نشانه هاي رياكاران
بسياري از افراد ، بعد از مطالعه و بررسي احاديث و آيات قرآن ، مانند آنكه شديدترين تعبيرات را دربارة رياكاران دارد در تشخيص موضوع ريا ، گرفتار وسوسه مي شوند ، البتّه جا دارد كه انسان در مورد ريا سختيگر باشد ، چرا كه نفوذ ريا در عمل بسيار مرموز و مخفي است ، چه بسا انسان سالها عملي را انجام مي دهد و سپس مي فهمد كه عمل او ريائي بوده است ، مثل داستان معروفي كه دربارة يكي از مؤمنين پيشين نقل مي كنند كه سي سال عبادت خويش را فداي ريا كرد .
افراط و تفريط در اين مسأله مانند همة مسائل ، اشتباه و خطاست و بايد از علامات ريائي پي به وجود آن برد و از آن پرهيز كرد ، ولي وسواس غلط است .
علماي اخلاق در اين زمينه بحثهاي جالبي دارند ؛ از جمله مرحوم فيض كاشاني در « محجه البيضاء » سئوالي به اين صورت مطرح مي فرمايند كه ؛ « اگر عالم و واعظ بخواهد بداند در وعظ خود صادق و مخلص است و رياكار نيست از كجا بداند ؟ » سپس به اين سئوال پرداخته اند و مي گويند :
اين امر نشانه هايي دارند ، از جمله اين كه :
الف) اگر واعظي بهتر از او و آگاه تر و مقبول تر در ميان مردم پيدا شود خوشحال گردد و حسد او را به دل نگيرد ، آري ! مانعي ندارد كه در مقام غبطه برآيد و آرزو كند كه او مانند آن عالم و واعظ گردد ( يا از او هم بهتر شود . )
ب) نشانة ديگر اين است كه ؛ اگر بزرگان و شخصيتها در مجلس او حضور يابند سخنانشان تغيير نكند ، در همة مردم را به يك چشم نگاه كند ( و به خاطر جلب توجّه آن عالم و اظهار فضل و كمال در پيشگاه او در سخنانش تغييري حاصل نشود . )
ج) نشانة ديگر اين است كه ؛ اگر گروهي از مستعمين پشت سر او در كوچه و بازار به راه بيفتند خوشحال نباشد . [1]
نوشته : الهام طاهری