مراتب محبت
صفت محبت گرچه غالباً از حالتهاي انسان به حساب مي آيد يعني به سرعت و بدون هيچ مقدمه اي برنفس عارض ميشود و به سرعت نيز از بين ميرودلكن گاهي هم جز ملكات راسخ و صفات ثابت و پايدار ميباشد .
اين صفت در غالب و بلكه در همه حيوانات موجود است و در برخي بسيار شديد و در انسانها گاهي به مرتبه اي ميرسد كه همه قواي فكري و بدني او را مشغول خود ميكند وتمام اختيارات او را در قبضه خويش مي گيردو بالاخره اينكه صفت داراي مراتب مختلفي است كه جناب آقاي مصباح اين مراتب را چنين بيان مي دارند:
محبت مراتبي دارد،محبت هاي ظاهري ومراتب معمولي دراثراين پيداميشودكه آن جهتمحسوس ومرئي وصورت ظاهري محبوب بنحوي است كه شخص محب وقتي آنــرادرک
ميكند آن ظاهرمحسوس رامتناسب با خواسته و مطبوع طبع خويش مي يابــــدوموردتوجه وپسند و موضع تمركزحواس وي قرار ميگيرد و بلحاظ اين ملايمت استكــه می گو يند
آن شيء زيبا وداراي جمال است و بواسطه جمال خود جاذبه اي داردكـه دل را مـتـوجــــه
خودش ميكند و كششی داردكه حواس و عواطف انسان را بسوي خودجلب ميكند.
محبت مراتب ديگري فوق مراتب معمولي نامبرده دارد،چراكه نوع ديگري ازكمالهـــــاي
نامحسوس و غير قابل رويت وجود داردكه وقتي انسان آنهارا از طريق ادراكي متنـــاسب با
خودشدرك ميكندآنها نيز مورد توجه و پسند وي قرار ميگيرند و توجهات انــسان روي
آنها تمركزمي يابد و در دل خودنسبت به آنهااحساس محبت ميكند . في المثل ، كســاني
داراي بعضي از صفات بلند روحي هستند نظير، شجاعت ، سخاوت ،گذشت ، ايثاردرجات
بالاي علمي و ديگر صفاتي كه انسان آنهارا مي پسندد و فطرتاً نوعيكشش و علاقه و يـــــا
آشنايي ويگانگي باآنهادر درون خويش مي يابد ، و به دنبال آن نسبت به كسي كــه داراي
اين صفات است، كشش قلبي پيدا ميكند و دلش بطرف اوكشيده ميشود ، در حالی كه
خود اين صفات محسوس و مرئي نيستند.
بنابراين اين هم يك نوع محبت است نسبت به يك جمال معنوي نامحسوس،ولي انسـان
آنرا درك ميكند . پس منظور از جمال در اينجا، همان صفت دل پسندي است كه انسان با
درك آن انبساط خاطر پيدا ميكند، خوشحالي و خرسندي به اودست مي دهد.طبيعي است
هر جمال و زيبايي بايد با آن كسي كه آن را درك ميكند ، با خواستهها و تمايلاتــــش ،
ملايمت داشته باشد و موجبات خوشحالي ، خرسندي و خوشوقتي وي را فراهـــم آورد و
روشن است كه اين يك امر نسبي خواهد بود زيرا ، اين حقيقت ، كاملاً امكان پذير اســت
كه چيزي را شخصي بپسندد و زيبا ببيند و همان را شخص ديگري نپسندد و درنظــــــرش
نا زيباو نامطبوع جلوه كند.[1]
1- محمد تقی مصباح يزدی،
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
محمدتقی مصباح يزدی،اخلاق درقرآن،ج1،انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمينی(ره)،قم،360 و 359