مصرف:مصرف گرایی در اسلام
مقدمهخداوند متعال، حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در این راستا، تأمین نیازمندی های بقای خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است. در این میان، گروهی از مردم زیاده روی می کنند که در این راه، هیچ مرز و قانونی به جز ارضای هرچه بیشتر نیازهای جسمی و غریزی خود نمی شناسند.[1] به نظر شما، آیا از نظر اسلام این فرهنگ درست است؟ در اسلام کوچک ترین بی توجهی و مصرف غیرلازم مسئولیت دارد و کسانی که در نعمت های الهی تصرف بی رویه دارند، باید بدانند که خداوند با دوربین هایی، رفتار و گفتار آنان را ضبط می کند[2] و روزی فراخواهد رسید که فیلم های آنان به نمایش گذاشته می شود و اسراف کنندگان، صحنه اعمال خویش را تماشا خواهند کرد و درباره همه عملکردهایشان در پیشگاه خدا بازخواست خواهند شد.[3] نهی قرآن از مصرف گرایی«کُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کاران را دوست نمی دارد.» (اعراف: 31) نهی آیه کریمه از اسراف، تمام شکل ها و صورت های آن، از جمله زیاده طلبی و افزون خواهی در مصرف را نیز که خلاف قناعت است، دربرمی گیرد.[4] قرآن کریم برای نهی از مصرف گرایی، انسان را به رعایت برخی ارزش ها در صحنه مصرف نعمت های مادی و معنوی خدادادی سفارش می کند. برای نمونه، می توان از منع اسراف و تبذیر و رعایت تقوا در مصرف نعمت های الهی که در آیه 88 سوره مائده به آن اشاره شده، یاد کرد. راهکارهای پیکار با مصرف گرایی1. اعتدال گراییمهم ترین اصل اسلامی در زمینه مصرف؛ اعتدال گرایی و پرهیز از افراط و تفریط است. اسلام، همگان را به تلاش در عرصه تولید و قناعت در عرصه مصرف توصیه می کند.[5] 2. توجه به معیار عقلایی در مصرفدر مصرف، باید معتدل عمل کرد؛ یعنی باید معیارهای عقلی و عقلایی را در نظر گرفت و به تعبیر دیگر، الگوی مصرف باید کاملاً علمی و سنجیده باشد. بی توجهی جوانان به علم و عقل در مصرف، آنان را به بیراهه می کشاند.[6] 3. تعهد و پارساییاسلام، همگان را به از بین بردن تجمل پرستی و مصرف های بی رویه و زهد و پارسایی و تعهد در استفاده از نعمت های الهی فرامی خواند که این کار برای جوانان، زیبنده تر است.[7] |
پژوهش/جوان و فرهنگ مصرف
جواد رحمانی
خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا از اسراف و زیاده روی بازدار و با بخشش و میانه روی سامان ده، و روش درست در زندگی را به من بیاموز، و به لطف خود مرا از ولخرجی حفظ کن، و خرج کردن مرا در برنامه های خیر قرار ده، و ثروتی که مرا دچار غرور کند یا به ستم بکشاند و یا در پی آن، گرفتار گردن کشی بشوم از من بگیر.[8]
مقدمه
صرفه جویی و اعتدال به منظور بهره برداری کامل از تمامی نعمت های جهان و فرآورده های بشر را «فرهنگ مصرف» می نامیم. بی توجهی به فرهنگ صحیح مصرف، می تواند باعث بروز اسراف و اثرات سوء آن در جامعه گردد. شناخت شیوه های صحیح مصرف و آشنایی اقشار جامعه و به ویژه جوانان با راه های درست استفاده از سرمایه ها، امکانات، لوازم زندگی و…، از جمله مسائل بسیار مهمی است که باید در سطحی گسترده و از سوی کارشناسان به آن پرداخت. این گونه آموزش ها برای القای فرهنگ مصرفِ صحیح به جوانان، می تواند از راه مدارس، دانشگاه ها، مطبوعات، رادیو و تلویزیون و… انجام شود.
الگوی مصرف در اسلام
الگوی مصرف در اسلام، مبتنی بر استفاده به جا از مواهب الهی، همراه با قناعت و پرهیز از اسراف و تبذیر است. اسلام با انواع اسراف به مبارزه برخاسته، پیروان خود را از ارتکاب آن برحذر داشته است تا جایی که امام صادق(ع) در مورد کمترین حد اسراف می فرماید: «خداوند میانه روی را دوست دارد، و اسراف را حتی در دور انداختن هسته خرما ـ که صلاحیت استفاده را دارد ـ و نیز در دور ریختن زیادی آب نوشیدنی دشمن می دارد.»[9] امام رضا(ع) نیز به دور انداختن نیم خورده میوه ای اعتراض فرمودند و آن را نکوهش کردند.[10]
امام خمینی(ره) هم در پاسخ با استفتائی که از ایشان در این زمینه شده بود، این گونه فرموده اند: «زیاده روی به نحو غیرمتعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد، موجب ضمان است.»[11] در قرآن کریم نیز خداوند در آیات متعددی، اسراف و اسراف کنندگان را سرزنش کرده، میانه روی و اعتدال و به عبارتی فرهنگ صحیح مصرف را ستوده است. مثلاً می فرماید: «از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد».[12]
اسراف و ریشه های آن
اسراف نیز مانند بسیاری از اعمال، برخاسته از ریشه ها و عواملی است که بدون مبارزه با آنها، حذف آن از زندگی فردی و اجتماعی ممکن نخواهد بود. برای حذف این رذیله زشت از زندگی و آموختن فرهنگ درست مصرف، ریشه های اصلی آن را بیان می کنیم.
