معاویه از نسل شجره ی ملعونه در قرآن
به موجب نقل بزرگ ترین حفّاظ حدیث و اعلام تاریخ و مفسّران اهل تسنّن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) در خواب دید تعدادی میمون بر فراز منبر او جست و خیز می کنند و چون بیدار شد افسرده خاطر و ناراحت گردید که تا پایان عمر به حال اوّل باز نگشت، پس این آیه شریفه نازل شد: «وَ ما جَعَلنَا الرّؤيا الَّتي اَرَيناكَ إِلاّ فِتنَةً لِلنّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةََ فِي الْقُرْآنِ». (1)
«آن خوابی را که به تو نشان دادیمو نیز درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم.»
خداوند از این دسته زمامدار بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) و اطرافیانش تعبیر به شجره ملعونه فرمود و رویای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) درباره میمون ها، با روی کار آمدن متصدّیان خلافت از دو خاندان نامیمون بنی سفیان و ابی العاص تعبیر عملی گردید.
معاویه از همان نسلی است که ابن عساکر از ابوذر روایت می کند که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم ) درباره آنها فرمودند: «هر گاه عدد بنی امیه به چهل نفر رسید بندگان خدا را برای خود برده خواهند گرفت! و اموال مسلمین را هم در اختیار خود قرار خواهند داد و کتاب خداوند را هم دور خواهند انداخت!».
همچنین ابن منده و ابونعیم از سالم حضرمی روایت می کنند که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند:«وای بر بنی امیّه، وای بر بنی امیّه، وای بر بنی امیّه!»و نیز نعیم بن حماد گوید:«ابن مسعود گفت:«هر دینی آفتی دارد و آفت این دین بنی امیّه می باشند».(2)
بدین ترتیب شکی نیست که به موجب اسناد حدیثی، تفسیری و مشهودات تاریخی، بنی امیّه مصداق بی چون و چرای شجره ملعونه در قرآن اند و مقصود اصلی از این تعبیر قرآنی خاندان اموی بوده و هست.
معاویه نیز از خاندان اموی می باشد، زیرا پدر وی ابوسفیان و پدر ابوسفیان، حرب و پدر حرب، امیّه می باشد. لذا معاویه از نسل همان شجره ملعونه در قرآن می باشد که خداوند آنها را لعن و نفرین کرده است.
پدری به نام ابوسفیان
«صخر بن حرب بن امیه» مشهور به ابوسفیان از سران قریش و از مهم ترین شخصیّت های خاندان بنی امیّه در دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) و از اشراف زادگان آن دوران است.«امیّه» یعنی همان کسی که این خاندان به نام او شناخته می شود، پدربزرگ ابوسفیان است.
خواهر ابوسفیان همان کسی است که بوته های خار را بر دوش می کشید و بر سر راه پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) می ریخت تا پاهای مبارکش آزرده شود. او همسر ابولهب است که خداوند در سوره مسد در مورد او می فرماید: «وَ امرَأتُهُ حَمَّالَهَ الحَطَبِ» همسر ابولهب هیزم کش جهنم است.(3)
ابوسفیان از دشمنان اصلی پیامبر به حساب می آمد که به زیرکی و فریبکاری مشهور بود. او در جنگ های مختلفی فرمانده و سالار کفّار مکّه در برابر مسلمانان بوده است. وی در سال هشتم هجری یعنی دو سال پیش از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) در جریان فتح مکه ایمان آورد. هنگامی که سپاه ده هزار نفره اسلام به مکه رسید و کفّار مکّه دیگر توان رویارویی با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) را نداشتند، ایمان آوردند و خود را تسلیم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) نمودند. البته بسیاری از آنان بعدها از جمله مسلمانان راستین شدند، اما شواهد تاریخی نشانگر آن است که ایمان ابوسفیان ظاهری بوده و هر جا توانسته ضربه ی خود را به اسلام و مسلمین زده است. برای نمونه اتفاقی که در عاشورای سال 61 هجری افتاد، ثمره تضاد اخلاقی میان دو خاندان و خانواده بزرگ بود. خاندانی سرشار از صفا و صمیمیّت به نام «بنی هاشم» و خاندانی سرشار از کینه و کدورت به نام «بنی امیه». خانواده ای پر از پاکی و طهارت به نام «آل محمد» و «آل علی» و خانواده ای پر از ناپاکی و نجاست به نام «آل ابی سفیان».
