انتظار
انتظار ، گاهی به معنای احتیاج و گاهی به معنای توقع است . انتظار به معنای احتیاج ، پیش از دین و دین باوری است ؛ ولی انتظار به معنای توقع ، پس از پذیرش دین است ؛ یعنی از پذیرفتن دین ، چه توقعی از دین می تواند داشته باشد ؟ و دین کدام امید و آرزوی او را برآورده می سازد؟
تفسیر انتظار به معنای احتیاج ، این است که انسان نیازهایی دارد و دین درصدد تأمین آن نیازهاست. [1]
اقسام انتظار
انتظار دو قسم دارد : انتظار صادق و حق و انتظار کاذب و باطل ؛ همان گونه که تشنگی بر دو قسم است : تشنگی کاذب و صادق.
انتظار کاذب ، به تعبیر قرآن ، امنیه ای است که شیطان آن را به انسان القا و او را با آن سرگرم می کنند : «وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ » [2] ولی انتظار صادق ، انتظاری است که با واقعیت وجودی انسان هماهنگ و سازگار است ؛ مانند انتظار لقای الهی که در برخی ادعیه ، خداوند را این گونه می خوانیم : « غایه المنی »[3] ؛دعای کمیل . « یا غایه امال العارفین » [4]
همچنین مانند انتظار راهیابی به بهشت که از انتظارات صادق است که در پرتو ایمان و عمل صالح حاصل می شود ؛ نه این که جزء آمال خاص مسلمانان یا اهل کتاب باشد : « لَيْسَ بِأَمانِيِّکُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْکِتابِ »[5] وجود انتظار حق و باطل بشری ، انسان شناس ماهری را می طلبد تا این انتظارات
را از یک دیگر تمییز دهد و به انتظارات صادق پاسخ دهد ؛ چنان که تشخیص تشنگی صادق از عطش کاذب به عهده پزشک متخصص است . مشخص و ممیز انتظارات صادق از انتظارات کاذب ، دین الهی ؛ دینی که جداکننده تمنیات کاذب از صــادق است و راه تحصیل انتظارات صادق را به انسان می آموزد . برخی انتظار بشر از دین را به سر رجوع انسان به دین معنا کرده اند ؛ چنان که در گذشته متکلمان می گفتند : چرا انسان باید به دین رجوع کند ؟ و اغلب می گفتند : وجوب شکر منعم و دفع ضرر محتمل ، انسان را وامی دارد تا دین را شناخته و آن را مورد پذیرش قرار داده و به محتوای آن عمل نماید.
انتظارات اصلی و انتظارات فرعی
انتظارات صادق انسان دو قسم است : انتظارات اصلی و انتظارات فرعی .
انتظارات اصلی انسان در محور اعتقادات است ؛ انسان باید حقیقت خود را بفهمد و بشناسد و مبدأ آفرینش خود و جهان را بشناسد ، لذا مکتب و دینی لازم است که حقیقت انسان را به او بفهماند و مبدأ آفرینش را به او معرفی کند و اسما و صفات و اوصاف جلال و جمال آن مبدأ را برای او تشریح کند و کیفیت رابطه انسان با خدا را بیان کند و … .
انتظارات فرعی انسان در محور اموری از قبیل تأمین اقتصاد جامعه انسانی و بهداشت آن ، مسائل اخلاقی و … است.
« تحف العقول» در روایتی نقل می کند: مردی لباس تمییزی پوشیده و با ظاهری موقر وارد مدینه شده بود. بعضی از مسلمانان صدر اسلام وقتی آن مرد را دیدند ، گفتند : « ما أعقل هذا الرجل » عجب آدم عاقلی است ، پیامبراکرم6 فرمود :« مذ إن العاقل من وحدالله » [6]
ساکت! فرزانگی و عقل به لباس تمیز نیست ، بلکه فرزانگی به توحید است و عاقل کسی است که موحد باشد.
دلیل این کــه اعتقاد ، انتظار اصلــی بشر است و اخلاق و بهــداشت و اقتصاد ، از انتظارات فرعی اند، این است : انسانی که باور کند همواره در پیشگاه خدایی است که از دورن و بیرون او آگاه است و از خود انسان به حال او آگاه تر است و نیز این آگاهی را جایی ضبط می کند که زوال ناپذیر
است و محصول این آگاهی در جهان دیگری ظهور می کند که درک آن بسیار مشکل است ، در برابر صاحب این آگاهی ، چاره ای جز تسلیم محض ندارد ؛ هرگز انسانی که اعتقاد به معاد پیدا کند و بداند که قیــامت ظرف ظهور عین حقیقت دین است ، در اعمال خود به کارهایی مانند ظلم ، احتکار و … دست نمی زند؛ چون قیامتی را در پیش رو دارد که درک حقیقت آن به اندازه ای دشوار است که خداوند در قرآن فرمود :« وَ ما أَدْراکَ ما يَوْمُ الدِّينِ * ثُمَّ ما أَدْراکَ ما يَوْمُ الدِّينِ » [7] قیامتی که تا کسی به مقام فنا و به مقام انسان کامل نرسد ، حقیقت آن را درک نمی کند ؛ قیامتی که تحمل آن برای آسمان و زمین دشوار است : «ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً » [8] قیامتی که وجود عینی دین در آن تحقق پیدا می کند ؛ یعنی مسائل اخلاقی و اقتصادی و بهداشتی و مانند آن برای انسان حل می شود.
نکته : مراد از انتظار در این جا اولاً انتظار صادق است ؛ نه کاذب ، ثانیاًً انتظار به معنای احتیاج و توقع ، هردو اراده شده است. ثالثاً مراد ، هم انتظار اصلی و هم انتظار فرعی است که دین درصدد تأمین آن انتظارات خواهد بود.
[1]- علی اکبر دهخدا ، فرهنگ متوسط دهخدا ، ج 1 ، ص 244
[2]- سوره نساء ، آیه 119
[3]- محمدباقر مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ، 1403ق ، چاپ سوم ، ج46 ، ص 81
[4]- عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، ترجمه الهی قمشه ای ، قم ، انتشارات آیین دانش ، 1384 ، ص 120
[5]- سوره نساء ، آیه 123
[6]- ابومحمدحسن بن علی بن الحسین بن شعبه الحرانی ، تحف العقول ، قم ، موسسه نشر الاسلامی ، 1416ق ، چاپ چهارم ، ص 54
[7]- سوره انفطار، آیات 18-17
[8]- سوره اعراف ، آیه 187
نوشته فاطمه صالحي