حوزه خدیجه کبری ( سلام الله عليها ) اصفهان

  • خانه 
  • حديث روز 
  • تماس  

«شاید این جمعه بگویم : مهدی فاطمه ام آمده است.»

05 تیر 1392 توسط خسروی

«شاید این جمعه بگویم : مهدی فاطمه ام آمده است.»

شاید این جمعه صبوری دلم ختم شود؛

بغض مادر سر سجاده شکر؛

نذرهای صلوات پدرم با شمارشگر بند انگشت؛

روزه عافیت حال برای مهدی؛

همه با صوت أنا الحق به اجابت برسد.

شاید این جمعه بگوید زهرا؛ یوسفم می آید.

بیت الاحزان من و تو شود آیینه باغ، کعبه آذین شود و فخر فروشد به زمین

رد عدل نبوی ،با پسر فاطمه پر رنگ شود.

شاید این جمعه که قامت بستیم ، با سلام گل نرگس به خدا وصل شویم.

آفتابی که همه عمر به ابری گم بود ، غربت کوثر یکدانه جدش بِدَرَد،

شهر خاموش نبی ، عاشقانه علی اش را خواند.

شاید این جمعه نگویم شاید…

شاید این جمعه بگویم ؛ مهدی فاطمه ام آمده است.

سراینده: سامره قارداشی،  از محمودآباد-

ارسال شده به حوزه خدیجه کبری (س)

 10 نظر

گذری بر مناجات شعبانیه:

22 خرداد 1392 توسط خسروی

 

خدایا! اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد؟ و اگر خوارم سازی پس کیست که به من یاری رساند؟

خدایا! گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی، که بر پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم، گناهم را در دنیا برای هیچیک از بندگان شایسته ات آشکار نکردی، پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن. خدایا! عمرم را در آزمندی غفلت از تو نابود ساختم، و جوانی ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم.

خدایا قلبی به من عنایت کن، که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند، و زبانی که صدقش به جانب تو بالا برده شود، و نگاهی که حق بودنش او را به تو نزدیک نماید.

خدایا کسی که به تو شناخته شد، ناشناخته نیست و آن که به تو پناهنده شد خوار نیست؛ و هر که را تو به او روی آوردی برده نیست. خدایا آنکه به تو راه جوید راهش روشن است و آنکه به تو پناه جوید در پناه توست و من به سوی تو پناه آوردم ای خدای من، پس گمانم را از رحمتت نا امید مساز و از مهربانی ات محرومم مکن.

خدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن، و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوی خویش روشن کن تا دیدگان دل، پرده های نور را دریده و به سر چشمه عظمت دست یابد و جانهایمان آویخته به شکوه قدست گردد.

خدایا از تو در خواست می کنم و به پیشگاهت زاری نموده و رغبت می ورزم، و از تو می خواهم به محمد و خاندان محمد درود فرستی، و مرا از کسانی قرار دهی که ذکرت را همواره بر زبان دارند، و پیمانت را نمی شکنند، و از سپاست غافل نمی شوند، و فرمانت را سبک نمی شمارند، خدایا مرا به نور عزت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غیر تو رویگردان شوم، و از تو هراسات و بر حذر باشم.

ترجمه مناجات شعبانیه به قلم  استاد انصاریان

 1 نظر

هفتاد سال است که خدا را در حال گمراهی عبادت کرده ام

17 خرداد 1392 توسط خسروی

 

 

یکی از خصائص ائمه معصومین (علیه السلام) این است که چون علم آنها لدنی و الهامی است، لذا در تمام مناظرات و احتجاجاتی که با مخالفین و دشمنان خود نموده اند آنها را محکوم و مجاب ساخته و نفوق علمی خود را بر آنان ثابت کرده اند و در هیچ کتاب حدیث  و تاریخی دیده نشده است که یکی از آن بزرگواران در مقام احتجاج از پاسخگویی عاجر و درمانده باشد، بلکه علاوه بر اینکه طرف خود را مجاب نموده اند او را وادار هم ساخته اند که به عجز خود و فضلیت آن بزرگواران تصریحاً و تلویحاً اقرار نمایند.1

طبرسی در کتاب احتجاج نقل می کند که روایت شده است مردی به نام سالم بر حضرت باقر علیه السلام وارد شد و گفت: آمده ام که دربارۀ این مرد با تو صحبت کنم.

حضرت فرمود: کدام مرد؟

سالم گفت: علی بن ابیطالب!

امام فرمود: دربارۀ چه کارهایش؟

سالم گفت: دربارۀ بدعتهای او!!!

حضرت باقر علیه السلام فرمود: ببین کدامیک از روایاتی که راویان آنها از پدرانشان نقل کرده اند در نزد تو معتبرند؟

سالم پس از اینکه نسب راویان را گفت، امام پنجم فرمود: ای سالم آیا این خبر بتو رسیده است که رسول خدا (ص) سعد بن عباده را با پرچم انصار بسوی خیبر فرستاد و او شکست خورده برگشت. و سپس عمر بن خطاب را پرچمدار مهاجرین و انصار قرار داده و بسوی خیبر فرستاد و عمر و یارانش ترسیدند و بازگشتند. رسول خدا (ص) سه مرتبه فرمود کار مهاجر و انصار همین گونه است و سپس فرمود: فردا پرچم را به دست

_____________________________________________________________________

   1- مرحوم فضل ا..کمپانی، کتاب حضرت باقرالعلوم، ص 39 و 42.

مردی می دهم که کرار غیر فرار است و او را خدا و رسولش دوست دارند و او هم خدا و رسولش را دوست دارد (و مقصود آن حضرت علی (ع) بود)؟

سالم گفت: بلی و همۀ مردم این مطلب را قبول دارند.

حضرت فرمود: ای سالم اگر بگویی که خداوند عزوجل او (علی) را دوست داشت و نمی دانست که او بعداً چه کارهایی خواهد کرد در اینصورت کافر شده ای (که نسبت جهل به ساحت قدس باری تعالی می دهی). و اگر بگویی خدا او را دوست داشت و می دانست که او چه اعمالی انجام خواهد داد، پس چه بدعتی برای او می بینی؟

سالم گفت: مجدداً بیان خود را تکرار فرمایید.

حضرت فرمایش خود را تکرار کرد و مطلب را بدون تفهیم نمود.

سالم (که خود را محکوم دید و متوجه اشتباه خود گردید) گفت:

هفتاد سال است که خدا را در حال گمراهی عبادت کرده ام.



1- مرحوم فضل ا..کمپانی، کتاب حضرت باقرالعلوم، ص 39 و 42.

نوشته مرضیه اتحادی

 

 3 نظر

در پس گذر سالها انتظار...

28 اردیبهشت 1392 توسط خسروی


سالیانی است که چشمانم در پنجره ای رو به فردای ظهور قاب است. عنکبوت ظلم تاری از هجران بر آن بسته و سال هاست برای آمدنت لحظه شماری می کنم. یابن الزهرا ! ببین و نظاره کن چگونه ثانیه ها و لحظه ها و ساعت ها می گذرند و ز هجر و فراقت بی حوصله اند! ای ماه چهارده ز پشت ابر غیبت بدر آی! حیف و صد حیف که دیدگان را شوق وصال است ولی چه سود که فروغ دیده نیست. بیا یابن الحسن بیا و سرمه چشمان غمزده ز طوفان بلایمان شو. بیا تا سر بر آستانت نهاده و عقده دل بگشاییم. بیا و معنای لحظه های بی قراریمان شو. چه می شود بانگ انا المهدی را ز کعبه عشق بشنویم و گرداگردش طواف عشق به جا آریم. مرده آن لحظه ام که بانگی به گوش رسد که گوید :« ای منتظر غمگین مباش قدری تحمل بیشتر گردی به پا شد در افق گویی سواری می رسد» چشمهایم را مروارید غلطانی است به نام اشک آن را نذر آمدنت می کنم تا به قدیمی ترین آرزوی دلم رسم و زیر مژگان نگاهت جان سپارم. امید دل های نومیدان ، صبح ظهور را با سبد سبد گل یاس چشم در راهم.


نوشته :تسنیمی از  بهشت

 1 نظر

حوادث آخر الزمان

14 اردیبهشت 1392 توسط خسروی

 

فجر مقدس

پدید آورنده : مجتبی الساده ترجمه محمود مطهری نیا


حوادث آخرین ماههای پیش از ظهور

رویدادهای ماه شوال

اتفاقاتی که پیش از این در جهان رخ داده بود، در این ماه هم ادامه می یابد و به همراه حادثه های دیگری که از این پس خواهند آمد، همه ساکنان زمین را متوجه پیروزیهای مکرر و سریع سفیانی می کند . آن طور که از روایات برمی آید برخی از حوادثی که در این ماه اتفاق می افتد از این قرار است:

1 . جمعیتی در ماه شوال ظاهر می شوند: سفیانی و پیروانش . (1)

2 . در این ماه خیزشها آغاز می شود (مردم از گرد یکدیگر متفرق می شوند) : انقلابیها، انقلاب می کنند و شورشیان سر به شورش برمی دارند; بدبختیهای مردم زیادترشده و از شرایط به وجود آمده خشمگین تر می شوند; در اجتماع اتحاد میان مردم از بین می رود . (2)

3 . در ماه شوال بلا می آید: بلایی که مردم به جهت جنگها و فتنه ها بدانها مبتلا می شوند . (3) و (4)

4 . در این ماه ویرانی و خالی شدن شهرها از سکنه شان دیده می شود: به خاطر جنگها و فتنه در شهرها از مردها و جوانان خبری نیست . (5)

5 . آتش جنگ برافروخته می گردد .

«سهل بن حوشب » از رسول اکرم (ص) نقل کرد که فرمودند:

در ماه رمضان صدای (آسمانی) شنیده می شود و در ماه شوال جنگ به پا می گردد . (6)

ابن مسعود هم از آن حضرت روایت کرد که فرمودند:

وقتی صیحه (آسمانی) در ماه رمضان واقع شد پس از آن در ماه شوال آتش جنگ برافروخته گشته و مردم برای تهیه غذا مهاجرت کرده و در ماه ذیقعده با هم می جنگند . (7)

بیشتر روایات شریف ما از پدید آمدن معمعه ای در ماه شوال خبر می دهند که «معمعه » در لغت به معنای نواخته شدن کوس جنگ و صدای ابطال در جنگ و کنایه است از وقوع جنگی ناگوار و تلخ . تاکید بر این مطلب را در این عبارت از حدیث می توان یافت که قبایل غذای مایحتاج خویش را از ترس مرگ و میر جنگها خریده و انبار می کنند . این معمعه ماه شوال، علی القاعده باید به معرکه «قرقیسیا» اشاره داشته باشد .

ادامه »

 1 نظر

اصهب کیست؟ (آخر زمان چه می شود)

14 اردیبهشت 1392 توسط خسروی

 



«اصهب» در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته می شود1 و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روآیات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانی اند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمی خیزد و بر آنان چیره می شود. (ابقع کسی است که پوست بدنش سیاه و سفید باشد) روآیات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفته اند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمی خوریم که می فرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده2 امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است.

احتمالاً اصهب غیر مسلمان است؛ زیرا برخی از روآیات او را با صفت «علج» معرفی کرده اند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار می رود. امّا از روآیاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کرده اند چنین برمی اید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامی در سرزمین شام که در روآیات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر می رسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روآیات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز می شود. هیچ یک از این دو فرمانده نمی توانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش می زند و هر دو نفر را تار و مار می کند.3

امام علی(ع) فرموده اند: «از شام سه پرچم برافراشته می شود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی».4 امام رضا(ع) نیز می فرمایند:«از نشانه های ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشکر در زیر پرچم های سفیانی، اصهب و ابقع است».

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

سفیانی کیست

14 اردیبهشت 1392 توسط خسروی

 

پدید آورنده : سید نذیر الحسنی

نام و نسب سفیانی


همان گونه که روایات تأکید می کنند، او از نوادگان و از نسل «ابوسفیان» است و به همین دلیل هم به او «سفیانی» گفته می شود؛ گرچه در مورد نام پدرش، بین اینکه «عنبسه» یا «عتبه» یا «معاویه» یا «یزید» باشد، اختلاف نظر وجود دارد، از امام علی(ع) روایت است که ایشان فرمود:

پسر جگرخوار از سرزمین بی آب و علف خارج می شود… نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از نسل ابوسفیان است.10

در حدیث دیگری از شیخ طوسی آمده است که سفیانی از فرزندان «عتبة بن ابوسفیان» است.11

امام علی(ع) در نامه ای به «معاویه»، سفیانی را از شمار آنان دانسته و فرموده است:

مردی از فرزندانت شوم و ملعون و بی نزاکت و تیره دل و بیمار و قسیّ القلب است و خداوند رحمت و عطوفت را از دل او گرفته است، گویی اکنون او را می بینیم. مادرش از قبیلة بنی کلب است و اگر بخواهم نام او را می گویم و توصیف می کنم، او فرزند کسی است که سپاهی را به مدینه گسیل می دارد. آنها وارد آن شهر می شوند و به قتل و کشتار و هتک حرمت و تجاور می پردازند و از میان آنها مردی پرهیزکار و مخلص پا به فرار می گذارد… .12

از امام باقر(ع) روایت شده که او از نسل «خالد بن یزید بن ابوسفیان» است.13

و از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده که حضرت او را از فرزندان «عنبسة بن ابوسفیان»14 به شمار آورده و برخی روایات نام او را «عبدالله»15 گفته اند که این مطلب نزد علمای اهل سنّت مشهور است. امّا رأی مشهور این است که نام او «عثمان» از فرزندان «عنبسة ابن ابوسفیان» است و همه می دانند که ابوسفیان پنج فرزند به نام های «عتبة»، «معاویه»، «یزید»، «عنبس» و «حنظله» داشت.

چیزی که در مورد آن در تمام این روایات اتّفاق نظر وجود دارد. این است که او از نوادگان ابوسفیان بوده و قدر به یقین هم همان است.

اقدامات سفیانی

با بررسی و مطالعة دقیق احادیث اهل بیت(ع) در مورد زمان خروج سفیانی و جریان های هم زمان آن درمی یابیم که این حرکت، حرکتی سریع و برق آسا بوده و فاصلة زمانی چندانی با ظهور امام مهدی(ع) ندارد امام صادق(ع) مدّت زمان خروج او را از ابتدا تا آخر 15 ماه ذکر نموده اند که او 6 ماه آن را به جنگ می پردازد و هنگامی که مناطق پنج گانه «دمشق»، «اردن»، «حمص»، «حلب» و «قنسرین» را تصرّف کند؛ دقیقاً 9 ماه و نه یک روز بیشتر حکومت می کند.16 برخی روایات دورة حکومت او را به اندازة مدّت بارداری یک زن (یعنی 9 ماه) دانسته اند و با توجّه به این دوره و جنگ ها و فتح های او در آن مدّت کوتاه و فرجام او به دست سپاهیان امام زمان(ع)، به این نتیجه می رسیم که این رویدادها بسیار سریع و برق آسا روی می دهد. در اینجا به اختصار و نه مفصّل به ذکر کارها و اقدامات او می پردازیم زیرا که روایات صحیحه در مورد جزئیات آن رویدادها اختلاف نظر دارند.

1. کشتار علویان و شیعیان اهل بیت(ع)

علویان در طول تاریخ یا بر ظلم و انحراف شوریده اند یا مانند آتشفشانِ خاموش و هر لحظه منتظر فرصت مناسب بوده اند. هیچ گاه آتش و انقلاب آنان خاموش نشده و همواره نشانه های شعله و دود این آتش پدیدار بوده است. بنابراین می بینیم که حاکمان بدسرشت، علویان و شیعیان اهل بیت(ع) را در رأس مخالفان خود قرار می دادند و علویان و شیعیان این مضمون را از گفتار ائمه(ع) دریافته اند. امام صادق(ع) می فرماید:

ما و خاندان ابوسفیان دو خانواده ایم که به خاطر خدا دشمن هم شدیم. ما می گفتیم خداوند راست می گوید و آنها می گفتند: دروغ می گوید، ابوسفیان با پیامبر(ص) جنگید، معاویة بن ابی سفیان با علی(ع)، یزید بن معاویه با حسین بن علی(ع) و سفیانی هم با قائم(عج) می جنگد.17

پیروان و دوستداران آنها نیز چنین سرنوشتی داشتند و راه آنان را ادامه دادند و با مشکلات و دشواری های بسیاری در طول تاریخ دست و پنجه نرم کردند و برای درک بهتر این مصیبت ها، تنها مراجعه به کتاب مقاتل الطّالبیین ابوالفرج کفایت می کند. با مطالعة تاریخ تشیّع و علویان درمی یابیم که اعمال و رفتار و کردار سفیانی چیز جدیدی نیست بلکه او نیز همانند حاکمان ظالم و ستم پیشة گذشته راه قتل و تبعید و شکنجه اختیار می نماید، از امام صادق(ع) روایت است که می فرماید:

روزی را می بینم که سفیانی وارد کوفه شده و ندا می دهد: هر کس سر یکی از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم جایزه می برد، و همسایه علیه همسایه می شود و می گوید فلانی جزو آنهاست و گردنش را می زند و هزار درهم می گیرد، و حکومتتان در آن موقع تحت سیطرة فاسدان قرار می گیرد.

ادامه »

 نظر دهید »

دلبر زمان

19 فروردین 1392 توسط خسروی



سلام بر مولایی که دلتنگیهایمان نشانی تو را جستجو میکند، سلام برعاشقی که عشقش قلب هر شیفته ای راهر زمان وهر لحظه تپنده تر میسازد،
سلام و هزاران درود بر یار جمعه ها که ندای دعای ندبه در فراقش سهم دلهای منتظر است ، سلام بر بیکرانگی لطف امامی که هر سو نظر بر حال بندگانشان میسازد.سلام بر گلی که عطر نامش فضای هر شب و روز را پر ساخته ، سلام برغایب منتظری که چشم انتظار اذن خداوندی است تا گره گشاباشد و گوهر عدالت را یکپارچه میان این مردمان مستضعف تقسیم نماید.

متن ادبی صدیقه امینی ،،مدرسه علمیه الزهرا گلدشت

 نظر دهید »

.

28 اسفند 1391 توسط خسروی

 1 نظر

آداب طلبگی

28 اسفند 1391 توسط خسروی

 


درس خواندن هم مانند خیلی چیزهای دیگر آداب دارد. باید با شیوه و روش آن آشنا باشیم تا بتوانیم موفق شویم. البته شیوه هر درس و بحثی ارتباط تنگاتنگی با محتوای آن دارد.

 

 شیوه های درس خواندن اگرچه نقاط مشترکی با هم دارند اما در برخی نقطه ها از هم زاویه می گیریند. به عنوان مثال شیوه های آموزشی در حوزه با دانشگاه متفاوت است. چرا که محتوای دروس با هم تفاوت دارد.

 

 1.طالب علم باید نیت خود را تصحیح ، و قلبش را از هر گونه آلودگى و نیت پلید تصفیه كند تا براى پذیرش علم و حفظ و استمرار آن شایستگى پیدا كند. پاك سازى دل براى تحصیل همانند پاك سازى زمین براى كشت و زرع است و بذر دانش در دل انسان بدون تطهیر رشد نمى كند

ادامه »

 1 نظر

جايگاه عيد نوروز در اسلام

28 اسفند 1391 توسط خسروی

 

 

 عيد نوروز سرآغاز طراوت طبيعت و جوان شدن جهان و تازه شدن فضاي زندگي طبيعي انسان است. نوروز جشن بالندگي طبيعت، جشن آغازي دوباره و جشن ايرانيان كهن است. مورخان نوروز را جشن همگاني در فرهنگ ايران و بين النهرين و آيين نوروزي را يك سنت كهن مي دانند كه بنابه احتمال زياد اين جشن از هزاره سوم پيش از ميلاد يعني پنج هزار سال پيش در ايران رايج بوده است. البته بايد گفت نوروز تنها يك جشن نيست زيرا اگر چنين مي بود بسيار پيش از اين در طوفان حوادث روزگار ناپديد مي شد و امروز تنها نامي از آن باقي مي ماند.

ادامه »

 نظر دهید »

چهار کلمه آموزنده از لقمان(ع)

27 اسفند 1391 توسط خسروی

پسرم ! من چهار صد پیفمبر را خدمت نموده و از سخنان آنان چهار کلمه آموختم:
1. وقتی در نماز هستی قلبت را نگه دار و متوجه خدا باش.
2. سر سفره ای قرار گرفتی، گلویت را حفظ و مواظب حلال و حرام و دیگران باش.
3. اگر در خانه ی کسی بودی مواظب دیده ات باش، به چیزی که بر تو روا نیست چشم مدوز.
4. در میان مردم زبانت را حفظ کن مبادا غیبت و سخنانی که بر تو روا نیست بازگو نمایی.

 2 نظر

انجام چهار عمل در هنگام خواب

27 اسفند 1391 توسط خسروی

 


حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
يك شب رختخوابم را پهن كرده بودم و می خواستم بخوابم ، حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم بر من وارد شد و فرمودند:
ای فاطمه ! نخواب ، مگر چهار عمل را بجا آوری .

گفتم : آن چهار عمل چيست ؟! فرمود:
اوّل : ختم قرآن كن .
دوم : پيغبران را شفيع خود گردان .
سوم : مؤمنين را از خود خشنود گردان .
چهارم : حج و عمره را بجا آور.
سپس مشغول نماز شدند، من منتظر ماندم تا نماز حضرت تمام شد.
گفتم :يا رسول اللّه ، مرا امر فرموديد : به چهار چيز كه قدرت انجام آن را در اين وقت ندارم .

آن حضرت تبسّمی كردند و فرمودند:
1- هر وقت خواستی بخوابی ((قل هو اللّه احد)) را سه مرتبه خوان ، مثل اين است كه قرآن را ختم كردی ؛ يعنی ثواب ختم قرآن را برايت می نويسند.
2- وقتی كه بر من و پيغمبران قبل از من صلوات بفرستی ، ما در روز قيامت شفيعان تو خواهيم بود. يعنی بگويی : سَلامٌ عَلَی جَميعِ الا نْبياء و المُرسَلين.

3- وقتی برای مؤمنين استغفار بگويی ، يعنى بگويی : اَللّهُمَّ اغْفِر المُؤمنينَ و المُؤمنات ، پس تمام آنها از تو خشنود می شوند.
4- و وقتی بگويی : سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ، پس حج و عمره بجا آوردی .

 

 نظر دهید »

دل نوشته

27 اسفند 1391 توسط خسروی

سلام آقاجون . می بینی !!! دیگه برای اینکه باهات درد دل کنیم باید با هم مسابقه بدیم و در مقابل حرف هایی که به شما می زنیم ، اگه خیلی قشنگ و ادبی حرف بزنیم، بهمون جایزه بدن.
چه دنیای عجیبی شده ؟ چقدر غریبی آقا!!!
می بینی چه جوری تشویقمون می کنند که باهاتون درف بزنیم؟ بهتون نامه بدیم؟ بنویسیم براتون از حرف های دلمون؟
آقای من، آقای جمعه های من…
نه شما برای من فقط جمعه ها نیستی، بلکه همیشه ، هر روز، هر ساعت و ثانیه هستی.
کسی که همه درد و دلامو براش می گم.چون فقط شما می شنوی، بدون اینکه به زبان بیارم و تبدیل به حرف بشه .
چقدر مظلومی آقاجون. چقدر غریبی و من چقدر تنهام. درد همو می فهمیم ، مگه نه؟؟؟
راستی، این شعر رو همین دیروز براتون گفتم . می خوام این سه شنبه تو انجمن شعر براتون بخونم . می دونم خیلی ضعیفه و لایق شما نیست. شاید کمی کم لطفیه در حقتون با این همه لطفی که بهم دارین ، اما چه کنم که حال دل خودمه. پس بر من خورده نگیرین.
تنهایی عظیم نشسته ست در برابرم آقا ، چرا به داد ِدلِ من نمی رسی ؟
دیریست که آتشم زده دردِ ندیدنت پروانه سان زِ پیله ات بیرون نمی خزی؟
دریا به یک اشارتِ تو، تکه می شود این تاری مدامِ شبم را نمی دَری؟
من با هزاران یوسف گمگشته در چاهم با دست های روشن خود ، بندی نمی دهی؟
این گیجیِ مدامِ مرا مدتی ببخش مبهوت آستان توأم ، راهم نمی دهی؟
در این کویر تشنگی ، تنها تو بارانی یک ژاله از نگاهِ مرا هم نمی خَری؟
دانی غلام تو گشتم، سر می دوانی اَم باشد، به روی دو دیده ، گامی نمی نهی؟

ارسال شده به حوزه خدیجه کبری از طرف
خانم سامره قارداشی، معاون آموزش مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) - استان مازندران- شهرستان محمودآباد

 1 نظر

آنچـه سرآشپـزها به شـما نمی گوینـد !

