دين گريزي
مقدمه
دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی بشر و عامل ایجاد امنیت روانی است که به انسان عزت و شرافت می بخشد و نور ایمان و اخلاص را در جان آدمی شعله ور می کند. و او را از زنجیرهای اسارت نابخردانه و تردیدآمیزآزاد می سازد.
با این وصف در طول تاریخ،پیوسته عواملی به صورت پیدا و پنهان دین داری را تهدید می کردند. که جا دارد برای شناخت این عوامل ابتدا آنها را باز شناسی کرده سپس برای مقابله با آنها راهکارهایی پیشنهاد شود.
معنا و مفهوم دین
تا آنجا که شواهد تاریخی نشان می دهد از دیرباز اعتقاد به آفریدگار در جامعه بشری وجود داشته است . از زمان های قدیم، افراد یا گروه های ملحد و منکر خدا هم یافت می شده اند ولی رواج بی دینی از قرن هجدهم میلادی در اروپا آغاز شد و اندک اندک به سایر مناطق جهان سرایت کرد.
این پدیده هر چند به صورت عکس العملی در برابر دستگاه کلیسا و بر ضد مسیحیت، شروع شد اما موج آن سایر ادیان و مذاهب را نیز در بر گرفت و گرایش به بی دینی همراه با صنعت و هنر و تکنولوژی مغرب زمین به دیگر سرزمین ها صادر گردید و در قرن اخیر توأم با اندیشه های اجتماعی – اقتصادی مارکسیسم در بسیاری از کشورها شیوع یافت و بزرگترین آفت را برای انسانیت پدید آورد.1
حقیقت دین
در بیشتر تعریف هایی که برای دین ذکر شده مفهوم اعتقاد و عمل لحاظ شده است . برخی از تعریف هایی که دانشمندان اسلامی از دین ارائه داده اند چنین است:
الف) دین ، به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید می باشد.
ب)دین، مجموعه ای است شکل گرفته از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی (عبادات و معاملات)که از طریق وحی و نبوتی که صدق و درستی اش با برهان ثابت گشته و نیز مجموعه ای از اخبار و احادیث راست و درستی که پیامبر آنها را باز می گوید.
ج) مجموعه ی معارف و قوانینی که خداوند توسط پیامبران برای راهنمایی و سعادت جامعه تشریع نموده است.
با توجه به مفهوم اصطلاحی دین روشن می شود که هر دینی حداقل از دو بخش تشکیل می گردد:
1-عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس آن را دارد.
2-دستورات عملی و اخلاقی که متناسب با آن پایه ریزی و یا پایه های عقیدتی و برخاسته از آنها باشد.2
هدف تربیت دینی
هدف تربیت دینی از منظر امیرالمومنین علیه السلام ، تربیت موحدان به توحید حضوری است موحدانی که نه تنها به صورت عقلانی ، یگانگی خداوند خالق را پذیرفته باشند ، بلکه دخالت او را در جهان طبیعی و عالم انسانی باور ، و حضور موثر و فراگیر او را در متن هستی ( به ویژه در متن حیات انسانی ) با تمام وجود احساس کنند و بر اساس ایمان به «در محضر حق بودن » تقوا پیشه سازند.تربیت دینی علوی در صدد این است که حضور همیشگی و همه جایی حق را در ذهن و دل متربی تثبیت کند.
