هستند ،کشتی نجات امام حسین (ع)از دیگر همتایان خود سریع تر و وسیع تر است .
کشش و توجه به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) امری فطری و الهی است که حضرت رسول (ص) فرمودند :«ان الحسین فی بواطن المومنین معرفه (محبته)مکتومه»
امید است با بهره گیری از این مطالب ، بتوان گام کوچکی در راه رسیدن به اهداف و آرمان های گرانقدر امام حسین (ع) و فرزند عزیزشان مهدی موعود(عج) برداشت .
1-اصل حریت و آزادگی:
مدرسه ی حسینی همگان را به حریت و آزادگی می خواند، که تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت نادانی و گمراهی آزاد نشود ، به هیچ کمالی دست نمی یابد . حسین (ع) با نهضت و شهادت خود راه آزادگی را به همگان گشود ؛ چنان که در زیارت اربعین حضرت حسین (ع) ، منقول از امام صادق (ع) آمده است :«او جان خود را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالت و نادانی و سرگردانی در گمراهی برهاند .» [1]
قصد جانان کرد و جان بر باد داد رسم آزادی به مردان یاد داد[2]
مادام که انسان در اسارت و وابستگی های دنیایی و دلبستگی های نفسانی است ، نمی تواند به سوی مقصد والایی که برای آن آفریده شده است سیر نماید . انسان برترین آفریده ی خداوند است و نباید در مرداب پستی ها بگندد و در سراب هوا ها بپوسد ، نباید در میان رنگ و ریا متلون شود و نباید نام نان به اسارتش کشد .انسان که مستعد اتصاف به همه ی کمالات است، چرا باید به سیطره ی یزیدیان در آید و بندگی غیر خدا نماید و از عظمت خود بیگانه گردد و گوهر حقیقت خویش را به پای سفلگان ریزد و قدر خود نشناسد و فریب دنیا خورد و آخرت خود را به بهانه ای اندک از دست دهد ؟
تربیت در بستر حریت ، بهترین زمینه ی سیر آدمی به سوی کمالات انسانی است و کمال تربیت دینی این است که انسان ها خداوند را از سر حریت بپرستند ، نه از ترس آتش و جهنم ، و نه به امید حور و نعیم ؛ و حسین (ع) بالاترین بندگی را بندگی آزادگان معرفی کرده و فرموده است :«مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند این پرستش بازرگانان است ؛ و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند، این عبادت بردگان است ؛ و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند، این پرستش آزادگان است .»[3]
>
2-اصل عدالت خواهی و ظلم ستیزی
انسان به فطرت خود دوست دار عدالت و بیزار از ستم است و مدرسه ی حسینی ، مدرسه ی رشد فطرت در جهت حقیقت آدمی است. حسین (ع) خود مظهر عدالت خواهی و ظلم ستیزی است و قیام او قیامی در جهت بر پایی قسط و رفع ستم و ستمگری بوده ؛ چنان که فرموده است :
«امام بر حق کسی است که به کتاب خدا عمل کند و راه قسط و عدالت را پیشه ی خود سازد و از حق پیروی نماید .» [4]
فطرت بیدار آدمی عدالت خواه و ظلم ستیز است و انسان زنده نمی تواند نسبت به بی عدالتی و ستم گری سکوت کند و دم بر نیاورد . از این رواست که فریاد عدالت خواهی و ظلم ستیزی حسین (ع) پیوسته شنیده می شود:«آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود ؟»[5]
حسین (ع) با این بیان همگان را به عدالت خواهی و ظلم ستیزی بر می انگیزد ، زیرا هر فطرت بیداری این سخن را ، سخن خویش می یابد و نمی تواند بدان لبیک نگوید . عدالت میزانی است که بنیان همه چیز بدان است و بر پایی مردمان و سلامت ایشان و اساس دین و آیین به آن است .چنان که این حقیقت به صراحت در کلمات پیشوایان حق و عدل وارد شده است . امیر المومنین(ع) فرموده است : «عدل اساسی است که بنیان عالم بر آن است » [6]و «عدالت مردمان را اصلاح می نماید» [7]
بنابر این در هر زمان باید به حسین (ع) تاسی نمود و برای زدودن ستم و بر پا کردن عدالت تلاش و مبارزه کرد .