27 اسفند 1391 توسط خسروی

(۲۰ فوت کوزه گری آشپزهای حرفه ای)

برای آنکه آشپز خوبی باشید، نیازی نیست سال ها در آشپزخانه بهترین رستوران ها کار کنید یا زیرنظر یک سرآشپز حرفه ای تعلیم دیده باشید. آشپزی خوب اسراری دارد که مهم ترین آن دانستن اصول صحیح آشپزی است … سرآشپزهای معروف این نکته ها را رعایت می کنند و به همین دلیل آشپزی آنها همیشه مثال زدنی است.

1. اگر کاهو تلخ است، می توانید آن را چند دقیقه ای (حدودا ۱۵ دقیقه) داخل محلول آب سرد و نمک قرار دهید.

2. میوه های قرمزرنگ را قبل از شستن حتما چند ساعت در یخچال قرار دهید تا زمان بیشتری سالم بمانند و لهیده نشوند.

3. همیشه سیب را داخل نایلون پلاستیکی درباز در یخچال قرار دهید. سیب، گازی از خود متصاعد می کند که به بهتر رسیدن سایر میوه ها و سبزی ها کمک خواهد کرد، بنابراین اگر میوه نرسیده ای دارید، از سیب برای رسیدن سریع تر آن استفاده کنید.

4. هنگام سرخ کردن موادغذایی، حرارت را از ۱۸۰ درجه سانتی گراد بالاتر نبرید. بعد از هر بار سرخ کردن، روغن درون ظرف را خالی و با دستمال آن را پاک کنید و دوباره روغن بریزید و موادغذایی را سرخ کنید اما بعد از ۸ بار حتما ظرف را بشویید. موادغذایی سرخ شده را در اتمام کار روی حوله کاغذی بگذارید تا روغنشان خوب گرفته شود.

5. برای خوش طعم شدن ماهی سرخ شده، چند دقیقه ای آن را در شیر نمک زده یا خامه تازه یا سیب زمینی رنده شده بخوابانید. برای گرفتن بوی ماهی نیز می توانید به روغن، قبل از قرار دادن آن روی حرارت، آبلیمو اضافه کنید.

6. هنگام پختن حبوبات، داخل قابلمه چند قطره سرکه یا آبلیمو بریزید تا هم ظرف سفید بماند و هم طعم حبوبات بهتر شود.

7. برای جلوگیری از وا رفتن کوفته گوشت و برنج، در آب قدری آرد بریزید و حرارت را بالا ببرید.

8. اگر به غذا بیش از حد فلفل زده اید و خیلی تند شده است، چند دقیقه قبل از برداشتن از روی حرارت، آب یک عدد لیمو ترش تازه را در آن بریزید و خوب هم بزنید.

9. برای گرفتن بوی پیاز قبل از خرد کردن آن در غذا، اجازه دهید ۵ دقیقه در آبجوش قل بزند. حتی می توانید پیاز را برش بزنید و چند ساعتی در آب، روغن یا آبلیمو قرار دهید.

10. برای گرفتن بوی کلم در غذا می توانید از تکه ای نان خشک یا یک قاشق سوپخوری آرد استفاده کنید.

11. برای نگهداری سبزی ها بعد از شستشو، آنها را در حوله کاغذی بگذارید و بعد از گذاشتن در یک کیسه پلاستیکی، در یخچال قرار دهید.

12. اگر می خواهید رنگ و بوی ادویه های قرمزرنگ حفظ شود، آنها را در یخچال نگهداری کنید.

13. اگر گوجه فرنگی ای خریده اید که هنوز کاملا قرمز و رسیده نیست، چند روزی آن را در آفتاب یا محیط گرم بگذارید و بعد به یخچال منتقل کنید.

14. برای شستن قارچ هرگز آن را در آب خیس نکنید بلکه با کمک یک برس نرم قارچ را تمیز و با دستمالی مرطوب پاک کنید و بعد با آب (در حد یک آبکشی ساده) بشویید.

15. برای اینکه برنج سفید شود، می توانید چند قاشق غذاخوری ماست داخل ظرف برنج در حال جوش بریزید.

16. اگر برنج بیش از حد جوش خورد، ۳ ۲ قاشق غذاخوری آبلیمو به آن اضافه کنید تا وا نرود.

17. اگر می خواهید سیب زمینی هنگام پختن ترک نخورد، قبل از پختن کمی کره یا روغن روی آن بمالید.

18. برای ترد شدن کلم قرمز، مقداری آب داخل ظرف بریزید و روی اجاق بگذارید و ۲ قاشق غذاخوری سرکه به آن اضافه کنید. کلم ها را خرد کنید و داخل آب جوش و سرکه بریزید. بعد از مدت کمی آنها را آبکش کنید. اگر کلم خردشده را در ظرف فلزی بریزید و چند دقیقه داخل فریزر قرار دهید هم بسیار ترد خواهد شد.

19. برای سرخ شدن سریع تر پیازها، نصف قاشق چایخوری نمک به روغن درون تابه اضافه کنید. با این کار پیازها سریع تر سرخ می شوند و طعم بهتری پیدا خواهندکرد.

20. به جای شکستن تخم مرغ با لبه ظرف، از سطحی صاف استفاده کنید. به این ترتیب هرگز پوسته تخم مرغ وارد غذا نمی شود.

نوشته خانم سلیمیان

 1 نظر

باز هم مطلب زیبا از استاد اخلاق آیت الله مجتهدی تهرای

18 اسفند 1391 توسط خسروی

چهار نفر دعایشان بر نمی گردد..

 

چهار نفر دعایشان بر نمی گردد..

 

 

 


استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان(ره) می فرمودند: اگر می خواهی قدر مادرت را بفهمی، یک شب دو تا آجر به شکمت ببند و بخواب. در همان شب متوجه سختی ولادت و بارداری خواهی شد.

خلاصه اگر پدر و مادر از شما ناراضی باشند، کارت گیر می کند و سلب توفیق می شوی. کاری کن پدر و مادر برای تو دعا کنند که دعای آنها مستجاب است.

حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: اربعه لا ترد لهم … ؛ چهار نفر دعایشان بر نمی گردد و مستجاب می شود:

۱. امام عادل.
۲. دعای پدر و مادر در حق فرزند.
۳. کسی که برای برادر مؤمن اش در غیاب او دعا کند.
۴. مظلوم.

جلوی پدر و مادر راه مرو. وقتی آیت الله العظمی خویی(ره) برای دیدن طلاب از نجف به قم و به مدرسه فیضیه آمدند، جلوی در ایستادند تا پدرشان که یک روحانی ساده بود، اول داخل شود. من هر موقع با پدرم به مسجد می آمدم، می ایستادم تا اول ایشان وارد شوند.

وقتی مادر شیخ انصاری(ره) فوت کرد، شیخ خیلی گریه می کردند، وقتی علت را از ایشان پرسیدند، شیخ فرمود: زیرا ثواب و توفیق زیادی (یعنی خدمت مادر) از دستم رفت. روزی شیخ به درس حاضر نشدند.
شاگردان به منزل شیخ رفتند و دیدند مادر شیخ مریض است و شیخ مشغول پرستاری از مادر هستند.

حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: الجنة تحت اقدام الامهات؛ بهشت زیر پای مادران است. گاهی برو دست پدر و مادرت را ببوس.

شادی روح آقای مجتهدی صلوات

منبع: بیانات حضرت آیت الله مجتهدی(ره)، خانه خوبان، ش۴۲، ص۱۳.

 برگرفته از :http://garmsar.kowsarblog.ir


 

 نظر دهید »

بمب هاي شيشه اي ، رويكردي از آخرين فصل پروتكل‌هاي صهيون

18 اسفند 1391 توسط خسروی

با سلام مطلبی رو که در این پست اوردم همونطور هم که از اسمش پیداست در مورد نفوذ صهیونیسم در سینما و رسانه میباشد.این متن از آقای مهدی علیخانی کارشناس مسائل سیاسی است.اوردن این مطلب به عنوان تایید آن از سوی من نیست و صرفا به خاطر علاقه بنده به این مسئله میباشد.امیدوارم این مطلب هم برای شما آموزنده و جالب باشد.


تحليل و بررسي بنيانهاي تفكر صهيونيزم و مظلوم نمايي جهاني اين مكتب ريشه كهني به قدمت تاريخ يهود دارد. از سرقت نمايه‌هاي ادبي ديگر اديان گرفته تا جعل تاريخ و اسطوره‌ سازي.اما نقطه عطف اين پروسه كهن را مي‌توان اجلاس بال سوئيس يا اولين كنگره صهيونيزم در سال 1897 قلمداد كرد، چرا كه از اين پس هويت سازي صهيونيزم با شدت در دستور كار پروتكل ها قرار گرفت و براي نيل به اين هدف استراتژي صهيونيستي: (هدف، وسيله را توجيه مي‌كند) دست آنها را براي استفاده از هر ابزاري باز گذاشت.با اندك تأملي بر ساختار اجرايي و سيستم مديريتي رسانه‌هاي جمعي جهان در يك قرن گذشته و مشخصاً رسانه‌هاي تصويري از دهه 50 ميلادي مي‌توان دريافت كه هويت سازي صهيونيزم به اشكال مختلف توسط آنها رهگيري مي‌شده است.در اين راستا ، نگارنده پس از تبيين امپرياليسم رسانه اي و بررسي تحولات غولهاي رسانه اي جهان در مقاله ( سرزمينهايي با مرزهاي شيشه اي ) ، در اين مقال به تحليل توليدات اين رسانه ها ي عظيم تحت مديريت صهيونيسم جهاني و جهت دهي افکار عمومي توسط آنها مي پردازد ، پروسه‌اي كه براي آن دو فاز اصلي مي‌توان ترسيم كرد.فازاوليه كه بانهادينه كردن هويت يهوديان ودرپي آن، تاريخ سازي صهيونيزم است و فازثانويه يا نهايي كه در پي پيش بيني و ارائه ساختاري از پايان تاريخ ويا اصطلاحاً آخرالزمان  (Apocalypse end of days)است. اما اساساً از لحاظ بازه اجرايي- زماني، نمي‌توان تفكيكي بين هر يك از اين دو فاز قائل شد. از آنجايي كه اين فرآيند، محدوده‌اي جهاني را در بر گرفته است، نگارنده مشروحاً به بررسي اين دو فاز مي‌پردازد. فاز اول:اين فاز در دو شاخه يا گروه اصلي دنبال مي‌شود. شاخه اول :  مختص كودكان و نوجوانان فعاليت مي‌كند و توليدات آن در راستاي دستور كار تعريف شده (هويت سازي) معمولاً كارتونهاي تلويزيوني و انيميشن‌هاي رايانه‌اي را شامل مي‌شود. كه برخي از آنها عبارتند از: سريال كارتوني هاج زنبور عسل، مهاجران، دكتر ارنست و رابينسون كروزه. در اكثر اين توليدات غصب سرزمينهاي ديگران و كشتار ساكنان اصلي آن و بيرون راندن بخشي از آنها از ميهن اصلي‌شان، جرياني عادي و در راستاي متمدن سازي، ساكنان دور از تمدن آنجا تبيين مي‌شود . به تازگي نيز موجي از ساخته اي انيميشن با موضوع (هولوکاست _ کوره هاي آدم سوزي يهوديان در جنگ جهاني دوم که بارها از سوي مورخين مورد ترديد و رد واقع شده )،  در غالبي غم انگيز و تأثير گذار توليد و مرتباً نمايش داده مي شوند .يكي از آخرين ساخته‌هاي انيميشن رايانه‌اي اين بخش كه از برترين تکنيکهاي جلوه‌هاي ويژه بهره مي‌برد، داستان زندگي حضرت موسي(ع) است كه مغاير آيات قرآن و همراه تحريف و و هتك حرمت به شخصيت پيامبران الهي است .در کنار اين توليدات ، بازيهاي رايانه اي نيز از سناريوي آنها توليد مي شود که نقش مکمل و کاتاليزور را در فرآيند هويت سازي و جهت دهي افکار اين شاخه از مخاطبين ايفا مي کند که با توجه بازه سني مخاطبين اين فاز از توليدات، هيچ گاه تصوير ناخوشايندي از اين فرآيند در ذهن آنها شكل نخواهد گرفت و تاريخ آميخته با تحريف براي آنها بصورت واقعيت نهادينه خواهد شد. شاخه دوم : كه مخاطبين آن قاعدتاً قشر جوان و بزرگ سال هستند، عمدتاً به تهيه توليدات سينمايي مي‌پردازد، اين توليدات بعد از جنگ جهاني دوم در راستاي مظلوم نمايي يهوديان، با توسعه سينماي غرب افزايش يافتند و كارگردانان مشهور يهودي‌الاصلي چون: استيون اسپيلبرگ، استنلي كوبريك و رومان پولانسكي، آثار متعددي در اين رابطه توليد كردند كه از مهمترين آنها؛ ده فرمان، فهرست شينگلر، نجات سرباز رايان و پيانيست را مي‌توان نام برد.اين آثار نيز با بهره گيري از بهترين تكنيكهاي سينمايي و فيلمبرداري و بازي هنرمندان بزرگ سينماي هاليوود كه اكثر آنها نيز يهودي هستند، بیننده را چنان تحت تأثير قرار مي‌دهند كه در پايان فيلم وي با احساس همدردي و تأسف از آنچه بر سر يهوديان در جهان رفته است، خود را مديون به كمك رساني به بازماندگان اين قوم مي‌داند.

برگرفته ازبلاگ :http://hekmatereza.blogfa.com/post-34.aspx

صفحات: 1· 2

 1 نظر

هشداری به دلسوزان و آگاهان

18 اسفند 1391 توسط خسروی

اخیرا شرکت ایرانسل و برخی دیگر از شرکت از تیلیغات خاص در تلویزیون استفاده میکنند ظاهرش این است که یک سکانس طنز مانند ازگراهانبل یا رابینسون کروزه یا انشتین و… و هر روز هم دراین راستا یک تبلیغ جدید  (جالب که همشونم با پوشش انگلیسی هست).

شاید به نظر یک بیننده  عادی چیز خاصی نباشد لیکن این قدر این  نوع تبلیغ  چیز عادی به نظر برسد که توجه اهل خبره را هم به خطرات این موضوع جلب نکرده یا حداقل بگیم خیلی مسئله مهمی ندانستند  

ولی باید بدانید که به نظر می رسه سازندگان اینگونه تبلیغات رسانه ای از روی عمد یا غفلت پا در ورطه ای خطرناک گذاشتند و سناریویی  انحرافی در کار است اگر یک مدل از این آگهی ها بود میگفتیم  ناآگاهانه ولی به هر حال آگاهان بدانند ردپای دستان نامرموزی در کار است

اهداف :

1-ساده ترین فکری که می توان کرد این است که تبلیغ عناصر غربیو نمادها و معرفی اشخاص غربی و الگو سازی این افراد برای  کودکان و نوجوانان ایرانی مثلا یادشون نره گراهامبل کیه و چکار کرد

2- در جهت هماهنگ سازی باآگهی ها ی ماهوارهای و یا تبلیغ بازی ها و نرم افزارهای مربوط به این شخصیت های مثل بازی رایانه ای رابینسون کروزه که البته با یک تیر چند هدف می زنند 

3-ولی به نظر میرسه فقط این نباشد  این ابتدای کاره و همانطور که گفتم مرعوب کردن نوجوانان ما نسبت به فرهنگ غرب فقط یکی از دهها دلیل ، شاید در برابر این همه پیشرفت هایی که در کشور ماشده در زمینه علوم هسته ای و نانو و و هوا فضا اینها می خواهند از غفلت  و عدم آگاهی برخی استفاده کنند و این پیشرفت ها را کم رنگ کنند در نظر مردم و حتی ما را وام دار شون کنند که البته همه اذعان داریم که آنزمان که فرهنگ غرب در قرون وسطی بود ما هزاران دانشمند تربیت کردیم ولی آنها آثار دانشمندان ما را ترجمه کردند و به اسم خودشان معرفی کردند

4-البته غیر از اینها به خاطر داشته یاشیم که ما در مقطع خاص زمانی هستیم و زیر فشار تحریم ها و از نظر سیاسی نیز در زمان مهمی به سر میبریم و شاید اینگونه تیلیغات زمینه تبلیغات سوء دیگر و آماده سازی فکر مردم برای هدفی خاص هستند

و البته دلایل دیگر که آن را به خوانندگان  این مقاله وامی گذاریم

در پایان  از همه دلسوزان می خواهم نسبت به این مسئله واکنش صحیح و منطقی دهند و وبلاگ نویسان وکسانی که دستی بر قلم دارند تقاضا دارم  برای اعتلای فرهنگ اسلامی و ایرانی  گام بردارند و در برابر تهاجمات فرهنگی و حمله نرم دشمن در هر زمینه ای حتی از ردپای  های کوچک غافل نباشند  شاید به نظر به رسد از خیلی بانگاه تند و بدگمان به این موضوع نگاه شده است ولی وقتی این موضوع را در نظر بگیریم که  در کشوری زندگی میکنیم که سی و اندی سال است مورد تهاجم سرد و گرم قرار گرفته ایم و هر روز با نقشه جدیدی  آن موقع در خواب به سر نخواهیم برد بزرگ مرد تاریخ امیر المومنین علی علیه السلام فرمود:

همواره آغاز پيدايش فتنه ها پيروى از هواهاى نفسانى و پيدايش قوانين مجعول و بدعت گونه است قوانينى كبه با كتاب خدا مخالف است و جمعى برخلاف دين خدا به حمايت ازآن برمى خيرند. اگر باطل از آميخته شدن با حق نجات مى يافت، بر حقيقت جويان پوشيده نمى ماند و اگر حق از آميزش با باطل خلاص مى شد، زبان معاندان از آن قطع مى گرديد.

همواره آغاز پيدايش فتنه ها پيروى از هواهاى نفسانى و پيدايش قوانين مجعول و بدعت گونه است قوانينى كه با كتاب خدا مخالف است و جمعى برخلاف دين خدا به حمايت از آن برمى خيزند.

همچنين امام هشدار مى دهد كه شروع فتنه و پيدايش نطفه آن به صورت آرام و مخفيانه است و به طور خزنده پيش مى رود و گسترش مى يابد. بنابراين لازم است كه در همان آغاز، با عوامل آن قاطعانه برخورد كرد و پايدارى و استقامت نمود:

و تثبتوا فى قتام العشوه اعوجاج الفتنه عند طلوع جنينها و ظهور كمينها و انتصاب قطبها و مدار رحاها تبدء فى مدارج خفى ء و توول الى فظاعه جليه. شبابها كشباب الغلام و آثارها كاثارالسلام يتوارثها الظلمه بالعهود.

[نهج البلاغه، خطبه ى 151.]

نویسنده :سادات

 7 نظر

تبلیغات جدید تلویزیون و شکنجه انسان

18 اسفند 1391 توسط خسروی

  چند سالی است که از جملات سخیف تبلیغات به شدت شاکی هستم، اما نمی دانم این شکوائیه ها را با چه کسی در میان بگذارم. همه چیز از سه یا چهار سال پیش شروع شد، سوار اتوبوسی بودم که مسیری در ناحیه بالای شهر تهران را می پیمود. روی یک بنر تبلیغاتی آب میوه، جمله ای خواندم که تنها هدفش تحریک شهوت شکم بود، و با لحن تحقیر آمیزی میل انسان به نوشیدنی را خطاب قرار داده بود: «این ها همون تیکه میوه هاست که میریزه توی می خوری ها!». بعد از آن چند سالی در تبلیغات مختلف دقیق بودم، یادم می آید در تبلیغات یک بانک، شخصی کیفی در دستش بود، که نا گهان این کیف به حرکت در می آمد و به سمت بانک می رفت؛ صاحب کیف دو دستی کیفش را چسبیده بود و به دنبال کیف متحرکش روی زمین کشیده می شد، تا کیف به بانک می رسید و روی پیشخوان قرار می گرفت. آن تبلیغ سراسر تحقیر انسان بود. ظاهرش همان باطنش بود. همه چیز را واضح بیان کرده بود. شما به دنبال پول و سود حاضرید به روی زمین کشیده شوید و ما هم از این شکنجه استقبال می کنیم. اخیرا تبلیغاتی در تلویزیون مشاهده می کنم که آدم های تبلیغش به جای سر یک تلویزیون لامپ تصویر دار روی بدنشان دارند. به شکل مبهوتی به اطراف نگاه می کنند، صفحه تلویزیون های همه شان آرم بانک را نشان می دهد. به یاد مقاله «جادوی پنهان و خلسه نارسیسی(+)» شهید آوینی می افتم. کلمه ای که آنها را کاملا توصیف می کند فقط و فقط «مسخ» است. آری آنها مسخ شده اند. وقتی آرم بانک روی صفحه تلویزیون های روی بدنشان است، یعنی فقط آرم بانک را یا پول را یا سود را می بینند. آوینی در جادوی پنهان می نویسد:
«وضع کنونی عموم اقوامی که آنان را «جهان سوم» می‌نامند در برابر تمدت غرب، وضع کودکی است که شیفتگی‌اش در برابر اسباب‌بازی‌های رنگارنگ چشم او را بر خیر و صلاحش بسته است. آنها محصولات تمدن غرب را، اتومبیل و یخچال فریزر، رادیو و تلویزیون و سینما… و حتی کامپیوتر را به جوامع خویش وارد کرده‌اند و حالا می‌خواهند جامعه‌ای بسازند که این وسایل با آن هماهنگ باشد:
یا مکن با پیلبانان دوستی     یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل
  استفاده از این ابزار ناخودآگاه فرهنگ خاصی را می‌خواهد که بدان «فرهنگ صنعتی» می‌گویند و تنظیم حیات بر مبنای استفاده از این ابزار ملازم با «احکام عملی خاص» یا «اخلاق صنعتی» است که «نظم تشریعی ملازم با دین و دینداری» را نفی می‌کند.» [1]
 

 

و براستی مگر جز این است؟ امروز اگر سوار مترو شوید، با این تبلیغ نیز رویارو خواهید شد که به شکل کاملا واضحی می نویسد: «به رویاهایت فکر کن.» و بعد دروغی که هر اهل حسابی می فهمد: «تحقق هزاران رویا با هزار و دویست جایزه!» در تمام تبلیغات می بینید که به شکل مشمئز کننده ای از معصومیت کودکان و یا معنویات استفاده می کنند، آنها به هیچ چیز رحم نمی کنند، نه کودک و نه پیر! [2] نه مرد و نه زن، نه انسان و نه حیوان. نه دین و نه آئین. همه و همه در خدمت اجبار به مصارف تصاعدی بشر است. اگر در ایستگاه صادقیه به سمت دانشگاه علم و صنعت بایستید، این یکی را هم در تبلیغات لوازم خانگی خواهید دید: «زندگی به سبک جهانی». دیروز در یک اعلان کوچک در روزنامه ای که دست بغل دستی ام بود خواندم: «جهانی شوید». می بینید، عبارات تبلیغات به شکل کاملا واضح و تحقیر آمیزی، هدفشان را بیان می کنند. شما باید به سبک جهانی زندگی کنید. اگر به قول مشهور هم استناد کنیم می بینیم، تبلیغات هم صنعت است. صنعتی که از غرب آمده و وسیله ای محسوب می شود که مانند تلویزیون و میخ و اره برای هدفی خاص طراحی شده است. شهید آوینی می گوید:
«اره برای بریدن ساخته شده است و به همین «علت غایی» است که شکل اره را یافته است. میخ نیز برای فرو رفتن ساخته شده است و به همین علت غایی شکل میخ را پیدا کرده است. پس غایات ابداع و اختراع وسایل در شکل آنها ملحوظ و محفوظ است و این شکل، صورتی است که ماهیت آنان را معنا بخشیده است. خود وسیله بر ماهیت خویش و چگونگی کاربرد خویش حکم می‌کند.» [3]
 

 
اره برای بریدن ساخته شده و میخ برای فرو رفتن و تبلیغات برای تحریک انسان ها به خریدن و مصرف کردن. پس اگر بپذیریم، خواهیم فهمید که صنعت تبلیغات هم برای هدفی خاص طراحی شده و این همانا سودآوری شرکت ها و کارخانه هاست. و درست همین جا به یاد این جمله شهید آوینی می افتم که می گوید:

  «… مراد از این سخنان آن است که غایات را نیز باید اهل علم و تخصص تعیین کنند و احکام فقهی باید در ذیل مشهورات علمی معنا شود ، باید گفت که از این سخنان بوی الرحمن به مشام می رسد.

