عوامل تضييع وقت
سرآغاز
(وقت ) گوهری گرانبهاست که در گرانی و ارزش هیچ چیز به پای آن نمی رسد . اگرچه مدت عمر انسان در این دنیا محدود و در مقایسه با ( ابدیت ) اندک است ، اما اگر انسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کند تردیدی نیست که توشه ابدیت را می تواند از آن برگیرد . وقت چون ظرفی است که انسان در آن ظرف زمانی خود را می سازد و سرنوشت ابدی خویش را رقم می زند. انسان باید در مصرف اوقات سخت حساسیت و وسواس داشته باشد ؛ زیرا از لحظه لحظه آن پرسش می شود و ضایع کردن اوقات ستمی عظیم بر شخص است چنانکه : امام صادق u فرموده است: ( از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که : فرزند دلبندم ! برخی از روزها ، سالها و لحظه های روزات را به کسب دانش بپرداز ، زیرا هیچ ضایع کردنی چون تضییع این امر نیست .1)
در بسیاری از روایات ( مغبون ) حقیقی کسی شمرده شده که اوقات گرانقدر عمر خویش را بیهوده از دست دهد امام علی (علیه السلام) فرموده است :
( مغبون ( زیان کننده ) کسی است که عمر گرانش را به چیزی نجس و بی ارزش بفروشد و مغبوط ( نیک فرجام ) کسی است که عمرش را در فرمانبرداری از خداوندش سپری کند .2)
وقت یک پدیده شخصی است و تنها مصرف کننده آن به شمار می آیید. هیچکس نمی تواند به جای فرد دیگری از وقت او استفاده کند.
وقت قرض دادنی و ذخیره کردنی نیست و افراد به طور یکنواخت و یکسان از آن بهره مند هستند. وقت غیرقابل تغییر است بنابراین نه طولانی می شود و نه کوتاه پس تنها راه درست بهره مندی از آن است . در اینجا به بررسی عواملی که موجب تضییع وقت می گردد می پردازیم
1- نداشتن هدف
انسان بی هدف ، مانند کشتی بدون قطب نما است . این افراد جهت مشخصی در زندگی خویش ندارند و نمی دانند بدنبال چه چیزی هستند. همیشه بدنبال چیزی یا کسی می گردند که وقت خود را به گونه ای هدر دهند تا به قول خودشان حوصله شان سر نرود . این افراد چون هدف ندارند هرچه از ارزش لحظه ها و فرصت ها برایشان گفته شود ، نمی توانند به اهمیت آن پی ببرند ، چون هدفی در پیش رو ندارند تا جهت رسیدن به آن تلاش کنند. زیرا عشق و ایمان به هدف است که انسان را به شور و شوق به سوی هدف سوق می دهد.
نداشتن برنامه صحیح در کارها یکی از عوامل اتلاف وقت است . ممکن است افرادی هم باشند که دارای هدف مشخصی هستند و به هدف خود عشق می ورزند و به گونه های مختلفی درراه هدف داشته باشد ؛ اما چون برنامه درستی پیدا نکرده اند ، چه بسا فرصت های زیادی را از دست می دهند و در راه رسیدن به هدف بسیار کند حرکت می کنند. رسیدن این افراد به هدف بسیار مشکل و یا غیرممکن است. کسی که در کارهای خود برنامه منطقی ندارد و در آنها افراط و تفریط می کند ، نمی تواند موفق باشد . عدم برنامه ریزی موجب تضییع وقت و از بین رفتن فرصت ها بدون بهره گیری از آنها می شود؛ ولی با برنامه می توان از لحظه ها استفاده بهینه برد.
3- پرداختن به گذشته تباه شده
پرداختن به گذشته از دست رفته ، جز یأس و نا امیدی و تباه شدن اوقات امروز ، چیز دیگری به ارمغان نمی آورد. ممکن است گذشته را تباه کرده باشیم ؛ ولی باید دانست که اگر سر به زانوی غم فروبریم و افکار و اوقات خود را صرف آن کنیم ، فرصت فعلی ما نیز تباه خواهد شد . باید دانست که برای هر شکستی ، فرصت جبرانی نیز هست و این بستگی به عزم و اراده و استقامت شخص دارد.
باز هم تأکید می شود که مطالعه ی زندگی مردان و دانشمندان بزرگ، انسان را در راه رسیدن به هدف بزرگ ، بیشتر امیدوار می کند.