خاست آن سر جلوه ی خیر الامم چون سحاب قبله باران در قدم
رمز قرآن از حسین آموختیم زآتش او شعله ها اندوختیم[8]
3-اصل خداترسی و ترس ناپذیری:
چون عظمت الهی در دل آدمی جلوه کند ، انسان به معرفتی می رسد که به صورت خدا ترسی و ترس نا پذیری از غیر خدا جلوه می کند ؛ از این روجز در برابر خدا سر تسلیم فرود نمی آورد و در ناملایمات و سختی ها و در ملایمات و راحتی ها ، استوار و شکر گزار خواهد بود . در مدرسه ی حسینی ، بالاترین معرفت ، در یافت عظمت حق و خداترسی و ترس ناپذیری از غیر است ؛ چنان که حسین (ع) از پدرش روایت کرده است:«از دانش تو را همان بس که از عظمت خدا بترسی. »[9]
سر خم کردن در برابر غیرخدا و تن دادن به پستی ها از آنجاست که عظمت الهی ادراک نشده است و اگر آدمی بپذیرد که همه چیز از اوست و جز او هیچ قدرتی وجود ندارد، دیگر تسلیم امر باطلی نمی شود. حسین (ع) خود برترین نمونه ی خداترسی و دلاوری است و مدرسه ی حسینی، مدرسه ی تربیت انسان هایی است که فقط از خدا بترسند و ترس از مرگ در اه حفظ عزت و حریت، و احیای حق و اقامه ی عدل برایشان معنا نداشته باشد.
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست پیش فرعونی سرش افکنده نیست[10]
4- اصل بینایی و بیدار دلی:
اساس همه ی حرکت ها و اقدامات در تربیت حسینی، بینایی و بیدار دلی است که به عمل ایمانی، عملی از سر بینایی و آگاهی است و آنچه از سر کوری و نا آگاهی انجام شود بی ارزش است و مایه تباهی. حماسه ی حسینی، حماسه ای است که گام به گام آن بر اساس بینایی و بیداردلی برداشته شده است و حسین (ع) پیوسته بر این امر تأکید کرده و تلاش نموده تا پیروانش به روشن بینی دست یابند و براساس بینایی عمل کنند. آن حضرت (ع) در دعایی والا چنین فرموده است:
«خدایا حرکتم را براساس بینایی و راهم را با هدایت و روش و طریقه ام را قرین رشد و تعالی قرار ده؛ تا مرا به مقصد نایل گردانید و دیگران را به وسیله ی من به مقصد تربیتشان برسانی…»[11]
زندگی و دین داری در مدرسه ی حسینی بر پایه ی بینایی و بیدار دلی است. معرفت حقیقی و حکمت نورانی، انسان را به بصیرت راه می نماید و بصیرت در عمل است که بدان اعتبار و ارزش می بخشد و آدمی را به عمل صالح و صحیح هدایت می کند. حسین (ع) در این جهت چنین می آموزد:
«ای مردم! خداوندی که یادش بزرگ است، بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند و چون او را بشناسند، بندگی اش نمایند و با بندگی او از بندگی غیر او بی نیاز گردند.»[12]
آن که اهل حکمت و معرفت است می تواند به درستی در جهت ربانی شدن گام بدارد و خدا را به شایستگی، بندگی نماید. از این رو است که نظام دین، نظامی مبتنی بر بینایی و آگاهی است و دعوت آن، دعوت به بصیرت و حکمت است و هیچ چیز چون کوری و کور دلی آدمی را از حقیقت هستی دور نمی سازد و به گندآب غیرانسانی نمی کشاند.
آدمی از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی در خوی غلامی ز سگان خوارتر است من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد[13]
5- اصل شجاعت و دلیری:
سلامت و سربلندی و سیر به سوی تعالی و زندگی حقیقی در پرتوی شجاعت و دلیری حاصل می شود؛ زیرا انسان در همه ی عرصه های زندگی در امور فردی و اجتماعی، در فراز و فرود ها، در فریاد کردن و سکوت نمودن، در راستی و حق گویی، در عدالت خواهی و حق طلبی، در طی طریق و اصلاح مسیر، فقط با شجاعت می تواند به سلامت و با صلابت پیش رود؛ و مدرسه ی حسینی مدرسه ی بالاترین شجاعت انسانی است.
