گناه از ديدگاههاي متفاوت
بررسي تحقيقات بيانگر اين مطلب است كه معمولاً گناه در بين اقوام مختلف، شر خوانده ميشود و يافتن معياري كه بتواند مقولههاي مختلف آن را از يكديگر تفكيك كند و در نتيجه گناه را يكي از زير گروههاي آن معرفي نمايد، در ميان اقوام و ملل گوناگون يكسان نبوده است. البتّه ميتوان محورهاي مشتركي را يافت كه سبب شده است امري در دايرهي شرور جاي بگيرد و عنوان خاص گناه را اخذ كند.[1]
مروري بر ديدگاههاي گوناگوني كه دربارهي مفهوم گناه وجود دارد، نشان ميدهد كه محور اصلي همهي اين استنباطها اين است كه گناه، در همهي فرهنگها، در مقولهي شر و به ويژه در ميان مقولههاي ديني- اخلاقي جاي ميگيرد [2] و آن چه در ماهيت گناه مفروض گرفته ميشود ، تخلفي ارادي در قبال موجودي مافوق انسان است كه خصوصيتي الهي دارد. البتّه ميتوان گفت دربارهي همين مفهوم كلي در ديدگاههاي مختلف، اختلاف نظرهاي زيادي است و بنابراين معناي متفاوتي را ميپذيرد ولي مؤلّفهي مشترك همهي اين ديدگاهها دربارهي گناه، در اين تعريف جاي ميگيرد: « مخالفت ورزيدن با خواست الهي»[3]
همچنين بايد دانست ، آن چه سبب اختلاف نظرهاي فاحش ميان ديدگاههاي مختلف در اين زمينه ميشود، تاكيدهاي متفاوت بر عوامل گوناگوني هستند كه به اين پديده شكل ميدهند، از اين رو گاه حيث ارادي و گاه حيث عاطفي، برجستگي بيشتري مييابد؛ زماني همين كه در قلب خود، غير از او را دوست بداريم گناه است و زماني سرپيچي از فرمانهاي چنين موجودي گناه است. از اين رو براي مثال، در فرهنگ يونان، پيش از قرن ششم قبل از ميلاد كه ميان قوانين بشري و الهي تمايزي كامل وجود نداشت، مخالف با قوانين بشري، به منزلهي مخالفت با قوانين الهي شمرده ميشود . برخلاف برداشت رايج امروزي كه اين دو از يكديگر تفكيك ميشوند و تنها دومي در دايرهي گناه جاي ميگيرد.[4]
گناه از ديد حقوقي، به معناي خروج از قانونهاي وضع شده و از ديد طبيعي و اجتماعي در معناي نداشتن نظم عمومي و ضامن نشدن بقاي آن و رفتارهاي ناسازگار با پديدههاي مادي و اجتماعي به كار ميرود. [5] جامعهشناسان در تعريف انحراف اجتماعي مينويسد : « كجروي» يا « انحرافاجتماعي» به رفتاري اطلاق ميشود كه بر خلاف هنجارهاي اجتماعي يك جامعه باشد، بدين جهت، هر چه كه به عنوان فحشا، امور زشت باشد و ناپسند و نامطلوب باشد و نيز هر نوع ظلم و تجاوز به حقوق ديگران، از مصاديق بارز انحرافات اجتماعي ميباشد.[6]
از منظر علم روان شناسي نيز گناه به معناي علمي است كه افراد فاسد را به سمتي هدايت ميكند كه بر ديگران سلطه يابند اما آن واكنش را درك نميكنند.[7]
از ديدگاه ديني نيز كارهاي ناسازگار با قانونهاي طبيعي و اجتماعي يا فضيلتهاي اخلاقي، شرافت انساني، عفت عمومي و سعادت اجتماعي، گناه به شمار ميآيند و برخي از نمونههاي آن كيفر دارد. بنابراين، دين با ديد گستردهتري به گناه مينگرد و افزون بر توجّه به سلامت جسمي و اجتماعي، سلامت روح و آرامش فكر و جان را نيز مهم ميشمرد.[8]