تاثير بد حجابي در انحطاط اخلاقي و تضعيف معنويت
عمده ترين پيامدهاي بد حجابي، ايجاد و افزايش فاصله تيپ جوان و قشر غربزده و كل جامعه و همچنين ايجاد تنش ها و تضادهاي اجتماعي است . زنان و دختراني كه روسري و چادر را بر مي دارند در واقع ديواري بين آنان و افراد نسل گذشته جامعه ايجاد مي شود و مقدمات فاصله گرفتن آنان در نسل پيشين، مانند مادر و مادربزرگ، عمه و خاله آنها فراهم مي گردد.
جامعه، اينان را نمايندگان فرهنگ بيگانه دانسته و اينها نيز بطور واكنشي وادار به مقابله و موضعگيري عليه اصول و ضوابط حاكم بر جامعه و ارزشهاي فردي و اجتماعي و خانوادگي خود ميشوند، چرا كه نميتوانند چادر و روسري را بردارند و هم به اصول و احكامی گرايش داشته باشند كه حجاب را لازم ميشمرد. لذا انبوهي از زنان و دختران نسبت به جامعه و ملت خويش احساس تنفر و انزجار نموده و در عين حال ملل بيگانه و غربي را مورد ستايش و تمجيد و تجليل قرار مي دهند[1].
>
عوارض فرهنگي بطوري كه طرز تفكر و فلسفه زندگي زن را از صورت مكتب مورد قبول خارج كرده و به فرهنگ او صورت ديگري می دهد ، آداب و رسوم يك كشور، شعائر و مناسك آن جامعه را از حالت اصلي خود بدر آورده و شرايط ذلت آفريني براي او فراهم ساخته اند.
چه بسيارند واردات فرهنگي كه موجد ابتذالند و چه بسيارند ارزش هاي اصيل و رشد دهنده كه بر اثر آزاديهاي بي بند و بار زنان و حركت مردان به دنبال آن، از بين رفته و به جاي آنها، ضد ارزش نشسته است. با توجه به اينكه، ارزش ها موجد قداست ها و يا باورهاي مقدسند، با از بين رفتن آنها در واقع، قداست زير سؤال قرار ميگيرد[2].
به يقين اگر زن، حجاب و پوشش مناسب نداشته باشد، عامل بوجود آمدن فساد در جامعه و نابودي اخلاق ميشود و زمينه تنزل انسان به حيوانيت و متصف شدن به صفت هايي چون بيوفايي، دروغگويي، حيلهگري، تشتت افكار و غيره را فراهم مي آورد و باعث مي شود كه انسان هر جنايتي را انجام دهد.
وضعيت كنوني جوامع غربي، گوياي اين حقيقت است كه بر اثر بی حجابي و برهنگي، فساد و فحشا چنان گسترش يافته است كه دختران و پسران از خانواده خود هم در امان نيستند و زن كه بايد مظهر عاطفه و اخلاق باشد، عامل قساوت، بيرحمي، فساد، قتل، آدم ربائي و تجاوز به عنف شده است[3].