 از علم نمی توان انتظار داشت که غایات را تعیین کند…» [4]

  اما مشکل اینجاست که هدف بار دیگر وسیله را توجیه کرده است. غایات را سودآوری شرکت ها تعیین کرده است. و البته که بحث در باب علم مدیریت در حوصله این نوشتار کوتاه نمی گنجد. با نگاهی گذرا به این جملات هر بار احساس می کنم تبلیغات فعلی، یا تکه ای شناور در آب های نظم نوین جهانی اند، یا آموزه هایی غیر منطبق با دین نشر می دهند. اینها محصول سپردن غایات به اهل تخصص و نگاه ساینسی صرف به بشر، جامعه و فراماده است. در کدام حدیث به ما آموخته اند که وقت خود را به رویاپردازی و غفلت بگذرانیم؟ هدف از جوایز بانک ها و شرکت ها چیست؟ هزینه جوایز بانک ها از کجا تامین می شود؟ آیا پرورش آرزو و سودای بی تلاش صاحب چیزی شدن درست است؟ آیا این ها همگی نشأت گرفته از تعریف غربی کار نیست که می گوید:«کار شر لازمی است در جهت امرار معاش که باید از آن خلاص شد». [5]
آیا وقت آن نرسیده است که زمانی از همین صدا و سیما به نقد تبلیغات و برنامه های خودش اختصاص داده شود؟ آیا زمان آن نرسیده به جای آنکه صدا و سیما در مجله ویژه خبری به آن شکل ریاکارانه از عملکرد نوروزی اش تعریف کند، به نقد این همه توهین و تحقیر به انسان در تبلیغات مختلفش بپردازد. آیا زمان نظارت بر تبلیغات فرا نرسیده است؟ آیا زمان آن نرسیده است که انسان را با شان واقعی اش آشنا کنیم؟

  پی نوشت:

 1- جادوی پنهان و خلسه نارسیسی (+)، مقالات سینمایی شهید مرتضی آوینی.

2- ایزی لایف! همراه اول و … و… و…

3- جادوی پنهان و خلسه نارسیسی، مقالات سینمایی شهید مرتضی آوینی.

4- بنیان سفسطه بر باد است (+)، مبانی حکومت دینی، سید مرتضی آوینی.

5- جادوی پنهان و خلسه نارسیسی، مقالات سینمایی شهید مرتضی آوینی.

  برگرفته از سایت خبری الف

 

 نظر دهید »

ازدواج در قرآن کریم

18 اسفند 1391 توسط خسروی

 

1- ازدواج در قرآن کریم
2-ازدواج به عنوان یکی از پاداشها در جهان آخرت
3- اقتصاد خانواده به خاطر امر مقدس ازدواج سامان می گیرد
4-ازدواج مایه آرامش و محبت و مهربانی است
 

 

.ازدواج درقرآن کریم
خداوند در باره امر ازدواج در سوره نساء آیه 3 می فرماید : «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فا نخفتم الا تعدلوا فواحده » (پس زنان را به ازدواج خود در آورید که شمارا نیکو و مناسب با عدالت است دو یا سه یا چهار و اگر بترسید بازدواج زنان متعدد) راه عدالت را نپیموده و به آنان ستم کنید تنها یک زن اختیار کنید .)1 همچنین در قرآن کریم آیات بسیاری در خصوص ارتباط بین زن وشوهر ، ازدواجهای باطل ، محارم و غیره دارد که شناخت و عمل به آنها ازدواجهای سالم و موفق را در بر خواهد داشت
ازدواج به عنوان یکی از پاداشها در جهان آخرت است
امر ازدواج در نزد خداوند متعال آن قدر مهم و با ارزش است که پاداش مؤمنین نیکوکار را ازدواج زنان پاکیزه در آخرت قرار داده است و در سوره نساء آیه 57 می فرماید «والذین امنوا و عملوالصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیها ابدا لهم فیها ازواج مطهره و ندخلهم ظلا ظلیلا »( آنانکه ایمان آوردند و نیکو کار شدند بزودی در بهشت در آوریم که نهرها از زیر درختانش جاری است و در آن زندگانی جاوید کنند و بر آنها در بهشت جفتهایی پاکیزه است و آنان را به سایه رحمت ابدی خود در آوریم )2
اقتصاد خانواده به خاطر امر مقدس ازدواج سامان می گیرد
و خداوند در آیه 32 سوره نور می فرماید :«و اءنـکـحـوا الا یـامـى مـنـکـم و الصلحین من عبادکم و إ مائکم إ ن یکونوا فقراء یغنیهم الله من فضله و الله واسع علیم»(مـردان و زنان بى همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگـر فـقـیـر و تـنـگـدسـت بـاشـنـد خـداونـد آنـان را از فضل خود بى نیاز مى سازد، خداوند واسع و آگاه است .)3
ازدواج مایه آرامش و محبت و مهربانی است
درسوره روم آیه 23 خداوند می فرماید: « و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه »برای روشن شدن بهتر مطلب تفسیر آیه فوق از کتاب تفسیر المیزان در ذیل نقل می شود . راغب گفته : «کلمه (زوج ) به هر یک از نر و ماده حیوانات در صورتى که جفت هم شده باشند اطلاق مى شود، همچنان که به هر یک از دو قرین چه حیوان و چه غیر حیوان نیز زوج گفته مى شود»، خداى تعالى فرموده : «و جعل منه الزوجین الذکر و الانثى - خدا از آن دو زوج قرار داد، یکى نر و یکى ماده » و نیز فرمود: «به آدم گفتیم که تو و زوجت در بهشت منزل کنید» و اگر به ماده از حیوانات و مخصوصا انسان زوجه مى گویند، لغت نازیبا و غیر فصیح است ، که جمعش زوجات مى آید، - تا آنجا که گفته - و جمع زوج ازواج مى آید.پس اینکه فرمود: ((ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها))، معنایش این است که براى شماو یا براى اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید.آرى هر یک از مرد و زن دستگاه تناسلى دارند که با دستگاه تناسلى دیگرى کامل مى گردد و از مجموع آن دو توالد و تناسل صورت مى گیرد، پس هر یک از آن دو فى نفسه ناقص ، و محتاج به طرف دیگر است ، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى شود، و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوى دیگرى حرکت مى کند، و چون بدان رسید آرام مى شود، چون هر ناقصى مشتاق به کمال است ، و هر محتاجى مایل به زوال حاجت و فقر خویش است ، و این حالت همان شهوتى است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده .و جعل بینکم موده و رحمه - کلمه( مودت ) تقریبا به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ،چون خضوع آن خشوعى را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معناى نوعى تاثر نفسانى است ، که از مشاهده عظمت و کبریایى در دل پدید مى آید.و )رحمت (، به معناى نوعى تاثیر نفسانى است ، که از مشاهده محرومیت محرومى که کمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پدید مى آید، و صاحبدل را وادار مى کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.یکى از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایى مودت و رحمت ، جامعه کوچک خانواده است ، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند، و این دو با هم و مخصوصا زن ، فرزندان کوچکتر را رحم مى کنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مى کنند، و مى بینند که طفل صغیرشان نمى تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تامین کند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مى کند به اینکه در حفظ و حراست ، و تغذیه ، لباس ، منزل ، و تربیت او بکوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل به کلى منقطع مى شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى یافت .نظیر این مورد مودت و رحمتى است که در جامعه بزرگ شهرى ، و در میان افراد جامعه مشاهده مى شود، یکى از افراد وقتى هم شهرى خود را مى بیند، با او انس مى گیرد، و احساس محبت مى کند، و به مسکینان و ناتوانان اهل شهر خود که نمى توانند به واجبات زندگى خود قیام کنند، ترحم مى نماید.و به طورى که از سیاق برمى آید مراد از (مودت و رحمت ) در آیه همان مودت و رحمت خانوادگى است ، هر چند که اطلاق آیه شامل دومى نیز مى شود. لایات لقوم یتفکرون - چون وقتى قومى درباره اصول تکوینى خویش بیندیشند که آن اصول مرد و زن را وادار کرده به اینکه تشکیل جامعه خانوادگى دهند، و نیز آن دو را به مودت و رحمت واداشت ، و آن مودت و رحمت نیز اجتماع مدنى و شهرى را پدید آورد، و چه آثارى بر این اجتماع مترتب شد، نوع بشرى بقاء یافت ، و زندگى دنیایى و آخرتى انسان به کمال رسید، آن وقت متوجه مى شوند که چه آیات عجیبى در آنها هست ، و خداى تعالى چه تدابیرى در امر این نوع از موجودات به کار برده ، تدابیرى که عقل را حیران و دهشت زده مى کند.»4
منابع :…………………………………………………………………………………………………………………
1و2و3- قرآن کریم – ترجمه مرحوم الهی قمشه ای
4- مکارم شیرازی ناصر و جمعی از نویسندگان – تفسیر نمونه – انتشارات دارالکتب الاسلامیه ج16 ص 391-393

  نویسنده:حمد رجب زاده برگرته از سایت تدبر  http://www.tadabbor.org
 1 نظر

حقبقت بندگی

11 اسفند 1391 توسط خسروی
بندگی کدام است؟ و بنده کیست؟ و چگونه می‏توان در طریق بندگی حرکت کرد؟

 

پاسخ


جواب اجمالی:

عبادت را اهل لغت به معنای غایت خضوع و تذلّل دانسته‏اند و گفته‏اند چون عبادت مرتبۀ اعلای خضوع است، از این رو شایسته نیست، مگر برای کسی که اعلا مراتب وجود و کمال و اعظم مراتب نعم و احسان را دارد و از این جهت عبادت غیر حق شرک است؛ زیرا که اخلاص در عبادت تحقق نیافته است.

بندگی در سه چیز خلاصه می‏گردد:

اول: این که بنده در آنچه خدا بر او منّت گذاشته و بخشیده است برای خود مالکیّت نبیند، بدان جهت که بندگان را ملکی نیست، مال را مال خدا می‏دانند، و آن را در جایی که خدا فرموده است قرار می‏دهد.

دوم: بندۀ خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمی‏نماید.

سوم: تمام مشغولیت بنده منحصر شود به آنچه که خداوند او را بدان امر نموده یا از آن نهی فرموده است. با این بیان، هم حقیقت بندگی روشن می‏گردد و هم طریق تحصیل آن. بندگی مفتاح ولایت است و نام بنده بهترین اسم‏ها. انسان کامل، عبد اللَّه است که فانی در حضرت الاهیه باشد و مغلوب اسمای إلاهی.

پس بندۀ حضرت پروردگار کسی است که اطاعت و فرمانبرداری خداوند شیرینی او و محبت خدا لذتش باشد. حاجت به خدای خود برد و حکایت خویش به او گوید و توکل و اعتماد خود بر او بندد.

 

جواب تفصیلی:

عبادت را اهل لغت به معنای غایت خضوع و تذلّل دانسته‏اند و گفته‏اند چون عبادت اعلی مراتب خضوع است پس لایق نیست، مگر برای کسی که اعلی مراتب وجود و کمال و اعظم مراتب نعم و احسان را دارد و از این جهت عبادت غیر حق شرک است.[1]

عبادت را سه مرتبه است: بعضی خدا را عبادت کنند به امید ثواب آخرت و خوف از عقاب؛[2] که عامه مؤمنانند. و بعضی خدا را عبادت کنند که شرف عبودیّت یابند و خدا آنها را بندۀ خود خواند. و بعضی خدا را عبادت کنند از جهت هیبت و جلال او و محبت بدو که مرتبت اعلای عبودیّت است.[3]

به فرمودۀ امام صادق ‏(ع): کلمۀ عبد از سه حرف “ع - ب - د” تشکیل شده است. “عین” کنایه از علم و یقین بنده نسبت به خداوند متعال است و “با” اشاره‏ای به بینونت و جدایی و دوری او از غیر حق تعالی است. و حرف “دال” دلالتی است بر دنُّو و نزدیکی و تقرب بنده به پروردگار بزرگ، بدون هیچ حجاب و واسطه.[4]

عبد در تمام هستی و کمالات، خویش را مدیون مولای خود می داند. از این رو تسلیم اوست و همین نادیده گرفتن خود و هوا و هوس خویش، او را به رنگ کمالات مولا درمی‏آورد. تا آن جا که به فرمودۀ رسول مکرم اسلام (ص): بندۀ حقیقی حضرت پروردگار کسی است که اطاعت و فرمانبرداری خدا شیرینی او و محبت خدا لذتش باشد. حاجت به خدای خود برد و حکایت خویش به او گوید و توکل و اعتماد خود بر او بندد.

ادامه »

 3 نظر

مطلب خواندنی

10 اسفند 1391 توسط خسروی

 

شفاعت گسترده‌ شفیعه روز محشر


در میان زنان و طبقه بانوان كسانى هستند كه داراى مقام والاى شفاعتند؛ دو شخصیّت بى‏نظیرِ فاطمه نام، یكى حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه ‏زهرا صلوات‏اللَّه‏ و دیگرى كریمه اهل بیت و دختر حضرت ‏موسى بن جعفر علیه‏السّلام، حضرت فاطمه‏ معصومه علیهاالسّلام است


حضرت معصومه (س)

پیروان مكتب تشیّع و خاندان پیغمبر علیهم‏السّلام با اتكاى به آیات كریمه قرآنى و روایات شریفه، موضوع شفاعت را حتمى دانسته و بدان اعتقاد قلبى دارند. در روز قیامت شفیعان متعددند و در رأس همه، رسول خدا، پیامبر خاتم صَلّى‏اللَّه‏عَلَیْهِ‏ وَ آلِه‏ مى‏باشند. و همچنین در میان زنان و طبقه بانوان كسانى هستند كه داراى مقام والاى شفاعتند؛ دو شخصیّت بى‏نظیرِ فاطمه نام، یكى حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه‏زهرا صلوات‏اللَّه‏ و دیگرى كریمه اهل بیت و دختر حضرت‏موسى بن جعفر علیه‏السّلام، حضرت فاطمه‏معصومه علیهاالسّلام است.

در روز قیامت بالاترین جایگاه شفاعت از آنِ رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) می باشد كه قرآن كریم از آن به:"مقام محمود” تعبیر نموده(1)و منطق وحی گستردگی و وسعت آن را با آیت جلیله‌(وُلَسُوًفُ یْعًطیكُ رُبْكُ فَتَرًضی)(2)نوید داده است.

بعد از رسول مكرم دو تن از خاندان آن حضرت شفاعت گسترده ای دارند كه بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهل محشر را فراگیرد:

1ـ خاتون محشر حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)

2ـ شفعیه‌ روز جزا فاطمه‌ معصومه(علیها السلام)

در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا(علیها السلام) همین بس كه شفاعت‎ْ مهریه‌ حضرت زهراست و به هنگام ازدواج آن حضرت، جبرئیل امین طاقه ابریشمی از جانب پروردگار آورد كه در روی آن نوشته بود:"خداوند مهریه فاطمه‌ زهرا را شفاعت گنهكاران از امت محمد(صلی الله علیه و آله) قرار داد".

حضرت زهرای مرضیه به هنگام شهادت، وصیت فرمود كه این قطعه حریر را در كفن او قرار دهند، و فرمود:

“چون روز قیامت محشور شوم این سند شفاعت را به دست می گیرم و برای گنهكاران از امت پدرم شفاعت می كنم".

این حدیث را احمد بن یوسف دمشقی قرمانی، متوفای 1019 هـ . از طریق اهل سنت روایت كرده است.(3)

از طریق اهل بیت(علیهم السلام) روایت فراوانی داریم كه بهشت و شفاعتْ جزء مهریه حضرت زهرا(علیهاالسلام) می باشد.(4)

امام جعفر صادق(ع):"آگاه باشید كه براى خدا حرمى است و آن مكّه است و براى رسول خدا صَلّى‏اللَّه‏ عَلَیْهِ‏ وَ آلِه‏ حرمى است و آن مدینه است. آگاه باشید كه براى امیرالمؤمنین علیه‏السّلام حرمى است و آن كوفه است. آگاه باشید كه حرم من و حرم فرزندان من، بعد از من، قم است. آگاه باشید كه قم كوفه كوچكى است. آگاه باشید كه براى‏بهشت هشت‏در است كه سه‏تاى آن به‏سوى‏قم مفتوح‏مى‏باشد

بعد از صدیقه طاهره(صلی الله علیه و آله) از جهت گستردگی شفاعت هیچ كس، و حداقل: هیچ بانوئی، به شفعیه‌ محشر حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر(علیه السلام) نمی رسد

راجع به ایشان بعضى از روایات كه از خاندان پیغمبر نقل شده، صریح در این معنا است. چنانكه سید عالم شهید مرحوم قاضى نوراللَّه شوشترى رضوان‏اللَّه‏علیه نقل فرموده است كه حضرت امام جعفر صادق علیه‏السّلام فرمودند: “آگاه باشید كه براى خدا حرمى است و آن مكّه است و براى رسول خدا صَلّى‏اللَّه‏ عَلَیْهِ‏ وَ آلِه‏ حرمى است و آن مدینه است. آگاه باشید كه براى امیرالمؤمنین علیه‏السّلام حرمى است و آن كوفه است. آگاه باشید كه حرم من و حرم فرزندان من، بعد از من، قم است. آگاه باشید كه قم كوفه كوچكى است. آگاه باشید كه براى‏بهشت هشت‏در است كه سه‏تاى آن به ‏سوى‏قم مفتوح‏مى‏باشد.”

بعد فرمودند:

“در سرزمین قم، زنى از فرزندان من كه نام او فاطمه و دختر موسى بن جعفر است از دنیا خواهد رفت و شیعیان من همگى به بركت شفاعت او داخل بهشت خواند گردید. “(5)

و در فرازی از زیارتنامه اش می خوانیم.

حضرت معصومه (س)

“یا فاطِمُهُ اشْفَعی لی فِی الْجُنُهِ":

“ای فاطمه ـ معصومه ـ‌ در بهشت برای ما شفاعت كن".

و در بخش زیارتنامه حضرت گفتیم كه این زیارتنامه از امام رضا(علیه السلام) رسیده است.(6)

در زمینه ی شفاعت گسترده‌ شفیعه روز محشر، داستان بسیار جالبی است كه 125 سال پیش از این واقع شده، و ما آن را از طریق آیت الله ناصری نقل می كنیم:

حضرت آیت الله حاج شیخ محمد ناصری دولت آبادی كه در دولت آباد اصفهان خدمات برجسته ای دارند و دلهای مشتاقان را به طرف حضرت صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ‌ سوق می دهند، از پدر بزرگوارشان مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد باقر ناصری، متوفای 1407هـ‌ . نقل فرمودند كه در ایام اقامتشان در نجف اشرف، در جلسه ای كه در منزلشان برگزار بود، بر فراز منبر داستان جالبی را در رابطه با حضرت معصومه(علیها السلام) به شرح زیر بیان فرمودند:

در سال 1295 هـ‌ . در اطراف قم قحطی و خشكسالی شدیدی پدید آمد، اغنام و احشام در اثر كمبود علوفه در معرض تلف قرار گرفتند.

اهالی آن منطقه چهل نفر از افراد متدین و شایسته را انتخاب كردند و به قم فرستادند، تا در صحن مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) به بست بنشینند،‌ تا شاید از عنایات آن كریمه‌ اهلبیت خداوند متعال باران بفرستد و منطقه را از خطر خشكسالی نجات دهد.

سه شبانه روز آن گروه چهل نفری در حرم مطهر خاتون دو سرا به بست می نشینند، شب سوم یكی از آن چهل نفر مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی را خواب می بیند.

میرزای قمی در عالم رؤیا به او می فرماید:"چرا در اینجا به بست نشسته اید؟” او می گوید: مدتی است در محل ما باران نیامده، اغنام و احشام در معرض تلف قرار گرفته اند.

میرزا می فرمایند:"برای همین".

می گوید: بلی.

حاج شیخ عباس قمی: شبی میرزای قمی ـ‌ صاحب قوانین ـ‌ را در عالم رؤیا دیدم از محضر مقدسشان سئوال كردم: “آیا شفاعت اهل قم به دست حضرت معصومه(علیها السلام) می باشد".

با قیافه اعجاب آمیزی به طرف من نگاه كرد و فرمود: “شفاعت اهل قم با منست، شفاعتِ عالَم با حضرت معصومه(علیها السلام) می باشد".

مرحوم میرزا می فرماید: “این كه چیزی نیست، این مقدار از دست ما نیز ساخته است، هنگامی كه شما حوائج این طوری داشتید به ما مراجعه كنید، ولی هنگامی كه شفاعتِ عالَم را خواستید، در آن هنگام دست توسل به طرف این شفیعه‌ روز جزا دراز كنید“.(7)

این رؤیای صادقه مؤید است با حدیث امام صادق(علیه السلام) كه می فرماید:

“همه‌ شیعیان ما با شفاعت آن حضرت وارد بهشت می شوند".(8)

مؤید دیگر این خواب، رؤیای صادقه ی دیگری است كه مربوط است به خاتمه‌ محدثین، مرحوم حاج شیخ عباس قمی ـ رضوان الله علیه ـ‌ متوفای 1359 هـ‌ .

محدث قمی این خواب را شخصاً در عالم رؤیا دیده اند و آن را بر فراز منبر نقل كرده اند.

یكی از افرادی كه در پای منبر حضور داشته و آن را بدون واسطه از محدث قمی شنیده، یكی از تجار مورد اعتماد قم به نام آقای صابری بوده، كه به رحمت خدا واصل شده است.

دوست دانشمندم حجة‌ الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ جعفر توسلی، كه از فضلای شایسته و مهذب حوزه‌ علمیه است آن را بدون واسطه از مرحوم صابری شنیده است.

حضرت معصومه (س)

آقای توسلی از مرحوم صابری روایت می كند كه روزی مرحوم حاج شیخ عباس قمی در تیمچه بزرگ قم، به مناسبت ایام فاطمیه منبر رفته بود، بر فراز منبر فرمود: شبی میرزای قمی ـ‌ صاحب قوانین ـ‌ را در عالم رؤیا دیدم از محضر مقدسشان سئوال كردم:

“آیا شفاعت اهل قم به دست حضرت معصومه(علیهاالسلام) می باشد".

با قیافه اعجاب آمیزی به طرف من نگاه كرد و فرمود:

“شفاعت اهل قم با من است، شفاعتِ عالَم با حضرت معصومه(علیهاالسلام) می باشد".

این رؤیای صادقه نیز مؤید است با احادیث فراوانی كه در مورد شفاعتِ عالِم رسیده(9) و حدیث امام صادق(علیه السلام) كه زمینه ی شفاعتِ گسترده و جهان شمولِ این شفیعه‌ روز جزا را بیان فرموده است.

بنابراین اگر در زیارت ایشان مى‏خوانیم: یا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ و درخواست شفاعت از آن خزینه رحمت الهى مى‏كنیم، تقاضایى بجا است كه او صاحب شفاعت كبرى و تامّه است و دامنه شفاعتش آن قدر گسترده و وسیع است كه به هر كسى كه در زیر لواى مقدّس تشیّع باشد خواهد رسید.

 

پی نوشت ها:

1. حیات الست، شیخ مهدی منصروی، متوفای 1406 هـ . چاپ 1380 هـ . قم.

2. الحیاه السیاسیه‌ للامام الرضا، جعفر مرتضی عاملی، چاپ 1416 هـ . قم.

3. خاتمه‌ مستدرك، میرزا حسین نوری، متوفای 1320 هـ . چاپ سنگی.

4. خاطرات زندگی مرحوم آیه الله بروجردی، سید محمد حسین علویم بروجردی، چاپ 1340 ش. تهران. 

5.قاضى نوراللَّه شوشترى، مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83

6. الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، متوفای 573 هـ‌ . چاپ 1409 هـ . قم.

7. خصال، شیخ صدوق، متوفای 381 هـ . چاپ 1362 ش. قم.

8. خلاصه، علامه حلی، متوفای 726 هـ .