با مطالعه ی زندگی این افراد می توان دید که بیشتر آنان با مشکلاتی در زندگی خود مواجه بوده اند ، ولی باز با اراده ی قوی و امید رسیدن به هدف ، توانسته اند به پیروزی دست یابند . پس باید روی درهای گذشته و یأس و نا امیدی قفل های محکمی زد و به فکر امروز بود . در غیر این صورت فکر و اندیشه نمی تواند هیچ نقشه ای برای آینده طراحی کند و گام ها سست و اراده ضعیف خواهد شد.
pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">4- بی برنامگی در مطالعه
بعضی ها هرنوع کتابی را که در دسترس داشته باشند مطالعه می کنند و یک موضوع خاصی را تمام نکرده ، کتاب دیگری را در دست می گیرند و مطالب را درهم ریخته وارد حافظه ی خود می کنند که نه تنها نمی توانند از این گونه مطالعات استفاده مفید ببرند ، بلکه باعث از دست رفتن اوقات ارزشمند خود نیز شده است .
استاد شهید مطهری در این باره چنین می گوید : « افراد از نظر هوش ، فهم ، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند . انسان های رشید از حافظه های خود بهره برداری صحیح می کنند ؛ ولی آدم های غیر رشید ممکن است حافظه بسیار نیرومندی نیز داشته باشند ، اما نتوانند از آن استفاده کنند.
آدم غیر رشید تصور می کند حافظه یک انبار است ؛ انباری که باید دائما آن را پرکند. در آن عینا مانند انبار یک کارخانه که احیانا وارد می شوی می بینی یک تکه حلبی ، یک قطعه فلز ، یک میز شکسته ، یک صندلی شکسته در آنجا افتــاده است ؛ اما آدمی که رشید باشد در بهره برداری از حافظه ی خود دقت می کند اولین کاری که انجام می دهد ، عمل انتخاب است، یعنی حافظه ی خود را مقدس می شمارد . حاضر نیست هرچه شد در آن سرازیر کند.
حساب می کند که دانستن چه چیزهایی برای او مفید است و چه چیزهایی بی فایده است . مفیدها را درجه بندی می کند و مفیدتــرها را انتخــاب می کنــد. سپس آنها را به حافظه ی خویش می سپارد ، آنچنان که امانتی را به امینی می سپارد ، در خود سپردن دقت می کند ؛ یعنی واقعا و به طور دقیق و روشن آن را وارد ذهن می کند و سپس تحویل می دهد .
انسان کتاب را بار اول به قصد لذت می خواند در این صورت نمی تواند در مورد مطالب کتاب، حساب و قضاوت کند. دور دوم می خواند ، حتی قویترین حافظه ها نیازمند است لااقل دوبار پشت سرهم بخواند. پس از آن مطالب را تجزیه و تحلیل و دسته بندی می کند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه می سپارد.
بعد کوشش می کند که کتاب دیگری را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پیشین است؛ حتی الامکان ، تا از موضوعی فارق نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم سپرده است وارد موضوع دیگری نمی شود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آن که مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد.
امروز کتاب تاریخی ، فردا روان شناسی و پس فــردا کتب مذهبی مطالعـه کند . همه مخلوط می شوند و حکم انباری بی نظم را پیدا می کنند . انسان رشید کتاب ها و مطالبی را که برای خود لازم می داند جمع می کند ، آنها را مکررا مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه می کند. خلاصه را یادداشت و به حافظه ی خود می سپارد . بعد به موضوع دیگری می پردازد چنین فردی اگر حافظه اش ضعیف هم باشد ، حداکثر استفاده را می کند و مثل کسی می شود که کتابخانه ای منظم با قفسه های مرتب دارد، کتابخانه ای که هرقفسه اش به کتاب های معینی در رشته ی خاص مربوط می شود به طوری که هر کتابی را که بخواهد، فوری دست می گذارد روی آن و آن را می یابد ؛ اما اگر غیر از این باشد مانند آدمی است که کتابخانه ای با هزار کتاب داشته باشد اما کتاب ها را روی یکدیگر ریخته است هر وقت کتابی را بخواهد ساعت ها ، باید دنبال اش بگردد تا پیدا کند . » بنابراین بی انضباطی در مطالعه، هم نوعی از تضییع وقت است .
