خلقت نور فاطمه زهرا (س) قبل از آدم (ع)
مهمترین فضیلت حضرت زهرا (س) در آفرینش ، خلقت نور ایشان مي باشد ،که خلقت آن جناب طبق روایاتی به دو هزار سال قبل از حضرت آدم بر می گردد و یکی از علل خلقت عالم وجود حضرت زهرا (س) است ، آفرینش حضرت زهرا (س) از نور عظمت حق همان نور واحدی که حضرت رسول (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از آن آفریده شده اند و مایه خلقت فاطمه (س) یک سوم همان نور بوده است ، نوری نهفته در خزینه علم خدایی ، نور قدس ، نور جمال ، نور کمال ، نور کبریایی الهی ، چنانکه سهیلی در کتاب روض الانف می گوید : « و مَن صَلیّ عَلیها فقد صَلیّ علی اَبیها »
« هرکس بر فاطمه(س) صلوات بفرستد، در حقیقت بر پدر او صلوات فرستاده است، و از این حدیث « ولية الله » بودن حضرت زهرا (س) استنباط می شود [1]. »
فاطمه زهرا (س) قامت بر افراشته ایمان ، نمونه جاودانه توحید گرایی و یکتا پرستی ، راز و رمز خلقت و سبب آفرینش است[2].
جابربن عبدالله …گوید : بر امام صادق (ع) وارد شدم و گفتم : چرا فاطمه (س)
« زهرا » نامیده شد، فرمودند: به جهت اینکه خداوند عزوجل اورا ازنور عظمت خودش آفرید .
« فلّما اشَرَقت اضائَتِ السّماواتُ بِنُورها و غَشیِت اَبصارَ الملائکَةِ و خَرَّتِ الملائِکَةُ ساجِدین و قالُوا اِلهَنا و سَیّدَنا هذا النُّورِ فَاَوحَی اللهُ اِلیهمِ هذا نُورٌ مِن نُوری و اُسکِنُهُ فی سَمآئی خَلَقتُهُ مِن عَظَمتَی اُخرِجُهُ مِن صُلبِ نَبیِّ منِِ ابنیآئی اُفَضِّلُهُ عَلی جمیع الاَنبیآء وَ اخرجُ مِن ذلِکَ النُّورِ ائمِةً یَقومُونَ باَمری یَهدَونَ اِلی حَقّی و اَجعَلُهُم خُلَفائی فی ارضی بَعَد انقِضآءِ وحَیی . »
پس همینکه آن نور تابید آسمانها و زمین بنورش روشن شد و دیدگان فرشتگانرا فرا گرفت و برای خدا ملائکه به سجده افتادند و گفتند معبودا این چه نوریست، بایشان وحی شد این نور از نور منست آنرا در آسمانم ساکن کردم از عظمت خودم پدید آوردم، او را از صلب پیغمبری از پیغمبرانم بیرون آوردم که او را بر تمام انبیاء برتری دهم و از آن نور پیشوایان بیرون کنم و بامر من قائم و به حق من راهنمایی کنند و آنها را خلفاء خودم در زمین بعد از قطع شدن وحی قرار می دهم ( آری چون زهرا بریازده حجت و انوار حق ظرفست نورش از انوار درخشنده تر است [3].
>[4]شیخ عبدالرحمن صفوری شافعی در نزهةالمجالس در قول خداوند متعال : « فَتَلَقّی آدم ُ مِن رَبِّهِ کلماتٍ » از حضرت صادق (ع) روایت کرده که آدم و حوا در بهشت نشسته بودند آدم به حواء گفت : خداوند خلقی بهتر از ما نیافریده است خداوند به جبرئیل وحی کرد که آدم و حوا را به جانب فردوس ببر جبرئیل آمد ایشان را به قصری آورد که خشتی از طلا و خشتی از نقره بود و کنگره های آن از زمرد سبز بود و در آن قصر تختی بود در نهایت حسن و جمال از یاقوت سرخ و بر بالای آن تخت قبه ای بود برافراشته و بر روی تخت در نهایت زیبایی و جمال قرار گرفته بود بانویی که تاجی بر سر و دو گوشواره از لؤلؤ در گوش و گردنبندی از نور در گردن دارد و از وجاهت آن صورت به شگفت در آمدند ، حتی آدم حُسن حوا را در کنار خود فراموش کرد به جبرئیل گفت : این کیست ؟ پاسخ داد: او فاطمه (س) است و تاج او پدر او و طوق اش شوهرش و دو گوشواره اش حسن (ع) و حسین (ع) دو فرزندان ارجمند او هستند . پس آدم سر بلند کرد دید پنج اسم از نور نوشته شده :
« اَنا المَحمود و هذا مُحمَّد و اَنا الاَعلی و هذا علیٌّ و انا الفاطِرُ و هذِهِ فاطمةُ و اَنا المُحسِنُ و هذا الحَسَن و مِنّی الأحسانُ و هذا حُسِینٌ . »
من محمودم و این محمد (ص) است و من اعلی هستم و این علی است و من فاطرم و این فاطمه است و من محسنم و این حسن است و از من است احسان و این حسین است پس جبرئیل گفت : ای آدم این اسماء مبارک را حفظ کن که به آنها محتاج می شوی و چون آدم به زمین هبوط کرد پس از آنکه سیصد سال گریست به این اسماء توسل جسـت و گفت : « یا رَبّ بِحَقّ مُحَّمَدٍ وَ عَلّیٍ وَ فاطمة و الحَسَنُ و الحُسین یا محمودُ یا فاطرُ یا مُحسن اِغفرلی و تَقبَّل تَوبَتی » . « پس خداوند وحی نمود ای آدم اگر تمام ذریه تو از من مغفرت خواهد هر آینه برای ایشان می آمرزم [5]. »