اقسام گناهان
بر اساس اعتبارات مختلف ميتوان گناه را به صورتهاي مختلفي تقسيم نمود از جمله :
الف) گناهان صغيره و كبيره
يكي از تقسيمات اصلي گناه، تقسيم آن به كبيره و صغيره است، چرا كه در آيهي شريفه ميفرمايند:
«إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا» [1]
ترجمه: « اگر گناهان بزرگي را كه از انها نهي ميشويد ترك كنيد، گناهانتان را از شما ميزدائيم و شما را به جايگاهي ارجمند در ميآوريم»
به قرينهي مقابلهي بين كبائر و سيئات، مراد از سيئات در اينجا، گناهان صغيرهاست،[2]
بزرگي گناه، جز با مقايسه با كوچكتر از خودش معلوم نميشود و بهترين راه براي اين مقايسه، بررسي ويژگيهاي گناهان است. هر گناهي كه حركت انسان را به سوي خداوند آهستهتر كند و بار سنگين تري بر دوش آدمي نهد و ظلم و عواقبش در بعد كمي و كيفي بيشتر باشد، كبيره است.[3]
به طور نمونه، افتراء به خداوند و ادعاي دروغ دريافت وحي ، بالاترين ظلم شمرده شده است : « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ»[4]
معيار شناخت گناهان كبيره از صغيره
در اين كه معيار در شناخت گناهان كبيره از صغيره چيست، ما بين علما، بحثها و گفتگوها شده است و اختلافهاي فراواني وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره ميشود:
1- هر گناهي كه خداوند در قرآن ، براي آن وعدهي عذاب داده باشد.
2-هر گناهي كه شارع مقدس، براي آن حد تعيين كرده ( مانند شراب خواري، زنا، دزدي كه تازيانه، كشتن، سنگسار ازحدود آنها است) و در قرآن به آن هشدار داده شده است .
3- هر گناهي كه بيانگر بياعتنايي به دين است.
4- هر گناهي كه حرمت و بزرگ بودنش با دليل قانع، ثابت شده است.
5- هر گناهي كه در قرآن و سنت ، انجام دهندهي آن به شدت تهديد شده است.[5]
ب)گناهان پنهان و آشكار
يكي ديگر از تقسيمات گناه، تقسيم آن به گناه پنهان و آشكار است. «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ»[6]
ترجمه: « و گناه آشكار و پنهان را رها كنيد.»
ترك گناه (علني) هميشه همراه با خلوص نيت نيست و چه بسا به خاطر حفظ آبرو و جايگاه اجتماعي، انسان آشكارا گناه انجام ندهد و لذا خداوند در آيهي ارزشمندي، خدا ترسي و دوري از گناه در نهان و به دور از انظار و اطلاع ديگران را يادآور ميشود.[7]
«إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ »[8]
ترجمه : « تو فقط به كساني ميتواني اخطار كني كه در پنهاني از پروردگارشان ميترسند»
ترس از خداوند در هر حال مطلوب است و لذا ذكر قيد « بالغيب» بيان گر اهميّت و ارزش والاي خداترسي در خلوت ميباشد.»[9]
خداوند در آيه 19 سورهي نور ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يحُِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فىِ الدُّنْيا وَ الاَْخِرَةِ»
ترجمه: « كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم باايمان شيوع يابد، عذاب دردناكي براي آنهادر دنيا و آخرت است.»
نكتهي قابل توجّه در اين آيه اين است كه ، خداوند ميفرمايد : دوستي چنين كاري- گرچه به مرحلهي عمل نرسد- موجب عذاب دردناك خواهد بود و اين بيانگر نهايت تاكيد در پرهيز از شيوع دادن گناه است. به هر حال اگر انسانها خواهان جامعهاي سالم هستند، يكي از راههاي آن پوشاندن گناه است تا گناهان، بزرگ شمرده شوند و عادي نگردند.[10]
ج)گناه از روي جهل و گناه از روي عناد
يكي ديگر از تقسيمات گناه، تقسيم آن به اعتبار گناهكار است كه از روي ناداني مرتكب گناه شود يا از روي سركشي و لجاجت .
خداوند دربارهي توبه ميفرمايد: « إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
ترجمه: « جز اين نيست كه پذيرش توبه از سوي خداوند براي كساني است كه از روي ناداني كار بد را انجام ميدهند، پس به زودي توبه ميكنند، اينانند كه خدا توبهشان را ميپذيرد و خدا دانا و حكيم است»
از اين آيه فهميده ميشود كه گناه دو نوع است : گناه كه بر اثر جهل و ناداني انجام گيرد و گناهي كه خاستگاه آن ناداني نباشد.[11] البتّه منظور از جهل در اين آيه اين است كه گناه، بر اثر غلبهي هوي و شهوت و غضب، انجام گيرد و آنچه در مقابل اين حالت قرار دارد ، اين است كه گناه، به انگيزهي عناد باحق انجام گيرد.
در قسم اول، گناهكار علم به زشتي گناه دارد، اما غلبهي هوي و غضب به او اجازهي پيروي از اين علم را نميدهد؛ از اين رو بود و نبود اين علم اثري براي او ندارد و جاهل شمرده ميشود. در قسمت دوم، گناهكار، علم به زشتي گناه دارد، اما از آنجا كه با حق ، سرستيز دارد و نميخواهد حقيقت را بپذيرد ، گناه ميكند و عمداً از روي عناد، گناه انجام مي دهد.[12]
د)گناهان كليدي و گناهان فرعي
همانگونه كه پيري و ضعف زمينهي هجوم و كسالت و بيماريهاي گوناگون ميگردد، گاهي عيب و يا گناهي، زمينه و كليد انواع گناهان ميگردد به طور مثال :
1-حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكني، تهمت، دروغ و سوء قصدها و … وادار ميكند. انسان حسود به هر تلاشي دست ميزند تا رقيب خود را شكست بدهد.[13]
2-بخل و حرص: بخل، سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق ميشود، به علاوه مردم از بخيلها ناراحت هستند و همين، موجب بدگوييها و سوءظنها ميگردد. حرص نيز سبب گناهاني مانند كمفروشي ، احتكار، گرانفروشي، رشوه خواري، تملّق و … ميگردد.[14]
3-دروغ: انسان با دروغ ، گناهان خود را توجيه ميكند و زير پوشش توجيههاي دروغين، صدها گناه ديگر، بروز ميكند و علاوه بر اين معمولاً زماني كه انسان دروغ ميگويد ، براي جلوگيري از افشاء آن مجبور ميشود به گناهان ديگري مانند غيبت، تهمت و … هم متمسك شود.[15]. گناهان ديگري نيز وجود دارند كه زمينه ساز گناهان ديگر ميشوند، ولي براي رعايت اختصار ، از شرح آنها خودداري ميگردد.