مظاهر رزاقیت خداوند
باید دانست که تعهـد و ضمــانت الهی و رزاقیت و روزی رســانی که به ذات اقدس الهی نسبت داده می شود ، با تعهدات و ضمانت و تکالیف انسانی مثل هم نیست ، چنانچه اگر انسانی کفیل رزق و عهده دار رزق و مخارج کسی شد این امر با زمانیکه خداوند کفیل و ضامن روزی انسان می شود دو وجه متمایز از هم هستند زیرا کفالت روزی از جانب مقام ربوی شایسته ی ذات کامل اوست همچنانکه در قرآن آمده « و ما من دابه الا علی الله رزقها » رزق هر جنبنده ای بر عهده ی «الله» است ، بنابراین باید توجه کرد آنکه رزق بنده را به عهده گرفته «الله» است نه یک مخلوق « الله » یعنی آن کسی که آفریننده این نظامات و مخلوقات است . پس تعهد او با تعهد مخلوق فرق دارد . تفاوت است بین مخلوقی که جزئی از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام و سراپا نیاز است و در داخل و جزء این نظام دست و پا می زند با کسی خالق این نظامات است ،فعل او با فعل و اراده ی خالق این نظامات فرق دارد . فعل او قهراً جز به صورت همین نظامات نیست و در واقع شناختن فعل خدا و رزاقیت خدا ، شناختن نظامات عالم است .
ما خودمان جزء عالمیم و جزء این نظام هستیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه ای داریم . وظایفی هم که ما در عالم درباره ی ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ، ما را موظف به آن وظایف کرده و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقیت خداوند است .
قوه ی جذب و تغذیه ای که در گیاهان است ، جهازات تغذیه که در گیاه و حیوان و انسان است میل ها و غریزه ها که در جانداران است و آنها را به سوی مواد غذایی می کشاند ، همه از شئون رزاقیت خداوند و مظاهر رزاقیت او می باشد .
اوست که جانداران را با این همه تجهیزات حیرت انگیز در قسمتهای مختلف آفریده که بتوانند از هوا و آب و مواد غذایی این عالم استفاده کنند ، خداست که هر جانداری را بوسیله ی یک سلسله میلها و رغبتها مسخر کرده که به دنبال مایحتاجهای خود بروند و برای ارضای این امیال همیشه تلاش کنند بدون آنکه خودشان توجه داشته باشند که احتیاجاتشان به آن امور برای چیست ؟ و چه فلسفه ای در کار است . عقل و اراده ی انسان و احساس به اینکه خودش باید حق خود را حفظ کند ، تکالیفی که بوسیله ی شریعت درباره استیفاء و حـفظ حقـوق خـود و احتـرام بـه حقـوق دیگران دارد ، کوشش هایی که بشر برای رسیدن به حقوق و بهره های مادی و معنوی خود می کند ، مقاومت در برابر متجـاوزین بـه حقـوق خود می کند ، ابـداعات و نظـریاتی کـه دربـاره ی حقـوق خود می دهد، کتابهائی که در این زمینه می نگارد ، تلاشهای فکری و فلسفه هایی که به وجود می آورد همه و همه شئون و مظاهر رزاقیت خداوند و تجلیات « و ما من دابه الا علی الله رزقها »[1] است . [2]
اگر نبود این حقیقت که « و ما من دابه الا علی الله رزقها » اگر این کفالت و ضمانت در این نظام
نبود نه میلی بود نه غریزه ای ، نه قوه ی جذبی بود و نه دفعی و نه همی ، نه لذتی و نه شیرینی و نه تلخی ، نه گیاه ریشه در زمین داشت و نه حیوان و انسان جهازات هضم و جذب و دفع و تغذیه ای داشتند و نه انسان علاقه ای به حفظ حقوق خود ! و نه در این زمینه از طرف دین دستورها رسیده بود و نه انسان در این باره می اندیشد و فکر می کرد و کتاب می نوشت و فلسفه بوجود می آورد . همه ی این شور و نشاطها و فعالیتها و جنبش ها از اسمِ « یا مدبر » و « و یا رازق » او پیدا شده است که این نظم را بــه این شکل و به این ترتیب بوجود آورده است ، اگر رزاقیت خداوند نبود هیچ یک از این ها نبودند دیگر گیاه و حیوان و انسانی نبود بلکه هیچ موجودی نبود زیرا رزق و روزی به معنای اعم ، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و در نهایت مددگیری همه از خداوند نیست و هر موجودی در هر مقامی که هست بناچار احتیاج به مددگیری دارد پس نباید گفت با اینکه خداوند متعهد و مکفل ارزاق و سهمیه ها است نباید درباره ی این مسائل فکر کرد زیرا با توجه به موارد مذکور فکر و اندیشه و تلاش انسان به موجب رزاقیت خداوند است رزاقیت اوست که روزی و روزی خور ، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر کرده و آنها را در پی یکدیگر برانگیخته است .[3]
[1]- سوره هود ، آیه 6
[2]- مرتضی مطهری ، بیست گفتار ، چاپ پنجم ، انتشارات صدرا ، قم ، 1374 ، ص 128
[3]- مرتضی مطهری ، همان ، ص 128