مفاسد دروغ
مهم ترين و متاسفانه شايع ترين ابتلائات اخلاقي ، آفت كذب و دروغ مي باشد كه از گناهان كبيره محسوب مي شود . در رابطه با ساير مفاسد اخلاقي ، موانعي سر راه انسان وجود دارد كه از ابتلا به آن مي كاهد و در واقع مانع از انجام آن مي گردد . ولي دروغ گويي زمينة بسيار وسيع و راحتي دارد ؛ مثلاً اگر كسي بخواهد به سرقت دست بزند براي اين كار زمينه و موقعيت خاصّي لازمس است ولي دروغ گفتن اين طور نيست . زبان در اختيار انسان است و به طور معمول هم كسي از ماوراء زبان و واقعيت امر خبر ندارد . لذا فرد مي تواند واقعيتي را طور ديگر تعريف و كم و زيادش كند و خيلي راحت از آن بگذرد ؛ مثلاً بگويد نه اين طور نبوده آن طور بوده است . من اين كار را نكردم و … [1]
دروغ گفتن از راست گفتن ، بسيار آسان تر است . راست گفتن ، شجاعت مي خواهد ، اراده مي خواهد ، نيرو و شخصيت مي خواهد ، [2] اما شخص ، با از دست دادن شهامت اخلاقي ، مغلوب عفريت زشت سيرت هواي نفس گرديده و هواي نفس و هيولاي زشت خويي جبن بر او غلبه پيدا نموده است . غالب جنايت ها و شرارتها از دروغ ، آغاز مي شود و هستة مركزي زشتي ها و ناپسندي ها را دروغ تشكيل مي دهد . [3] زيرا دروغ هيچ شرطي ندارد . و چيزي كه دروغ گو را به دروغ وادار مي سازد ناداني است و بس .
از طرفي آن كس كه تن به خيانت و دروغ مي دهد يك بعد قضيه اش مربوط به اين امر است كه او رشد ندارد و هنوز به ارزش وجودي خود پي نبرده است . [4]
اما بايد توجه داشت ، آدم هايي كه دروغ گو شده اند هيچ گاه از اول دروغ گو نبوده اند ، بلكه چند بار دروغ گفته اند و به خاطر اين كه آبروي خود را حفظ كنند و كسي متوجه دروغ هاي آنها نشود باز دروغ گفته اند و به اين ترتيب دروغ گو شده اند . اما آدم دروغ گو هر قدر هم كه سعي كند دروغش را بپوشاند بالاخره روزي رسوا مي شود . در حالي كه اگر در ابتدا با راست
گفتن ، اشتباهات خود را جبران مي كردند ، از شر گناهان ديگر نجات پيدا مي كردند . [5]
علاوه بر اين ، كسي كه معروف به دروغ گويي شد سخنان وي مورد اعتماد نخواهد بود و كسي كه سخنانش مورد اعتماد نباشد ، ناگزير سخنانش مفيد نخواهد بود و هرگاه سخنان انسان مفيد نباشد ، با حيوان مساوي است بلكه وي بدتر از حيوان است ، زيرا حيوان اگر نمي تواند با زبان خود سودي به ديگران برساند ، حداقل زيان هم نمي رساند ولي دروغ گو ، زيان مي رساند و سودي ندارد . [6] چون ممكن است يك كلمه دروغ باعث ايجاد درگيري ميان عدة زيادي شود و حتي گروهي نيز از بين بروند .
از طرفي آدم دروغ گو فراموشكار مي شود ؛ روسياه است ؛ ملائكه دروغ گو را لعنت
مي كنند ؛ دروغ گويي دشمني و كينه را در دل مي پروراند ؛ دروغ گو خوار و ذليل است ؛ و آبرويش جلوي مردم ريخته مي شود و از آن بدتر خداوند ، او را دشمن مي دارد .
دروغ گفتن در حقيقت ، مانند اين است كه انسان به كسي خيانت كرده باشد . [7] چنان كه امام علي – عليه السلام – مي فرمايند : « دروغ گويي خيانت است . » [8]
امام حسن عسگري – عليه السلام – نيز مي فرمايند : « دروغ كليد همة گناهان است ، پس كسي كه دروغ گفت در حقيقت ، مانند اين است كه وارد خانة گناهان شده است ؛ و كسي كه وارد اين خانه شد ممكن است به هر گناهي آلوده شود . » [9]
يكي از دروغ هاي بسيار زشت كه گناه بزرگي است ، دروغ گفتن دربارة خداوند بزرگ و پيامبر و ائمه - عليهم السلام – و بزرگان دين است بدين معني كه : انسان نبايد سخني را كه
نمي داند از خدا يا پيامبر – صلي الله عليه و آله - است به نام آنها نقل كند ، اگر نقل كند و بداند و اين كار را انجام دهد گناه بسيار بزرگي كرده است ؛ مثلاً وقتي مي خواهد دروغي بگويد كه ديگران باور كنند بگويد خداوند اين طور گفته است و يا پيامبر خدا – صلي الله عليه و آله - چنين گفته است يا يكي از امامان – عليهم السلام – اين گونه فرموده است . [10]
به خاطر همين مفاسد دروغ است كه انسان ، اگر عبادت هاي زيادي داشته باشد و انفاق فراوان هم بكند ولي يك دروغ بگويد آن دروغ ، ممكن است تمام زحمات او را پايمال كند و او را به همان جاي اول تنزل بدهد . چون كار خير در هر جا اثر ندارد ، همان گونه كه داروي شفابخش همه جا مفيد نيست ؛ مثلاً كسي كه ناپرهيزي كرده ، همان داروي مؤثر و عالي ممكن است ديگر ، اثر نكند و كار از كار گذشته باشد .
