زن، موجودي گرامي و معزز و نقش او سرنوشت سازي و تربيت بشر است. ارزش وجودي او فراتر از اين است كه در معرض ارتباطات و روابط بيمرز باشد، لباس، خانه اول او و چون ديوار و دژي است كه به ديگران هشدار مي دهد هر كس حق ندارد به اين دژ نزديك شود و يا از چون و چند آن سر در آورد.
هنگامي كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزونتر از او دارد و هنگامي كه زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ كالاها و دكور اطاقهاي انتظار و عاملي براي جلب جهانگردان و سياحان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعهاي، شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاي بي ارزش سقوط مي كند و ارزش هاي والاي انساني او به كلي بدست فراموشي سپرده مي شود و تنها افتخار او جواني و زيبايي و خودنمايياش مي شود. در چنين جامعه اي، چگونه يك زن ميتواند با ويژگي هاي اخلاقياش، علم و آگاهي و دانايياش جلوه كند، و حائز مقام والايي گردد؟
زن در طول تاريخ، هميشه دوشادوش مرد در صحنه مبارزه عليه طاغوت بوده است، مثلاً آسيه با فرعون مبارزه كرد. خديجه در كنار رسول خداصلی الله علیه و آله با ابوسفيان، حضرت فاطمه سلام الله علیها در كنار حضرت علي علیه السلام با معاويه، حضرت زينب سلام الله علیها در كنار برادرش امام حسين علیه السلام با يزيد مبارزه كردند.
در حقيقت، زن انسان ساز است و از دامن زن است که مرد به معراج می رود. زني كه چنين مقام و ارزشي دارد، چرا بايد آنقدر سقوط كند كه ملعبهي مردان هرزه و شهوتران باشد. انسان هايي هستند كه از جهت تربيت و شخصيت داراي كمبود مي شوند و براي جبران اين نقايص، خودشان را براي مردان هرزه به صدها شكل و مدل در آورده و با عشوه و ناز در انظار مردم ظاهر مي شوند ، در حاليكه اين نقيصه هاي روحي و اجتماعي آنها با اينگونه كارهاي شيطاني برطرف نمي گردد. بلكه روز به روز از جهت روحي و جسمي زشت تر، و از نظر اجتماعي مورد تنفر انسانهاي مؤمن خواهند بود.
به راستي دردآور است كه در كشورهاي غربي و در كشور ما قبل از انقلاب اسلامي، بيشترين اسم و شهرت و موقعيت براي زنان بي بند و باري بود كه به نام هنرمند معروف شده بودند و هر جا قدم مينهادند قدمشان را خير مقدم ميدانستند. شكر خدا را كه آن بساط برچيده شد و زن از صورت ابتذال و موقعيت يك كالاي بيارزش درآمد و در تمام صحنههاي مفيد و سازنده اجتماعي حتي در صحنه جنگ با همان حجاب اسلاميش ظاهر شد.
نوشته : اعظم السادات رضوي