موسيقي و ایجاد لذت و شادی کاذب
آقای آرون کوپلند در کتاب چگونه از موسیقی لذت ببریم ؟ در این زمینه مي نویسد: « ما به سه طریق به موسیقی گوش می دهیم و تحت تأثیر آن قرار می گیریم و آن سه طریق عبارتند از : 1- طریق حسی 2- طریق وصفی 3- طریق موسیقی .
او ضمن بیان اینکه طریق حسی آسانترین راه گوش دادن به موسیقی است . درباره
همین طریق حسی می نویسد : ما آهنگی را می شنویم بدون اینکه به نکات دقیق آن توجهی داشته باشیم مثلاً شما رادیو خود را روشن می کنید و در همان حینی که سرگرم انجام دادن
کاری هستید موسیقی آنرا هم می شنوید و بدون اینکه فکر خود را به کار بیندازید در نشئهای که همان اصوات موسیقی در شما ایجاد مي کند غرق می شوید . حالت خوشی که از این طریق یعنی شنیدن موسیقی بدون به کار انداختن فکر برای ما حاصل می شود فقط در نتیجه تأثیر اصوات موسیقی است .
دومین طریق گوش دادن به موسیقی طریق وصفی است . مصنفان موسیقی از صحبت کردن در اطراف حالت وصفی موسیقی همیشه شرم دارند و عموماً از بحث کردن 1درباره آن شانه خالی می کنند . استراوینسکی در کتابی نوشته است که آثار موسیقی من هریک
موضوع مستقلی دارد و دارای مفهوم و معنای مخصوص به خودی می باشد . علت اینکه این شخص به این صراحت این مطلب را می گوید این است که بسیاری از مردم سعی دارند
برای آثار موسیقی معانی و توجیهات عجیب و غریبی درست کنند . توضیح این مسأله به طور دقیق که چگونه ممکن است موسیقی معنا و مفهوم داشته باشد به قسمی که همه مردم آنرا بفهمند و بپذیرند خود یک کار بسیار مشکلی می باشد . ولی این نکته نباید سبب پیدایش عقیده مخالف آن گردد و بعضی بگویند موسیقی اصلاً وصف نمی تواند باشد . هر کس با وصفی بودن موسیقی مخالف باشد قطعاً در اشتباه بزرگی است .
طریقه سوم گوش دادن به موسیقی است . موسیقی علاوه بر لذتی که در اثر ترکیب اصوات و الحان به ما می دهد و علاوه بر احساساتی که در ما بر می انگیزد از لحاظ خود نغمه و صوت و طرز به کار بردن آن نیز تأثیری دارد که در نوع گوش دادن ما به موسیقی مؤثر است .[1]
معروف است دوران عمر طبیعی بشر 120 سال است ولی فیزیولوژیستها و علمای روان
شناسان و زیست شناسان و به ویژه متخصصان علوم روانی و اعصاب معتقدند که بشر هرگاه در محیطی قرار بگیرد که از سرو صداها به دور باشند و روان و اعصابش از ناراحتیهای
گوناگون و پیش آمدهای ناگوار بر کنار باشند اعصاب آنها سالم بوده طول عمر او به مراتب بیش از 120 سال خواهد شد و حتی به چند برابر هم خواهد رسید . از آن رو که موسیقی دشمن شماره یک اعصاب است و وقتی که اعصاب را در هم کوبید و باعث اختلالات عصبی و روحی شدمسلم عمرصاحب خود را هر آن پایین تر خواهد آورد و از نظر علم فیزیولوژی و مقررات پزشکی نمی توان کسی که هرروزضربه عصبی وروحی
می بیندبه عمرطبیعی برسد.
از طرفی کسانی که به موسیقی گوش می سپارند قبل از آنکه [2] زیر و بم ریتمها و
نتهای مختلف و کیفیت اثر صدا و پیام پشت پرده آهنگها را تحلیل و بررسی کند به کسب لذت و تفنن پرداخته و در نتیجه این کار نه تنها سطح کیفیت موسیقی مطلوب و طبیعی را بالا نمی برد . بلکه امکان عرضه و گسترش آثار پوچ و مبتذل را در این رشته فراهم ساخته و مهمتر آنکه میزان قابل توجهی از سرمایه عمر گرانقدر خود را صرف آن می سازند بدون آنکه در دو عالم ( دنیا و آخرت ) به حالشان سودمند باشد .[3]