9. دائره المعارف الشیعه، حسن امین، هـ . بیروت.

فرآوری: علی نورگستر

بخش عترت و سیره تبیان

 نظر دهید »

در احوالات میرزا زیجواد ملکی تبری

10 اسفند 1391 توسط خسروی

احوالت عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

 


مختصری از زندگینامه

آیت الله فهری در مورد زندگی آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی نقل می کنند  :
یکی از مردان پیشتاز این راه مرحوم عارف بالله آیة الله حاج میرزا جواد ملکی ـ قدس الله نفسه الزکیه ـ است  که در این میدان گوی سبقت از همگان ربود.
این مرد بزرگ با اینکه در مقام عرفان مقامی بس والا دارد و از اعظم فقهای « صائنا” لنفسه، حافظا” لذینه، مخالفا” لهواه و مطیعا” لامر مولاه» به شمار می آید .
اوایل عمر شریفش و دوران شباب را در نجف اشرف در مجلس درس اساتید بزرگ حاضر شده  و استادش در « فقه» ، مرحوم آیة الله رضا همدانی و در « اصول » ، علامه ملا محمد کاظم خراسانی و در « عرفان و اخلاق و سلوک» ، آیة الله آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ بوده است.

سال تولد ایشان در دست نیست ولی از کتابی در «  فقه »  که یکی از فضلای معاصر به آن دست یافته و از مؤلفات ایشان و در پایان آن نوشته شده معلوم می شود که به سال 1312 هـ . ق مؤلف در عنفوان جوانی بوده است.

به هر حال ؛ ایشان در حدود سال 1321 هجری قمری به ایران آمده و در زادگاه و موطن اصلی اش تبریز به ترویج و تهذیب پرداخت و در اوایل مشروطه به سال 1329 هجری قمری به خاطر نامساعد بودن اوضاع تبریز به قم هجرت فرمود و در قم به ارشاد سالکان و تربیت مستعدان مشغول بود تا آنکه مرحوم آیة الله العظمی  شیخ عبدالکریم حایری یزدی  در سال 1340 هـ . ق از اراک به قم تشریف آورده و به اصرار مرحوم مجاهد  شیخ محمد تقی بافقی که از دوستان مرحوم ملکی بوده و پس از استخاره و آمدن آیة شریفه ( وأتونی بأهلکم أجمعین) [ سورة یوسف (12)، آیه   93؛ یعنی همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید]، تصمیم به ماندن در قم و تأسیس حوزه علمی فعلی را می گیرد و دوستان و شاگردان آیة الله حایری نیز که در اراک بودند به قم مهاجرت می کنند.

مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی نیز که جزء مهاجرین بودند در قم به جمع مرحوم ملکی و بافقی می پیوندد و کانونی از اخلاق و تهذیب نفس تشکیل می دهند که ثمرات ارزنده ای داشته و افراد شایسته ای تربیت یافته اند.

مرحوم ملکی، درس فقهی داشته اند که عنوانش « مفاتیح الشرایع فی الفقه» مرحوم فیض کاشانی بوده و نیز دو مجلس اخلاق   داشته: یکی در منزل برای خواص بوده و دیگری در مدرسه فیضیه برای عموم که جمعی از بازاریان قم نیز در آن درس شرکت داشته اند.
نماز جماعت را در بالای سر حضرت معصومه علیها السلام اقامه می کرده و امام خمینی - ره -  در نماز جماعت ایشان و در درس اخلاق که در منزل برای خواص می گفته، حاضر می شدند.

مرحوم حجة الاسلام شیخ مهدی حکمی قمی می فرمودند:
از ثمره مشروطه که خدا به ما عطا فرمود این بود که وسیله شد حاج میرزا جواد آقا در قم ساکن شود.   اثر موعظه استاد

آیت الله سید حسین فاطمی قمی نقل می کنند  :
معصوم علیه السلام فرمود: موعظه چون از قلب بیرون آید داخل قلب می شود و اگر مجرد زبان شد از گوش تجاوز نمی کند.
مواعظ ایشان ـ طاب ثراه ـ چنان بود که گویی آتش در دل جُلساء مشتعل می نمود، چنان بود که گویا انسان را از این نشئه خارج و به عالم دیگری داخل می کند، ولی چون از مجلس ایشان خارج می شدیم با هر یک از مجلسیان آن مرحوم تماس می گرفتم باز همان حال غفلت در او بازگشت کرده  بود؛ از بعد ایشان پیوسته آرزوی یک چنین مجلسی را دارم و به دست نمی آورم. 

مراتب حب جاه

از فرمایشات مرحوم ملکی ـ رحمة الله علیه ـ این بود که فرمودند:
در مجلس استادم جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی مذاکره حب جاه شد.
من عرض کردم: بحمدالله من حب جاه ندارم!؟
[ آخوند همدانی] رو کرد به مرحوم حاج شیخ کاظم و فرمود:
ببین میرزا جواد چه می گوید؟!

این مطلب گذشت تا موقعی که عده ای از ملکی های تبریز آمدند به زیارت کربلا، بر من ظاهر شد که معاشرتم با آنها همه ناشی از حب جاه است! امر به معروف

آیت الله سید حسین فاطمی قمی ( از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا )  می فرمودند :
این گونه بود فرمایشات ایشان که مؤثر واقع می شد.
حقیر در شبی از شبهای ماه رمضان برای کاری بیرون شهر رفته بودم ، دیدم عده ای از جوان ها و چند نفر هم از اهل علم برای تفریح و گردش بیرون رفته بودند، این منظره بر من ناگوار آمد.
 روز بعد  پس از نماز ظهر و عصر و خاتمه فرمایشات ایشان به عادت همه روز در ایوان مدرسه فیضیه ، حقیر ذکر مصیبت می کردم ، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم به این نحو که چرا باید ماهی که فرمودند « دعیتم الی ضیافه الله» که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شب ها؛ نفس ها در آن ، ثواب تسبیح دارد؛ خواب در آن، عبادت است؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟

آن روز گذشت. صبح روز دیگر در مسجد بالا سر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان بکنم تا چشم شریفش به من افتاد، مرا در معرض عتاب درآورده فرمود: دیدی روز قبل چه کردی  در حضور اشخاص مختلفه از عوام و غیره؟! چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببری؟
 مگر تفریح غیر مشروع است و یا باید علما منبر بروند و به اهل علم مطالبی را بگویند؟ ممکن است به نحو دیگری به آنها بگویند.

سرم به زیر افتاد عرض کردم: خطا رفتم اکنون بفرمایید چه بایدم کرد؟
فرمود: برو منبر و بگو من خطا کردم!
ولی برای من مشکل بود اظهار کنم خطای خود را و لیکن در ذهنم بود ،  تا یک روز آقا شیخ ابراهیم تُرک زیر بغل مرا گرفت
و گفت: تو باید امروز منبر بروی به جای من و به سختی مرا بلند کرد، رفتم منبر، فرمایش آن مرحوم به یادم آمد گفتم: در آن روز که گفتم  چرا باید اهل علم در ماه رمضان به تفریح بروند من خطا کردم! چیزی از اهل علم ندیدم؛ ذکر مصیبت کرده فرود آمدم. اثر سخنان میرزا جواد آقا

خطیب محترم استاد فاطمی نیا تبریزی در کنگره بانو اصفهانی، فرمودند:
 « در مورد جمال السالکین، آیة الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی می نویسند که وقتی در مجلسی می نشست می فرمود:
ای مردم! یکی از نام های خدا « غفار» است!
همین را که می گفت، چند نفر غش می کردند و آنان را از مجلس بیرون می بردند!


آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی هم فرمودند: میرزا جواد آقا تبریزی در مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت و آن چنان تأثیر آتشین بر دل ها می گذاشت که در درسش از اثر صحبت ایشان، غش می کردند و بی هوش می شدند.
روزی به میرزا جواد آقا عرض کردند که تأثیر صحبت شما چنان است که یکی از تجار در این جلسه حضور داشته بی هوش بر زمین افتاده است!
فرموده بودند: این که چیزی نیست مولایشان امیرالمؤمنین همیشه از خوف خدا چنین حالتی بهش دست می داد! 

 نظر دهید »

دل‌نوشته‌ای برای آقا صاحب زمان (عج)

09 اسفند 1391 توسط خسروی

 


آقا جان ،

ادامه »

 4 نظر

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اسیبی به شما نرسد (امام خمینی ره)

05 اسفند 1391 توسط خسروی

 

<a href="http://ads.adsready.com/www/delivery/ck.php?n=a8fcf057″ target="_blank"><img src="http://ads.adsready.com/www/delivery/avw.php?zoneid=9&n=a8fcf057″ border="0″ /></a> close




حضرت امام خامنه ای با اشاره به عصبانیت دشمن از حوادث منطقه و پیشرفتهای علمی و تأثیرگذاری ملت ایران افزودند: یکی از روشهای موذیانه و موریانه وار دشمن در این شرایط، ایجاد اختلاف از راههای نفوذ است که همه باید مراقب باشند و اختلاف ها را به حداقل برسانند.

ایشان در بخش دیگری می فرمایند : من به مسئولین و روسای قوا هشدار می‌دهم که اختلافات را به میان مردم نکشانند از امروز تا روز انتخابات، تحریک احساسات مردم در جهت اختلاف خیانت به کشور است

با توجه به مطالب بالا باید عرض کنیم که حضرت امام خامنه ای در مورد فضا سازی حاکم بر جامعه در راستای نظرات و نیات غربی هشدار داده و همگان خصوصا مسولین کشوری را به ارامش و پرهیز از هرگونه اختلاف افکنی بر اساس تحریک مردم دعوت نموده اند

این مساله بر اساس نص صریح ایشان نیازی به استدلال ندارد و کمترین توجه به بیانات ایشان می تواند چگونگی پیمودن راه اصولی در کشور را نشان دهد در این بین چرا عده ای از مسولین کشوری خصوصا نماینده های مجلس و همچنین خواص و سایت های خبری همچنان بر طبل اختلاف می زنن هنوز برای ما روشن نیست !!!

ما می توانیم دلایل عمده این مسایل رو این گونه به حصر در اوریم تا دیگران در مورد ان قضاوت کنند :

1- دلیل اول این مساله می تواند شخصی باشد به گونه ای که هرکس با مقاصد خاص خودش این مساله رو همچنان پیگیری می کند

2- دلیل دوم می تواند یک مساله فرهنگی اجتماعی باشد بدین صورت که در جامعه امروز بدلیل ناکارامدی بعضی از شیوه های مسولین در اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی همچنان بعضی از فرهنگ های غلط فرهنگی  اجتماعی در کشور باقی مانده و یا دامن زده می شود مثلا :

اتهام زنی

غیبت گویی

دروغ گویی

3- خودنمایی یکی از دلایل حال حاضر در مورد اختلاف پراکنی است که گاهی مواقع بخاطر فراموش نشدن در عرصه سیاسی از ان استفاده می گردد

4-  ضرب  المثل معروف اختلاف بیانداز و حکومت کن که از انگلیسی ها به یادگار رسیده از دلایل ان به شمار می اید

5- کسب شهرت برای رسیدن به مقاصد خاص یکی دیگر از عوامل اختلاف افکنی می باشد

6- تخریب طرف مقابل از عوامل مهم اختلاف افکنی می باشد

7- پوشاندن عیب خود یکی دیگر از مباحث مهم این مساله هست که معمولا در غرب نمود بیشتری دارد از ان در غرب و عصر جدید منحرف کردن افکار عمومی یاد می کنند

8- نداشتن دلیل محکم و استدلال در مباحث مهم سیاسی یکی از عواملی است که طرف را وادار به ایجاد اختلاف افکنی می کند که به اصطلاح در سیاست سیاه نمایی می گویند

9- عدم الگو و چاره ای مناسب در مورد مسایل سیاسی نیز انسان را وادار به اختلاف افکنی می کند در کشور عزیز ما ایران از عوامل مهم به شمار می اید

10- مقابله به مثل با طرف مقابل هم می تواند یکی دیگر از ریشه های این مساله باشد

11- تخریب نظام حاکم بر یک جامعه از اصولی ترین مسایل اختلاف افکنی می باشد که متاسفانه مختص به بیگانه نبوده و شامل افراد داخلی یک جامعه از کلان تا خرد را نیز می گیرد که در حال حاضر در سال های گذشته ما با این مقوله دست و پنچه زیادی نرم کردیم و همچنان در این مسیر حرکت می کنیم که اگر تدابیر امام خامنه ای نبود معلوم نبود کشور در چه وضعیتی قرار میگرفت

12- عدم رشد سیاسی که این روزها نمود بیشتری پیدا کرده و به یک پدیده جدید در کشور پدیدار گشته

13- انتقام جویی نیز بی چون و چرا از عوامل این مساله است که در فتنه 88 به عنوان افسانه واقعی از ان یاد می شود

14- ایجاد یاس و ناامیدی از عوامل پر و پا قرص این مساله است که امام خامنه ای در سخنرانی هاشون تاکید زیادی بر این مساله داشتن و همه را به توجه و دقت بیشتر دعوت کردند

15- بازی برای حریف و دشمن که از این افراد به منافقین یاد می گردد که متاسفانه در این کشور از این دست ادمها کم نداشتیم

16- خودخواهی و تکبر شخص

17- امتیاز خواهی از مقوله های پررنگ جامعه سیاسی امروز ماست که همیشه یکی از داغترین پروژههای بین قوا مطرح بود

18- ضدیت با ولایت فقیه از پدیده های شوم کشور ماست که بی خردان و کج اندیشان با عنوان روشنفکران با ان روبرو هستند

19- غفلت از مقوله های شخصی است که برای هر سیاست مداری اتفاق می افتد ولی عجیب این است که زیادی اون در عصر حاضر جای تعجب دارد و نمیشود به عنوان دلیل غالب به شمار اید چون تکرار ان با غفلت جور در نمی اید

20- مقابله با اسلام به عنوان بهترین دین راهگشای جهان از عوامل دیگری است که معاندان از اختلاف پراکنی استفاده نموده تا نشان دهند که اسلام نمی تواند برای اداره جامعه کارامد باشد در سال های اخیر متاسفانه در کشور ما این مساله در بین مسولین رواج بیشتری پیدا کرده هر چند این مساله با تدابیر نظام خنثی می گردد

21- رعب و وحشت از اینده نیز موجب این مساله است

22- عدم دست یابی به انچه می خواسته

23- فرار از قانون نیز که این روزها نقل محافل و مجالس است نیز از پیچیده ترین مسایل اختلاف افکنی می باشد

24- بی دینی و بی تقوایی از عمده ترین دلایل اختلاف افکنی می باشد که عمده در عصر حاضر رواج زیادی دارد

25- عدم مسولیت پذیری یا شانه خالی کردن از زیر بار مسولیت از مقولاتی است که این روزها در سایت ها و نامه های مسولین به همدیگر سانتر می گردد تا دامنه اختلاف هر چه بیشتر گردد

اختلاف افکنی و نه خود اختلاف از مقوله های خیانت در حکومت به حساب می اید که امام خامنه ای بسیار هوشنمندانه به این مساله اشاره فرمودند و خواستار توقف این مساله گردیدند اما نکنه حائز اهمیت ان است که چرا با وجود این که قشر متوسط جامعه و نه خواص عالی رتبه بارها و بارها بر این مساله تاکید داشتند قشر عالی رتبه مسولین به این مقوله عنایت نداشته و به راحتی گل به خودی های فراوانی را بر ما تحمیل کردند به راستی چرا مسولین به همین راحتی دچار اختلاف افکنی گردیده و ان را به سطح جامعه می کشانند با توجه به دلایل ذکر شده در بالا که ممکن است بیشتر از این هم باشد هر کسی می تواند در این کشور دلیل خاص خودش را داشته باشد ولی هر چه باشد جز ضرر به این نظام و حکومت در شرایط بحرانی حاضر (البته موقت) کمکی نخواهد کرد و باز هم تاکید می کنم ما در این شرایط حساس جامعه جهانی که در رکود اقتصادی سختی به سر می برد و در مسایل سیاسی هم با نا کار امدی روبرو است و همچنین در منطقه با بیداری اسلامی روبرو هستیم باید به جد از اختلاف افکنی نه اختلاف مفید پرهیز کنیم و گوش به فرمان ولایت فقیه اگاه به زمانه ای چون امام خامنه ای منتظر دستورات و اوامر ایشان باشیم

http://basiratenterneti.persianblog.ir

 2 نظر

دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی

02 اسفند 1391 توسط خسروی

 

سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید

آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی- آخرین اخبار ایران و خوزسالت در خوزنیوز-khouznews.ir سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانیدر حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید

 

روایت اول:

 (به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی)

 خبرنگار البرز می‌گوید : مطلبی را درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق ” ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لک شی قدرا” با یکی از روحانیون سرشناس تهران  بحث می‌کردیم و چون در تاکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت از ایشان خواستیم در سفر امسال حج از علمای حاضر در این خصوص سوال نمایند.

 ایشان پس از بازگشت از سفر در همین خصوص می‌گوید: با فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی این مطلب را در میان گذاشتیم و مطلبی که در خصوص دیدار ایشان و شیخ حسنعلی نخودکی مطرح بود را مورد سوال قرار دادیم .ایشان در تماس تلفنی با این مرجع تقلید اصل ماجرا را جویا شده و به شرح ذیل بیان می‌کنند.

 مطلب مذکور در نشریه زائر منتشر و در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار می‌گیرد و از آنجا که دارای اهمیت خاصی از جهات نمایش اوج عرفان این شیخ فاضل ،صداقت امام خمینی (ره)در کلام و …می‌باشد بر آن دیدیم تا با انتشار آن در ترویج آن قدمی برداشته باشیم .

 شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :

 آیت الله شبیری زنجانی- آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

 امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

 حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

 امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

 حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

 بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

 و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

 و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

 و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

 و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛

 (سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

 را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

 آیت الله سید جعفرشبیری زنجانی- آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir روایت دوم:

 آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:

 امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.

 به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید».

 ایشان می‌گویند: «اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»

 امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم.»

 می‌گویند: «پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید».

 این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.

 ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند اول آیة‌الکرسی می‌خوانید، بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آیات 2 و 3).

 پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.

 روایت سوم:

 (به نقل از آیت الله بهجت ره)

 آیت الله بهحت- آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir آیت الله محمدی ری شهری: در تاریخ 19/3/1383 (۲۵ شوال ۱۴۲۵ ) خدمت مرحوم آیت الله بهجت رسیدم. حال ایشان بهتر از ملاقات قبلی بود. فرزند ایشان گفت که ماه رمضان را روزه گرفته‌اند.

 در مورد دیدار امام خمینی با شیخ حسنعلی نخودکی در جوانی و دستور العمل ایشان به امام – که بعد از هر نماز، سه بار سوره توحید و سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله …» را قرائت کند – پرسیدم.

 پاسخ دادند : «ایشان با سید احمد زنجانی، پیش آقای شیخ حسنعلی نخودکی می‌روند و از او علم کیمیا می‌خواهند. ایشان جواب می‌دهد که : آیا متعهد می‌شوید که آن را در غیر آنچه مرضی خداوند متعال است، مصرف نکنید؟

 هیچ یک، متعهد نمی‌شوند. بعد می‌گوید : چیزی می‌دهم که بهتر از کیمیا باشد. و آن دستور العمل را می‌دهد».

 آیت الله بهجت، ترتیب اذکار را دقیق به یاد نداشتند؛ ولی فرمودند : «در بحار هست؛ اما مرحوم نخودکی، بخشی از آن را اخذ کرده است».

 آیت الله بهجت اضافه کردند :

 «شاید اگر آقای خمینی به آقای نخودکی می‌گفتند که کیمیا را با استخاره مصرف کنیم، به آنان می‌داد».

 شیخ حسنعلی به امام فرموده بود که این دستورالعمل برای انجام شدن هر خواسته‌ای، مناسب است.

 روایت چهارم:

 (به نقل از آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی ره)

امام خمینی (ره) و شهید آیت الله سید مصطفی خمینی- آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir این جانب (آیت الله محمدی ری شهری) قبلاً از برادر بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمین آقای علی اکبر الهی خراسانی شنیده بودم که با یک واسطه از آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی نقل کردند که :

 امام خمینی در جوانی همراه با یکی از رفقایش در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی، ملاقاتی داشته و از ایشان تقاضایی نموده است. آقای نخودکی هم به ایشان گفته : پس از هر نماز واجب، سه مرتبه سوره توحید را بخوان و سه بار صلوات بفرست و سه بار آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا» و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا «را قرائت کن.».

 امام فرموده بوده که : رفیق ما به صورت منقطع به این توصیه عمل کرد؛ ولی من از آن موقع تاکنون، آن‌را ادامه داده‌ام و هر چه دارم، از آن دارم.

 البته در نقل از حاج آقا مصطفی، رفیق همراه امام، سید محمد صادق لواسانی گزارش شده؛ اما نقل صحیح، همان است که آیت الله بهجت فرموده‌اند.

 

 

 

روایت پنجم:

 

(به نقل از آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی)

 

آیت الله شبیری زنجانی- آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir آیت الله محمدی ری شهری: همچنین در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۸، تلفنی از حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی جریان درخواست امام و مرحوم شیخ حسنعلی در حرم حضرت رضا «علیه‌السلام» را پرسیدم. ایشان فرمود :

 

«خودم این جریان را از پدرم (آیت الله سید احمد زنجانی) نشنیده‌ام؛ ولی طلبه‌ای به نام سید صادق … نقل کرد که : خوابی دیدم و به نماز پدرتان رفتم. دیدم که بر سر قبر قطب راوندی، برای ایشان فاتحه می‌خواند. به ایشان گفتم : شنیده‌ام کیمیا دارید؟ فرمود : بیا برویم صبحانه منزل! با هم رفتیم. بعد برایم تعریف کردند که یک سال با آقای خمینی، در مشهد بودیم. حرم، مشرف شدیم. شیخ حسنعلی هم مشغول بود و از روی مفاتیح _ که گویا تازه چاپ شده بود _ زیارت می خوند. ایشان (آیت الله خمینی) به او گفت : تو را به این حضرت، حاجتی دارم. شیخ گفت : سید بگذار زیارت کنم. بعد… قرار شد سر قبر شیخ حر عاملی با هم صحبت کنیم. شیخ وقتی زیارتش تمام شد، آمد.».

 

خواسته آیت الله خمینی گویا کیمیا بوده است. شیخ پرسید : اگر علم کیمیا داشتید و قدرت این را داشتید که کوه‌های دنیا را طلا کنید، مطمئن هستید که از این علم، سوء استفاده نمی‌شود؟ ایشان جواب دادند : نه.

 

ایشان فرمود:

 

اگر مطمئن نیستید، من چیزی را می‌گویم که {دیگر } مشکل مالی نداشته باشید و خطر هم نداشته باشد:

 

بعد از هر نماز، سه بار «قل هو الله احد» را بخوانید. بعد، سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله» تا «قد جعل الله لکل شیء قدرا» را تلاوت کنید.

 

حاج آقا موسی اضافه کردند که :

 

پس از این جریان، یک وقت پدرم این جریان را برای کسی نقل می‌کرد که من، آخرهای آن را از ایشان شنیدم.

 

 

 

 

 

 

روایت ششم:

 

(به نقل از آقای مقدادی (ره) فرزند مرحوم نخودکی)

 

آقای مقدادی فرزند مرحوم نخودکی - آخرین اخبار ایران و خوزستان در خوزنیوز-khouznews.ir آیت الله محمدی ری شهری: یک نکته هم اضافه می‌کنم که از پسر شیخ نخودکی، آقای مقدادی (حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی- متوفای ۱۳۸۸/۱۲/۲۷) با واسطه شنیدم که قبل از سوره توحید، آیة الکرسی را اضافه کنند و گفتند که این مطالب در روایتی آمده است.

اگر چه برخی، این اضافه را از فرزند مرحوم نخودکی نقل کرده‌اند، ولی آقا (آیت الله بهجت)، فرمود : «به گمانم او در شرحی که برای پدرش نوشته، این اضافات را نیاورده است» و مقصودشان کتاب نشان از بی نشان‌ها بود.

