ازدواج اساس تشکیل خانواده
از آنجا که خانواده زیربنای ساختمان جامعه است ازدواج پایه ی تشکیل دهنده ی آن می باشد و از طریق آن ، خانواده شکل می گیرد و رشد و نمو می نماید. به همین علت ، به همان خاطر که به نهاد خانواده اهتمام شده است به قضیه ازدواج نیز اهتمام شده است و هیچ یک از ادیان آسمانی را نمیشناسیم که برای موضوع ازدواج اهمیت و احترام درجه اول را قائل نشده باشند. هیچ ملت و جامعهای هم نیست که به جایگاه زندگی و خانواده واقف بوده ولی از موضوع ازدواج غفلت نموده و به اندازهی کافی به آن اهمیت و عنایت ننموده باشد. و این تنها بدان سبب نیست که ازدواج اساساً زمینه ساز شکل گیری خانواده است ، بلکه نیازی فطری و ضرورتی طبیعی به شمار می آید. درواقع ازدواج پدیده ای است در راستای پاسخگویی به نیازهای فطری که در انسان آفریده شده است همچنان که در سایر انواع حیوانات و جانداران نیز این فطرت وجود دارد. چنانچه برای تنظیم این فطرت در میان انسان ها ، پدیده ازدواج وجود نمی داشت ، برای پاسخگویی و تأمین این نیاز فطری ، انسان و حیوان یکسان می بودند و انسان نیز به صورتی حیوانی و بدون تدبیر و آینده نگری ، آن نیاز خود را به طور پراکنده تأمین میکرد[1].
در آن وضع و حال انسان ، دیگر آن انسانی که خداوند خود به شیوه ی خاصی او را آفریده و در او نیروی تعقل و اندیشیدن را به ودیعه نهاده و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیده و او را جانشین خویش در زمین قرار داده و جهان هستی را در اختیار او نهاده ، نمی بود. آن انسانی نبود که خداوند اصول و مبانی والا و ارزشمند انسانی را برای او فرستاد تا از پستی حیوانیت خود را رهایی بخشد و به تعاون و تفاهم با همنوعان خویش در جهت سازندگی زمین و زندگی و تأمین مصالح مشترک و منافع عمومی اقدام نماید.[2]
[1]- محمود شلتوت، آیین زندگی در اسلام، عبدالعزیز سلیمی، نشر احسان، چاپ اول، 1382 ، ص 218-217
[2]- محمود شلتوت ، همان ،ص 218
نوشته مرضيه تاجي