در خانه اي كه همه جايش نامرتب است : ديوارها و فرش آن كثيف و محيط آن متعفن است . اگر الماس گران قيمتي را در گوشه اي قرار دهيد نمي تواند جالب باشد . ولي يك شاخه گل در خانه اي مرتب و پاك مي تواند جالب و سرور انگيز باشد . [11]
پس بدان كه اين رذيله ، از اموري [است] كه عقل و نقل ، متفق بر قبح و فسادش هستند. و خود آن في نفسه از كبائر و فواحش است ، چنان كه اخبار دلالت بر آن دارد . و علاوه بر اين گاهي بر آن مفاسد ديگري كه قبح و فسادش كمتر از اين موبقه [12] نيست ، مترتب مي شود . بلكه گاهي به واسطة كشف يك دروغ ، انسان به طوري از درجة اعتبار ساقط مي شود كه تا آخر عمر جبرانش را نمي تواند بكند . خدا نكند كسي به دروغ گويي معروف شود كه شايد هيچ چيز بيشتر از اين به حيثيت انسان لطمه نمي زند .
و علاوه بر اينها ، مفاسد ديني و عقوبات اخروي آن نيز بسيار است و ما به ذكر بعضي از احاديث شريفه در اين باب ، اكتفا مي نمائيم :
حضرت باقرالعلوم – عليه السلام – فرمودند : « خداي تعالي براي شرّ قفل هايي قرار داد ؛ و كليدهاي آن قفل ها را شراب قرار داد ؛ و دروغ گويي از شراب بدتر است . » [13]
اكنون قدري در اين حديث شريف كه از عالم آل محمد – عليهم السلام – صادر شده است و در كتابي كه مرجع تمام علماي امت است مذكور گرديده . و تمام علما –رضوان الله عليهم – آن را قبول فرمودند تفكر كن ، ببين آيا راهي براي عذر باقي مي ماند ؟ آيا اين
سهل انگاري از دروغ جز از ضعف ايمان به اخبار اهل بيت عصمت – عليهم السلام – چيز ديگري است ؟ ما صور غيبية اعمال را نمي دانيم و ارتباطات معنويه ملك و ملكوت را واقف نيستيم ، از اين جهت از اين نحو اخبار تحاشي [14] مي كنيم و امثال اينها را حمل به مبالغه مي نماييم . فرضاً كه اين حديث شريف را به مبالغه حمل كنيم ، آيا اين مبالغه بايد به موقع باشد ، آيا هر چيزي را مي شود گفت از شراب بدتر است ، يا بايد طوري شرّ آن عظيم باشد كه با مبالغه بتوان گفت از شراب بالاتر است؟
حقيقتاً اين طور اخبار ، دل انسان را مي لرزاند و پشت انسان را مي شكند ، گمان مي كنم كه دروغ از مفاسد اعمالي است كه از بس شايع است قبحش به كلي از بين رفته ! [15]
در نتيجه ، سزاوار انسان آن است كه پيوسته جوياي راستي باشد و آن را عادت هميشگي خويش قرار داده ، به خود اجازه ندهد كه كوچك ترين دروغي بگويد ، حتي به صورت شوخي و خنده . زيرا دروغ ، به عنوان شوخي و مزاح هم در اخبار ، از آن تكذيب شده است و تشديد در امر آن گرديده ؛ و علما فتواي به حرمت آن نيز مي دهند .