 

 

تایپ مطالب نقل شده از کتاب زمزم عرفان توسط عباس- پایگاه صالحات

 

منابع :

 

روایت اول: سایت خبری تحلیلی البرز

 

روایت دوم: سایت رجانیوز به نقل از مجله پاسدار اسلام - مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان با آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی

روایت سوم، چهارم، پنجم و ششم: کتاب زمزم عرفان، نوشته آیت الله محمدی ری شهری

 2 نظر

]چهل حدیث از پدر امام زمان علیه السلام

02 اسفند 1391 توسط خسروی

 


قالَ الاِْمامُ الْعَسْكَرى(عليه السلام):

1- پرهيز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُكَ وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ.»:
جدال مكن كه ارزشت مىرود و شوخى مكن كه بر تو دلير شوند.

2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.»:
هر كه به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.

3- هلاكت در رياست و افشاگرى
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ يَمينًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ يَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى وَ إِيّاكَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَةِ، فَإِنَّهُما يَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَكَةِ.»:
آن كه را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به كمتر تلاشى گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش كرده و سخن پراكنى كنى و در پىرياست باشى، زيرا اين دو، آدمى را به هلاكت مىكشانند.

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

http://www.valiasr-aj.com/

ادامه »

 1 نظر

عقاید یهود

02 اسفند 1391 توسط خسروی

عقاید یهود در قرآن
از جمله عقاید یهودیان كه در قرآن كریم به آن اشاره دارد، عدم عذاب دائمی برای یهودیان، پول پرستی یهود، جواز تصرف و غصب اموال عرب، نژاد پرستی و. .. می باشد.

الف. عدم عذاب دائمی
این عقیده یهود كه خداوند آنها را برای همیشه عذاب نمی كند در آیه 80 سوره بقره آمده است و قرآن كریم از زبان آنها نقل می كند كه می گفتند « هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید» و در همین آیه خداوند جواب آنان را می دهد كه ای پیامبر به آنها بگو « آیا پیمانی از خدا گرفته اید و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی ورزد یا چیزی كه نمی دانید به خدا نسبت می دهید؟!» آری در این آیه شریفه ضمن بیان عقیده آنها با یك بیان منطقی پندار آنها را باطل می كند و می فرماید: این گفتار شما از دو حال خارج نیست یا باید عهد و پیمان خاصی از خدا در این زمینه گرفته باشید كه نگرفته اید و یا به خدا دروغ و تهمت می بندید! در نتیجه این عقیده و امتیازطلبی آنها، با هیچ منطقی سازگار نیست، زیرا هیچگونه تفاوتی در میان انسانها از نظر كیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد. و قانون مجازات، تبصره ای به نفع یهود نمی خورد.


ب. پول پرستی یهود و تفكر مادی
در تاریخ بشر، ملتی در پول پرستی و مال اندوزی همچون قوم یهود دیده نشده است. شاید هم علت آن تفكر مادی پیروان این دین باشد كه بجز ظاهر زندگی مادی به چیز دیگر ایمان نداشته و زندگانی جاویدان سرای دیگر، از نظر آنها مفهومی ندارد. و لذا شهید مطهری می فرماید: یهود معتقد به معاد نیست. به هر حال آیه 96 بقره این صفت و تفكر مادی آنها را بیان می كند و چنین می فرماید: « آنها را حریص ترین مردم حتی حریص تر از مشركان بر زندگی(این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) كه هر یك از آنها دوست دارد كه هزار سال عمر كند… البته منظور از هزار سال، طولانی ترین عمر است و كلمه هزار، كنایه از بسیاری است؛ چون در عرب آخرین مراتب عدد از نظر فردی است و بیش از آن اسم جداگانه ندارد بلكه با تكرار(هزار هزار) و یا تركیب(ده هزار و صد هزار) تعبیر می شود.


ج. نژاد پرستی:
این عقیده یهود كه خود را نژاد برتر می دانند بر سایر عقاید آنها مانند چتری سایه افكنده است، تا جایی كه حتی آئین حضرت موسی ـ علیه السلام ـ را در نژاد خود محصور ساخته اند و اگر كسی از غیر نژاد یهود بخواهد این آئین را بپذیرد برای آنان جالب نیست و لذا در میان ملل دیگر، تبلیغی نداشته و ندارند و آیین یهود را آیین انحصاری خویش دانسته اند. همین وضع خاص آنها سبب شده كه در انظار سایر ملل منفور شوند، زیرا مردم دنیا كسانی را كه برای خود امتیازی قائل باشند هرگز دوست ندارند. و ما می بینیم اسلام شدیدا با آن مبارزه می كند چون نژاد پرستی، شعبه ای از شرك است. از جمله آیاتی كه نژادپرستی آنها را تأیید می كند، آیه 6 سوره جمعه می باشد كه خداوند چنین می فرماید: « ای پیامبر» بگو: ای یهودیان اگرگمان می كنید كه(فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس اگر راست می گویید، آرزوی مرگ كنید.؛ خداوند متعال این ادعای دروغین آنها را رد می كند و می فرماید: اگر شما راست می گویید و دوست خاص او هستید، پس چرا اینقدر به زندگی دنیا چسبیده اید؟ چرا اینقدر از مرگ وحشت دارید؟ چون گفتیم یكی از عقاید آنها تفكر مادی و پول پرستی است و این دلیل بر این است كه در ادعای خودشان صادق نیستند. آیه دیگری كه نژادپرستی آنها را تأیید و بر آن خط بطلان می كشد آیه 18سوره مائده است كه در این آیه چنین می خوانیم: « و یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم بگو(ای پیامبر) پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان مجازات می كند؟ بلكه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی كه خداوند آفریده است. او به هر كس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد و هر كس را كه بخواهد (و مستحق بداند) مجازات می كند». با توجه به این آیه شریفه، تنها یهودیان ادعای دوستی و فرزندی خدا را نمی نمودند بلكه مسیحیان نیز در این عقیده با یهودیان شریك بودند.


د: جواز تصرف و غصب اموال عرب
عقیده دیگر گروهی از یهودیان این است كه آنها می توانند اموال عرب و حتی سایر ملل را تصاحب كنند و می توانند در اموالی كه در نزد آنها به امانت نهاده شده است تصرف كرده و در امانت خیانت كنند. این مطلب از آیه 75 سوره آل عمران فهمیده می شود. آیت الله مكارم شیرازی ذیل این آیه می گوید: جمعی از یهود عقیده داشتند كه مسؤول حفظ امانتهای دیگران نیستند حتی حق دارند امانات آنها را تملك كنند، آنها می گفتند ما در تصرف و غصب اموال عرب مجاز و مأذون هستیم، زیرا آنان مشركند و پیروی از مرام موسی ندارند.

عقاید یهود در تلمود
تلمود: شرح تورات عهد عتیق می باشد. در این كتاب آداب و تعالیم و عقاید یهود آمده است كه شاید بتوان گفت: این عقاید به یهودیان امروز كه تورات خود را تحریف كرده اند بسیار نزدیك می باشد از جمله مواردی كه در این كتاب آمده است عبارتند از:
1. امتیاز ارواح یهود بر غیر یهود به این جهت است كه ارواح یهود، جزئی از خدا هستند اما ارواح غیر یهود، ارواح شیطانی و شبیه به ارواح حیوانات است و نطفه غیر یهودی مانند نطفه دیگر حیوانات می باشد.
2. بر فرد یهودی لازم است كه تمام كوشش خود را صرف جلوگیری از حیات و پیشرفت دیگر ملتها بنماید تا قدرت مطلق تنها برای آنها باشد. … پیش از آنكه یهود بر همه ملتها پیروز شود لازم است كه جنگ به حالت خود باقی باشد.
3. یك فرد یهودی در نزد خدا، از ملائكه بالاتر است و اگر یهودی، آفریده نشده بود بركت از زمین می رفت و باران نمی بارید و خورشیدی آفریده نمی شد. ملتهای دیگر مانند سگ هستند و سگ از غیر یهودی بالاتر است.
4. افراد صالح غیر یهودی را بكش. بر یهودی حرام است كه غیر یهودی را از مرگ نجات بدهد.
5. كشتن و غصب مال غیر اسرائیلی، بر اسرائیلی ها جایز، بلكه واجب است.
6. املاك غیر یهود مانند مال متروك است و یهودی حق دارد، آنها را تملك كند.
7. خداوند به یهودیان اجازه داده است كه فرآورده های غیر یهودی را مالك شوند.
8. كشتن افراد مسیحی، لازم است از ناحیه یهودیان عملی گردد.
9. ما تنها ملت برگزیده خدا در زمین هستیم. خداوند به خاطر لطفی كه به ما داشته است حیواناتی از جنس انسان كه عبارت از سایر ملل باشند برای ما آفریده و آنها را مسخر ما ساخته است زیرا خداوند به خوبی می دانسته كه ما نیازمند دو نوع حیوان هستیم: یك نوع حیوان لال، مانند چهارپایان و پرندگان، و یك نوع حیوان ناطق، مانند مسیحی ها مسلمانها، بودایی ها و سایر ملل از شرق و غرب»

پس از مجموع عقاید این چنینی آنها استفاده می شود كه عقیده یهود در مورد مسلمانها و اسلام و خصوصا شیعه مانند سایر انسان های غیر یهودی است یعنی مسلمانها مثل سایر ملل مانند حیواناتی كه در اختیار آنها هستند، آفریده شده اند. غصب اموال جایز و كشتن آنها واجب می باشد و یهودی ها می توانند فرآورده های مسلمانان را تملك كنند. و این عقاید همانطور كه گفتیم از نژاد پرستی آنها سرچشمه می گیرد. و برای رسیدن به اهداف و عقاید خود، با اسلام و پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ برخورد كردند در حالی كه در كتاب آسمانی آنها نشانه های پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آمده بود، بعد از ظهورش او را تكذیب كردند. در معاملاتی كه با مسلمین بسته بودند، خالف تعهدشان رفتار كردند و در میان آنان فتنه بر پا كردند و وقتی عمر با آنها در مورد خلافت امام علی ـ علیه السلام ـ بجای پیامبر سؤال می كند، صراحتا با جسارت می گویند كه امام علی ـ علیه السلام ـ لیاقت جانشینی را ندارد. و با جعل احادیث و تحریف و قلب حقایق كه قرآن كریم به آنها نسبت می دهد و هنوز هم ادامه دارد، به شدت با عقاید مسلمین برخورد كرده اند. تا جایی كه جمعی از یهود كوشش داشتند كه افراد سرشناس و مبارزی پاكدل، همچون « معاذ» و عمار را به سوی آیین خود دعوت كنند و با وسوسه های شیطانی از اسلام برگردانند اما خداوند نقشه آنها را افشا می كرد و درمورد آنها آیه نازل می شد كه « آنها فقط خودشان را گمراه می كنند و این موضوع را نمی فهمند».

ادامه »

 2 نظر

اردوی زیارتی مشهد مقدس

27 بهمن 1391 توسط خسروی

 

با حول و قوه الهي و با همت مدير و معاونت فرهنگي اردوي زيارتي مشهد مقدس از تاريخ 5 لغايت 11 بهمن ماه  مصادف  با میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امام جعفر صادق (علیه السلام) حضور طلاب اساتید و مبلغان برگزار گردید.

 

برنامه های فرهنگی این اردو برگزاری جلسه ای با محوریت سیره اخلاقی امام رضا (علیه السلام) ، آداب زیارت و اصل مدیریت زیارت امام رضا (علیه السلام) با حضور استاد و مبلغ حوزه و دانشگاه سرکار خانم اعظم بود.

 

در ادامه کتاب کبوترانه از آقای مهدی نیلی پور معرفي شد و بخش هایی از کتاب نيز توسط طلاب خوانده شد.

 

با توجه به مصادف شدن اين اردو با میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) و امام جعفر صادق (علیه السلام) جشني با حضور استاد اعظم و استاد اخروی و اجرای برنامه هاي  مولودی و شعر توسط طلاب .برگزار گرديد.

 

از دیگر برنامه های فرهنگی این اردو می توان به نیایش های دسته جمعی طلاب ، ختم قرآن کریم و ختم صلوات  در دارالحجه همچنین شركت طلاب در بر نامه فرهنگي دار الهدايه ، برنامه پرسش و پاسخ ، حلقه هاي معرفت ،و برنامه هاي دار القرآن حرم مطهر  اشاره نمود.

 

باشد که انشاالله این زیارت مرضی درگاه حضرت حق تعالی قرار گیرد.

 

 1 نظر

سلامتی حجت بت الحسن عج الله تعالی فرجه صلوات

19 بهمن 1391 توسط خسروی

 2 نظر

روش اندرز دادن

18 بهمن 1391 توسط خسروی

یکی از روشهای تربیتی که خداوند متعال هم برای تربیت بشر به پیامبرانش توصیه می کند پند و اندرز دادن است این روش برای کودکان 2 ساله هم قابل استفاده است و شما می توانید کودک خود را نصیحت کنید مثلا وقتی کودک کار بدی را انجام داد ابتدا ابراز ناراحتی بکنید به نحوی که کودک متوجه ناراحتی شما بشود و می توانید چهره خود را به گونه ای نشان دهید که بله ما از این کار بدمان می آید، گاهی کارهای بد کودکان از خندیدن اطرافیان است و موجب می شود که این کار زشت در کودک نهادینه شود، پس به هنگام کار بد کودکان ابراز ناراحتی کنید و بعد بگوید : این کار شما کار زشت و بدی بود.

نکات:

1. در موعظه کردن و نصیحت کردن کودکان مراقب باشیم که آنها را سرزنش نکنیم.

2. اگر کودکان و حتی بزرگتر ها را بخواهیم نصیحت کنیم نباید در حضور دیگران باشد. آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «نصیحت کردن در حضور دیگران همان سرزنش کردن است».

3. سرزنش کردن، فرزندانمان را لجوج می کند و شخصی که لجاجت می کند هرگز نصیحت نمی پذیرد.

تربیت مذهبی کودک؛ سید مجتبی موسوی زنجانرودی

http://farzandadam.blogfa.com

 

 1 نظر

طریقه پند دادن

18 بهمن 1391 توسط خسروی

درسی از امام حسین علیه السلام
روش پند دادن گناهکاران

جوانی خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت، من مردی گناهکارم و نمی توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.

قال الامام الحسین علیه السلام:

«افعل خمسة اشیاء و اذنب ما شئت، فاول ذلک: لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت، و الثانی: اخرج من ولایة الله و اذنب ما شئت، و الثالث: اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت، و الرابع: اذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت، و الخامس: اذا ادخلک مالک فی النار فلا تدخل فی النار و اذنب ما شئت.»

امام حسین علیه السلام فرمود:

«پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می خواهی گناه کن.

اول: روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن.

دوم: از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می خواهی گناه کن.

سوم: جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن.

چهارم: وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می خواهی گناه کن.

پنجم: زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد در آتش وارد مشو و هر چه می خواهی گناه کن.»


جوان اندکی فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت های طرح شده چاره ای جز توبه نداشت.

منبع حدیث :بحارالانوار، ج 78، ص 126، حدیث 7; جامع الاخبار، ص 359، حدیث 1001

www.askdin.com

 نظر دهید »

دعوت -حضور در راهپیمایی 22 بهمن مشتی محکم علیه مستکرین عالم و نوید بخش مستضعفین عالم

18 بهمن 1391 توسط خسروی

حضور در راهپیمایی 22 بهمن  مشتی محکم علیه مستکرین عالم و نوید بخش مستضعفین  عالم

امسال سال فشار شدید دشمنان خارجی و داخلی بر ملت مسلمان ایران بوده است وجود تحریم های زیاد و سخت استکبار برای تسلیم این ملت

شهید پرورو است

قصد شوم مستکبران این است که  کشور ما را به کشوری  ضعیف  و پر آشوب  و تسلط بر منابع ما داشته باشتد  همچون تسلطی که بر نفت و

گاز عراق و منابع معدنی افغانستان دارند

ونیز  روی کار آوردن حاکمانی مستبد ،خونریز و خود فروخته و شیفته فرهنگ توخالی غرب همچون حاکمان عربستان ،قطر ،بحرین ،اردن و

حتی ترکبه هدفی است که در پس این تحریم ها وجود دارد  و ملت ما باید آگاه باشند . اگرشکم گرسنه شب بر  بالین بگذاریم بهتر از ننگی است

که درندگانی چون آمریکا ، انگلیس ، اسراییل و همپیمانانشان بر ما تحمیل نمایند ویادمان باشد که خداوند با مقاومان و جهادگران است

از طرفی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 هستیم  و نقشه شوم  براندازی نظام ولایی  در سر دشمنان اسلام است 31 سال با

ما مبارزه کردند و هر سال این ملت در روز 22 بهمن مشتی محکم بر دهان آنان زده است لیکن به دلیل وجود فتنه ئ88 و تلاش سران این فتنه

امسال شرکت ما مردم اهمیت دارد

یاد مان باشد کمترین تاثیر حضور ما مردم در راهپیمایی ناامیدی دشمن و نیز برملا دشدن نقشه های آنان است  اگر در جنگ سرد دشمن پیروز

شویم نیاز نیست جوانان ما خون دهند هرچند شهادت افتخار ماست

چرا که دشمن زمانی وارد جنگ میدانی می شود که از عدم حضور ما مطمئن شود پس هر قدم ما  برای حضور در صحنه راهپیمایی ها و

انتخابات و …. دشمن را یک قدم به عقب می راند

باید ما جوانان تلاش کنیم تا نتها استکبار را از خویش نا امید سازیم بلکه راهی برای نابودیش  فراهم آوریم و این اقدام میسر نمشود جز با  

مقاومت ما  و تلاش روز افزون ما برای استقلال ، آبادانی و از همه مهمتر حفظ ارزشهای اسلام  و ارتقا باورهای  دینی مان.

مردم اگر مردم کوفه بصیر بودند و علی بن ابیطالب را به خوبی یاری کرده بودند و در برابر نیرنگ ها و تجاوزات معاویه خسته نمی شدند و

دلسرد نمی گشتندهیچگاه علی علیه السلام  درمحراب شهید نمی شد و هیچگاه حسن بن علی علیه السلام  تنها ترین سردار نمی بود و هیچگاه

حادثه خونبار کربلا اتفاق نمی افتاد و از همه مهمتر ما امروز محروم از امام معصوم نمی شدیم 

 مردم اگر چه خواص خوب و بد  در راهنمایی به راه خیر و شرموثر هستند اما یادمان باشد که حرکت توده های مردم به سمت خیر یا شر

حرکت تاریخ را مشخص می سازد

امروز که ما در عصر غیبت به سر می بریم تنها راه  رسیدن به ظهور این است که باورهای دینی خویش را افزایش دهیم و در برابر همه

نیرنگ های دشمنان  مقاومت کنییم

و برای نیل به این هدف باید پشت سر ولایت حرکت کنیم.  اطاعت از ولایت فقیه تمرین مهمی  اسست برای پیروی از ولایت  مولای

متقیان حجت بن الحسن العسگری عج الله تعالی  فرجه شریف او که همه انسانها را با کلمه تقوی متحد می سازدو ریشه ظلم را نابود

می سازد .به امید بیداری همه مسلمین جهان

نویسنده: سادات

ویرایش

 2 نظر

دعوت

17 بهمن 1391 توسط خسروی

حضور در راهپیمایی 22 بهمن  مشتی محکم علیه مستکرین عالم و نوید بخش مستضعفین  عالم

امسال سال فشار شدید دشمنان خارجی و داخلی بر ملت مسلمان ایران بوده است وجود تحریم های زیاد و سخت استکبار برای تسلیم این ملت

شهید پرورو است

قصد شوم مستکبران این است که  کشور ما را به کشوری  ضعیف  و پر آشوب  و تسلط بر منابع ما داشته باشتد  همچون تسلطی که بر نفت و

گاز عراق و منابع معدنی افغانستان دارند

ونیز  روی کار آوردن حاکمانی مستبد ،خونریز و خود فروخته و شیفته فرهنگ توخالی غرب همچون حاکمان عربستان ،قطر ،بحرین ،اردن و

حتی ترکبه هدفی است که در پس این تحریم ها وجود دارد  و ملت ما باید آگاه باشند . اگرشکم گرسنه شب بر  بالین بگذاریم بهتر از ننگی است

که درندگانی چون آمریکا ، انگلیس ، اسراییل و همپیمانانشان بر ما تحمیل نمایند ویادمان باشد که خداوند با مقاومان و جهادگران است

از طرفی و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 هستیم  و نقشه شوم  براندازی نظام ولایی  در سر دشمنان اسلام است 31 سال با

ما مبارزه کردند و هر سال این ملت در روز 22 بهمن مشتی محکم بر دهان آنان زده است لیکن به دلیل وجود فتنه ئ88 و تلاش سران این فتنه

امسال شرکت ما مردم اهمیت دارد

یاد مان باشد کمترین تاثیر حضور ما مردم در راهپیمایی ناامیدی دشمن و نیز برملا دشدن نقشه های آنان است  اگر در جنگ سرد دشمن پیروز

شویم نیاز نیست جوانان ما خون دهند هرچند شهادت افتخار ماست

چرا که دشمن زمانی وارد جنگ میدانی می شود که از عدم حضور ما مطمئن شود پس هر قدم ما  برای حضور در صحنه راهپیمایی ها و

انتخابات و …. دشمن را یک قدم به عقب می راند

باید ما جوانان تلاش کنیم تا نتها استکبار را از خویش نا امید سازیم بلکه راهی برای نابودیش  فراهم آوریم و این اقدام میسر نمشود جز با  

مقاومت ما  و تلاش روز افزون ما برای استقلال ، آبادانی و از همه مهمتر حفظ ارزشهای اسلام  و ارتقا باورهای  دینی مان.

مردم اگر مردم کوفه بصیر بودند و علی بن ابیطالب را به خوبی یاری کرده بودند و در برابر نیرنگ ها و تجاوزات معاویه خسته نمی شدند و

دلسرد نمی گشتندهیچگاه علی علیه السلام  درمحراب شهید نمی شد و هیچگاه حسن بن علی علیه السلام  تنها ترین سردار نمی بود و هیچگاه

حادثه خونبار کربلا اتفاق نمی افتاد و از همه مهمتر ما امروز محروم از امام معصوم نمی شدیم 

 مردم اگر چه خواص خوب و بد  در راهنمایی به راه خیر و شرموثر هستند اما یادمان باشد که حرکت توده های مردم به سمت خیر یا شر

حرکت تاریخ را مشخص می سازد

امروز که ما در عصر غیبت به سر می بریم تنها راه  رسیدن به ظهور این است که باورهای دینی خویش را افزایش دهیم و در برابر همه

نیرنگ های دشمنان  مقاومت کنییم

و برای نیل به این هدف باید پشت سر ولایت حرکت کنیم.  اطاعت از ولایت فقیه تمرین مهمی  اسست برای پیروی از ولایت  مولای

متقیان حجت بن الحسن العسگری عج الله تعالی  فرجه شریف او که همه انسانها را با کلمه تقوی متحد می سازدو ریشه ظلم را نابود

می سازد .به امید بیداری همه مسلمین جهان

نویسنده: سادات

 نظر دهید »

سوال پیغمبر!

15 بهمن 1391 توسط خسروی

 

حضرت على (علیه السلا) مى فرماید:

 

با جمعى از اصحاب در محضر رسول خدا (ع) نشسته بودیم ، پیامبر(ص) به ما رو کرد و فرمود:
به من خبر دهید که براى زن چه چیز خوب است و خیر و سعادت او در چیست ؟
همه ما از پاسخ به این سئوال ، در مانده شدیم ، تا اینکه متفرّق گشتیم ، و به خانه آمدم و به حضرت زهرا (علیهاالسلام ) گفتم : پیامبر (ص) چنین سؤ الى از ما نموده و ما از پاسخ به این سئوال درماندیم .

 

حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: من پاسخ این سئوال را مى دانم .

 

خَیْرٌ لِلنّساءِ اَنْ لا یَرینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجال

 

بهترین دستور براى زنان آن است که نه آنها مردان نامحرم را بنگرند و نه مردان نامحرم آنها را ببینند.
به محضر مقدس رسول خدا (ص) بازگشتم و عرض کردم : سئوالى که فرمودید: که چه چیز براى زنان بهتر است ، براى آن بهترین چیز آن است که نه مردان نامحرم آنها را بنگرند و نه آنها مردان نامحرم را ببینند.

 

پیغمبر اسلام (ص) فرمود: تو وقتى که نزد من بودى ، پاسخ به این سئوال را نتوانستى بدهى ، چه کسى این پاسخ را به تو آموخت ؟

 

عرض کردم : حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) به من آموخت .