5- مطالعات زیانبار
مطالعه ی کتابهای زیانبار ، موجب ضایع شدن اوقات پرارزش مطالعه کننده می شود ؛ زیرا این گونه مطالعات آثار مخربی روی ذهن و ضمیر باطنی انسان می گذارد و فرصت ها و لحظه های حال و آینده فرد را به مخاطره می اندازد.
فرد به جای اینکه فکر خود را در جهت نیل به اهداف بلند به کارگیرد، آن را با تخیلات پوچ و بی ارزش سپری می کند. با مطالعه ی مطالب مضر و مستجن افکار مخرب در ذهن نفوذ کرده و کم کم افکار و کردار انسان به سمتی می رود که مطالعه کــرده است ؛ حتی طــرزسخن گفتن او تغییر می کند و به سمتی کشیده می شود که نویسندگان این گونه کتابها در نظر داشته اند . خلاصه اینکه اندک اندک آثار منفی آن در زندگی شخص آشکار می شود. پس عاقلانه ترین راه این است که از کسانی که شما را به این گونه کارها تشویق می کنند ، اجتناب کنید و به آنها گوشزد کنید که اگر به آینده ی خویش علاقه مند هستند از اینگونه اعمال دست بکشند و در راه پیروزی و سرافرازی گام بردارند.
6- مدگرایی
متأسفانه بسیاری از دختران و پسران جوان ، مدگرا هستندو بسیاری از اوقات گرانبهای عمر خود را به گونه های مختلفی صرف آن می کنند . پوشیدن لباسهای تمیز و شیک نه تنها بد نیست ، بلکه بسیار پسندیده است و پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) نیز همواره به پاکیــزگی و پوشیــدن لباسهای تمیز سفارش شده و تأکید می کردند.
آری ، همراهی با کاروان مد ، انسان را از پیروزی و کمال دور می سازد ، و باعث ضایع شدن لحظه های پرارزش و گرانبهای عمر می شود. حیف که دوران زندگی این گونه تلف شود !
7- دوستان ناشایست
در سنین نوجوانی فرد به آداب ، رسوم و مقررات جامعه توجه وافری نشان می دهد و با میل و رقبت از آنها استقبال می کند. اگر در این سنین نوجوان خوب هدایت شود این علاقه ها فواید زیادی دارد ؛ وگرنه مقدمه ی انحرافات گوناگون فکری ، روحی ، اخلاقی و تربیتی وی فراهم می شود.
در چنین موقعیتی یک دوست برحسب اینکه دارای چه اخلاق و روحیاتی باشد ، می تواند سبب سعادت یا بدبختی دوست خود شود. انسان به طور طبیعی هرکس را که به او سودی برساند ، دوست دارد . بنابراین نیاز و احتیاج تنها عامل دوست و ایجاد محبت نیست و فقط می تواند ارتباط و پیوند موقتی را ایجاد کند . هرگاه این نیاز برطرف شود آن دوستی نیز از بین خواهد رفت .
در سراسر وجود انسان ، هیچ میل و غریزه ای قوی تر و مسلط تر از میل جنسی نیست . عدم کنترل این میل ، سبب می شود که تمام حواس و توجهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف و مصروف به تمایلات شود ؛ و اگر عملا هم اینگونه نشود ، فکر و ذهن او پر از خیالات و افکار واهی شده و جایی و مجالی برای شکوفایی هیچ اندیشه و استعدادی باقی نمی ماند.
تمام نوجوانان و جوانانی که افسار عقل و اندیشه خود را به دست میل جنسی می سپارند ، به علت پریشانی افکار ، علاقه ای به درس خواندن و مطالعه ندارند ؛ و اگر هم در صدد مطالعه باشند ، به کتب و نشریاتی روی می آورند که بیشتر جنبه ی سرگرمی دارد ، نه آنچه که در راه بهرورزی آنها باشد. واقعا جای تأسف است که بهترین دوران و ارزشمندترین لحظه های زندگی شخص ، این چنین به خاطر لذتی زودگذر از بین برود و حسرت آن برای همیشه در دل شخص باقی بماند . تسلط میل جنسی ، در تمام شئون زندگی تأثیرات منفی عمیقی برجای می گذارد و مانع رشد و سیرآزاد فکر و اندیشه در شناخت واقعیات و حقایق می شود ، اما در دوران جوانی که پایه و اساس سرنوشت و زندگی آینده انسان شکل می گیرد ، آثار زیانباری دارد ، و آن شخصیتی که ارکانش براساس درک و شناخت صحیح واقعیات و حقایق استوار نشود در آینده چگونه شخصیتی خواهد شد ؟ این اصل کلی را نباید از نظر دور داشت که همواره در هر موردی ، پیشگیری بهتر از معالجه و درمان است . اسارت در دام میل جنسی از بیماریهایی نیست که شخص بتواند به سهولت از عهده معالجه آن برآید . به جرأت می توان گفت که بعد از گرفتاری به این مرض ، درمان و معالجه آن اگر محال نباشد ، لااقل به سختی امکان پذیر است .