این همان ایمان کامل و حق الیقین است. این حق الیقین بالاترین مرحله ی شناخت به شمار می رود که عشق به معشوق سبب رسیدن به این نوع شناخت می شود. برای رسیدن متربی به چنین توحیدی ( توحید حضوری که دربردارنده ی توحید نظری و عملی است) باید به این حد از شناخت برسد که خداوند را یگانه موجود مستقل عالم و خود را موجودی ربطی و فقیر بالذات به خداوند بداند و همواره خود را در محضر او ببیند همراه این شناخت باید احساسات، عواطف و هیجانات او نیز به گونه ای سوق داده شود که احساس وابستگی و عشق به خداوند بیابد3 چرا که حضرت، محبت خداوند را مایه ی استواری دین می داند:
« ثم ان هذا الاسلام دین ال….الذی اصطفه…. و اقام دعائمه علی محبته ؛ همانا این اسلام ، دینی است که خداوند آن را برای خود برگزید… و پایه های آن را بر محبت خویش استوار کرد.» 4
pan style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">آزادی در قرآن (رابطه ی تکلیف و آزادی)
یکی از مسائل مهم در باب آزادی نسبت آن با آموزه های دینی است. این پرسش از این زاویه مطرح است که دین برای دعوت به توحید و داشتن برنامه زندگی آماده است . معنا ندارد که بگوید در اسلام عقیده آزاد است. مانند اینکه کسی بگوید در قوانین مدنی مردم از حکومت قانون آزادند.
آزادی در دایره ی عقیده به توحید و در ظرف پذیرش تعالیم کلی اسلام مفهوم دارد، اما خارج از این دایره، منتهی به نفی دین و عقیده اسلامی می گردد.
این بحث از دو زاویه قابل طرح است. یکی در حوزه تکلیف شخص و خطاب دین به افراد یعنی اینکه قرآن یا سنت یا کلا هر دینی افراد را به تعالیم خود دعوت می کند و از آنها می خواهد که خود را ملزم به عقیده و متنسک به شریعت کنند. مسلما در حوزه تکلیف شخصی ، آزاد گذاشتن افراد به داشتن و نداشتن عقیده، معنا ندارد. معنا ندارد که در دین نسبت به توحید که اساس همه قوانین اسلامی و پایه مهم ادیان ابراهیمی است بی تفاوت باشد و برایش عقیده به شرکت و بت پرستی یکسان باشد. این حوزه یک تناقض صریح است . همچنین در زمینه شریعت و تکلیف بی تفاوت باشد.
اما زاویه دیگر بحث آزادی عقیده در حوزه اجتماع و حکومت دینی است یعنی اینکه جامعه و حکومت وظیفه داشته باشد آن تعالیم دینی و الزامات را بدون رعایت آزادی مردم پیاده کند.
اگر عقیده پدید آمدن یک ادراک تصدیقی است در ذهن انسان، اگر عقیده پذیرفتن ایده و آرمان است، طبعا یک عمل ارادی نیست که بشود با زور کسی را به پذیرفتن آن وادار کرد و یا نسبت به عقیده ای منع و اجبار کرد.چیزی که قابل منع و اجازه است ، التزام به یک سلسله اعمالی است که از عقیده ناشی می شود مثلا دعوت کردن به عقیده ، قانع ساختن مردم نسبت به عقیده، نشر و ترویج عقیده. به این جهت با توضیحاتی که خواهیم داد به نظر ما ساحت دین منزه از آن است که راضی شود عقیده را بر مردم تحمیل کند یا با توسل به قهر و زور و تازیانه و شمشیر و با روشهای سلبی مانند تکفیر و ایجاد فضای رعب آمیز بخواهد افراد را دعوت به عقیده ای کند یا مانع از عقیده ای شود . در هر مرحله ای باشد چه مرحله ی توحید یا پس از توحید، از قرآن استفاده می شود که دین چنین دعوت خشونت آمیزی را نخواسته و اساس دعوت و گرایش به عقیده رابا مجادله احسن، موعظه و حکمت رهنمود داده است .5
محوریت دین
