يكي از عوامل پيدايش حسد
تكبر
و آن عبارت است از اينكه صفت تكبر بر طبع كسي غالب باشد و بخواهد بر يكي از اقران برتري نمايد و از او توقّع انقياد و دنباله روي داشته باشد ، پس اگر نعمتي به وي برسد چنين تصّور كند كه ديگر متحمّل تكبّر او نخواهد شد و از اطاعت و خدمت او سرباز خواهد زد يا داعية برابري با او يا برتري از او را خواهد داشت ، و بدين سان خادم وي مخدوم او خواهد شد ، از اين جهت در رسيدن نعمت به وي حسد مي برد و حسد بيشتر كفّار نسبت به رسول الله - صلي الله عليه و آله - از اين قبيل بوده ، چنانكه مي گفتند : چگونه جواني فقير و يتيم بر ما مقدم شود ؟ [1]
« لو لا نزّل هذا القرآن علي رجل مّن القريتين عظيم [2] ؛ چرا اين قرآن بر آن مرد بزرگ قرية مكه و طائف نازل نشد ؟ »
شخص متكبر ديگران را به ديدة حقارت مي نگرد چون داراي فكري كوتاه مي باشد هميشه بر مقام خود مي ترسد و بر موقعيت خويش بيم دارد ، هر چه در توان دارد در حفظ موقعيت خود
مي كوشد . اگر احساس كند رقيبي برايش پيدا شده و يا كسي به موقعيت او رسيده يا فراتر رفته بسيار مضطرب مي شود و در پي كوچك كردن رقيب بر مي آيد . در اين زمان است كه ريشة مسموم يعني تكبّر ، درخت زهرآلود حسد را بيرون مي دهد . افراد شايسته كمتر صفت تكبر را دارا هستند بلكه تكبر بيشتر با نالايقي همراه مي باشد لذا بر افراد شايسته اي كه احتمال دارد موقعيت متكبر را متزلزل كنند رشك مي برد . چون موقعيت متكبر بر اثر شايستگي او نبوده بلكه بر اثر وراثت يا اوضاع و احوال مقامي محترم نصيبش گرديده لذا مقام خود را در برابر شايستگان در خطر مي بيند . [3]
كسي كه دراثر شايستگي به موقعيتي دست يابد ديگران قادر نخواهند بود آن موقعيت را از وي بگيرند چون در هر جايي باشد مي تواند مقامي را كه شايستة او است احراز نمايد از اين جهت افراد لايق و شايسته كمتر داراي روحية تكبر و خودپسندي هستند زيرا آنان به قدرت و شايستگي خود اعتماد دارند و احتياج ندارند كه به رخ ديگران بكشند زيرا اين كار هنگام ترديد و شك است كه مبادا مردم او را شايسته ندانند لذا پيوسته از خويش تعريف مي كند و عظمتهاي خود را نشان مي دهد و اين را از وسائل حفظ موقعيت خود مي پندارد .
كفار به مسلمانان با نظر حقارت مي نگريستند چون مسلمانان صدر اسلام فقير بودند و آنان ثروتمند . ثروتمندان دعوت اسلام را با رغبت نپذيرفتند بلكه پس از قدرت اسلام ، به دنبال قدرت رفتند يا از ترس تسليم قدرت شدن ، خود را مسلمان خواندند اينان در آغاز با ديدة استخفاف به مسلمانان مي نگريستند و آنان را استهزاء مي كردند . [4]
قرآن كريم از زبان كفار نقل مي كند : « أهؤلاء منّ الله عليهم مّن بيننا أليس الله بأعلم بالشّكرين [5] ؛ آيا بر اين فقيران ، خدا در ميان ما (به نعمت اسلام) منت نهاد . آيا خدا (از اين منكران) به احوال سپاسگزاران (فقرا) داناتر نيست ؟ »