1. خودنمایی
گاه اتفاق می افتد برخی افراد و به ویژه نوجوانان و جوانان، برای مطرح کردن خود در بین دوستان، آشنایان یا جامعه، با اسراف و ولخرجی و ریخت وپاش های نامعقول، در جست وجوی یافتن شخصیتی کاذب برای خود هستند. آنها می پندارند با این عمل، در اجتماع به عنوان انسانی دست ودل باز و بی اعتنا به ثروت مطرح می شوند؛ غافل از آنکه در بسیاری از موارد، این گونه افراد نه تنها شخصیتی برای خود کسب نمی کنند، بلکه از جمع دوستان و آشنایان نیز طرد می شوند.
2. تربیت خانوادگی
امام علی(ع)، آن هنگام که امام حسن(ع) در سال های نوجوانی و جوانی قرار داشت، به او فرمود: «همانا قلب جوان همچون زمین خالی از هر بذری است که هرچه در آن بپاشی، می پذیرد. پس من به تربیت تو پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود».[13]
نوجوان و جوان با الگوپذیری از رفتار والدین خود، بسیاری از رفتارهای مثبت و منفی آنها را در زندگی آینده اش پیاده می کند و تأثیر زیادی از آنها می پذیرد؛ چراکه یکی از مؤثرترین روش ها در تربیت، روش عملی است.
جوانی که در خانواده ای پرورش یافته که برای مصرف خود الگوی صحیحی نداشته اند و گرفتار اسراف و ولخرجی و زیاده روی در مصرف بوده اند، خواه ناخواه این روش را مانند دیگر رفتار خود، از والدین به ارث می برد و در رفتار و کردار و خانواده آینده و محیط اطرافش اعمال می کند؛ مگر آنکه با علم به زیان های اسراف و زیاده روی، این اخلاق خود را تغییر دهد که البته چندان ساده نیست.
3. فساد اخلاقی
متأسفانه گاه دیده می شود برخی جوانان به قانون شکنی، گناه و سرکشی خو گرفته اند. این گروه، همواره براساس هوا و هوس به دنبال تمایلات افسار گریخته خود هستند و ازاین رو، سرمایه های مادی و معنوی خود را در راه ارضای این تمایلات به هدر می دهند و با این کار افزون بر اسراف ـ که گناهی نابخشودنی است ـ به تدریج شخصیت اخلاقی و روحی خود را نیز در جامعه از دست می دهند و در جاده ای رو به نیستی حرکت می کنند.
4. تقلید
بسیاری از انسان ها و به ویژه جوانان می کوشند زندگی خود را با کسانی که در نظر آنها الگوهایی خوب و جذاب هستند، هماهنگ سازند. انتخاب این الگوها اگر با هدایت عقل سلیم و درایت همراه باشد، سودمند خواهد بود، ولی متأسفانه در برخی موارد، این انتخاب براساس تعصب، جهل، تمایلات نفسانی و… است و جوان با تقلید کورکورانه از این الگوهای نامناسب، گرفتار اسراف می شود. از مصداق های آن می توان تقلید جوانان از برخی قهرمانان ورزشی، ستاره های سینما و تلویزیون، هنرمندان و… را نام برد. البته در بین این افراد، گاه الگوهای خوبی نیز دیده می شود که تقلید از آنها می تواند سودمند باشد.
5. وسواس
وسواس به عنوان بیماری روانی، یکی از ریشه های اسراف است که می تواند در بسیاری از مراحل زندگی نمود پیدا کند. مثل جوانی که برای خرید لباس، کفش، ساعت و عینک خود دچار وسواس می شود و درنتیجه انواعی از آنها را تهیه می کند. یا خانمی که برای پذیرایی از میهمانانش، چندین نوع غذا تدارک می بیند و برای تهیه وسایل زندگی، چیدمان منزل یا خرید لوازم آرایش خود، دچار وسواس می شود و با خریدهای اضافی گرفتار اسراف می گردد. همچنین کسانی که در طهارت، وضو یا غسل گرفتار وسواس هستند و با اسراف در مصرف آب، این نعمت بزرگ الهی را هدر می دهند.