حسین(ع) پیوسته در عرصه ی شجاعت انسانی، پرچم داری یگانه بوده و پیشوایی این عرصه از آن او بوده است. نهراسیدن از خطر ها و قدم نهادن در عرصه های دشوار زندگی و حق طلبی و ایستادگی بر آرمان های انسانی جز با شجاعت معنا نمی یابد. زندگی حسین (ع) در تمام مراحل لبریز از صحنه های بروز شجاعت در جلوه های مختلف آن است. ادامه ی صلح حسن (ع) و ایستادن در برابر معاویه پس از به شهادت رساندن حجر بن عدی و یارانش و افشا کردن ماهیت امویان در آن دوران سخت و وحشتناک از نمونه های والای شجاعت حسینی است.
در روز عاشورا زمانی که او را به کردند نهادن به حکومت یزید دعوت کردن با شجاعت تمام فرمودند:
«نه! به خدا سوگند نه مانند ذلیلان تسلیم می شوم، و نه مانند بردگان گردن می نهم.»[14]
6- اصل استقامت و پایداری:
استقامت و پایداری در راه آرمان های انسانی و امور متعالی از والاترین آموزش های مدرسه ی حسینی است. جز با استقامت با پایداری نمی توان حقی را برپا داشت و در برابر سختی عقب نشینی نکرد و در برابر هوا و هوس آلوده نگشت. امام حسین (ع) می فرماید:
«در برابر آنچه برایت سخت و ناخوشایند است، اما تو را بر حق نگه می دارد پایداری کن؛ و در آنچه برایت مطلوب و خوشایند است، اما هوا و هوس تو را بدان سوی می کشد، استقامت بورز»[15]
آدمی پیوسته میان دو انتخاب است: از سختی بگریزد و به پستی تن دهد، یا پایداری نماید و به نیکی دست یابد؛ همراه خوشی و راحتی نفسانی شود و به تباهی میل کند، یا استقامت ورزد و به کمال انسانی رسد. در مدرسه ی حسینی همه ی آموزش ها در این جهت است که آدمی جز با پایداری بر دشواری های زندگی و جز با استقامت در برابر تمایلات نفسانی نمی تواند به کمالی و جمالی و جلالی دست یابد.
نهضت حسین (ع) نهضتی است که بر پایه ی استقامت و پایداری شکل یافت و بر این اساس پیش رفت و هر چه آزمون ها و بلا ها بیشتر و سخت تر شد، پایداری و استقامت حسین (ع) و یاران او افزون تر و والاتر شد. آن حضرت (ع) زمانی که تصمیم گرفت از مکه به طرف عراق حرکت کند، خطاب به یاران خود سخنانی ایراد نمود و از جمله فرمود:
«رضایت و پسند ما خاندان، همان رضایت و پسند الهی است. ما بر بلا و آزمون خداوند شکیباییم و او نیز پاداش شکیباییمان را به ما عطا خواهد نمود.»[16]
حسین (ع) در طول نهضت حماسی خود خاندان و همراهان خود را چنان با استقامت و پایداری آشنا نمود که هر یک جلوه ای از استقامت حسینی شدند. در این میان، حضرت زینب (س) چنان درس آموخت که استقامت و پایداری او پس از عاشورا و در دوران اسارت و رویارویی با یزید، درخشان ترین صحنه های استقامت و پایداری بشری است. نقل کرده اند که آخرین مناجات حسین (ع) آن اسوه ی پایداری و استقامت چنین بود: «خداوندا در برابر قضا و قدر تو شکیباییم. ای فریادرس دادخواهان. بر حکم و تقدیر تو شکیباییم؛ ای فریادرس آنکه او را فریادرسی نیست.»[17]
7- اصل جهاد و سخت کوشی:
“جِهاد” از نظر لغوی یا از ریشه ی «جُهد» است به معنای وسعت، قدرت، توان و طاقت؛ یا از ریشه ی «جَهد» است به معنای سختی و مشقت. در صورت اول، جهاد عبارت است از سعی و کوشش با صرف مال و جان به کار گرفتن تمام امکانات در راه مقصد، و در صورت دوم جهاد عبارت است از گذشتن ازمال و جان و صرف تمام نیرو ها و پذیرش سختی ها و تحمل مشقت ها در راه رسیدن به هدف ؛ و با توجه به هر دو صورت جهاد اسلامی عبارت است از اینکه آدمی با گذشتن از مال و جان و خود در راه اعتلای کلمه توحید و تعالی اسلام و دفع باطل و اقامه ی حق ، با تمام امکانات خویش تلاش و مبارزه کند و در این راه سختی ها و مشکلات را به جان بخرد و تحمل کند. [18]
