کارنامه ی عملی وهابیت
تاریخ یک ملت، بیانگر میراث فرهنگی و تمدن کهن آن جامعه است و صیانت از آن امری ضروری است. همان طور که دولت ها برای پــاسداری از میــراث گذشتگــان، ادارات ویژه تأسیس می نمایند و کارشناسان ماهر تربیت می کنند و در این عرصه اجازه نمی دهند که حتی یک سفال و یا کتیبه ی کوچک سنگی از بین برود؛ شکی نیست که تمدن اسلامی تنها تمدن پیشتاز عصر خویش بود که مسلمانان در پرتو تعالیم آسمــانی آن را پی ریــزی نمودنــد. آثار و ابنیه مربوط به صدر اسلام وشخص پیامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) و یاران باوفای او جزئی از میراث عمومی این تمدن بزرگ بوده است که حفظ وصیانت از آن ها نشانه تقدیر از بنیانگذاران این فرهنگ و تمدن به شمار می رود. آنچه در دو سه قرن اخیر مشاهده می شود تخریب و نابودی این آثار توسط دولت سعودی و عمال سر سپرده ی آنان است که خود نشانه ی انحطاط فکری و بی توجهی به سازندگان و بنیــان گــذاران تـاریخ و تمدن اسلام می باشد بی گمان بی توجهی به این میراث پرارزش به مرور زمان موجب فراموشی اصالت دینی خواهد شد.[1]
براساس مفهوم آیات [2] و روایات، خانه های پیامبران و صالحان از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار است و پیداست که این منزلت هیچ ارتباطی به جنبه مادی و خشت و گل و آجر آن ها ندارد بلکه به دلیل انسان های والایی است که در آن جا سکونت گزیده اند. سیر و سیاحت در کشورهایی که قبور انبیاء و فرزندان آنان در آن جا قرار دارد نشان می دهد که پیروان پیامبران و رهبران دینی نسبت به حفظ قبور آنان و ساختن بنـــاهای مجلل بــر روی آن قبــور اهتمام خاصی می ورزیدند. سپاه اسلام نیز هنگام فتح شامات دست به تخریب قبور پیامبران نزدند به همین دلیل این بناها تا امروز محفوظ ماند و نه تنها برای مسلمانان بلکه برای تمام موحدان جهان جاذبه خاصی دارد.
اگر ساختن بنا بر قبور انبیاء نشانه شرک بود جاداشت که فاتحان منصوب از سوی خلفا به تخریب و نابودی آن انبیه می پرداختند.[3]
کتب تاریخی و سفرنامه ها گواه وجود صدها آرامگاه و مرقد باشکوه در سرزمین وحی و کشورهای اسلامی است که وهابیان به همین جهت مسلمانان را مشرک خوانده و به این بهانه به خود اجازه دادند با کوته بینی و بی رحمی نسبت به این مسئله همه ی ، دستاوردها و آثار پیامبران و بزرگان دین را تخریب سازند که به عنوان نمونه به برخی از آن ها اشاره می شود.[4] که جا دارد نمونه هایی از آن ها بیان شود:
1- جنایت وهابیان در مکه
در هشتم ماه محرم سال 1218 هـ.ق وهابیان با تهــدیدات و ادعـاهای فراوان وارد مکه شدند و
تمامی مسلمانان و اهالی مکه را مادامی که به فرقه وهابیت نپیوندند کافر خواندند و عصر همان روز حاکم وهابی ها گفت : «فردا این قبه و بارگاهها و این بت هایی را که درست کرده اید به دست خود ویران کنید تا برای شما جز خدا معبودی نماند » ، صبح فردا وهابیان متحجر به همراه مردم مکه که از ترس ، وهابیان را همراهی می کردند بیل و کلنگ به دست راه افتادند ، تمام مکان هایی را که مزار صالحان در آن قرار داشت جستجو کرده و گنبدهای زیادی را با خاک یکسان کردند .