6. استعمار
دشمنان جامعه ما با پی بردن به توانایی های بالای جوانان، می کوشند با مشغول کردن این قشر از جامعه به انواع سرگرمی های ناپسند مانند فحشا، اعتیاد، مد و…، و نیز رواج خرافات و مطالب بی اساس و پوچ از توانایی های آنها بکاهند. گسترش فرهنگ ولخرجی و اسراف در میان این قشر، حربه بسیار کارآمدی است که استعمارگران را در رسیدن به اهداف خود یاری می رساند و گاه آنها می توانند با ایجاد این فرهنگ، بازار بسیار مناسبی برای فروش کالاهای مصرفی خود فراهم کنند و با گسترش روحیه اشراف منشی و مصرف گرایی و توجه به امور بی فایده و پرهزینه، جوانان را از توجه به واقعیت های زندگی بازدارند. نمونه هایی از این امور را ذکر می کنیم: «آمار و ارقام اتحادیه لوازم آرایشی و بهداشتی، گویای آن است که ایران از نظر مصرف این مواد، رتبه دوم در خاورمیانه و رتبه هفتم را در دنیا به خود اختصاص داده است. این در حالی است که 25 تا 30 درصد موارد آرایشی و بهداشتی، به صورت قاچاق و تجارت چمدانی وارد کشور می شود.»[14] یا این خبر که «با مصرف 45 هزار تن، ایرانی ها سالانه بیش از پانصد میلیارد تومان آدامس می جوند».[15]
7. ثروت اضافی
گاه اتفاق می افتد که جوانان عزیز ما با دسترسی به ثروت های بادآورده، گرفتار اسراف می شوند و به گمان آنکه این گونه اسراف ها به بنیه مالی آنها خلل وارد نمی سازد، این روش ناپسند را ادامه می دهند؛ غافل از آنکه چرخ گردون همیشه بر این منوال نمی گردد و چه بسا اتفاقاتی ناخواسته، مسیر زندگی آنها را تغییر می دهد و گردبادی، زندگی آرامشان را متلاطم می سازد. ازاین رو، باید در زمان مُکنت و وسعت به فکر روزگار محنت نیز بود و با پرهیز از اسراف و تبذیر، روزهای آینده را نیز در نظر گرفت. امام صادق(ع) می فرماید: «همانا اسراف موجب کاهش و کمبود برکت است».[16]
چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن
که می گویند ملّاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی
(سعدی)
علاج اسراف
برای پیشگیری و درمان این انحراف و ایجاد فرهنگ درست مصرف، راههای گوناگونی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) از بین بردن عوامل به وجود آورنده اسراف؛
ب) توجه کافی به زیانهای اقتصادی، اخلاقی، فردی، اجتماعی و نیز کیفرهای اخروی آن؛
ج) آشنا شدن با تربیتهای معنوی اسلام؛
د) تمسک هرچه بیشتر به قرآن و اهل بیت و الگو قرار دادن زندگی این بزرگواران و توجه به زندگی رهبران دینی در دورههای معاصر؛
هـ) ایجاد فرهنگی عمومی در بین جوانان که درآمدهای اضافی آنها به جای هزینه شدن در تجملات و زرق و برق دنیا، در امور زیربنایی مانند مهارت آموزی، تأمین مسکن، خرید سهام، فعالیتهای تولیدی، مشارکت در امور عام المنفعه و… خرج شود؛
و) جلوگیری از تبلیغ تجملگرایی در تلویزیون، سینما و…؛
ز) جلوگیری از واردات کالاهای غیرضروری و تجملاتی؛
ح) ایجاد فرهنگ سادهزیستی در جامعه و تعریف الگوی مصرف صحیح برای مردم و به ویژه جوانان؛
ط) کنار گذاشتن زندگی تجملاتی برخی مسئولان؛
ی) برنامهریزی مدیران در سطح کلان برای صرفهجویی هرچه بیشتر در تمام امور و توجه به ضرورتها و اولویتها و مقدار هزینه و نتیجه طرحها، به ویژه برای جوانان.
پی نوشت ها:
[1]. سیدمهدی موسوی کاشمری، پژوهشی در اسراف، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، چ 2، ص 179.
[2] . علی اکبر بابازاده، صرفه جویی و حفظ بیت المال، انتشارات لوح محفوظ، 1379، چ 1، ص 38.
[3] . نک: آل عمران: 30؛ زلزال: 8.
[4] . پژوهشی در اسراف، صص 123 و 124.
[5] . مجله معرفت، ویژه نامه اقتصادی، سال 14، ش 2، اردیبهشت 1384، ص 43.
[6]. همان، ص 44.
[7] . پیکار اسلام با اسراف، ص 107.
[8] . کلیات صحیفه کامله سجادیه، ترجمه: مهندس یاسر عرب، انتشارات گلی، 1385، چ 2، ص 193، دعای سی ام.
[9] . وسائل الشیعه، ج 15، باب 25، ح 2.
[10] . همان، ج 16، باب 69، ح 1.
[11] . استفتائات امام خمینی(ره)، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1372، چ 1، ص 622.
[12] . اعراف: 31.
[13] . نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377، چ 12، نامه 31، ص 297.
[14] . سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 29/5/1387.
[15] . روزنامه سرمایه، ش 444، 11/2/1386، ص 14.
[16] . وسائل الشیعه، ج 15، ص 261.
/>