 

پیغمبر (ص) خوشحال شد و فرمود اِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى فاطمه (علیهاالسلام ) پاره تن من است.

 

 1 نظر

پیام حضرت آیت الله العظمی تبریزی (قدس سره) در مورد حجاب

15 بهمن 1391 توسط خسروی

 

 

اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین استو حکم کسانی که


به آن بی اعتنایی نمایند، حکم بی اعتنایی به سایر تکالیف


دینی است.

 

 نظر دهید »

پیام حضرت آیت الله العظمی جوادی عاملی (مدظله العالی) در مورد حجاب

15 بهمن 1391 توسط خسروی

 

 

حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند.

 

 نظر دهید »

یام حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در مورد حجاب

15 بهمن 1391 توسط خسروی

 

بی اعتنایی به حجاب گناه است


 

و داشتن حجاب واجب است.

 

 نظر دهید »

حدیث خوبان 3

15 بهمن 1391 توسط خسروی

 

به نقل از حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره):

 

قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما

امضا کنیم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنجا هست.

 

چقدر بگوییم که حضرت صاحب در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد.

 

 نظر دهید »

حدیث خوبان 2

01 بهمن 1391 توسط خسروی

Document> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
="false” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>


one repeat scroll 0% 0% white;" dir="RTL"> یکی از مهم ترین چیزها نزد حضرت ولی عصر(عج) دعا کردن برای فرج آن بزرگوار است. هرکس به خدمتشان می رسد،حضرت می فرمایند؛ برای فرج من دعا کنید.

 با این که برای رفع همه ی گرفتاری ها باید به او متوسل شد. از ما می خواهد که برای فرج او دعا کنیم . بنابراین برای تعجیل در فرج اینگونه دعا کنیم و بگوییم:

 

**اَللّهُمَ صَلِّ عَلَیهِ وَ بِحَقِّهِ عَجِّل فَرَجَه**

 

 

 4 نظر

معلم قرآن نمی خواهم!

29 دی 1391 توسط خسروی

واقعاً از او انتظار نداشتم. وقتی از دفتر مدرسه مرا خواستند و گفتند احمد این کار را کرده ، داشتم شاخ در می آوردم! او بچه بدی نبود؛

 

به مسائل مذهبی علاقه نشان می داد.

 

با ناراحتی رفتم سراغش و پرسیدم: کلاس قرآن را چرا بهم ریختی؟

 

 گفت:

 

اگر قرار است یک زن با سر برهنه بیاید و قرآن درس بدهد، نیاید بهتر است! اینها دروغ می گویند؛ اهل قرآن نیستند.

 

غربت سبز، ص92، شهید احمد ایزدی

 2 نظر

زنان و عذابهای گوناگون

29 دی 1391 توسط خسروی

امام علی علیه السلام فرمودند:

همراه حضرت زهراسلام الله علیهابه حضور پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمرفتیم، دیدیم پیامبر به شدت گریه می کنند. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، چرا گریه می کنی؟

فرمودند: ای علی! در شب معراج زنانی را در عذاب های گوناگون دیدم، از این رو گریه می کنم.

از جمله فرمودند:

ادامه »

 1 نظر

حدیث خوبان

29 دی 1391 توسط خسروی
حدیث خوبان

از حضرت آیت الله بهجت سوال شد:

در هنگام نماز چگونه می توانیم حضور قلب را در خودمان به وجود بیاوریم؟

ایشان فرمودند: یکی از عوامل حضور قلب این است که در تمام بیست و چهار ساعت ، بایدحواسّ (باصره، سامعه و…) خود را حفظ کنیم، زیرا برای تحصیل حضور قلب باید مقدماتی را فراهم کرد.

باید در طول روز گوش، چشم و همچنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم! و این یکی از عوامل تحصیل حضور قلب می باشد.

 2 نظر

طرح طوبی

26 دی 1391 توسط خسروی

طرح طوبی

 

صلوات فرستندگان : در بهشت حورالعین نصیبشان می شود، دوست پیامبر در بهشت شده و هفتاد هزار قصر بهشتی دریافت می کنند شراب سلسبیل می نوشند،در زمره خواص پیامبر وارد بهشت می شوند.

 شخصی از پیامبر پرسید: صلوات فرستادن امت، ارسال تحفه ای است به نزد شما، آیا از جانب شما تحفه ای برای ایشان خواهد بود؟

 آن حضرت فرمودند:«امروز، صلوات امت بر من، تحفه ای است از ایشان برای من،فردا، تحفه من برای ایشان، در بهشت خواهد بود.»

 

در آستانه ماه مبارک ربیع هستیم  ماه شادمانی و سرور اهل بیت (علیه السلام)  دوستانی که دوست دارند  در این طرح شرکت کنند  با ما نیت کنند برای خوشنودی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت گرامیشان و همچنین سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت مهدی عجّل الله فرجه شریف  ازبوستان صلوات  پیشگاه  حضرت رسول میلیون ها صلوات هدیه نماییم.

 میزان هدیه:صد صلوات تا هزار صلوات در این ماه 

  رمز هدیه : به نام مبارک حجت بن الحسن العسگری ،یا مهدی

 با این رمز و اسم طرح طوبی  و تعداد صلوات در قسمت ارسال نظر شرکت خود را اعلام فرمایید و به دیگران هم خبر دهید.

 دوست داریم به یاری خدا میلیون ها صلوات به محضر اهل بیت (علیهم السلام )هدیه شود .

 جوایزشرکت در طرح:

 1-ان شاالله قبول هدیه توسط خدا و خشنودی اهل بیت صلوات الله علیها

 

 2-ان شاالله عنایت ویژه حضرت حجت بن الحسن بر سر همه شیعیان و اقدامی کوچک در جهت تعجیل ظهور ایشان

 

 3-ان شالله شفای بیماران و روا شدن حاجات حاجتمندان و رهایی امت اسلام از چنگ مستکبران عالم

 

یادمان باشد وقتی هدیه ای را به پیشگاه اهل کرم بفرستیم  هرگز سبد هدیه خالی برگشت داده نمی شه

 

 یا علی  ، التماس دعا

 

نمایش فایل های پیوست:

  • mohammad.doc (239 کیلوبایت)
 3 نظر

همراه با نیایش

26 دی 1391 توسط خسروی

در روایتی از امام صادق علیه السلام به داوود رقّی فرمود:خواندن این دعا را سه مرتبه در صبح و شام

ترک نکن  :

اللّهم اجعَلنی فی دِرعِک الحصینه الّتی تَجعل فیها مَن تُرید

کلیات مفاتیح نوین ،آیت الله مکارم شیرازی ،ص 1070

 

 نظر دهید »

و ضعیت حجاب در ایران قبل از انقلاب اسلامی ایران

26 دی 1391 توسط خسروی



ممنوعیت حجاب در ایران تصویب شد!


در توطئه استعماری کشف حجاب که توسط رضا خان و با حمایت انگلیس و فرانسه کلید خورده بود، خارجیان مقیم ایران در خیابانها با پوشش های غربی حضور می یافتند و به مرور پس از سفر رضاخان به ترکیه در سال ۱۳۱۳ و مشاهده تغییرات دولت لائیک آن کشور برای اسلام زدایی، روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب زنان را به طور رسمی اعلام نمود.

مساله حجاب، یکی از مسائلی است که در طی دوران های مختلف مورد هجمه های داخلی و خارجی قرار گرفته است. حجاب که یکی از واجبات دینی مسلمانان است، از بروز بسیاری از معضلات اجتماعی جلوگیری کرده و مانند سدی در مقابل امیال حیوانی مقاومت می کند. از این رو دشمنان اسلام در طی دوران همواره در پی مخالفت با حجاب برآمده و حتی به دادن تئوری های مختلف روی آورده و حتی عده ای روشنفکر نما در داخل ملل مسلمان نیز سعی به تکرار نظرات منحرف و ضد دین مستکبران داشته اند.

در پی توطئه استعمار در مبارزه با فرهنگ غنی اسلام، عاملان استعمار در کشورهای اسلامی، همزمان اقدام به اعمال مشابهی نمودند. “امان‏اللَّه خان” در افغانستان، “مصطفی کمال آتاتورک” در ترکیه و “رضاخان پهلوی” در ایران مأموریت یافتند با مظاهر اسلام مخالفت و مبارزه کنند. استعمارگران دریافته بودند که مستقیماً نمی‏توانند مسأله کشف حجاب را مطرح کنند لذا بهتر دیدند ابتدا از تغییر لباس مردان شروع کنند زیرا این کار دو نتیجه داشت. اول این که ذهن و روح جامعه را نسبت به تغییرات عمده که جزء آداب و رسوم اجتماعی به شمار می‏رفت آماده سازد، و دوم این که، نحوه عکس‏العمل اقشار مختلف مردم را بسنجد.

توطئه ی برنامه ریزی شده

در این توطئه که توسط رضا خان و با حمایت انگلیس و فرانسه کلید خورده بود، خارجیان مقیم ایران در خیابانها با پوشش های غربی حضور می یافتند و به مرور پس از سفر رضاخان به ترکیه در سال ۱۳۱۳ و مشاهده تغییرات دولت لائیک آن کشور، برای اسلام زدایی روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب زنان را به طور رسمی اعلام نمود.

برای دریافت پوستر با کیفیت بالا بر روی تصویر کلیک کنید.

رضا شاه قانون کشف حجاب را یک باره صادر نکرد. نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تاثیر حرکات ضد دین و حجاب در ترکیه و افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.

رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:

«نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»

در این راستا رضاشاه با مطرح کردن تغییر لباس و کلاه اروپایی (شاپو) و متحدالشکل کردن لباس مردان، اقدام به تغییر لباس اسلامی و کشف حجاب بانوان نمود. وی این عمل شنیع را از خانواده خویش آغاز کرد و سپس به کل جامعه سرایت داد. نخستین گروهی که به این کاروان ضداسلامی پیوست، خانواده وزیران و دست‏اندرکاران نظام استبدادی بودند. در نهایت علی رغم مخالفت‏های فراوان مردم مسلمان وعلما و نیز وقوع حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در اعتراض به کشف حجاب، رضاخان در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ش، در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، که به ابتکار وزیر فرهنگ فراماسونر رضاخان، علی اصغر حکمت برگزار شده بود، قانون کشف حجاب زنان را به طور آشکار آغاز نمود و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند در این جشن شرکت کرد و دوره ای سیاه در تاریخ ایران آغاز شد.

مأموران رضاخان در راستای اجرای این قانون، شب و روز در کوچه‏ها و خیابان‏ها گشت می‏زدند و هر جا زنِ باحجابی را می‏یافتند با خشونت با او برخورد نموده، چادرش را برمی‏داشتند و مردان را مجبور می‏کردند تا زن‏هایشان را سر برهنه به خیابان‏ها و مجالس ببرند. با این همه، عده زیادی از زنان مسلمان، با به جان خریدن همه خطرات و تحقیرها، تا پایان حکومت رضاخان و پس از آن حاضر به ترک حجاب خود نشدند و با مقاومت، افتخار نسل‏های آینده شدند.

مقابله هوشمندانه حضرت امام خمینی(ره) با کشف حجاب

به دنبال شكست مفتضحانه دولت در جریان لایحه انجمن‏های ایالتی و ولایتی در آذر ۱۳۴۱، رژیم یك بار دیگر قدرت خود را در مصاف با روحانیت آزمود و با استفاده از مناسبت ۱۷ دی ۱۳۴۱، می‏خواست از زنان بی‏حجاب برای رژه خیابانی و تظاهرات كه به صورت غیرمستقیم علیه اسلام و روحانیت تمام می‏شد، بهره برداری نماید.

حضرت امام خمینی(ره) كه با هوشیاری كامل مراقب اوضاع بودند، پس از اطلاع از ماجرا بی‏درنگ طی پیامی به دولت هشدار داد كه در صورت وقوع چنین حادثه‏ای، علمای اسلام متقابلاً همان روز را به مناسبت فاجعه مسجد گوهرشاد، عزای ملی اعلام نمایند. ایشان همچنین در این پیام عنوان كردند از عموم ملت خواهند خواست كه دست به تظاهرات بزنند و نسبت به عاملین آن ابراز تنفر و انزجار كنند. تهدید رهبر نهضت كه عقب‏نشینی رژیم را به دنبال داشت، یكبار دیگر موج وسیعی از امید و پیروزی و معرفت به رهبر را در دل‏های مردمِ به ستوه آمده به وجود آورد و نهضت را به پیروزی دوم خود رساند.

منبع:پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی

 1 نظر

سلام خدا بر بهترین بنده روی زمین

25 دی 1391 توسط خسروی

ماه ربیع مبارک

تقدیم به دوستداران خاندان اهل بیت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

ماه ربیع الاول سومین ماه از ماههای قمری و از ماه های فرخنده برای شیعیان است. حادثه مهم و تاریخی لیله المبیت ، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیهاسلام، آغاز امامت امام مهدی علیه السلام، عیدالزهرا و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.
همچنین غزوه بنی نضیر در سال 4 قمری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال 41 قمری، ، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال 64 قمری، حادثه صاحب زنج و قتل سیصد هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال 258 از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.


منابع :
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 70؛ مفاتیح الجنان، ص 534



 1 نظر

فواید عجیب خواندن سوره توحید

21 آذر 1391 توسط خسروی
فواید عجیب خواندن سوره توحید

مرحوم آیت الله علی سعادت پرور تهرانی در آخرین جلساتی که با شاگردان خاص خودشان داشتند فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح واضح و هم اکنون نیز آن زمان برایم مشهود است، دیدم که انبیا و اولیای الهی(ع) در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند و این به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر با توجه، صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام.»(به نقل از سایت استاد علی فروغی از شاگردان ایشان)

درباره عظمت تلاوت سوره توحید، روایات عجیبی در میان فرمایشات معصومین علیهم السلام آمده است؛ از جمله:

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل می‏نماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج 2، ص 620)

امیر المؤمنین علیه السّلام نقل می‏نماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می‏بخشد.» (الکافی، ج 2، ص 539)

همچنین از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمی‏زند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثواب‏الأعمال و عقاب الاعمال، ص 277)

امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را تلاوت می‏کرد.»(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه حسن زاده، صفحه 295)

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»(وسائل‏الشیعه، ج 6، ص 224) و «هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» (ثواب‏الأعمال و عقاب الاعمال، ص 128)

امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود: «هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»(مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135)

حوزه نت

 1 نظر

مصرف:مصرف گرایی در اسلام

14 آذر 1391 توسط خسروی


مقدمه

خداوند متعال، حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در این راستا، تأمین نیازمندی های بقای خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است. در این میان، گروهی از مردم زیاده روی می کنند که در این راه، هیچ مرز و قانونی به جز ارضای هرچه بیشتر نیازهای جسمی و غریزی خود نمی شناسند.[1] به نظر شما، آیا از نظر اسلام این فرهنگ درست است؟

در اسلام کوچک ترین بی توجهی و مصرف غیرلازم مسئولیت دارد و کسانی که در نعمت های الهی تصرف بی رویه دارند، باید بدانند که خداوند با دوربین هایی، رفتار و گفتار آنان را ضبط می کند[2] و روزی فراخواهد رسید که فیلم های آنان به نمایش گذاشته می شود و اسراف کنندگان، صحنه اعمال خویش را تماشا خواهند کرد و درباره همه عملکردهایشان در پیشگاه خدا بازخواست خواهند شد.[3]

نهی قرآن از مصرف گرایی

«کُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کاران را دوست نمی دارد.» (اعراف: 31) نهی آیه کریمه از اسراف، تمام شکل ها و صورت های آن، از جمله زیاده طلبی و افزون خواهی در مصرف را نیز که خلاف قناعت است، دربرمی گیرد.[4] قرآن کریم برای نهی از مصرف گرایی، انسان را به رعایت برخی ارزش ها در صحنه مصرف نعمت های مادی و معنوی خدادادی سفارش می کند. برای نمونه، می توان از منع اسراف و تبذیر و رعایت تقوا در مصرف نعمت های الهی که در آیه 88 سوره مائده به آن اشاره شده، یاد کرد.

راهکارهای پیکار با مصرف گرایی

1. اعتدال گرایی

مهم ترین اصل اسلامی در زمینه مصرف؛ اعتدال گرایی و پرهیز از افراط و تفریط است. اسلام، همگان را به تلاش در عرصه تولید و قناعت در عرصه مصرف توصیه می کند.[5]

2. توجه به معیار عقلایی در مصرف

در مصرف، باید معتدل عمل کرد؛ یعنی باید معیارهای عقلی و عقلایی را در نظر گرفت و به تعبیر دیگر، الگوی مصرف باید کاملاً علمی و سنجیده باشد. بی توجهی جوانان به علم و عقل در مصرف، آنان را به بیراهه می کشاند.[6]

3. تعهد و پارسایی

اسلام، همگان را به از بین بردن تجمل پرستی و مصرف های بی رویه و زهد و پارسایی و تعهد در استفاده از نعمت های الهی فرامی خواند که این کار برای جوانان، زیبنده تر است.[7]

ادامه »

 نظر دهید »

راههای رسیدن به بهشت:

11 آذر 1391 توسط خسروی

انسان ها در دنیا وقتی بشنوند که در جایی گنجی وجود دارد سریع به دنبال یافتنش می روند.

اصولاً انسان به دنبال چیزهای با ارزش است حال چه چیزی با ارزش تر از فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام)؟ آن هم برای رسیدن به سعادت؟! در این مطلب روایاتی از امام صادق علیه السلام بیان می شود که در این مقال به ذکر 14 مورد از همه روایات که 20 مورد است می پردازیم.

1. برتری و بزرگواری را خواهان شدم پس آن را در فروتنی یافتم.

2. خشنودی خدای متعال را درخواست نمودم پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم.

3. عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم پس آن را در راستی و درستی یافتم.

4. همرای و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم پس آن را در خشخویی یافتم.

5. شیرینی عبادت را جستجو نمودم  پس آن را در ترک گناه یافتم.

6. رقب و نرمی قلب را طلب نمودم. پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم.

7. سروری و بزرگی را درخواست نمودم. پس آن را در خیر خواهی برای بندگان خدا یافتم.

8. (آسانی) عبور از صراط را جستجو نمودم.پس آن را در صدقه یافتم.

9. روشنی و نورانیت رخسار را درخواست نمودم. پس آن را نماز شب یافتم.

10. فضیلت جهاد را خواستم. پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم.

11. دوستی خدای تعالی را طلب کردم. پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم .

12. روشنی قلب را طلب کردم . پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

13. آسایش قلب را جستجو نمودم . پس آن را در کمی ثروت یافتم.

14. عبادت را جستجو نمودم . پس آن را در پرهیزکاری یافتم.[1]

 

 

 



[1] . مستدرک الوسایل. ج12.ص174-173

 

 نوشته : شيرين دريس

 

 

 

 

 1 نظر

چهره بهشتیان:

11 آذر 1391 توسط خسروی

 

 

 

در باره شادابی چهره ها و صورت بهشتیان آیات قرآن می فرماید:

 

((وُجُوًه یومًئذٍ مٌسفِرَه))1

 

ترجمه: در آن روز صورتها درخشان وسفید هستند .

 

((وُجُوهٌ یَوُمَئِذٍه ناضِرَة اِلیَ رَبِها نَاظِرَه))2

 

ترجمه :صورتهای شاداب وزیبا که به الطاف الهی چشم دوختند.

 

((وُجُوهٌ یَوُمَئِذٍه ناعِمَه))3

 

ترجمه: صورتهایی که در آن روز از انواع نعمتها بهره مند هستند.

 

((ضَاحِکه مستبشره ))4

 

ترجمه :یعنی اهل بهشت در آن روز هولناک، خندانهستند وبا دیدن نعمتهای الهی بشارتها دارند .

 

 

 

————————————–

 

1-سوره عبس آیه 38

 

2- سوره قیامت آیه  22

 

3- سوره غاشیه آیه8

 

4- سوره غاشیه آیه 9

 

 نظر دهید »

توجه به اوقات فراغت نوجوان

28 آبان 1391 توسط خسروی

 

 

بخش مهمی از زندگی انسان را اوقات فراغت تشکیل می دهد.در صورتی که نوجوان و جوان برنامه ای برای گذراندن این اوقات نداشته باشند آن را به بطالت می گذراند. نتایج یک سری از پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که میان چگونگی گذراندن اوقات فراغت با انحراف نوجوانان و جوانان و ابتلای آن ها به انواع بزهکاری هم بستگی مستقیمی وجود دارد. مسائل مختلفی در برنامه ریزی برای اوقات فراغت مطرح هستند .محل زندگی در شهر و روستا، بی سوادی یا کم سوادی والدین، عدم سرمایه گذاری دولت جهت بقیه امکانات و فضاهای مناسب برای گذرتندن اوقات فراغت و … از جمله این عوامل هستند .

 

نداشتن برنامه جهت گذراندن اوقات فراغت نوجوانان وجوانان در سه قسمت مورد توجه است . قسمتی از بی بز نامگی ها مربوط به برنامه ی درس مدرس است . وجود بعضی از ساعات خالی در برنامه دوره دبیرستان ،زمینه مناسبی جهت ابتلای دانش آموزان به بیماری از خلاف کارهاست .مسئولان آمزش و پرورش همه ساله باید ضمن اهمیت دادن به اوقات فراغت نوجوانان وجوانان بودجه ی کافی برای استفاده بهینه آنها از اوقات فراغت با ذکر او اولویت هایی تسویب نماینده و کار شناسان و متخصصان در این وزارت خانه ؟ به تهیه  برنامه های متعدد و متنوعی جهت پر کردن اوقات فراغت در قالب برنامه های مدرسه بپردازند.بی برنامگی خود نوجوان نیز برابر علت است زیرا آن ها با عدم استفاده مفید از چنین اوقاتی دچار شکست می شوند .و قسمت سوم بی برنامگی مربوط به خانواده ها است که اغلب اولیاء به علت نداشتن سواد یا کم سوادی و نداشتن تخصص در حیطه برنامه ریزی ضعف دارند . در ان جا فعالیت های خارج از مدرسه یا فعالیت های فوق برنامه نیز مطرح می شود که هماهنگی نوجوان و جوان با سایر نهاد های اجتماعی مانند  خانواده و مدرسه ضروری است. پیشنهادهای زیر جهت پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان با هدف جلو گیری از ابتلای آن ها به انواع اغرامات اخلاقی و بزهکاری ارائه می شود . مواردی مانند تامین و تاسیس میادین و مراکز ورزشی ،و تفریحات سالم ، همکاری خانواده ها و مدارس در راه تقویت رشد فکری، اجرای یک برنامه منظم و منسجم در تمام مراکز فرهنگی و تربیتی حائز اهمیت است. در پایان باید برای بقیه  امکانات و تقویت فعالیت های گروهی سالم در میان نوجوانان و جوانان تا کید کرد .