زندگی بدون جهاد و سخت کوشی در راه اهداف متعالی ، فرو رفتن در گنداب پستی ها و تن سپردن به تباهی هاست .و مدرسه حسینی ، مدرسه ی چنین جهاد و سخت کوشی در راه حق و عدالت است و حسین (ع)جلوه تامّ جهاد در راه خداست ؛ چنان که در زیارت وارث به این حقیقت اعتراف می کنیم:
«گواهی می دهم که تو در راه خدا جهاد کردی حقّ جهاد در راه خدا را به جای آوردی » [19]
>8-اصل غیرت دینی
غیرت دینی تلاش در نگاهبانی دین از آفت ، و حمیت در حفظ آن از بدعت ، و کوشش در ترویج آن است . [20] و مدرسه ی حسینی می آموزد که چگونه باید نگهبان دین بود و از آن پاسداری نمود و در ترویج آن کوشید. نهضت حسینی از این جهت نمونه ای است والا؛ و درس های غیرت دینی در آن درخشندگی خاصی دارد . از مهمترین علل قیام امام حسین (ع) این بود که دین مورد تعرض قرار گرفته بود و امویان تلاش می کردند که دین را کاملا از محتوا تهی کنند و جز پوستی از آن باقی نگذارند و به نام دین مردمان را به بندگی خود گیرند و تحت لوای دین به حقوق و حیثیت و شرافت مردمان تعدی نمایند و دارایی هایشان را به غارت برند و دست به دست بگردانند .
قیام حسین (ع) بر ضد چنین مناسبات و روابط ، و این گونه دین را به تباهی کشاندن بود . قیام حسین (ع) قیامی بود بر اساس غیرت دینی ، بر ضد تحریف اسلام و بر ضد بر پا کردن مناسبات خود کامه و مستبدانه به نام دین و بر ضد اسلام سلطنتی .
9-اصل حق محوری و حق طلبی:
مدرسه حسینی ، مدرسه ی تربیت انسان هایی است که بر محور حق بگردند و حق را میزان و معیار خویش در همه ی امور گیرند و در عمل جز ملاحظه ی حق، ملاحظه ای ننمایند و پیرو حق باشند که این نشانه ی کمال تربیت آدمی است و حسین (ع) بزرگ آموزگار این مدرسه می فرماید: «عقل به کمال نمی رسد مگر به پیروی از حق»[21]
این گونه بود که حسین (ع) بر سر مردمانی که سر در زندگی حقیر خودفرو می برند و خود را نظاره گران بی طرف مبارزه حق و باطل می انگارند، فریاد می زند که «آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود…»[22]
10- اصل از خودگذشتگی و فداکاری:
انسان تا از خود نگذرد و به فراتر از خویش نرود، و حق را، و انسانیت را، و ارزش های والا و دین و مردم را بر خود مقدم ندارد، به امری مقدس و اعتباری الهی دست نمی یابد و به نیکویی های حقیقی، واصل نمی شود. همان طور که در آیه ی 92 سوره ی آل عمران می خوانیم:
«هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هرچه انفاق کنید، خدا بدان آگاه است.»
هر عملی و فعلی که آدمی را به خدا نزدیکتر سازد «بّر» است و تقرب به حق جز با گذشتن از خود و دوری جستن از آنچه مبغوض اوست و گذشتن از آنچه حجاب میان انسان و خداست میسر نمی شود؛ و مدرسه ی حسینی، مدرسه ی تربیت برای گذشتن از محبوب ترین تعلقات آدمی است در راه خدا و برای خدا و در جهت برپا داشتن حق و عدل. حسین (ع) خود همه چیزش را فدا نمود تا حقیقت زنده بماند و عدالت رخ نماید و مردم با عزت زندگی کنند و تن به ذلت ندهند.