گوشه های مختلف تاریخ نشان می دهد که ابوسفیان در طول زندگی خود به حریم خانواده پایبند نبوده است و ناپاکدامنی خود را به گونه های مختلف نمایان کرده است.
گفته اند ابوسفیان ( پیش از ازدواج با هند ) همسری داشت که او را طلاق داده بود، اما دلش همچنان در پی او بود. با آنکه آن زن با شخص دیگری ازدواج کرده بود اما ابوسفیان درباره اش شعر می سرود.(4)
در جریان به دنیا آمدن عمرو بن عاص نیز نام ابوسفیان به عنوان یکی از کسانی که ممکن است پدر او باشد، ثبت شده تا آنجا که آن زن ناپاکدامن ادعا کرد: «من تنها به خاطر آنکه عاص پول بیشتری به من می داد، او را پدر عمرو خواندم. اما اگر واقعیّتش را بخواهید پدر عمرو، ابوسفیان است!».(5)
زیاد بن ابیه ( پدر عبید الله بن زیاد )، از زنی بدکاره به دنیا آمد که چون پدرش مشخص نبود بعدها او را زیاد پسر پدرش نامیدند. هنگامی که زیاد جوانی خوش سخن بود ابوسفیان ادعا کرد که زیاد فرزند او است و بعدها معاویه نیز زیاد را به خانواده خود ملحق کرد و برادر خود نامید.(6)
اینجا نمونه هایی از ناپاکدامنی و مشکلات اخلاقی پدر این خاندان است که حریمی برای روابط خود قایل نیست و ارتباط بدون محدودیّتی با زنان بدکاره دارد.
مادری به نام هند
همسر معروف ابوسفیان «هند» دختر عتبه بن ربیعه است. اشراف زاده ای که «معاویه» از دامان او به دنیا آمده است. هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) به مدینه هجرت کرد، دو نفر از قریش مهمترین شخصیت های مکّه بودندکه رهبری کفّاررابرعهده داشتند؛ یکی«ابوسفیان»شوهرهندودیگری «عتبه بن ربیعه» پدرهند.
پدرهند درجنگ بدربه دست«حمزه»عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) به هلاکت رسیدهندهم درجنگ احدکاری کرد که بعدها اورا «هندجگرخوار» نامیدند.
ازهندمادرمعاویه درمکّه به فسادوفحشانام برده می شد.حتی معاویه رابه چندین نفر نسبت داده اندکه این نشانگر ناپاکدامنی این زن اشراف زاده است .
زمخشریمی گوید:«ابوسفیان مردی زشت روی وکوته قامت بود.اماصباح کارگر آوازه خوانابوسفیان،جوانی خوش چهره بود.هنداورافراخواند ومعاویه به دنیا آمد!»
هندپیش ازازدواج باابوسفیان همسریکی ازسرشناسان مکّه بوده است که وی به دلیل بدنامی هندازاوجداشد.این نکته تاریخی نشانگرآن است که اوحریمی برای روابط زناشویی خود قایل نبوده ودربی بندوباری به سرمی برده است.(7)
مسلماً ازچنین پدرومادری نسلی بهترازمعاویه ویزیدبه دنیانخواهدآمد.نسلی که نه تنها از ناپاکی خود و والدین و اجدادشان شرمنده نیستندبلکه به آن افتخارهم می کنند! همانگونه که گفته شد «معاویه»، «زیاد بن ابیه»رابه خانواده خود ملحق کردواورافرزند ابوسفیان دانست و به بی بند و باری پدرش افتخار کرد.
پی نوشت ها:
1- سوره اسراء، آیه 60.
2- شفیعی شاهرودی، محمد حسن، معاویه بن ابی سفیان، قم، مؤسّسه میراث نبوت، 1389.
3- سوره مسد، آیه 4.
4- ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الکتاب العربیه، ج 1، ص 105.
5- همان، ج 3، ص 302.
6- همان، ج 7، ص 70.
7- سایت راسخون
نوشته : صدیقه محمدی