انسان گاهی در امور دنیوی و زندگی مادی خویش ، با دو یا چند پدیده برخورد می کند که ناچار به انتخاب یکی است . انسان در اینجا به وسیله ی قدرت تفکر و اندیشه ی خویش تحلیل می کند . آن چه را که به حالش سودمند تر است بر می گزیند. این سیره ای است که همه ی خردمندان بدان پایبندند ؛ اما هنگامی که بین امور دینی و دنیوی تعارض پدید آید و تصمیم ها متفاوت شود ؛ آیات و احادیث، ما را به مقدم داشتن و برگزیدن دین و امور معنوی بر مسایل مادی فرا می خوانند و سخن از بذل جان و مال برای حفظ دین و تقدم آن بر هر چیز می نماید و یاد آور می شوند که اگر استوانه ی دینتان را نگاه دارید و آن را از دست ندهید، هیچ ضرری متوجه شما نخواهد شد ؛ ولی اگر دین را از دست بدهید ، هیچ یک از امور دنیوی و مسائل مادی نمی تواند جایگزین آن گردد. 6
عوامل و ریشه های دین گریزی
1- فقر و ناداری
از جمله عواملی که سبب دین گریزی یا تضعیف باورها واعتقادها می شود و به سستی مردم در انجام تکالیف و وظایف شرعی می انجامد ، فقر و تهی دستی است . این عامل به شدت دین و دین داری را تهدید می کند و خطری بزرگ برای دین داری مردم و مانعی جدی در راه عمل به احکام دین و رشد اخلاقی و تعالی معنوی است ؛ بلکه موجب سقوط به ورطه کفر و گمراهی است. 7
پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند:
کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر انجامد .8
2- عملکرد نادرست برخی از عالمان دینی
· تاثیر و نقش عمل
تبلیغ گفتاری و تذکرات اخلاقی ، اگر چه در هدایت انسان ها نقش دارند ؛ ولی تا وقتی مردم نمونه های معتقد به باورها و آراسته به کمالات، سجایای اخلاقی وپیراسته از صفات ناپسند نفسانی در برابر دیده ی خویش را نبیند ، آن گونه که باید به فداگیری عقاید و امور دینی ، و عمل به فرامین الهی روی نمی آورند.
نقش عملکرد مثبت و ارزنده و عمل به گفتار، چنان تاثیری بر دل ها می گذارد که چندین سخنرانی پرجاذبه نمی تواند با آنها هماوردی کند و به قول معروف « دو صد گفته چون نیم کردار نیست»9
· تاثیر رفتار پیامبر در گرایش به دین
تاریخ اسلام بیانگر این نکته مهم است که پیش از آنکه پیام های دین مردم را جذب کند، سیره و عملکرد رهبران دین- به ویژه زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را به اسلام و دین جذب نمود. پیامبر نمونه برجسته و مثال گویا و زنده شریعت اسلام بود. همه ی کمالات را در خودش گرد آورده بود به گونه ای که هر کس با ایشان برخورد می کردمجذوب کمالاتش می شد.10
برای نمونه بیان می شود که روزی شخصی از یهودیان مدینه، پیامبر را بخاطر وام و دینی که آن حضرت قدرت بر پرداختش نداشت ، یک شبانه روز با خود داشت و حضرت با گمال تواضع و بدون ناراحتی،در کنار یهودی باقی ماند و یاران را از تهدید یهودی منع نمود و سرانجام این اخلاق حسنه، مرد یهودی را مسلمان کرد.11
· نقش رفتار عملی عالمان دینی در هدایت مردم
رفتار و عملکرد پیامبر گونه ی عالمان دینی و مبلغان دین در هدایت و گرایش مردم به دین و ارزش ها نقش بسزایی دارد. هرگاه عالمان عامل و متعهد در منطقه، شهر و جامعه ای وجود داشته باشند، به طور محسوس، مردم به سوی دین و عمل به احکام دینی گرایش می یابند و علاقمندی مردم به دین و ارزش ها مشاهده می گردد. به همین سبب عملکرد کسانی که به عنوان متولیان دین شناخته می شوند – به ویژه عالمان دین – در تقویت جایگاه دین و یا تضعیف آن، نقش و تاثیر اساسی دارد.