آنان موقع خراب کردن سرود می خواندند و طبل می زدند و در دشنام به صاحبان قبرها ره افراط می سپردند.سه روز نگذشت که تمام آثار و اماکن تاریخی اسلام که بیانگر فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی بود ویران شد و از برگزاری نمازهای متعدد در مسجدالحرام جلوگیری به عمل آمد و از ذکر صلوات بر پیامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) جلوگیری نمودند و به علمای مکه دستور دادند که عقاید و کتابهای محمدبن عبدالوهاب را بر مردم تشریع نموده و کتاب کشف الشبهات او را تدریس کنند. بر اثر همین آزار و اذیت ها سرانجام مردم مکه با کمک شریف غالب توانستند وهابی ها را از مکه بیرون برانند ولی مجدداً وهابیان در سال 1219 هـ.ق با چند گروه از نواحی مختلف به سوی مکه حمله ور شده شهر مکه را به محاصره خود درآوردند . [5]
در این محاصره که چند ماه به طول انجامید اهالی مکه فشارهای طاقت فرسایی را متحمل شدند تا آن جایی که مردم از ترس اینکه مبادا وهابیان بر آن ها تسلط پیدا کنند از شدت گرسنگی می مردند و مرده ی بچه ها کوچه ها را پر کرده و حتی صف اول نمــاز جماعت در مسجدالحرام به دشواری پر می شد و سرانجام اهالی مکه در سال 1220 هـ.ق ناچار به امضای مصالحه با وهابیان شدند و آن ها تا سال 1224 هـ.ق بر مکه تسلط داشتند و در این مدت اذیت های فراوانی را بر مردم مکه روا داشتند و در مدت این چهارسال، حج تعطیل شد تا اینکه دولت عثمانی به کمک اهالی مکه آمده و در سال 1224 هـ.ق سرزمین مقدس مکه را از لوث وهابیان جنایتکار پاک نمود و باز با حمایت های سخاوتمندانه نیروهای انگلیس، وهابیان در سال 1343 هـ.ق وارد شهر مکه شدند و جنایات خود را از سر گرفتند.
2- حمله به مدینه منوره و ویرانی بقیع
پس از تسلط وهابیان به مدینه منوره ، قاضی القاضات وهابیان ، شیخ عبدالله بن بلیهد ، در رمضان 1344 هـ.ق از مکه به جانب مدینه حرکت کرد و اعلامیه ای صادر نمود و ضمن آن جواز ویران کردن گنبدها و زیارتگاهها را از مردم سوال کرده بود؛ بسیاری از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و برخی نیز لزوم ویران کردن را خواستار شده بودند.
البته هدف او از این اعلامیه و سوال ، نظرخواهی واقعی نبود بلکه می خواست در میان مردم آمادگی ایجاد کند چون وهابیان در هیچ یک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها و ضریح ها ، حتی گنبد مرقد حضرت رسول(صلي الله عليه و آله وسلم) منتظر نظر مردم نبودند . شاهد سخن آنکه آنان پس از نشر این اعلامیه و سوال و جواب ، همه ی گنبدها و زیارتگاهها که در مدینه و اطراف آن بود ویران کردند و حتی گنبد مضاجع ائمه اهل بیت (عليهم السلام) را در بقیع که قبر عباس عموی پیامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نیز در کنار آن ها بود خراب نمودند و دیوارها و صندوق ها و ضریح هایی که روی قبور انسان های شریفی مانند: عبدالله و آمنه ، پدر و مادر حضرت رسول(صلي الله عليه و آله وسلم) و نیز قبر عثمان بن عفان و اسماعیل بن جعفرالصادق و… قرار داشت جز تلی سنگ و خاک به عنوان علامت باقی نگذاشتند. [6]
3- حمله به نجف اشرف و کشتار شیعیان کربلا
در نهم ماه صفر در سال 1222 هـ.ق قبل از صبح ، وهابیان به نجف حمله کردند و اهالی نجف را غافلگیر نمودند؛ حتی برخی از وهابیان از دیوار نحله نجف بالا آمدند و نزدیک بود شهر نجف را متصرف شوند و حرم شریف امیرالمومنین علی(عليهم السلام) را تخریب نمایند که از امیرالمومنین علی(عليهم السلام) کرامات آشکار شد و معجزات روشن ظاهر گردید و از سپاهیان وهابی بسیار کشته شدند و ناامید برگشتند .
در جمادی الثانی 1222 هـ.ق وهابیان با بیست هزار جنگجو – بلکه بیشتر- شبانه به نجف حمله کردند ولی با مقاومت مردم روبه رو شدند و به شهر حله حمله کردند و سپس به کربلا حمله نمودند و این شهر را در روز روشن محاصره کردند . اهالی کربلا پشت دروازه شهر مقاومت کردند هم کشته دادند و هم از دشمن کشتند و سرانجام وهابیان بازگشتند و در عراق فساد و تباهی راه انداختند.
