حجاب در اقوام و ملل مختلف
مسأله پوشش و حفظ عفاف، خاص دنياي اسلام و حتي دنياي اديان نيست. بر اساس زمينه فطري، حتي جوامع اوليه و به دور از تمدن و مذهب هم آن را مورد توجه قرار ميدهند. نوشتهاند كه زنهاي تاتار[1] از لحاظ عصمت ، وقار و وظيفهشناسي در برابر شوهران نظير ندارند. پاكدامني و حجب و حياي آنان قابل تحسين است. بياحترامي به عفت عمومي و هتك ناموس گناهي بزرگ است. در قانون نامه ياساي مغول[2]، هتك ناموس، زنا و ازاله بكارت كيفر اعدام دارد و …
[3]p>
بررسي در قبيله ساموآ نشان ميدهد دختران ميكوشند در برخورد با پسران خويشاوند و خانواده خود ، تابوي[4] برادري و خواهري را مراعات كنند. وقتي دختر به سن 8-9 سالگي ميرسد ميداند كه نبايد به گروه پسران بزرگتر نزديك شود و مرزي بين خود و او قائل است كه تخلف از آن مجاز نيست[5].
اشكانيان به شدت بر مستور بودن زنان اصرار داشتند و پاسخ تخلف و خيانت، مرگ بود. بر اساس نقشهاي باقي مانده از دوران اشكانيان، لباس زنان اشكاني در آن دوره، پيراهني بلند است كه تا روي زمين ميرسيده و نيز پرچين و آستيندار و يقه راست بوده است. پيراهن ديگري داشتهاند كه روي اولي ميپوشيدند. قد اين يك نسبت به اولي كوتاه و ضمناً يقه باز بوده است و روي اين دو پيراهن، چادري سر ميكردند.
در كتاب «پوشاك زنان ايران» نقش برجستهاي از پالمير در موزهي لوور هست كه بانوئي از دوره اشكاني را نشان ميدهد. اين بانو چادري بر سر دارد و از زير آن عمامهاش (كه خوب جوري بافتش پيدا است) نمايان است.
مجسمه اي نيز از بانوان دورهي اشكاني در موزهي پالمير دمشق هست كه پوشاك بانوان اين دوره را روشنتر مينماياند. اين بانو، نشسته و چادري او را پوشانده است. گوشهي چادر، در زير يك تكه فلز بيضي شكل نقش زده (كه بوسيله زنجيري به گردنش آويخته است) بند است. به علاوه اين مجسمهها، نقاشيهايي بر ديوارهاي معبد زوس در شهر دورا- اوروپوس كشيده شده است كه مربوط به اشكانيان است و عدهاي را با لباس مخصوص مراسم مذهبي نشان ميدهد. و باز، زني ديگر را بر اين ديوار نقاشي كردهاند كه روي پيراهن ارغواني خود چادري سراسر سفيد پوشيده و بر روي آن يك تكه پارچهي ارغواني افكنده است[6].
>
كشور ايران در زمان هخامنشيها به 23 «ساتراپ» يا منطقهي حكومتي تقسيم ميشد، كه هر كدام داراي پادشاه و فرمانروايي بود. بيشترين اطلاعاتي كه دربارهي اين تمدن بدست آمده است از سنگ نوشتهها و نقاشيهايي است كه بر سنگهاي اين ساختمانهاي بزرگ باقي مانده است. درباره رسم پوشش زنان در ميان اين اقوام در كتاب «پوشاك باستاني ايرانيان» آمده است: «با توجه به نقشهاي باقي مانده از دوران هخامنشي درباره پوشاك زنان، پيراهن آنان پوشش ساده و بلند، يا داراي راستهچين و آستين كوتاه است و در پايين دامن از زانو به پايين، شرابههايي[7] تا به مچ پا آويزان است[8]. به علاوه به زناني در اين دوره برميخوريم كه از پهلو سوار
بر اسب ميباشند و چادري مستطيل شكل بر روي همه لباسهاي خود افكندهاند»[9].
در زمان داريوش، گوشهنشيني بر زنان واجب بود و رفته رفته اين روش ادامه پيدا كرد و سراسر زندگيشان را گرفت و اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار ميرود. زنان بالاي اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند، و هرگز اجازه داده نمي شد كه بصورت آشكار با مردان رفت و آمد داشته باشند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادر خود را ببينند. در نقشهايي كه از ايرانيان باستان باقي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود[10]. در عصر داريوش، زنان دربار در حرمسرا به سر ميبردند و هيچ كس حتي سران خانوادههاي درجه اول مملكت كه سبب سلطنت رسيدن پادشاه بودند نيز حق ورود به حرمسرا را نداشتند[11].
حجاب در اديان نیز سابقهاي بس طولاني و غيرقابل انكار دارد. در آيين يهود بوده و هم اكنون در نزد پيروان آن بصورت هايي وجود دارد. در مسيحيت هم از قبل بوده و در حال نيز نزد راهبهها به چشم ميخورد. از پولس كه جزو حواريون مسيح بود نقل شده است كه گفته بود «نقاب، شرف زن است»[12].
>
زنان در دوران جاهليت، به پوشش كامل مقيد نبودند، با مردان معاشرت و همنشيني داشتند، در مجالس عمومي شركت ميجستند و در اماكن عمومي تردد مي نمودند، لباس هاي زنانه تمام بدن را نميپوشاند و مقداري از سر و گردن و گوش و سينه و دست و پاي آنها باز بود. زمخشري در اين زمينه نوشته است: «گريبان جامهي زنان، گشاد بود به گونه اي كه گودي گردن، سينهها و اطراف آن آشكار ميشد. زنان روسري خود را به پشت سر ميبستند و از جلو مكشوف مي ماندند… برخي زنان گام بر زمين ميكوفتند تا از صداي خلخال او دريابند كه خلخال دارند، گفته اند كه گاه نيز براي آنكه معلوم شود دو خلخال دارد، پاهايشان را به هم ميزدند». سيوطي نيز نقل كرده است: «از سعيدبن جبير نقل است كه گفت خلخال زن، داراي منگولههايي بود كه هرگاه مرد غريبي بر او ميگذشت پاهايش را عمداً تكان مي داد تا او صداي خلخال را بشنود».
اين نحوه پوشش در لباس زنان بعد از ظهور اسلام تا مدتي پس از هجرت نيز ادامه داشت تا آنكه قانون پوشش در سورهي نور، نازل شد[13].
[1]- نام طايفهاي است بزرگ از تركستان و اصل آن از اولاد تاتارخان بودهاند و تاتارخان برادر مغول خوان و اولاد اين دو به مرور بسيار شدهاند و تاتار را تارتاري و تتار و تتر نيز گفته اند.
[2]- رسم، قاعده، قانون، قوانين و حكم و قرارداد چنگيزخان مغول بوده است ياساي چنگيزي مجموعه قوانيني كه چنگيز وضع كرده است.
[4]- به معني مقدس و ممنوع، طبق آيين پولي نزيان، شخص يا چيزي را كه داراي سجيهي مقدس باشد و از تماس با ديگران ممنوع بوده تابو گويند.
[7]- رشتهها و منگوله هايي كه از كنار و حاشيه چيزي آويزند، لوله هايي از شيشه ي باريك كه از داخل آنها نخ بيرون كنند براي آويزه
[8]- سيد محمود مدني بجستاني، فساد سلاح تهاجم فرهنگي، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ اول، ص263
[9]- منيژه شيرخاني، پوشش زن ايراني از ايران باستان تا قاجاريه، ناشر: انتشارات بهار علم، چاپ نقش جهان، ص25