(مهدی نیلی پور ، فرهنگ جوان 568 نکته در موضوع جوان و جوانی )

 

 نظر دهید »

ماه هاي حرام

27 آبان 1391 توسط خسروی

قرآن کریم در آیه 36 سوره توبه صراحتا به حرمت ماه‌های حرام حکم داده است . خداوند در این سوره می فرماید: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی كِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِینَ كَافَّةً كَما یُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (36) إِنَّمَا النَّسِی‏ءُ زِیادَةٌ فِی الْكُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ كَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرِینَ (37) ترجمه : بدرستى كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است، در همان روزى كه آسمانها و زمین را آفرید در كتاب او چنین بوده، از این دوازده ماه چهار ماه حرام است، و این است آن دین قویم، پس در آن چهار ماه به یكدیگر ظلم مكنید، و با همه مشركین كارزار كنید همانطور كه ایشان با همه شما سر جنگ دارند و بدانید كه خدا با پرهیزكاران است (36). نسى‏ء گناهى است علاوه بر كفر، و كسانى كه كافر شدند بوسیله آن گمراه مى‏شوند، یك سال آن ماهها را حرام مى‏كنند و یك سال را حلال، تا با عده ماههایى كه خدا حرام كرده مطابق شود، پس (این عمل باعث مى‏شود كه) حلال كنند چیزى را كه خدا حرام كرده، (آرى) اعمال بدشان در نظرشان جلوه كرده و خداوند مردمان كافر را هدایت نمى‏كند (37)

در این دو آیه حرمت ماههاى حرام یعنى ذى القعده، ذى الحجه، محرم و رجب بیان شده و حرمتى كه در جاهلیت داشت تثبیت گردیده و قانون تاخیر حرمت یكى از این ماهها كه از قوانین دوره جاهلیت بود لغو اعلام شده، و نیز مسلمین مامور شده‏اند بر اینكه با همه مشركین كارزار كنند.مقصود از آن چهار ماهى كه حرام است به دلیل نقلى قطعى ماه ذى القعده، ذى الحجه، محرم و رجب است كه جنگ در آنها ممنوع شده. و جمله” مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ” كلمه تشریع است نه اینكه بخواهد خبرى بدهد، به دلیل اینكه دنبالش مى‏فرماید:” این است آن دین قائم به مصالح مردم". منظور از حرام نمودن چهار ماه حرام، این است كه مردم در این‏ماهها از جنگیدن با یكدیگر دست بكشند، و امنیت عمومى همه جا حكمفرما شود تا به زندگى خود و فراهم آوردن وسائل آسایش و سعادت خویش برسند، و به عبادت و طاعات خود بپردازند.و این حرمت، از شرایعى است كه ابراهیم (ع) تشریع كرده بود، و عرب آن را حتى در دوران جاهلیت كه از دین توحید بیرون بوده و بت مى‏پرستیدند محترم مى‏داشتند، چیزى كه هست قانونى داشتند بنام” نسى‏ء” و آن این بود كه هر وقت مى‏خواستند این چهار ماه و یا یكى از آنها را با ماه دیگرى معاوضه نموده مثلا به جاى محرم، صفر را حرام مى‏كردند، و در محرم كه ماه حرام بود به جنگ و خونریزى مى‏پرداختند، و این قانون را آیه بعدى متعرض است.كلمه” ذلك” در جمله” ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ” اشاره است به حرمت چهار ماه مذكور، و كلمه” دین” همان طورى كه اطلاق مى‏شود بر مجموع احكامى كه خداوند بر انبیاى خودش نازل كرده (از قبیل دین موسى، دین عیسى و دین خاتم انبیاء ع) همچنین اطلاق بر بعضى از آن احكام نیز مى‏شود، و به همین جهت معناى جمله مورد بحث این مى‏شود كه: تحریم چهار ماه از ماههاى قمرى، خود دینى است كه مصالح بندگان را تامین و تضمین مى‏نماید.


نظیر این تعبیر در آیه 97 سوره مائده آمده : «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِد» ترجمه: خداوند كعبه بیت الحرام را مایه قوام مردم قرار داد، و همچنین شهر حرام را. سوره مائده آیه 97 تعلیق كلام به” كعبه” و سپس توصیف آن به” بیت الحرام” كعبه بیت الحرام است، و همچنین توصیف ماه را به حرام و سپس ذكر” هدى” و” قلائد” كه از شؤونات حرمت كعبه هستند همه دلالت دارند بر اینكه ملاك در این امرى كه در آیه است همانا احترام است. خداى تعالى كعبه را احترام كرده و آن را بیت الحرام قرار داده، و به همین منظور بعضى از ماهها را هم حرام كرده و بوسیله حكم به وجوب حج در آن ماهها، بین ماههاى حرام و بیت الحرام ارتباط برقرار كرد. بنابراین نهى از ظلم كردن در این چند ماه دلیل بر عظمت و مؤكد بودن احترام آنها است، هم چنان كه وقوع این نهى خاص بعد از نهى عام، دلیل دیگرى است بر مؤكد بودن آن، و مثل این است كه بگوئیم هیچ وقت ظلم مكن، و در این چند روزه ظلم مكن.و این جمله، یعنى جمله” فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَكُمْ” هر چند از نظر اطلاق لفظ نهى از هر ظلم و معصیتى است، لیكن سیاق آیه قرینه است بر اینكه مقصود أهم از آن، نهى از قتال در این چند ماه است.

همچنین خداوند در همین سوره می فرماید: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَیْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ »(توبه 194). اگر آنان حرمت ماه حرام را شكستند شما هم بشكنید چون خدا قصاص را در همه حرمت‏ها جایز دانسته پس هر كس بر شما ستم كرد شما هم به همان اندازه كه بر شما ستم روا داشتند بر آنان ستم كنید و نسبت به ستم بیش از آن از خدا بترسید و بدانید كه خدا با مردم با تقوا است (194). كلمه (حرمات) جمع حرمت است و حرمت عبارت است از چیزى كه هتك آن حرام و تعظیمش واجب باشد، و منظور از حرمات در اینجا حرمت ماههاى حرام و حرمت حرم مكه است و حرمت مسجد الحرام، و معناى آیه این است كه چون كه كفار حرمت ماه حرام را رعایت نكردند، و در آن جنگ راه انداختند، و هتك حرمت آن نموده در سال حدیبیه رسول خدا ص و اصحاب او را از عمل حج باز داشته به سویشان تیراندازى و سنگ‏پرانى كردند پس براى مؤمنین هم جایز شد با ایشان مقاتله كنند، پس عمل مسلمین هتك حرمت نبود بلكه جهاد در راه خدا و امتثال امر او در اعلاى كلمه او بود. در الدر المنثور است كه احمد و ابن جریر و نحاس در كتاب ناسخش از جابر بن عبد اللَّه روایت آورده كه گفت: رسول خدا ص هرگز در ماه حرام جنگ نمى‏كرد، مگر وقتى كه كفار جنگ را آغاز كرده باشند، و حتى اگر قبل از ماههاى حرام در جنگ بود، همین كه ماه حرام مى‏رسید جنگ را متوقف مى‏كرد، تا ماه حرام تمام شود.

و خداوند در سوره بقره آیه 217 می فرماید :« یَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ» ترجمه : از تو از ماه حرام و قتال در آن مى‏پرسند بگو قتال در ماه حرام گناهى بزرگ است‏. این آیه شریفه از قتال در ماه‏هاى حرام منع و مذمت مى‏كند، و مى‏فرماید: این كار جلوگیرى از راه خدا و كفر است، و این را هم مى‏فرماید كه با این حال بیرون كردن اهل مسجد الحرام از آنجا جرم بزرگترى است نزد خدا، و بطور كلى فتنه از آدم‏كشى بدتر است. و در سوره توبه می فرماید: « فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (توبه:5) ترجمه: پس وقتى ماههاى حرام تمام شد مشركین را هر جا یافتید به قتل برسانید و دستگیر نموده و برایشان تنگ بگیرید، و به هر كمین‏گاهى (براى گرفتن آنان) بنشینید، پس اگر توبه كردند و نماز بپا داشته و زكات دادن رهاشان سازید كه خدا آمرزنده رحیم است‏.

مفسرین در این آیه در اینكه منظور از” چهار ماه” چیست اختلاف كرده‏اند، بعضى گفته‏اند: ابتداى آن روز بیستم ذى القعده است، و مقصود از” روز حج اكبر” همین روز است، و بنا به گفته آنها چهار ماه عبارتست از ده روز از ذى القعده و تمامى ذى الحجه و محرم و صفر و بیست روز از ربیع الاول.عده‏اى دیگر گفته‏اند: این آیات در اول ماه شوال در سال نهم هجرت نازل شده. و قهرا مقصود از چهار ماه، شوال و ذى القعده و ذى الحجه و محرم است و این چهار ماه با تمام شدن ماههاى حرام تمام مى‏شود و آنچه آنان را وادار به این قول كرده اینست كه گفته‏اند منظور از جمله” فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا …"، كه بعد از دو آیه دیگر است ماههاى حرام معروف یعنى ذى القعده و ذى الحجه و محرم است كه انسلاخ آنها با انقضاء ماههاى چهارگانه مورد بحث مطابقت مى‏كند، و این قول دور از صواب و ناسازگار با سیاق كلام است و قرینه مقام هم با آن مساعد نیست.احتمالى كه هم سیاق آیه دلالت بر آن دارد و هم قرینه مقام یعنى قرار گرفتن حكم در آغاز كلام، و هم اینكه مى‏خواهد براى مشركین مهلتى مقرر كند تا در آن مهلت به اختیار خود هر یك از مرگ و زندگى را نافع‏تر بحال خود دیدند اختیار كنند این است كه بگوئیم ابتداى ماههاى چهارگانه همان روز حج اكبر است كه در آیه بعدى از آن اسم مى‏برد، چون روز حج اكبر روزیست كه این آگهى عمومى در آن روز اعلام و ابلاغ مى‏شود، و براى مهلت مقرر كردن و بر محكومین اتمام بحث نمودن مناسب‏تر همین است كه ابتداى مهلت را همان روز قرار داده و بگویند:” از امروز تا چهار ماه مهلت".

 

و اهل نقل اتفاق دارند بر اینكه این آیات در سال نهم هجرت نازل شده بنا بر این اگر فرض شود كه روز حج اكبر همان دهم ذى الحجه آن سال است چهار ماه مذكور عبارت مى‏شود از بیست روز از ذى الحجه و محرم و صفر و ربیع الاول و ده روز از ربیع الثانى.” وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ وَ رَسُولُهُ …”

هرکدام از این ماهها دارای ویژگیها و خصوصیت خاصی می باشد از جمله:

ماه ذیقعده

ماه ذیقعده ماه یازدهم از ماههای قمری، از ماههای حج و نیز از ماههای حرام است. این ماه اولین ماه از چهارگانه های حرام که از ماههای مربوط به حج است.خداوند در قرآن می فرماید: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ» (بقره : 197) ترجمه:حج، در ماه‏هاى معینى است‏. بخاری از قول ابن عمر نقل می کند که شوال و ذی القعده و دهه ذیحجه مربوط به حج است.این ماه ماه اجابت دعا است، و ادعیه و نمازها و اذکار مستحبی دارد که در مفاتیح الجنان ذکر شده است. از مهمترین حوادث و وقایع این ماه می توان به دحو الارض و شهادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام در سال 220 قمری، ولادت حضرت معصومه (س) (173ه.ق)، ولادت حضرت امام رضا (ع) (148ه.ق) اشاره کرد.

ماه ذی حجه

ماه ذی حجه دوازدهمین و آخرین ماه از ماههای قمری و همچنین از ماههای حرام و ماه‌های حج است. این ماه از ماه های بسیار شریف است، دهه اول آن فضیلت بسیاری دارد و از ایام معلومات است که در قرآن به آن اشاره شده است( بقره 197). روزه گرفتن در نه روز اول آن بسیار ثواب دارد و پاداشش برابر پاداش یک عمر روزه است. محدث قمی اعمال و اذکار و ادعیه و نمازهای مستحبی این ماه را در مفاتیح الجنان بر شمرده است. از رسول خدا (ص) نقل شده که : عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد خداوند متعال محبوب تر از این دهه نیست ، و از برای این دهه اعمالی است: اول روزه گرفتن نه روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.دوم ، خواندن دو رکعت نماز مابین مغرب و عشاء در تمام شبههای این دهه در هر رکعت بعد از حمد بخواند یک مرتبه توحید و آیه « وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ » ترجمه:و با موسى سى شب وعده كردیم و آن را به ده شب دیگر كامل نمودیم پس میقات پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى به برادرش هارون گفت: میان قوم من نایب من باش و به اصلاح [كارشان‏] پرداز و طریق مفسدان را پیروى مكن. (اعراف142).


سوم : از روز اول تا عصر روز عرفه در عقب نماز صبح و پیش دعای روز عرفه را بخواند. وقایع بسیار مهمی در این ماه روی داده است از جمله: ازدواج حضرت فاطمه با امیر المومنین علی علیه السلام (روز ششم ذیحجه سال دوم)، شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام (روز هفتم ذیحجه سال 114 قمری)، ترویه و کوچ حاجیان از مکه، شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام در سال 59 قمری، هجرت انتصاب امیرالمومنین علی علیه السلام به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و عید سعید غدیر (روز هیجدهم سال دهم) و قتل عثمان بن عفان ، خلیفه سوم، (روز هیجدهم سال 35)، روز مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با مسیحیان نجران (روز بیست و چهارم) ، بیعت مردم با امام علی علیه السلام و تصدی خلافت ظاهری امام (روز بیست و پنجم ذیحجه سال 35 قمری)، قتل عمر خطاب به دست( ابولؤلؤ ( روز بیست و نهم. روز نهم این ماه عرفه و روز دهمش روز عید قربان است.

ماه رجب

ماه رجب هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و از ماههای حرام است. رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب می نوشد. به ماه رجب، رحب الأصب، یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز می‌گویند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته می‌شود.» در حدیث دیگری آمده است که هر کس سه روز آن را روزه دارد بهشت بر او واجب گردد. در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها « اعمال ایام البیض » (13 تا 15 ماه) و اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است. این اعمال در کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث قمی گردآوری شده است.

حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است ازجمله: ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57،ولادت امام محمد تقی علیه السلام در سال 195، میلاد امام علی علیه السلام در کعبه(23سال قبل از هجرت) آغاز ایام البیض (اعتکاف)، مبعث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 و شهادت امام علی النقی علیه السلام در سال 254، وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال دهم هجرت، وفات ابوطالب علیه السلام در سال دهم بعثت، رحلت حضرت زینب (بنا به نقلی) و درگذشت ابن سکیت در سال 244 قمری.

ماه محرم

محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود. شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است. محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است. حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است از جمله: غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.شهادت امام زین العابدین (ع) (95 ه.ق). همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی ، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است. تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه ( 52 ه. ق)

به نقل از كتابخانه طهور

 نظر دهید »

اهداف قیام امام حسین (علیه السلام) بـا تـــوجــه به متن زیـارت اربــعیــن

24 آبان 1391 توسط خسروی

 

 

 

مقدمه

 

تاریخ پر تلاطم بشریت انقلاب های بسیاری را تا کنون به خود دیده است، اما این تنها پیام حیات بخش عاشورا است که از عرصه  زمان و مکانی محدود فرا تر رفته ، و همچنان از فراز قرون و اعصار ، جان زنده دلان را روشن داشته ، و همچون خورشیدی فروزان راه انسان های آزادی خواه را پرتو افشانی میکند.1

 

شهادت امام حسین (علیه السلام) در کربلا بزرگترین حادثه تاریخی بود که منجر به تشکل و تبلور شیعیان شد و سبب گردید که شیعه به صورت سازمانی قوی و مکتبی سیاسی ، و دینـی مستقل در جامعه ی مسلمانان آن روز جلوه کند2.

 

آنچه که در این مقاله سعی شده به آن پرداخته شود بررسی ریشه های این قیام و اهداف امام حسین (علیه السلام) است .

 

 

 

1- امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از مقام امامت

 

در زیارت اربعین می خوانیم :

 

«و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله و …»4

 

« خدایا جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی ، سرگردانی گمراهی نجات دهد…»5

 

 امام حسین (علیه السلام) در نامه ای به برادرش محمد حنفیه هم سفارشات خود را گنجانده و هم اهداف قیام عاشورا را بیان داشت تا دست تحریف گران به ساحت قدس کربلا نرسد و آیندگان بدانند که چرا امام حسین (علیه السلام) به قیام عاشورا روی آورد.

 

                                   «من نه از روی خودخواهی و یا برای خوش گذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر است و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیاء و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  و پدرم عــــلی بن ابی طالب (علیه السلام) است.

 

                                     پس هرکس این حقیقت را از من بپذیرد و از من پیروی کند راه خدا را پذیرفته است و هرکس از من پیروی نکند من با صبر و استقامت راه خویش را در پیش خواهم گرفت تا خداوند میان من و این افراد حکم کند که او بهترین حاکم است.6

 

و چه امر به معروف و نهی منکری بالا تر از معرفی مراتب امیر المؤمنین علی (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) ؛ همانطور که پیامبر« صلی الله علیه و آله وسلم»  در خطبه غدیر فرمودند:

 

                                   «امر به معروف کنید و از منکر باز دارید که ریشه امر به معروف این است که به گفته من ( درباره امامت ) برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از مخالفت با سخنان من باز دارید؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است.»7

 

 

 

ادامه »

 1 نظر

عدالت از نگاه امیر المومنین علی علیه السلام

23 آبان 1391 توسط خسروی

ابن عباس گفت :«ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است ،مگر آن که به وسیله آن عدالتی را اجرا کنم یا حقی را به صاحب حقی برسانم و باطلی را از میان بردارم. »

آقای مطهری در کتاب سیری در سیره معصومین (خلاصه آثاراستاد شهید مطهری 2) در این باره می گوید:

از نظر علی علیه السلام عدالت است که می تواند تعادل جامعه را حفظ کند و همه را راضی نگه  دارد  و به پیکر اجتماع سلامت و روح جامعه آرامش دهد زیرا ظلم راهی است که حتی فرد ستمگر را هم به جایی نمی رساند و. او را راضی و خشنود نمی کند چه رسد به ستمدیدگان و مظلومان .

علی علیه السلام عدالت را یک تکلیف و بلکه ناموس الهی می شمرد و هرگز جایز نمی دانست که مسلمانی تماشاگر صحنه های بی عدالتی باشد .

نوشته شده  توسط: سادات

 

 

 نظر دهید »

آداب نوشیدن آب در روایات

22 آبان 1391 توسط خسروی

دستورالعمل امام رضا)عليه السلام) درباره نوشیدن آب

 حضرت رضا(عليه السلام) نحوه ی خوردن آب در ماههای مختلف سال را چنین بیان فرموده اند ، حضرت می فرمایند در اردیبهشت ماه ناشتا نباید آب خورد. اما در مردادماه سفارش می کنند که صبح ناشتا آب خنک خورده شود. در آبان ماه آب کمتر باید خورده شود ، در آذر و دی ماه باید از خوردن آب در شب پرهیز کرده در عوض هر روز صبح جرعه ای آب گرم نوشیده شود و در بهمن ماه فرموده اند که سزاوار است صبح ناشتا آب گرم نوشیده شود.

 پس ملاحظه می فرمایید که برای نوشیدن آب یک دستورالعمل ثابت نداریم . در برخی ماه ها نباید ناشتا آب خورد ، در برخی دیگر باید ناشتا آب خنک و در برخی آب گرم نوشید. [1]

 

 

ادامه »

 2 نظر

بسم رب المهدی

17 آبان 1391 توسط خسروی

عصر یک جمعه‌ی دلگیر،
دلم گفت بگویم، بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست؟
چرا آب به گلدان نرسیدست؟
چرا لحظه باران نرسیده است؟

و هرکس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیدست، به ایمان نرسیدست

و غم عشق به پایان نرسیدست.

بگو حافظ دل‌خسته ز شیراز بیاید،
بنویسد
که هنوزم که هنوز است، چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست؟
و چرا کلبه‌ی احزان به گلستان نرسیدست؟

دل عشق ترک خورد؛
گل زخم، نمک خورد….

 

http://deltangihayeadami.persiangig.com/image/emam%20zaman.jpg

ادامه »

 1 نظر

با امام عص عج الله تعالي فرجه شريف

17 آبان 1391 توسط خسروی
امام زمان ارواحناه فداه فرمودند:
اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خود موفق بدارد- در وفای به عهد
 و پیمان الهی اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند،
سعادت دیدار ما به تاخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نایل می شدند.
 
 نظر دهید »

خواجه نصیرالدین و دوران زندگانی وی

09 آبان 1391 توسط خسروی

 خواجه نصیرالدین طوسی اهل خراسان بود. در زمان حمله مغول به ایران ، مردم شمال ایران از خوف مغولان به اطراف پراکنده و سرگردان شدند و به جاهای امن پناه بردند. در این زمان ، خواجه وارد دستگاه اسماعیلیان گردید – خواه با اراده خود و یا به اجبار – و در قلعه های محکم و غیرقابل نفوذ آن ها به تحصیل و مطالعه پرداخت. ظاهرا افکار فلسفی او در این دوران نزد آن ها شکل گرفت. قریب سه دهه از زندگی خویش را با این وضع گذراند تا این که گردباد آسیای مرکزی، که توسط چنگیزخان وارد ایران شده بود ، به سراغ اسماعیلیان آمد . در آغاز ، آنان به دلیل برخورداری از استحکامات بسیار محکم ، مقاومت کردند ، ولی دیری نپایید که این مقاومت در برابر طوفان سهمگین مغول شکسته شد و قلعه های آن ها یکی پس از دیگری به دست مغول افتاد و خورشاه با صلاحدید خواجه طوسی و دیگران تسلیم هولاکو گردید. از این زمان ، خواجه وارد دوران جدیدی می گردید و می بایست با مغولان هم راهی کند. دوره زندگی او هم راه اسماعیلیان در مطالعه و تحقیقات علمی سپری گردید و تا حدی از اجتماع و مردم فاصله داشت ، ولی در فصل جدید(672-654 هـ.ق) که قریب 18 سال به طول انجامید ، با درایت و زیرکی خاصی ، هم به دربار ایلخانان نفوذ پیدا کرد و هم خود را از دخالت در امور مالی دربار برکنار داشت تا گرفتار مشکلات احتمالی معمول در دربار حاکمان نگردد. یکی از عوامل موفقیت او نیز همین مساله بود؛ چرا که نتوانستند او را با اتهام در زمینه مسائل مالی ، از چشم ایلخانان بیندازند. از دیگر سو ، او در میان مردم و علمای مذاهب مختلف ، قدرت و نفوذ فوق العاده ای به دست آورد. دلیل نفوذ او زیرکی و باهوشی اش در برخورد با حاکمان و صاحب منصبان و علم و دانش وی و آشنایی با رشته های گوناگون علمی و زبان و فرهنگ و دین مردم ایران بود. او به درخواست هولاکو ، رساله ای در چگونگی آداب سلطنت و حکم رانی نوشت و بنیان حکومت را دو چیز – قلم و شمشیر برشمرد و شاید این موضوع سرآغازی بود که ایلخانان از عالمان و دانشمندان ایرانی – اسلامی در حکومت بر قلمرو ایران بهره گیرند. شاید بتوان ادعا کرد که فعالیت های خواجه نصیر زمینه را برای خاندان جوینی و دیگر ایرانیان و دانشمندان آماده ساخت تا بتوانند در دستگاه مغول وارد شوند و در حفظ فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی گام بردارند.

ادامه »

 2 نظر

چرا مفصلهایتان صدا می‌دهد؟

08 آبان 1391 توسط خسروی

 

 

 

بیشتر مفصل های بدن انسان ها ، مفاصل دوتایی متحرک مثل بند انگشتها و شانه‌ها هستند که دو استخوان را با پوششی به نام کپسول مفصلی به هم وصل کرده‌اند. داخل پوشش مفصل ها مایع لغزنده و زلالی است که مقداری نیز گازهای نامحلول در آن وجود دارد. وقتی که شما مفصل هایتان را می‌کِشید ، درواقع به آنها و مایع بین‌شان فشار وارد می‌کنید و با وارد شدن فشار گاز نیتروژن محلول رها می‌شود. آزاد شدن هوا بین پوشش مفصل ها همان صدایی است که شما می‌شنوید. وقتی که گاز آزاد می‌شود ، مفصل ها انعطاف‌پذیرتر می‌شوند مثلا در یوگا شما قادر هستید مفصل هایتان را خوب بکشید.

 

اما ممکن است متوجه شوید که مفصل هایتان بعد از یک بار صدا کردن فورا صدا نمی‌دهند. به این دلیل است که گازی که آزاد می‌شود باید دوباره در مایع حل شود و این فرآیند حدود ۱۵ الی ۳۰ دقیقه طول می‌کشد. اگر شما از روی عادت مفصل هایتان را به صدا در می‌آورید تا تنش‌تان را از بین ببرید ، به جای این ۳۰ ثانیه روی نفس کشیدن‌تان تمرکز کنید. صدا کردن مفصل ها به آتروز منجر نمی‌شود اما می‌تواند منجر به گرفتگی مفصل ها و کم کردن توان و قدرت آنها شود.