در شعبان و رمضان 1225 هـ.ق وهابیان غزه که توانایی حمله به شهرهای نجف و کربلا را نداشتند اطراف نجف اشرف و کربلا را احاطه کرده و راهها را بستنــد و در امتــداد دو فرسنگ یا بیش تر، از کوفه تا کربلا زائرین را محاصره کرده بودند و اموال زائرین امام حسن(عليه السلام) و امیرالمومنین(عليه السلام) را غارت نموده و به قتل می رساندند که بعضی تعداد کشته ها را 150 هزار نقل نموده که بیش تر آنان عجم (ایرانی ) بوده اند.[7]
4- کشتار حجاج ایرانی
عمــال وهــابی رژیم آل سعــود در چهارم ذی الحجــه 1407 هـ.ق هــزاران نفــر از حجاج بیت الله الحرام را به جرم سر دادن فریاد برائت از مشرکین در مکه به خاک و خون کشیدند و حتی علمای افراطی وهابی ، فریاد می زدند:« اقتل المجوس اقتل المشرکین.» ؛ «مجوس و مشرکین را بکشید.» یکی از شاهدان عینی، این واقعه تلخ را این چنین نقل می کند:
« به چشم خود دیدم، که سعودی های کثیف ، بی شرمانه و بی رحمانه با عصای معلولین با دو دست، محکم به صورت زن ها می کوبیدند و آن ها را نقش بر زمین می کردند. ای کاش به زدن تنها قانع بودند. وقتی خانمی بر روی زمین می غلطید ، نفر بعدی با هر وسیله ای که در دست داشت به مغز نیمه جان او می کوبید تا از دنیا برود.»[8]
5- جنایت های طالبان وهابی در افغانستان
در اواخر سال 1372 گروهی وهابی به نام طالبان در افغانستان وارد صحنه نبرد شدند که ازسوی عربستان و آمریکا حمایت می شدند. در شهریور 1375 کابل را تصرف کردند و به کشتار مسلمانان شیعی پرداختند . در 17 مرداد 1377 زنان و مردان و کودکان را از پشت بام ها به رگبار بستندو اهالی شهر مزار شریف را قتل عام کردند. سپس با هجوم به بیمارستان ها ، بیماران شیعه را روی تخت ها به شهادت رساندند.
در عاشورای 1267 هـ.ق شیعیان قندهار ، در حسینیه ها سرگرم عزاداری بودند که ناگهان وهابیان جنایتکار با اسلحه هجوم آوردند و عده فراوانی از شیعیان بی دفاع را به فجیع ترین وضع به قتل رساندند.[9]
6- انفجار حرم عسکریین
در اسفند 1384 ، انفجار 215 کیلوگرم مواد منفجره منجر به آسیب کلی مرقد امام هادی(عليه السلام) و امام حسن عسکری(عليه السلام) شد.
در خرداد 1386 ، انفجار مناره های عسکرین(عليهم السلام) به دست وهابیان ، برگ دیگری از جنایت وهابیت تکفیری را رقم زد.
حدود ساعت 9 صبح بر اثر وقوع چندین انفجار مهیب ، دو مناره حرم عسکریین (عليهم السلام) منفجر و تخریب شد. در انفجار نخست گلدسته طلایی سمت چپ و پس از آن، گلدسته سمت راست این حرم منفجر گردید. [10]
7- آتش زدن کتابخانه های بزرگ
دردناکترین کاری که وهابیت مرتکب شد و ننگ آن برای ابد بر پیشانی آنان باقی ماند آتش زدن کتابخانه بزرگ ( المکتبه العربیه ) بود که بیش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر کم نظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطی منحصر به فرد داشت و در میان آن ها برخی از آثار خطی دوران جاهلیت و قرارداد یهودیان با کفار قریش، ضــد رسول اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) وجود داشت . همچنیـن آثار خطی حضرت علی(عليه السلام) و ابوبکر و عمر و خالدبن ولیــد و طارق بن زیاد و برخی از صحابه پیامبرگرامی (صلي الله عليه و آله وسلم) بود .
در همین کتابخانه انواع سلاح های رسول اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) و بت هایی که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود مانند لات و عــزی و منات و هبل وجود داشت ناصــر السعید از قــول یکی از مـــورخان نقــل می کند:«هنگام تسلط ، وهابیان این کتابخانه را به بهانه وجود کفریات به آتش کشیدند.»[11]
نوشته : زينب رفاهت
[4]- محمدباقر حسینی زفره ای اصفهانی ، قصه عجیب استعمار یا تاریخچه پیدایش وهابیت در حجاز و بهائیت در ایران ، قم ، انتشارات دارالنشر قم ، ص 119