دروغ كليد گناهان :
كليد ابزاريست كه بدان وسيله ، ابواب بسته گشوده مي شود ، كليد را در عربي مفتاح خوانند ، مفتاح ، ما يفتح به ، مي باشد يعني چيزي كه مي گشايد – فتح ، گشودن است و مفتاح وسيله آن .هر كليدي با بسته اي سنخيت دارد شايد بسته اي كليد فلزي بخواهد ، گاهي بسته اي به كليدهاي چوبي نياز دارد . پاره اي از بسته ها نيز كليد چرمي مي خواهند چنانكه مي گويند كليدهاي گنج قارون چرمي بوده ،رمز كليدي مي خواهد كه بدان وسيله گشوده گردد
.>
اما هر علمي كليدي دارد . مسائل رياضي ، كليد ويژه ي خود را دارند . خردمندان براي گشودن دشواريهاي زندگي ، به دنبال كليد آن ها مي گردند . زبان هر كس ، كليد شخصيت علمي و عقلي او است . سخن ،كليد پي بردن به ارزش يا بي ارزشي سخنگو است .
به هر حال هر قفلي را كليدي است ، خواه قفل سعادت و خوشبختي باشد ، خواه قفل زيان و بدبختي ، بنابراين كليد ، در سعادت و خوشبختي را مي گشايد يا درهاي بسته ي زيان و بدبختي را باز مي نمايد .
از طرفي ، دري كه بسته مي شود از دو نظر مورد توجه قرار مي گيرد : 1- ممكن است دَرب براي محفوظ نگاهداشتن اشياء قيمتي و گرانبها بسته شود كه آن اشياء از دسترس دزد در امان باشد . 2- یا براي جلوگيري از نفوذ موجودات خطرناك ، دَرب را به روي آن ها مي بندند ، تا مردم را از خطر آن ها محفوظ نمايند .
مي توان گفت : بستــن درب ، براي جلـوگيري از خطر هجـوم موجودات خطـرنـاك و اشـرار مي باشد ، و باز شدن آن يكي از دو خطر را دارا است .
پس هر موجودي كه داراي يكي از اين دو خصوصيت نباشد ، دري به رويش بسته نخواهد شد ، در اين وادي تنها خداي مهربان است ،كه وجودش سراپا سود براي مخلوقين و بندگان است و در همه حال با آغوش باز ، نياز بندگان را برآورده كرده و دَر رحمت بي انتهايش با مهرباني ، بر روي بندگان باز است .
در همين راستا امام حسن عسگري (ع) مي فرمايند : دروغ كليد تمام ناپاكي هاست « حطت الخبائث في بيت و جعل مفتاحه الكذب » [1] يعني تمام ناپاكيها و گناهان ، در خانه اي جمع شده و كليد آن دروغگويي است .
كسي كه با دروغ سر و كاري نداشته باشد ، از خطر گناهان به دور است و به نيكوكاري نزديك مي باشد . ولي هنگامي كه با دروغ آشنا شده ، درهاي گناهان به رويش گشوده مي شود و بزودي در سياهچال بدبختي سقوط خواهد كرد . و گاه چنان در آن جا مسكن مي گزيند كه بيرون آمدنش بسيار دشوار خواهد بود . [2]
و چنانچه انسان دروغ را ترك كند ، خواه نـاخـواه سـايـر گنـاهان ديگر را نيز تــرك كرده در روايتي از رسول الله (ص) آمده كه : « لما قال له رجل : استسر بخلال اربع : الزنا ، شرب الخمر ، والسرق، والكذب ، فأيتهن شئت تركتها لك - : دع الكذب ، فلما ولي هم بالزنا ، فقال : يسألني فان جحدت نقضت ما جعلت له ، و ان اقررت حددت ، ثم هم بالسرق ، ثم بشرب الخمر ، ففكر في مثل ذلك ، فرجع اليه فقال : قد اخذت علي السبيل كله ! فقد تركتهن اجمع :[3] مردي به رسول خدا (ص)عرض كرد : اي رسول خدا ، چهار كار خوشايند من است : زنا ، شرابخواري ، دزدي و دروغ . اما هر كدام را كه بفرماييد به خاطر شما ترك مي كنم . حضرت فرمود : دروغ را رها كن ، مرد رفت و تصميم گرفت زنا كند اما با خودش گفت : پيامبر (ص)از من مي پرسد ( كه زنا كرده اي يا نه ) اگر انكار كنم ، قولي را كه به ايشان داده ام شكسته ام و اگر اقرار كنم ، حد مي خورم سپس تصميم گرفت دزدي كند ، بعد تصميم گرفت شرابي بخورد ، اما هر بار همين فكر را با خود كرد لذا نزد رسول خدا (ص) برگشت و عرض كرد شما راه را به كلي بر من بستيد من همه ی اين كارها را رها كردم » .[4]
[1]- حسين نوري طبرسي ، مسترك الوسايل و مستنبط المسائل ، ج 2 ، كتاب الحج ، ص 100
[2]- رضا صدر ، دروغ ، ص 73-71
[3]- عبدالحميد بن هبه الله ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ص 357