همان گونه که صلاح رهبران دین، موجب صلاح مردم و از علل رشد دین و گرایش مردم به دین و ارزش ها می باشد،فساد رهبران دینی و عالمان و روحانیون نیز موجب انحراف مردم و دین گریزی آنان خواهد شد؛ زیرا وقتی مردم ببینند مدعیان رهبران دینی به گفتار دینی خویش ایمان ندارند و بر خلاف دستورات دین و شریعت عمل می کنند و یا مربی و معلم اخلاق و کسی که دم ازدین وشریعت می زند،کردارش با گفتارش هم خوانی ندارد،در صداقت دعوت و فایده ی نصیحتش به شک می افتند تا جایی که ممکن است در انجام اعمال دینی دچار تزلزل شوند و یا به کلی عمل خود را رها کرده،از گذشته ی خویش نادم شوند و با خود چنین پندارند که اگر دین،صلاحیت پیروی را داشت،می بایست متولیان دین بدان پایبند باشند.12
ارائه فهم معیوب از دین
اگر نسل نو فهم مناسبی از دین نداشته و در زمینه ی خدا شناسی، انسان شناسی و جهان شناسی از ضعف معرفت رنج برد،این امر می تواند آبشخور دین گریزی وی شود.چه بسیارند نونهالان و جوانانی که در این موضوعات دچار ضعف،جهل بسیط یا مرکب هستند. آسیب های شناختی، آفت مخرب و پیش رونده ای است که از رشد نهال دین در نهاد نو نهالان ممانعت می کند. نمونه هایی از فهم معیوب اشاره می شود:
· دین ، درد و عزلت
دریغا که کثیری از جوانان دین را با عزلت،ترک شادی ها،لذت ستیزی و بیتوته در تاریک خانه ی غم معادل می شمارند و دین داری را ملازم با دلمردگی می پندارند و عمل به آن را به سن پیری خود وانهاده چون می گویند جوانی دوره ی نشاط است و این چنین خود را مجاب می کنند غافل از این که حقیقت چیز دیگری است و دین مخالفتی با گرایش های فطری ندارد بلکه آن را احیا و تقویت می کند . دینی که نیاز روانی انسان را برآورد،عمل به فرامین آن لذت بخش است. اگر چنین دینی برای جوانان درست ترسیم شود آنان با دل و جان پذیرای آن خواهند بود.
· دین،رنج و زحمت
برخی در آموزش دین چنان تصویر سختی از آن می سازند که ناامیدی مخاطبان را در پی دارد . برخی فهم اولیه دین(برای اثبات اصول و عقایدو….)را بسیار می پیچانند، بعضی عمل به دین را ناامید کننده جلوه می دهند و بعضی با هر دو بعد چنین می کنند. ارائه چنین تصویری، حتی مخاطبان علاقمند را نسبت به امکان توفیق در دین داری،مایوس می سازد،چه رسد به جوانانی که راه دین گریزی در پیش گرفته13قرآن خطاب به پیامبر اکرم می فرماید: ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که در سختی بیفتی14
· دین،قهر و خشونت
گاه دین به گونه ای تصویر می شود که گویی متدین واقعی، ستمگری ظالم ، خشن،تک بعدی،تمامیت خدا،سلطه جو،حامی و مروج خشم و نفرت،قهر و خشونت و قتل و غارت است. این سخنی است که دشمنان ما در سراسر جهان از آن تبلیغ و به اذهان تلقین می کنند.اگر کسی چنین لباسیبر اندام اسلام بپوشاند به گونه ای که زوایای دیگر آن را مخفی و مستور سازد،به یقین جوان از آن گریزان و دل ها را از آن بیزار می کند.
عدم پاسخگویی به پرسش های دینی جوانان
پاسخ ندادن آموزش دینی به پرسش های جوانان،سد بستری است که راه ورود اطلاعات جدید را به ذهن وی می بندد. او تا جواب نیابد قرار ندارد،و به سایرآموزه ها دل نمی سپارد. والدینی که توان پاسخ فرزندان خود را ندارند،آیا در اندیشه ی فراهم سازی بستر پاسخ هستند؟ جوان چون زمینه ی مناسبی برای طرح آن در حضور والدین نمی یابندآن را در سینه ی خود محبوس می سازند.او به جواب دسترسی بالفعل نداردو همین امر سد استواری بر سر راه دین پذیری اوست.