و از كافي شريف سند به حضرت باقر – عليه السلام – رساند كه فرمود حضرت علي بن الحسين – عليهما السلام – به فرزندان خود مي فرمودند : « از دروغ كوچك و بزرگ در تمام سخن هاي خود بپرهيزيد ، چه جدي باشد يا شوخي ؛ زيرا انسان اگر در امر كوچك دروغ گفت ، جرأت بر امر بزرگ پيدا مي كند . آيا نمي دانيد كه پيغمبر خدا – صلي الله عليه و آله - فرمود كه : « بندة خدا راستي را پيشة خود مي كند تا آن كه خداوند او را صديّق مي نويسد ؛ و دروغ سرايي را پيشة خود مي كند تا آن كه خداي تعالي او را كذّاب مي نويسد . » [16]
علاوه بر اين ، در وصاياي رسول اكرم – صلي الله عليه و آله - به حضرت اباذر غفاري است :
« واي بر كسي كه كلامي را به دروغ نقل كند تا مردم بخندند ، واي بر او ، واي بر او » [17]
اكنون با اين همه ، اخبار و تشديدات رسول خدا و ائمة هدي – عليهم السلام – خيلي جرأت و شقاوت مي خواهد كه انسان اقدام به اين امر بزرگ و خطيئة مهمّه نمايد . زيرا دروغ گويي از مفاسد بسيار مهمّه شمرده شده و صدق لهجه و راستي گفتار از محاسن بسيار مهم است . [18]
البته بايد توجه داشت كه حق اين است كه مزاح مذموم ، افراط و مداومت برآن است ، يا مزاحي است كه به دروغ و غيبت و امثال اينها بيانجامد و آدمي را از راه حق خارج كند . اما اندك آن ، كه موجب گشادگي خاطر و خوش دلي شود ، و متضمن ايذاء [19] و دروغ و باطل نباشد ناپسند نيست .[20]
به عنوان نمونه ، شوخي هاي پيغمبر اكرم – صلي الله عليه و آله - با آنكه بسيار دلپذير بود ، ولي خلاف حقيقتي در آن ها نبود و در عين حال چيزي غير عادي در آن موجود بود ؛ مثلاً وقتي پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – به پيرزني كه از قبيلة اشجع بود فرمودند : پيرزن داخل بهشت نمي شود ! پيرزن شروع به گريستن كرد . بلال رسيد و پيرزن را ديد كه گريه مي كند . از سبب گرية او پرسيد . وقتي كه از آن آگاه شد ، خدمت رسول خدا – صلي الله عليه و آله – عرض كرد ، پيغمبر – صلي الله عليه و آله – فرمودند : سياه پوست هم چنين است ! بلال كه اين را شنيد شروع به گريستن كرد . عباس ، عموي پيغمبر – صلي الله عليه و آله - ، آن دو را در آن حال ديد و به خدمت حضرت شرف ياب شد و از جريان پرسيد . پيغمبر – صلي الله عليه و آله - فرمودند : پيرمرد هم چنين است . آن گاه هر سه را مخاطب قرار داده فرمودند : خداوند پيران و سياهپوستان را ، به زيباترين چهره در مي آورد ، جوان مي شوند ، سپيد مي شوند ، و داخل بهشت مي گردند . [21]
[1] دين پرور ، برنامه هاي خودسازي در راه ايجاد اخلاق اسلامي ، ص 225 .
[2] رضا ، صدر ، همان ، ص 75 .
[3] صادق ، احسان بخش ، سي گفتار ، ج 2 ، ص 267 .
[4] علي ، قائمي ، پرورش مذهبي و اخلاقي كودكان ، ص 291 .
[5] اداره كل امور تربيتي ، اخلاق و رفتار اسلامي ، ص 64 .
[6] حسين بن محمد ، راغب اصفهاني ، راه بزرگواري در اسلام ، ص 247 .
[7] ادارة كل امور تربيتي ، همان ، ص 64 .
[8] عبدالواحد آمدي ، غررالحكم و دررالكلم ، محمد علي انصاري قمي ، ج 1 ، ص 5 .
[9] محمدباقر مجلسي ، بحارالانوار ، ج 72 ، ص 263 .
[10] ادارة كل امور تربيتي ، همان ، ص 64 و 65 .
[11] دين پرور ، همان ، ص 226 و 227 .
[12] به معناي مهلك است .
[13] محمد بن يعقوب ، كليني رازي ، اصول كافي ، ج 2 ، ص 339 – محمد بن حسن ، حر عاملي ، وسائل الشيعه ،
ج 8 ، ص 572 .
[14] پرهيز مي كنيم .
[15] روح الله ، خميني ، شرح چهل حديث ، ص 471 و 472 .
[16] محمد بن يعقوب ، همان ، كليني رازي ، اصول كافي ، ج 2 ، ص 338 .
[17] محمد بن حسن ، حر عاملي ، همان ، ص 577 .
[18] روح الله ، خميني ، همان ، ص 473 .
[19] آزار دادن ، اذيت كردن .
[20] مهدي ، نراقي ، جامع السعادات ، ج 2 ، ص 389 .
[21] رضا ، صدر ، دروغ ، ص 246 .
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
نوشته : طیبه محقق