جهت جلوگیری از تسلط میل جنسی ، باید از فراهم شدن زمینه های آن نظیر تماشای فیلم های مبتذل ، خواندن کتابهای زیانبار ، نگــاه ها و چشم چرانی هــای ناپاک ، شــرکت کردن در مجالس بی بند و باری ، داشتن دوستــان گمراه و ناباب ، رعــایت نکردن حجب و حیا در بین بعضی از خانواده ها و… جلوگیری کرد.
ممکن است بعضی از این گونه تصور کنند که میل جنسی یک پدیده ی غریزی و ذاتی است ، زیرا دلیل ندارد از پدیده ای که خالق انسان در وجود او نهاده ، جلوگیری کرد ، اما این تصور اشتباهی است ، زیرا هر پدیده ی غریزی و ذاتی ، کنترل و اعتدال نیز می خواهد . پس آنچه در اینجا مهم است، اعتدال در میل جنسی و مشروعیت و قانونی بودن آن است . یکی از بهترین راه حل ها برای کنترل میل جنسی از راه شرعی و قانونی در سنین جوانی ، نامزدی مشروع و قانونی است که البته باید ازدواج عرفی را تا فراهم آمدن موقعیت و امکانات مناسب به تأخیر انداخت . این راه حل ، علاوه بر اینکه می تواند میل جنسی را به کنترل خود درآورد ، در جوان احساس مسئولیت بیشتری نسبت به آینده ایجاد می کند و راه رسیدن به سعادت و کمال را هموارتر و آسان تر می کند.
9- بی حوصلگی
( بی حوصلگی ) می تواند در هر فردی به وجود آید و باید آن را در برنامه های روزانه ی خود پیش بینی کرد . البته به منظور این نیست که این مقوله منفی را در ذهن پروراند؛ بلکه مقصود این است که اگر چنین حالتی ایجاد شد ، زانوی غم به بغل نگیرد که از برنامه های خود عقب ماندم . در این مواقع ، نباید نسبت به ادامه برنامه ی زمان بندی شده مصر بود ، بلکه باید برنامه ی روزانه ی خود را به تعویض انداخت و به دنبال ریشه یابی و عوامل ( بی حوصلگی ) بود و در صورت مرتفع نشدن به دست خویش ، به افراد مشاور و صاحب نظر مراجعه کرد. هنگامی که روحیه ی شما کسل و خموده است باید برنامه ای موافق با ذوق و سلیقه ی خود را در آن زمان و موقعیت طراحی کنید و به آن بپردازید تا آن کسلی و خمودگی کم کم دور شود. این برنامه ها می تواند ورزش ، کارهای هنری ، تماشای فیلم های سالم ، گردش در طبیعت و پارکها ، گردش و تفریح با دوستان ، انجام کارهای معیشتی زندگی ، کمک به پدر ، مادر ، پدربزرگ ، مادربزرگ و یا انجام کارهای دیگر باشد که هرکدام با توجه به زمان و موقعیت مناسب خـود ، می توانــد کمک موثری در بـازگشت مجدد روحیه ی شاداب و باطراوت شما شود . سپس دوباره می توانید گامهای سعادت و نیکبختی را محکم و استوار یکی پس از دیگری با روحیه ای با نشاط بردارید .
10- تعارفات بی جا
تعارفات بی جا و بیش از حد و فقدان شهامت نه گفتن ، نابودکننده ی فرصت های تأثیرگذار است .
11- تلویزیون ، تلفن و کامپیوتر
اوقات فراغت ایرانیان بسیار و برنامه ریزی و آینده نگری آنها اندک است . تلویزیون گاه 5 ، 6 ، 7، 8 ساعت شبانه روز را می بلعد بدون آنکه خود فرد متوجه یا نگران ساعات خویش باشد.