11- اصل تواضع و فروتنی:
آنچه آدمی را از فرو افتادن دردام شیطان نگه می دارد و مرز میان انسان بودن و شیطان بودن را مشخص می سازد، تواضع و فروتنی است؛ زیرا با ظهور خود بینی و خودخواهی، تکبر و استکبار آدمی هم سنخ ابلیس می شود ، همانند او از مقام والا و از مرتبت والا رانده می شود و در پستی فرو می رود و به گردن فرازی و گردن کشی کشیده می شود؛ در حالی که هر چه تواضع و فروتنی حقیقی در آدمی شکل گیرد، مقام انسانی و مرتبت کمال آدمی بالا تر می رود و به کمالات انسانی دست می یابد ؛چنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده است:
«هیچ کس تواضع و فروتنی نکرد، مگر اینکه خداوند او را رفعت بخشید.»[23]
سلوک حسین (ع)، در تمام زندگی بیانگر فروتنی و تواضعی است برخاسته از نگاه توحیدی به عالم و آدمی، و اینکه عزت و بزرگی از آن خداوند است و هر که هرچه دارد از اوست.
تربیت مدرسه ی حسینی نیز بر این اصل استوار است که آدمی هیچ چیز را از خود نبیند و مبتنی بر نگاهی درست به حقیقت هستی و اینکه همه چیز از اوست به تواضع و فروتنی نایل آید و خود را بالاتر از دیگران نبیند، و با انسان ها از سر کرامت ایشان رفتار نماید؛ چنان که در آموزشی والا امیرالؤمنین علی (ع) می فرمایند:
«تاج افتخار فروتنی را بر سر های خویش نهید و گردن فرازی ها به زیر پا های خود بیفکنید، و رشته ی تکبر از گردن هایتان فرود آرید و تواضع را همچون سپری میان خویش و دشمن بشمارید: شیطان و سپاهیان او که او را در هر ملتی سپاهیان است و یاران و پیادگان و سواران.»[24]
زندگی صحنه ی آزمون الهی است تا فروتنان و گردن کشان مشخص گردند و باطن ها ظهور یابد و هر که بدان چه می خواهد و شایستگی آن را در خود فراهم می آورد دست یابد؛ و سلوک حسین (ع) میزانی است نیکو در آموختن تواضع و فروتنی و دستیابی به کمالاتی که در بستر این این کمال انسانی تدارک می شود.
«و السلام علیک یا أباعبدالله و علی الأرواح الّتی حلّت بفنائک»
نتیجه گیری:
آنچه گذشت نگاهی گذرا بود به سیره ی تربیتی، اخلاقی امام حسین (ع) و اصول تربیتی ایشان: که صد البته این موضوع نیاز به بررسی و پژوهش جدی تری در ابعاد قرآنی، روایی و تاریخی دارد و تنها به دست پژوهشگران فرزانه می توان به گوهر های عبرت آموز این دریای ژرف دست یافت. ما در این تحقیق دریافتیم که یکی از اهداف الهی، آموزش و هدایت آدمی به سوی فلاح و رستگاری است و یکی از بهترین روش های سازندگی ، تربیت از راه نشان دادن الگوهای عینی و عملی است . هم چنین در یافتیم که نقطه آغاز هر انحرافی ، فاصله گرفتن از ارزش ها و آرمان هاست .
حریت و آزادگی ، پارسایی و وارستگی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی، خدا ترسی و ترس ناپذیری از غیر ، بینایی و بیدار دلی ، حمیت و سازش ناپذیری ، غیرت دینی ، والا همتی ، شجاعت و دلیری، تواضع و فروتنی ، حق محوری وحق طلبی ، استقامت و پایداری ، جهاد و سخت کوشی و…. از جمله آثار تربیتی تجلی یافته در سیره ی امام (ع) است که مبیّن نقش تربیت دینی در سازندگی درونی است .
امید است که فرهنگ حسینی و فرهنگ عاشورایی ، همواره بر سالکان کوی شهادت ، عطر افشاند و انقلاب اسلامی را به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را متصل گرداند ؛
روزی که رنج دل های داغدار تسکین یابد و جان ها از حضورش سیراب گردد.
ان شاء الله
به امید آن روز به انتظارت می مانیم
ای یگانه ی حسین(ع)
[7] -جمال الدین محمد، خوانساری، شرح غرر الحکم و درر الکلم، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم/1360، ج1، ص133.
[14] -محمد، محمدی، ری شهری، میزان الحکمه، قم ، دار الحدیث، 1429 ق مساوی با 1387 ش، چاپ هشتم، ج1، ص102