رابطه اسراف و تبذير با فساد
به گفته علامة طباطبايي؛ عالم هستي يكپارچه نظم و صَلاح است و حتي با تضادي كه گاهي در ميان اجزاء آن ديده ميشود هماهنگي بسيار زيادي دارد، اين نظام به سوي اهداف خاصي در جريان است و براي هر يك از اجزاء خود خط سيري تعيين ميكند. زماني كه يكي از اجزاء از مدار خود جدا ميشودو راه فساد در پيش ميگيرد ميان آن جزء و ساير اجزاء درگيري و ناهنجاري ايجاد ميشود؛ اگر بتوان اين جزء نامنظم اسرافكار را به مدار اصلي باز گرداند در اين صورت نظم برقرار ميشود و نگراني ديگري وجود ندارد.[1]
اما اگر جزء نامنظم به راه اصلي و مدار اصلي بازنگردد در اين صورت خود به خود نابود ميشود تا نظام خط سير خود را به طور كامل ادامه دهد.
بر اساس آنچه گفته شد انسان يكي از اجزاي اين عالَم هستي كه از اين قانون عمومي مستثني نميباشد، اگر بر اساس فطرت در مدار خود حركت كند هماهنگ با نظام است و به هدف سعادتبخشي كه خداوند متعال براي او مقدّر فرموده است ميرسد اما اگر از حدّ خود تجاوز نمايد و قدم در جادة فساد بگذارد؛ نخست خداوند او را با امتحان كوچكي روبرو ميسازد و با حوادثي به او هشدار ميدهد.[2] در قرآن مجيد خداوند متعال ميفرمايد:
«ظَهَرَ الفَسادُ في البَرِّ و البَحْرِ بِما كَسَبَتْ أيْدِي النّاسِ لِيُذيَقْهُم بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»[3]
فساد، در خشكي و دريا به خاطر كارهايي كه مردم انجام دادهاند آشكار شده است؛ خدا ميخواهد نتيجة بعضي از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد بازگردند.
از اينجا روشن ميشود كه چرا در آية ذكر شده خداوند اسراف را با فساد فيالارض ذكر كرده است. در سورة شعراء آيات 151 و 152 خداوند متعال اسرافكنندگان را مفسدفيالارض معرفي كرده است و به انسانها هشدار ميدهد كه راه انحراف و زيانبار مفسدين را دنبال نكنند چرا كه انتهاي راه آنان جز تباهي و تيرگي چيز ديگري نميباشد.
«و لا تُطيعُوا أمْرَ الْمُسْرفينَ* الَّذين يُفْسِدُون في الأرضِ و لا يُصْلِحُون»[4]
و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد* همانها كه در زمين فساد ميكنند و اصلاح نميكنند.
1- استاد، علامه السيد محمد حسين الطباطبائي، ترجمه دانشمند محترم سيدمحمدباقر موسوي همداني، الميزان في تفسير القرآن، ج30، سال 1363، ص 184 و 185.
4- سوره شعراء (26)، آيات 151 و 152.
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
نوشته :راضيه دهقاني پوده