چكيده اي از رازهاي حرمت موسيقي در آيه «قول الزور»
1- اجتناب از بت و موسيقي در مسير تكامل و پرورش انسان ، براي او بهتر است و نفع آن عايد خودش ميشود ، و يكي از اهداف تحريم موسيقي است « وَمَنْ يُعَظَّم حُرُماتِ اللهِ فَهُوَ خيرًٌ لَهُ عندَ رَبَّه » ، «فَاجْتَنِبوُا الرجسَ مِنَ الاوَثان ، وَ اجتَنِبوُا قولِ الزُور »
g>
2- بتها وموسيقي موجب انحراف ازخط مستقيم انسانيت است،اجتناب ازآن ، تمايــل از خط انحرافي به سوي خط مستقيم و صحيح انسانيت است . «حُنفاءَ للهِ» .
3- گرايش به بتها و گرايش به موسيقي ، هر يك موجب نوعي از شرك است «غَيرُ مُشرِكينَ بِه »
4-نتيجة موسيقي در انحراف از حق و خط مستقيم انسانيت و اسلام ، هم رديف بتها و شرك است «غَيرُ مُشركينَ بِهِ وَ مَن يُشرِكْ بالله … تا آخر آيه »
5- موسيقي از گناهان كبيره است كه مرتكب آن فاسق مي شود و شايستة مناصبي* كه در اسلام مشروط به عدالت است نيست ، چون عنوان شرك بر آن نهاده شده ، و آن از اعظم كبائر است .
6- بت پرست و موسيقي پرست كه در فضاي تخيلات ذهني به سر مي برد و ازرابطه با حقايق جهان هستي منفصل است ، در تيررس شياطين جن و انس واقع شده كه او
را ببلعند و در درون حوصله خود هضم و هلاكش كنند ، و راه نجاتي براي او نباشد .
« فَكَأَ نَّما خَرَّ مِنَ السماءِ فَتَخَطَفَهُ الطّيرُ»
7- بت پرست و موسيقي پرست ، هردو در خطر آنكه باد ببرد او را در جايي بسيار دور يا در گودالي عميق ، كه راه بازگشت براي او نباشد و يا مشكل باشد ، هستند . « أَو تَهويِ بِهِ الرِيحُ في مكانٍ سَحيق»
8- بت پرستي و موسيقي محور افكار و تصميمات را از خط واقعيات جهان به
سوي تخيّلات بي اساس سوق داده ، و موجب گمراهي در زندگي مادي و معنوي خواهد بود ، و در گمراه كردن فريباست «واَجتَنِبوُا قول الزور»
9- موسيقي قدرت فريبايي دارد ، همان گونه كه گاهي از آن تعبير به جاذبه
مي شود ، مانند شيطان جذاب حيله گر و در تزوير خود نقشه هاي گوناگون مي سازد كه همان انواع موسيقي است، و با چنين توانايي در تزوير نزديك شدن به آن عاقلانه نيست ، زيرا فوراً با جاذبة خود در دامش اسير ميكند ، به طوري كه رهايي از آن مشكل است و لذا پيشگيري از آن ، همان اجتناب از آن ونزديك نشدن است «وَأَجتَنَبوا قولَ الزور»
10- آنچنان قدرت فريبايي دارد كه مردان بزرگ را فريب داده ، چنانچه در سخنان دكتــرشـــريعتــي : «كه وقتي مرد آهنين آلمان «بيسمارك »آن را[1] مي شنود ، اشك بر گونه اش مي دود و باحالتي تأمل آميز عرفان گونه ميگويد : در اين اثر تمامي اسرار
حيات و پيچ و خمهاي ناپيداي روح آدمي و بازي شگفت تقدير را ميشنويم » . «وَ اجتَنبوا
قول الزور » از مجموع اين توضيحات مي توان فهميد كه موسيقي يكي از بزرگترين دشمنان انسان است كه در قواي دركي ،كه مركز هر نوع شناخت و هر نوع تصميم و اراده ست ، نقش گمراه كننده اي به صورتي فريبا پياده ميكند .
11- موسيقي وسيله اي است به دست موسيقي دان ، كه شنوندگان را ميتواند به هرسو از انواع حالات تخيلي بكشد ، وبا روحية آنان به هر نوع بازي كند و سرنوشت آنان را
تغيير داده و در تعيين مسير زندگي و حياتي و فرهنگي و مذهبي نقشی داشته باشد .
12- قدرتهاي سلطه گر و استعمارگران حيله گر از طريق موسيقي ميتوانند در روحية مردم نفوذكرده ووضع آنهارابرحسب خواسته هاي استعماري خودتغيير دهند ، تا بدين وسيله بتوانندبهتربه كام خودبرسند ، مثلاً از طريق رواج دادن موسيقي هاي شهوت انگيز يك ملتي رابه سوي شهوت راني ولا ابالي گري سوق داده ونظام آن ملت راازهم پاشيده ومردم راسرگرم به آن نموده وازدفاع ازموجوديت خويش غافل نگه داشته است .[2]