غنا در قرآن
قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان حاوی آنچه بر پیغمبر اسلام وحی شده ، نوع تلاوت ( تعبیر ) و تجوید خاص خود را دارد . خود آیات قرآن با نثری مقفی * خود به خود ضرورتهای صوتی قرائت را در حالاتی از صداهای قابل پرده گردانی تحمیل می کند .
>
قرائت قرآن البته در آغاز ساده و مقید ولی دارای وجوه ترجیعی و قابل تکرار بوده است ، اما با گذشت زمان از لحاظ نغمگی پیشرفت کرد و در قرن نهم میلادی نغمه هایی که برای قرائت قرآن به کار گرفته شد ، حتی از مایه های عامیانه و مردم پسند گرفته می شد و
تردید نیست که این روند ، ناشی از گسترش اسلام و گسترش قرائت قرآن در پهنه ای بود
که از مرکز اصلی خداپرستی مسلمانان در مکه بسیار فراتر می رفت .[1]
حال پیرامون غنا در قرآن باید گفت : یک قسم از آواز هست که اصل جوهر آواز خوشی دارد ، پس اگر قرآن را راسته بخوانند و تحزینی در صوت بکنند که در صدا حزنی به هم رسد ، اما تکریر آواز و تحریر در آن نباشد ظاهراً غنا نیست و اینکه در بعضی احادیث وارد شده است که قرآن را به حزن بخوانید ، بر این معنی محمول است و همچنین احادیثی که دلالت دارد بر اینکه ائمه علیهم السلام به حزن تلاوت می فرموده اند و در بعضی احادیث وارد شده است که ترجیع آواز بکن به قرآن ، با آن احادیث معارض ، و مقاومت نمی تواند کرد، و محمول بر تقیّه است .
امام صادق علیه السلام فرمودند : بخوانید قرآن را به لحن عرب وصوت ایشان ، و احتراز نمایید از لحنهای اهل فسق و فجور و صاحبان گناهان کبیره ، زیرا بعد از من جماعتی
خواهند آمد که ترجیع کنند آواز خود را به قرآن ، مانند ترجیع نوحه و غناء و رهبانیت ، قرآن ایشان از گردن ایشان بالاتر نخواهد رفت ، و دلهای ایشان برگشته و سرنگون است ، و دلهای جماعتی که از کار ایشان خوششان می آید نیز سرنگون است .[2]
محمد بن مکی معروف به شهید اول- علیه الرحمه – از فقهای عظیم القدر شیعه در کتاب «دروس» می فرمایند : فاسق است کسی که غنا کند و فاسق است آن کسی که غنا
مي شنود و اگر چه در قرآن غنا واقع شود و فاسق است کسی که غنا را مباح داند .[3]
اما مرحوم محدث کاشانی و ملا محمد باقر سبزواری ، معروف به محقق سبزواری صریحاً به جواز غنا در قرآن فتوی داده اند ولی حق این است که این استثناء صحیح نیست چرا که :
اولاً در کلمات قدما هیچ اشاره ای به این استثناء نشده ، بلکه چه بسا بتوانیم از کلمات
کسانی که گفته اند «غنا حرام است ، چه در کلام حق باشد ، و چه در کلام باطل» چنین استفاده کنیم که ایشان قایل به عدم استثناء بوده اند .
ثانیاً روایاتی که برای این استثناء مورد استناد قرار گرفته اند همگی از نظر سند ضعیف هستند .[4] و اما با وجود تمایز فقهی بین تلاوت و آواز خوانی ابن قتیبه هم با اطمینان می گوید که قرآن بر اساس قواعدی خوانده می شود که با قواعد مربوط به خواندن آوازهای معمولی و هنرمندانه ( الحان الغناء ) و موسیقی کاروان ( حُدی ) هیچگونه تفاوتی ندارد . در حقیقت این اندیشه آشکارا بیان شده است که اگر قرار باشد نغمه ها ( الحان ) حرام باشند پس تلاوت قرآن نیز چنین بوده و باید آنها را کنار بگذاریم .
از این روست که مذهب مالکی ، تلاوت قرآن را کنار گذاشت و لی شافعیان آنرا مجاز دانستند .[5]