سنت مداری ناروا
آموزه های دینی می تواند به سادگی با افکار خرافی ،اوهام و سنت های ناروا عجین،و در زنجیر تعصبات قومی و گروهی اسیر شود. از آن جا که همراهان تحقیق نیستند ، اغلب با تقلید از والدین و نزدیکان،آموزه های دینی را فرا می گیرند، در جامعه عقاید خرافی نیز یافت می شود. از جمله ضرورت های آموزش دینی، شناخت و مبارزه با این گونه عقاید است.
یکی از عوامل دین گریزی جوانان، تلقیات خرافی آن ها از دین است. بی تردید خرافه ستیزی آسان نیست؛ بلکه ظرفیت فهم و شجاعت طرح می طلبد. 15
الف) دین و نیازهای طبیعی بشر
اگر دین به گونه ای دریافت و معرفی شود که با ضروریات وجودی،طبیعی و فطری بشر تباین داشته باشد و در تقابل با آنها قرار گیرد،دین و دین داری آسیب خواهد دید و موجب گریز مردم از آن خواهد شد.
چگونه می شود که خداوند انسان را با نیازهای مناسب خود و فطرتش بیافریند و غرائزی در وجود او قرار دهداما دین- که جلوه ی رحمانیت خداوند است – سر ناسازگاری با آنها را داشته باشد. اگر ارائه دین به صورت سرکوب نیازهای طبیعی بشر باشد،ثمره ای جز گریز آدمیان از آن نخواهد داشت
ب) نفی اکراه و اجبار در تعالیم دین
آیات گوناگون در قرآن این حقیقت را که اکراه و اجبار در دین راه ندارد، به خوبی بیان می کند که نمونه هایی در ذیل می آید: ( و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر) 16
و بگو سخن راست و درست از پروردگار شماست؛ پس هر کس که خواهد ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر ورزد.
بکارگیری شیوه های نادرست در تبلیغ
در آموزش های دینی از عدم موفقیت و ناکامی برخی از مبلغان دین خدا یاد شده است؛ مبلغانی که بر اثر رعایت نکردن شرایط اجتماعی و بکارگیری شیوه های ناصحیح و نشناختن راه هدایت انسان ها به هدف نرسیدند و در عوض فرستاده ایدیگر با بهره گیری از شرایط روانی و اجتماعی، موفق به هدایت همان مردم شده.
با آنکه دعوت اسلام جهانی و همگانی است،ولی پیامبر اکرم ابتدا به تبلیغ نزدیکان پرداخت و کم کم به مرحله ی دعوت عمومی رسید و بعد از استقرار حکومت و تثبیت پایه های نظام اسلامی ، به دعوت جهانیان و رهبران کشورهای قدرتمندآن روز پرداخت.
در برخورد با مخالفان و دعوت آنان به اسلام،از روش گام به گام بهره جست؛ ارشاد،برخورد عطوفت آمیز،موعظه حسنه،مجادله ی نیک، مبارزه منطقی و جلوگیری از همکاری با ستمکاران، روش های تدریجی پیامبرصلی الله علیه و آلهبودند. مبلغان مسلمان امروز باید بر اساس سیره تبلیغی پیامبر رفتار نمایند و تبلیغات خویش را از آفت ها و آسیب های تبلیغ مصون بدارندتا تاثیر مطلوب داشته باشد.17
pan style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">تقلید و شخصیت گرایی
یکی از آسیب ها و آفت هایی که به دین و دین داری وارد می گردد،تقلید و شخصیت زدگی یعنی پیروی کورکورانه و تبعیت ناآگاهانه از فرد،گروه و اندیشه ای بدون دلیل و برهان است.
شأن دین و هدف آن،ایجاد بینایی و دانایی و مخالفت با کوری و نادانی است. قرآن کریم می فرماید:
(قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی)18 بگو این راه من است که با بینایی به سوی خدا می خوانم ؛ من و هر کسی که از من پیروی کند.
