« حسادت عامل ريا »
حسد در فارسي به معناي رشك است يعني « آرزوي از بين رفتن نعمت از ديگران است خواه آن نعمت به حسود برسد يا نرسد . » بنابراين كار حسود يا ويرانگري است ، يا آرزوي ويران شدن بنيان نعمتهايي است كه خداوند به ديگران داده است . خواه آن سرمايه و يا نعمت به او منتقل شود يا نشود . حسد آثار بسيار زيانباري از نظر فردي و اجتماعي و مادّي و معنوي به بار مي آورد و كمتر صفتي از صفات رذيلة اخلاقي است كه اين همه پيامدهاي سوء داشته باشد .
انسان خود در واقع به نعمتهايي كه خداوند به ديگران داده است حسادت مي ورزد و سعي مي كند يا اين نعمت را از او زايل كند يا سعي مي كند كه خود نيز مانند او شود تا آن نعمت را به دست آورد ، كه اگر به طور صحيح انجام شود غبطه ناميده مي شود كه مايه پيشرفت و ترقي مي گردد . اما اگر كسالت و تنبلي به خود راه دهد و در اين باره تلاشي نكند سعي مي كند خود را به داشتن آن نعمت الهي تظاهر كند كه اين همان ريا است . به طور مثال :
اگر شخصي اهل نماز شب و مناجات و راز و نياز شبانه نباشد اما دوست خود را اين گونه بيابد ، سعي مي كند كه خود را همانند او كند و هنگامي كه در حضور آن دوست و جمع مي باشد به مناجات شبانه به راحتي اقدام مي كند تا به او بفهماند كه چيزي از او كم ندارد و اين ناشي از حسادت او است و با اين كار خود عبادت خويش را آلوده به ريا ساخته است .[1]
نوشته : الهام طاهری