12- ملاقات کنندگان
مهمانی های طولانی ، گفتگوهای سرپایی در خیابان و در خانه و ارتباطات گوناگون در محیط کار ، همه و همه با اندک محاسبه ای زمان زیادی را می گیرد ، که پاره ای اوقات غیرضروری یا بسیار طولانی هستند.
13- نوع نگرش به زمان
نوع نگرش به زمان گویای روشن استفاده از آن است دیدن زمان به صورت روز ، هفته ، ماه ، بر سرقت پنهان آن می انجامد . برای جلوگیری از این سرقت باید فرد زمان را دقیقه ، لحظه و یا ثانیه نبیند. 3
1- غفلت از مرگ
از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام هشدارها و تنبیهات سودمندی در غفلت از مرگ وارد شده است . به امید آنکه سبب تنبهمان شود و از خواب گران غفلت برخیزیم و کمی به خود آییم .
امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند : « بپرهیزید از غفلت و فریب خوردن به مهلت ، پس به درستی که غفلت فاسد می کند کردارها را و اجل ها می برند امیدها را .»4
یعنی بپرهیزد از اینکه غافل و بی خبر باشی از خود و به آنچه صلاح حال دنیا و آخرت تو در آن باشد نپردازی … کسی که از خود غافل و بی خبر باشد و در پی اصلاح خود نباشد اعمال او فاسد و تباه است و کاری نکند که به کار او آید . پس فریب نخور به اینکه مهلت هست و بعد از این به احوال خود خواهم پرداخت ، برای اینکه اجل ها قطع می کنند امیدها را یعنی اجل هرکسی و رسیدن وقت مرگ او قطع می کند امیدهای او را و ظاهر است که وقت آن معلوم ، نیست و اینکه احتمال این است که لحظه ی دیگر در رسد و امید تدارکی نماند.
2- تأخیر و تسویف
بی شک تأخیر در کارها و عقب انداختن فرصت ها را می توان یکی از موجبات تضییع وقت
دانست . چنانچه در روایات نیز نهی شده است .
امام علی(علیه السلام) می فرمایند : « هرکه فرصت مناسبی را از دست دهد باید مطمئن باشد که آن وقت دیگر به دست نمی آید.»5 مراد منع از تأخیر فرصت است یعنی فرصتی که از دست رفت دیگر بدست نمی آید.
3- بیکاری
یکی از عوامل تباه کننده ی عمر ، بی کاری و بطالت است که اسلام به شدت آن را نهی کرده است .
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند : « به راستی خداوند انسان تندرست و بیکار را که نه به کار دنیا می پردازد و نه به کار آخرت ، دشمن می دارد. »7 یکی از عوامل مهم کامیابی مردان بزرگ کار و کوشش مداوم بوده است . بیکاری آدمی را خسته و عاتل و باطل و ملول می کند ، بالعکس کار ، ولو اینکه بی نتیجه هم باشد ، آدمی را امیدوار و فعال می گرداند.
4- پرداختن به سخنان بیهوده
یکی از عواملی که موجب تضییع عمر می شود پرداختن به امور ( لایعنی ) است .
پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند : « از نیکی مرد مسلمان ، دست برداشتن اوست از آنچه به کارش نیاید.»6
یعنی هرکه را غم دین و اسلام بود چون خواهد چیزی کند یا گوید ، بنگرد اگر در آن منفعتی بیند بکند و الّا گردش نگردد.
5- بازی
پرداختن به لهو و لعب و سرگرمی و بازیهایی که هیچ منافع عقلانی ندارند در اسلام نهی شده است .
امام علی (علیه السلام) فرمودند :
« بدترین آنچه کــه ضایع کــرده شود در عمــر بازی است ؛ یعنی مشغــول شـدن به بازیها بلکه هرکاری که سودی بر آن مترتب نشود.»8
پی نوشت ها:
1- امالی طوسی ، ص 66
2- غررالحکم ، ج2 ، ص 525
3- احمد لقمانی ، موضوعات و شیوه های گوناگون با نسل جوان ، ص 319
4- غررالحکم ، ج2 ، ص 312 ، شماره 2717
5- همان ، ج5 ، ص 370 ، شماره 8759
6- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج17 ، ص 146
7- شرح فارسی شهاب الاخبار ، ص 152 ؛ محمدباقر مجلسی ، بحارالنوار ، ج 71 ، ص 277
8- غررالحکم ، ج4 ، ص 174، شماره 5729
نوشته : الهه خادم القرائی