پس دین ، مردم را به تفکر و اندیشه ورزی می خواند و از این طریق ، آنان را هدایت می کند. اگر تقلید مذموم بر دین و دین داری حاکم شود،دین داری اهل ایمان- که باید مبتنی بر پیروی آگاهانه باشد- به شدت آسیب می بیند و زمینه ی انحرافات گوناگون فراهم می شود.19
یکی از انحرافات،این است که انسان ها با اطاعت مخلوق، به معصیت خالق کشانده می شوند؛ در حالی که این کار جایز نمی باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: لا طاعت لخلق فی معصیته الخالق20
اطاعت مخلوق در معصیت خالق، روا نیست.
علل و عواملی در مبحث پیش مورد بررسی قرار گرفت اما علل دیگری هم وجود دارد که باعث گرایش به بی دینی شده است که عبارتند از:
· علل روانی
یعنی انگیزه هایی که ممکن است برای بی دینی و گرایش به الحاد، در شخص وجود داشته باشد، هر چند خودش از تاثیر آنها آگاه نباشد. و مهمترین آنها راحت طلبی و میل به بی بند و باری و نداشتن مسئولیت است. و از سوی دیگر، زحمت ندادن برای تحقیق و پژوهش به خصوص درباره ی اموری که لذت مادی و محسوسی ندارد مانع از این می شود که افراد راحت طلب و دون همت، در صدد تحقیق برآیند.
· علل اجتماعی
یعنی اوضاع و احوال اجتماعی نامطلوبی که در پاره ای از جوامع پدید می آید و متصدیان امور دینی، نقشی در پیدایش آنها دارند. در چنین شرایطی بسیاری از مردم که از نظر تفکر عقلانی،ضعیف هستندو نمی توانند مسائل را به درستی تجزیه و تحلیل کنند و علل واقعی رویدادها را تشخیص دهند این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها، به حساب مکتب و دین می گذارند.نمونه ی بارز این دسته از علل و عوامل را می توان در اوضاع اجتماعی اروپا در عهد رنسانس، ملاحظه کرد که رفتارهای ناشایست کلیسائیان در زمینه های مذهبی و حقوقی و سیاسی، عامل مهمی برای بیزاری مردم از مسیحیت و به طور کلی از دین و دینداری گردید.
· علل فکری
یعنی اوهام و شبهاتی که به ذهن شخص می آید که یا از دیگران می شنود و در اثر ضعف نیروی تفکر و استدلال، قدرت بر دفع آنها را ندارد و کمابیش تحت تاثیر آنها قرار می گیرد و دست کم، موجب تشویش و اظطراب ذهن ، و مانع از حصول اطمینان و یقین می گردد.21
راههای مبارزه با دین گریزی
با توجه به تنوع و گوناگونی علل و عوامل انحراف، روشن می شود که مبارزه و برخورد با هر یک از آنها شیوه ی خاص و محل و شرایط ویژه ای را می طلبد. برای مثال علل روانی و اخلاقی را باید به وسیله ی تربیت صحیح و توجه دادن به ضررهایی که بر آنها مترتب می شود علاج کردچنانچه اشاره شد. همچنین برای جلوگیری از تاثیر سوء عوامل اجتماعی- علاوه بر جلوگیری عملی از بروز چنین عواملی- می بایستفرق بین نادرستی دین یا نادرستی رفتار دینداران را روشن شناخت . ولی به هر حال، توجه به تاثیر عوامل روانی و اجتماعی، دست کم این فایده را دارد که شخص، کمتر به صورت ناخودآگاه، تحت تاثیر آنها واقع می شود.
همچنین برای جلوگیری از تاثیرات سوء عوامل فکری باید شیوه های متناسبی اتخاذ کرد و از جمله، عقاید خرافی را از عقاید صحیح، تفکیک کرد و از بکار گرفتن استدلالات ضعیف و غیر منطقی برای اثبات عقاید دینی، اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل، نشانه ی نادرستی مدعا نیست و…..22
بیان کردن دین و ارائه راه اعتدال
اسلام جوان را از افراط و تفریط در ابعاد گوناگون زندگی بر حذر می دارد و به راه میانه فرا می خواند. بدین معنا که شناخت و عمل به دین، انسان را در ارضای نیازها و به کارگیری سرمایه های خویش از تند روی و کند روی باز می دارد و به فرموده ی امیرالمومنان علیه السلام در توصیف سلامت دین عترت پیامبر صلی الله علیه و آله ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما می رسند و پیش تاختگان به ما می گروند. و برای معضلاتی که قبلا بیان شد باید معلم، به جای تحمیل بر تحلیل تکیه کند و برای جوشش عشق درونی نسل نو به سوی ارزش های دینی، بستر سازی کند و در مقام عمل، از تند روی یا کند روی بپرهیزد.23
پس دین، عامل رهایی انسان از جهالت، ستمگری، تجاوز و ظلمت و سوق دهنده به سوی دانایی، عدالت و نور است و در واقع مجموعه عقاید، قوانین و آدابی که انسان در سایه آن می تواند به سعادت و خوشبختی در دو جهان برسد و از نظر فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی در مسیر صحیح گام بردارد.
بنابراین، معنای آیه( ان الدین عندا… الاسلام؛ چنین است آئین حقیقی در پیشگاه خدا، تسلیم در برابر فرمان و حقیقت اوست؛روح دین در همه ی زمان ها، چیزی جز تسلیم در برابر حقیقت نیست.
نوع انسان به موجب فطرتش در پی سعادت است. دین اسلام، برای سعادت بشر و برای گسستن زنجیرهای اسارت انسان و برای نجات مستضعفان( چنگال ظالمان و مستکبران و پایان دادن به سلطه ی آنان، تدوین شده است و این مهم بدون تشکیل حکومت، امکان پذیر نیست.
اگر علما و روحانیونی که طلایه دار تبلیغ دین هستند گفتار و عملکردشان یکی باشد و حاکمان حکومتی نیز برای برقراری عدالت اجتماعی به آموزه های قرآن عمل کند، هم اعتماد مردم نسبت به دین و دینداری بالا می رود هم اینکه فقر و فحشا در جامعه ریشه کن می شود . مردم نیز در مقابل تهاجم فرهنگی و آماج تبلیغات سوء بیگانگان واکسینه شده و هیچ عاملی نمی تواند در عزم و اعتقادات آنها خللی وارد کند.
پی نوشت
1 ـ برگرفته از کتاب آموزش عقاید( دوره کامل سه جلدی) آیت الله مصباح یزدی، ص 97- 98
2ـ برگرفته از کتاب عوامل و ریشه های دین گریزی، ص 32- 38
3- تربیت دینی از دیدگاه امام علی علیه السلام، مهدی ابوطالبی، ص 27
4- نهج البلاغه، خطبه 198، ش 12
5- برگرفته از کتاب آزادی در قرآن از محمد علی ایازی، ص 128- 129
6 – همان، علی شکوهی، ص42
7- همان، ص 75
8- خصال ص 12
9- همان ، علی شکوهی ، ص 113
10- همان، ص 115
11- بحار الانوار ج 16، ص17
12- همان، ص 118-121
13- برگرفته از کتاب دین گریزی چرا؟ دین گرایی چه سان؟ ، ابوالفضل ساجدی ص 130-132
14- سوره طه، آیه 2
15- همان، ص 144- 156
16- سوره کهف، آیه 29
17- برگرفته از کتاب عوامل و ریشه های دین گریزی، علی شکوهی،ص 202-204
18 – سوره یوسف، آیه 108
19- عوامل و ریشه های دین گریزی، همان، ص 260-264
20- نهج البلاغه، حکمت 165
21- اصول عقاید ، مصباح یزدی، ص 98-99
22- همان، ص 100
23- دین گریزی چرا؟ دین گرایی چه سان؟ ، ابوالفضل ساجدی، ص 135-139
نوشته زهرا قانعیان