 

 

Normal
0


false
false
false








“false” LatentStyleCount="156″>



منبع: تازه هاي پزشكي ؛ مركز اطلاعات فني ايران

 

 

 نظر دهید »

عشق گمشده

26 مهر 1391 توسط خسروی

عاشقی در کوچه های بی کسی                  ناله می کرد بهر آن دلواپسی
اندر آن ظلمات شب، در کوچه ها               نعره می زد از وجود غصه ها
فکر می کرد این سرا دیگر کجاست           مي شود پیدا حتی یک روح راست
با دلی بشکسته از جور حبیب                  دید پیری را در آن جای غریب
او پیر را خطابی کرد و گفت                    می شود با من بگیری انس و اخت
آن جوان با حال زار و انتظار                  ماند خاموش در پی آن پیر زار
پیر بدو گفت ای جوان خیره سر                کاش می شد که برگردی دگر
راز خود را من نگویم با کسی                   این غم هجران یار و بی کسی
آن جوان غمگین ، زآن فرمایشات              کیسه غم را زآغوشش فشاند
پیرمرد با دیدن رخسار او                         قصد کرد فاش گوید فال او
رفت پیرمرد به چندین سال قبل                 در زمان ناله و احساس درد
در زمان عشق لیلی داشتن                       در دلش عشق زمینی کاشتن
با نماز و روزه و راز ونیاز                     با کمی آهنگ و آواز و ریاض
او نشد همراه من با من نماند                    او مرا دیوانه و احمق گماند
خرد شد احساس من در پیش جمع             آب شد عمر گرانم همچو شمع
از زمین تا آسمان آهی کشید                     ناله کرد  و جامه ی خود را درید
داغ عشق برسینه اش حک کرده بود         نام لیلا را به خود افکنده بود
پیرمرد با چشم خیس و التماس                سجده ای کرد روی به رب بی نیاز
قصد رفتن کرده بود آن پیرمرد                 با تمام  زجر و طوفان های سرد
گفت بشنو این نصیحت را زمن                فکر عشق غیر از او از تن بکن
او تمام مستی و سودای ماست                 او تمام هستی و لیلای ماست
پیرمرد در پیش چشمان جوان                 توبه کرد از عشق معشوق زمان
چشم  خود را بست و آرام جان سپرد        گویی عشقش آمد و او را ببرد.



شاعر: م. قیطاسیان (مسافر)

 

 3 نظر

ده اشتباه كه به مغز آسيب مي رساند

26 مهر 1391 توسط خسروی

    
    1- نخوردن صبحانه: كسانی كه صبحانه نمیخورند قند خونشان به سطح پائینتری افت میكند. این امر باعث تامین نامناسب مواد غذائی برای مغز و در نتیجه افت فعالیت مغزی میشود.
      2-پرخوری: این امر باعث تصلب شرائین (سختی دیواره رگهای) مغز شده و منجر به كاهش قدرت ذهنی میشود.
    3-دخانیات: این امر باعث كوچك شدن چند برابری مغز و منجر به آلزایمر میشود.
     4-استفاده زیاد قند و شكر: استفاده زیاد قند و شكر جذب پروتئین و مواد غذائی را متوقف میكند و منجر به سوء تغذیه و احتمالا اختلال در رشد مغزی خواهد شد.
     5-آلودگی هوا: مغز بزرگترین مصرف كننده اكسیژن در بدن ماست. دمیدن هوای آلوده باعث كاهش اكسیژن تامینی مغز شده و منجر به كاهش كارآیی مغز میشود.
     6-  كمبود خواب: خواب به مغزمان اجازه استراحت میدهد. دوره طولانی كاهش خواب منجر به شتاب گیری مرگ سلولهای مغزی خواهد شد.
     7-پوشاندن سر به هنگام خواب: خوابیدن با سر پوشیده باعث افزایش تجمع دی اكسید كربن و كاهش تجمع اكسیژن شده و منجر به تأثیرات مخرب مغزی خواهد شد.
    8-  فعالیت زیاد مغز در هنگام بیماری: كار سخت یا مطالعه در زمان بیماری ممكن است منجر به كاهش كارآئی مغز و در نتیجه صدمه مغزی شود.
     9- کاهش افكار مثبت: فكر كردن بهترین راه برای تمرین دادن به مغزمان است. كاهش افكار مثبت مغزی ممكن است باعث كوچك شدن مغز شود.
     10-  كم حرفی: مكالمات انتزاعی منجر به رشد كارآئی مغز خواهد شد.

 نظر دهید »

نجوايي در خلوت

26 مهر 1391 توسط خسروی



Normal 0 false false false “false” LatentStyleCount="156″>

 

دلم درالتهاب دیدن صحن وسرایت می لرزد واکنون که راهی شده ام تا کوله بارخسته ام را  به بارگاه ملکوتی ات فرود آورم وندای تنهایی وخستگی ام را برایت ترانه کنم؛ و حال که چشمها ی خسته و گام های لرزانم مهمان زیباترین و مقدس ترین سرزمین این دنیا شده است به نشانه ی شکر، اشکهایم را که روی ساحل گونه ها سرسره بازی می کند درون دستانم می گیرم آنگاه دستهای پرازجرم وگناهانم را لرزان مقابل صورتی که ازشرم خیس ازاشک ندامت است بالا می آورم و با صدای لرزان و اندوهناک فریاد بر می آورم سلام ای سرزمین آرزوهایم سلام ای گنبد خضراء سلام ای پیامبر رحمت،  التماسهایم تنها ره آوردی است که آورده ام چمدانم پراست ازضجه هاي  شبهای احیاء، پر است از فریادهای شبهای جمعه، پراست از همه ی آنچه نداشته ام و اکنون حضورم دراین سرزمین سبزرا به لطف سروری چون تو بدست آورده ام، شنیده بودم گنبد خضرایی، شنیده بودم شبهای مدینه را، شنیده بودم غربت بقیع را، شنیده بودم فریادهای دخترمهربانت راکه ازپس همه ی این سنگهای خاموش هنوز به گوش می رسد اما حالا که به چشم خوددیدم تمام وجودخسته ام می لرزد تمام غربت مدینه را با همه ی وجودم حس می کنم هرچند که شاید آنچه حس می کنم همه ی غربت مدینه نباشد چرا که تحمل همه ی غربت مدینه از توان و طاقت خارج است شبهای مدینه سرد است و ساکت و اندک بادی کهمی وزد غربت آن را دوچندان می کند انگاراشکهای حسنین را به چشم دل می بینی غربت علی را که همه ی وجودم را می سوزاند و اشکها وناله های دختربزرگوارت ! می گفتند آنقدردرمدینه گریه کرده است که اهل مدینه به تنگ آمده بودند و او با دردانه هایش به کوه احد می رفته ومی گریسته! هرروز این همه راه را می پیموده است تاحالا که قرنها از آن روزگار خزان زده ی مدینه گذشته است صدای حزن فاطمه را زائران مدینه هم به گوش جان می شنوند واین از غربت فاطمه است تا به امروز! واین خاک بقیع که راز ظلم هايي كه بر دشمنان تو و اهل بیتت روا داشته اند رادرکمال سکوت فریاد می کند؛ نخستين بار  که گام هایم را به سوی زیارت فرزندان مطهرت به سوی بقیع حرکت دادم نگاههای لرزان ومضطربم را به پنجره ها دوختم ودستهای کرخ شده ام را درپنجره های بقیع انداختم بغض گلویم ترکید.

 این همه مظلومیت و غربت اینجا کنارتو! به کدامین گناه به کدامین جرم! به جرم اینکه غفلت وجهالت عقل های این کوردلان را درهم پیچیده است !  به جرم اینکه دلهای یخ زده شان محبت هایت را نمی شناسد یا شاید از یاد برده اند؟! اینجا ستاره های آسمان نقش خاک شده اند اینجا ماه درآسمان نیست بلکه ماه روی زمین است روی خاک های پراز رمز و راز بقیع! وقتی که کبوترها بال و پرخود را به این خاک عزیز وغریب نوازش می دهند ومتبرک می کنند می گویم کاش من به جای این کبوترها بودم تا هر لحظه براین خاک و این آستان بوسه می زدم! کاش می توانستم بیشتر بمانم  کاش می توانستم این همه اندوه وغصه و غربت را بر سرهمه ی این کوردلان خراب کنم اینجا شهر توست اینجا مدینه النبی است اینجا آزین به نام مبارک ومقدس توست مگر می شود که بهترین خلق خدا عزیزترین محبوب الهی که همواره سفارش اهل بیت مطهرش را نموده است حال خود شاهد غریبی فرزندانش باشد راستی که هوای مدینه سرد است ، سرد از انسانیت ، سرد از معرفت،سرد از عشق،سرد از شرم وحیا! اینجا سرزمین نامردمان است اینجا سرزمین کورباطنان است اینجا بوی درب سوخته می آید اینجا ناله ی زهرا(سلام الله علیها) هنوز به گوش می آید اینجا شبهایی تاریک و بی روح دارد! اینجا تنهایی وغربت و اندوه وماتم است. اینجا نامردمی است ، اینجا توطئه است، اینجاست یادگارآن روزهایی که رسول مکرم دلواپس آمدنش بود ! روزگاری که  می دانست می آید و هراس آمدن این روزها بود که او هر بار که به خانه ی دخترش می رفت بلند فریاد  می کرد السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ! مگر گوشهایشان نمی شنيد ! مگر نمی فهمیدند نمی دانستند اینجا محل آمد و شد فرشتگان است که این چنین داغ ننگ وپستی را برپیشانی خود نشاندند و تا ابد لعنت و نفرین ابدی را برخود هموارکردند ! کوچه های بنی هاشم وخاطرات علی و زهرا چقدرخطرناک بود که آنها را ویران کردند تا حتی اثرش هم برجای نماند ! آری اگر غربت آن روزگاران را زیر سنگ فرش ها پنهان  کرده اند اما اگر گوش جان بازکنی هنوز صدای توطئه ي دشمن را می شنوی و صدای گریه های غریبانه زهرا (سلام الله علیها) كه جانت را ميسوزاند ! خدایا چه می شود که دخترمحبوب ترین خلق تومی گرید ! اشکها ی مرواریدی اش چرا باید روان شود! و اندوه و ماتم خانه ی علی از همین اشکها وگریه ها شروع شد! ازهمین نامردمی ها و جفای خیانتکارانی که خود را به ظاهر ایمان آراسته بودند اما قلبشان آکنده از بغض ودشمنی بود ! نسیم خنکی وزيد تنم لرزيد ، شب از نیمه گذشته است و این غربت چقدر سنگین است تاب   نمی آورم به چشمهایم التماس می کنم انگار از این همه نامردمی و خیانت بهت زده شده است انگارخسته از جور این نامردمی ها ترجیح می دهد بسته باشد تاسایه شوم این خیانت ها را نبیند! اگر آن روز آن اجتماع شوم در سقیفه رخ نمی داد امروز درالتهاب دیدن و بوسیدن خاک بقیع ، خانه زهرا(سلام الله علیها) مسجدپیغمبر  (صلی الله علیه وآله) روضه رضوان و… نمی سوختیم .

دلم خسته می شود وچاره ای جز اشک ریختن ندارد چاره ای نیست که با دلتنگی اش باید ازاین سرزمین جدا شود گویا فرصت تمام است کاش عقده ی دل وا می شد راست می گویند که عمر سفرکوتاه است ….

 

               التماس دعا …

 

 

 

اثر: اعظم يوسفي


 

 5 نظر

عوامل تضييع وقت

24 مهر 1391 توسط خسروی

 سرآغاز
(وقت ) گوهری گرانبهاست که در گرانی و ارزش هیچ چیز به پای آن نمی رسد . اگرچه مدت عمر انسان در این دنیا محدود و در مقایسه با ( ابدیت ) اندک است ، اما اگر انسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کند تردیدی نیست که توشه ابدیت را می تواند از آن برگیرد . وقت چون ظرفی است که انسان در آن ظرف زمانی خود را می سازد و سرنوشت ابدی خویش را رقم می زند. انسان باید در مصرف اوقات سخت حساسیت و وسواس داشته باشد ؛ زیرا از لحظه لحظه آن پرسش می شود و ضایع کردن اوقات ستمی عظیم بر شخص است چنانکه : امام صادق u فرموده است:  ( از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که : فرزند دلبندم ! برخی از روزها ، سالها و لحظه های روزات را به کسب دانش بپرداز ، زیرا هیچ ضایع کردنی چون تضییع این امر نیست .1)
در بسیاری از روایات ( مغبون ) حقیقی کسی شمرده شده که اوقات گرانقدر عمر خویش را بیهوده از دست دهد امام علی   (علیه السلام)  فرموده است :
( مغبون ( زیان کننده ) کسی است که عمر گرانش را به چیزی نجس و بی ارزش بفروشد و مغبوط ( نیک فرجام ) کسی است که عمرش را در فرمانبرداری از خداوندش سپری کند .2)
وقت یک پدیده شخصی است و تنها مصرف کننده آن به شمار می آیید. هیچکس نمی تواند به جای فرد دیگری از وقت او استفاده کند.
وقت قرض دادنی و ذخیره کردنی نیست و افراد به طور یکنواخت و یکسان از آن بهره مند هستند. وقت غیرقابل تغییر است بنابراین نه طولانی می شود و نه کوتاه پس تنها راه درست بهره مندی از آن است . در اینجا به بررسی عواملی که موجب تضییع وقت می گردد می پردازیم

1- نداشتن هدف
انسان بی هدف ، مانند کشتی بدون قطب نما است . این افراد جهت مشخصی در زندگی خویش ندارند و نمی دانند بدنبال چه چیزی هستند.  همیشه بدنبال چیزی یا کسی می گردند که وقت خود را به گونه ای هدر دهند تا به قول خودشان حوصله شان سر نرود . این افراد چون هدف ندارند هرچه از ارزش لحظه ها و فرصت ها برایشان گفته شود ، نمی توانند به اهمیت آن پی ببرند ، چون هدفی در پیش رو ندارند تا جهت رسیدن به آن تلاش کنند. زیرا عشق و ایمان به هدف است که انسان را به شور و شوق به سوی هدف سوق می دهد.

ادامه »

 نظر دهید »

دين گريزي

23 مهر 1391 توسط خسروی

 

 
مقدمه
دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی بشر و عامل ایجاد امنیت روانی است که به انسان عزت و شرافت می بخشد و نور ایمان و اخلاص را در جان آدمی شعله ور می کند. و او را از زنجیرهای اسارت نابخردانه و تردیدآمیزآزاد می سازد.
با این وصف در طول تاریخ،پیوسته عواملی به صورت پیدا و پنهان دین داری را تهدید می کردند. که جا دارد برای شناخت این عوامل ابتدا آنها را باز شناسی کرده سپس برای مقابله با آنها راهکارهایی پیشنهاد شود.

معنا و مفهوم دین
تا آنجا که شواهد تاریخی نشان می دهد از دیرباز اعتقاد به آفریدگار در جامعه بشری وجود داشته است . از زمان های قدیم، افراد یا گروه های ملحد و منکر خدا هم یافت می شده اند ولی رواج بی دینی از قرن هجدهم میلادی در اروپا آغاز شد و اندک اندک به سایر مناطق جهان سرایت کرد.
این پدیده هر چند به صورت عکس العملی در برابر دستگاه کلیسا و بر ضد مسیحیت، شروع شد اما موج آن سایر ادیان و مذاهب را نیز در بر گرفت و گرایش به بی دینی همراه با صنعت و هنر و تکنولوژی مغرب زمین به دیگر سرزمین ها صادر گردید و در قرن اخیر توأم با اندیشه های اجتماعی – اقتصادی مارکسیسم در بسیاری از کشورها شیوع یافت و بزرگترین آفت را برای انسانیت پدید آورد.1

حقیقت دین
در بیشتر تعریف هایی که برای دین ذکر شده مفهوم اعتقاد و عمل لحاظ شده است . برخی از تعریف هایی که دانشمندان اسلامی از دین ارائه داده اند چنین است:
الف) دین ، به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید می باشد.
ب)دین، مجموعه ای است شکل گرفته از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی (عبادات و معاملات)که از طریق وحی و نبوتی که صدق و درستی اش با برهان ثابت گشته و نیز مجموعه ای از اخبار و احادیث راست و درستی که پیامبر آنها را باز می گوید.
ج) مجموعه ی معارف و قوانینی که خداوند توسط پیامبران برای راهنمایی و سعادت جامعه تشریع نموده است.

ادامه »

 نظر دهید »

بنی آدم اعضای یکدیگرند

08 شهریور 1391 توسط خسروی

 

اهمیت نصیحت و خیرخواهی در اسلام

 

در ابتدا یادآوری می شود که نصیحت و خیرخواهی جزء مأموریت اصلی پیامبران الهی بوده است چنانکه در سوره مبارکه اعراف آیه ۶۲ آمده  است: ابلغکم رسالات ربی و انصح لکم و اعلم من الله مالا تعلمون . به این معنی که آمده ام تا رسالت های پروردگارم را به شما برسانم و برای شما خیرخواهی نمایم و من از خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید.

 

یا در آیه ۶۸ همان سوره بیان شده است که  ابلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصح امین . که باز در این جا پیامبر خدا (ص) خود را نصیحت گر و خیرخواه امین معرفی نموده است.

 

در قرآن کریم آیات دیگری نیز پیرامون نصیحت و خیرخواهی مطرح شده است که به همین مقدار اکتفا می کنم.

 

اما از میان روایات فراوان این باب در ابتدا حدیثی از پیامبراعظم (صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم) نقل می کنم که ایشان در اهمیت این مسئله فرموده است:

 

 إنّ أعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّه يَومَ القِيامَةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ .[1]

 

بـا منزلت‏ترين مـردم نـزد خـداوند در روز قيامت، كسى است كه در راه خيرخواهى براى خلق او بيش از ديگران قدم بر می دارد .

ادامه »

 نظر دهید »

مردم بیدار باشید

06 مرداد 1391 توسط خسروی
علت حمایت ترکیه از تروریست های سوریه و سکوت در برابر سلاخی مسلمانان میانمار به روایت تصویر

ترکیه با ادعای اسلام گرایی ، نسخه به روز شده اسلام آمریکایی به تعبیر امام خمینی است . اسلام جعلی  هم  دیگر مجبور شده برای حفظ ظاهر هم که شده خود را مخالف جریان شیطانی استکبار نشان دهد . اما همه اینها صرفاً ظاهر سازی کودکانهای برای فریب افکار عمومی تلقی می شود . همه اینها چیزی جز جنگ زرگری برای ربودن پرچم مقاومت از دست ایران نیست. به راستی آیا می شود کسی را کودک کش خواند و بعد با او باده مستانه نوشید . مسلمانان مسلمانان ، مسلمانی ز سر گیرید / که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید.


 نظر دهید »

سيره تربيتي فاطمه زهرا سلام الله عليها

25 اردیبهشت 1391 توسط خسروی












تربیت به معنای پرورش استعدادها و فعلیت بخشی به قوا، از مهم ترین وظایف انسان است. هر چند که مرد و زن در تربیت فرزند نقش دارند، ولی باتوجه به شرایط مختلف و نیازهای متفاوت کودک، گام نخست تربیتی بر دوش مادر است. در حقیقت این مادر است که بنیادهای تربیتی و پرورش استعدادهای کودک را به عهده دارد. مادران، مسئولیت سنگین آموزش و پرورش کودک را از زمانی که نطفه در رحم بسته می شود تا زمان شیرخوارگی به عهده می گیرند. آنان از تغذیه کودک که بستر رشد و نمو کودک را فراهم می آورد تا آموزش راه رفتن و زبان آموختن و مانند آن را به قصد تربیت، پرورش و رشد و نمو کودک از لحاظ جسمی و روحی، مادی و معنوی به خوبی انجام می دهند. از این رو همگان از دامن مادر به معراج و بهشت می روند و بهشت در زیر پای مادران قرار دارد.

ادامه »

 نظر دهید »

نقش انقلاب اسلامي در بيداري اسلامي چيست؟

22 اردیبهشت 1391 توسط خسروی

آثارانقلاب اسلامي ايران بر منطقه ونظام بين الملل

پيروزي انقلاب اسلامي سبب شد كه هم در ساختار و هم در كاركرد نظام بين‌الملل، تغيير و تحولات اساسي رخ دهد. در ساختار نظام بين‌الملل با توجه به حاكم بودن نظام دوقطبي در آن زمان، ايجاد جبهه‌اي جديد كه متكي به غرب و شرق نبود، سبب خيزش دوباره جنبش عدم تعهد و ملتهاي مستقل شد، تا جايي كه آنها توانستند در عرصه روابط بين‌الملل نقش‌آفرين شوند. در اين ميان كشورهاي اسلامي نيز با اتكاي به هويت تمدني خود، توانستند تاثير قابل توجهي بر تحولات بين‌الملل بگذارند.

به علاوه، انقلاب اسلامي توانست بازيگران نويني را در نظام بين‌الملل به منصه ظهور برساند كه از جمله آنها جنبشهاي آزادي‏بخش و ملتها هستند كه به‌عنوان نقش‌آفرينان جديد، ديدگاه‏هاي آنها مي‌تواند بر دولت‌ها و روابط بين‌الملل تاثيرگذار باشد.

ادامه »

 نظر دهید »

شيطان پرستي

22 اردیبهشت 1391 توسط خسروی

درباره شيطان پرستي چه مي دانيد؟

گفتگو با حجت الاسلام ادبي

شيطان‌پرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفت‌وگو نيز مي‌باشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه مي‌خواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال مي‌كند؟

شيطان دشمن سرسخت انسان كه از خلقت حضرت آدم تا به امروز پي در پي با او به مخالفت پرداخته، اهميت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآني است. در قرآن درباره شيطان آمده است: شيطان موجودي از گروه جنيان است ( كهف 50)، چون جنيان از جنس آتش بي دود هستند بنابراين شيطان نيز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغيان زد( مريم 44)، و به او كفر ورزيد ( اسراء27)، علت كفر و عصيان او در مقابل خدا به دليل تمرد از سجده به پاي انسان بود (بقره 34)، چون انسان به اسماء الهي آگاهي يافته بود و شيطان از اين علم بي بهره بود (بقره21)، او جنس خود را كه از آتش بود برتر از خاك كه جنس آدم است مي داند و بر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، يوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سركشي كه به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در كار خدا بدون داشتن علم و آگاهي كند( حج 3)، دشمني خود را با آدميان به رخ آنها بكشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغيان و غوا كند (اعراف 175)، و حتي با داشتن علم الهي نيز ممكن است اين طغيان و غوا صورت پذيرد او سعي مي كند به وسيله انسان خلقت خدا را دگرگون كند( نساء 119) و سعي مي كند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خداوند حزب او را دچار خسران مي كند ( مجادله 19)، و نهايتاً سعي مي كند كه با مسخ كردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاري سازد (ص41)، و او را به سوي عذاب سعير سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاري سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بي اعتقاد گرداند و در قيامت آنها را در كنار خود محشور ببيند ( مريم 66 الي 68).

ادامه »

 نظر دهید »

مهدويت

02 اردیبهشت 1391 توسط خسروی

حافظ و مهدويت

مهدویت و نوید ظهور مصلح غیبی در اسلام بسیار قدیمی و ریشه‌دار است. لیکن نباید غافل بود، که این امر اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه این اعتقاد در میان عامه مسلمین وجود دارد و همچنین ادیان دیگر نیز ظهور آن حضرت را قطعی می‌دانند، ولی هرکدام از این منجی،به‌گونه‌ای تعبیر کرده‌اند.

حافظ درباره غیبت آن حضرت می‌گوید:

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

 

از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم
یا در جای دیگر:
ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

جانم بسوختي و به دل دوست دارمت

امام رضا علیه‌السلام، درباره غیبت آن حضرت چنین می‌فرماید:

“چهارمین فرزند من، خداوند او را در پشت پرده غیبت پنهان می‌سازد.

تا وقتی که خود می‌خواهد.” (بشارة الاسلام، ص ۵۱)

ادامه »

 نظر دهید »

دفاع از ناموس

08 اسفند 1390 توسط خسروی

«اسلام مي گويد : المقتول دون اهله و عياله شهيد ؛ يعني كسي كه در مقام دفاع از مالش و از ناموسش كشته شود از نظر اسلام شهيد است . پس دفاع از ناموس هم مانند دفاع از مال و جان است ، بلكه بالاتر است ؛ دفاع از شرافت است

دفاع از استقلال براي يك ملت قطعا امري مشروع است . پس در صورتي كه يكوم بخواهند استقلال قم ديگري را بگيرندو آن ها را تحت قيوميت خود قرار دهند و اين ملت بخواهد از استقلال  خويش دفاع كند و دست به اسلحه ببرد ،كاري مشروع و بلكه ممدوح و قابل تحسين انجام داده است .پس دفاع از حيات ، دفاع از مال و ثروت و سرزمين ،دفاع از ناموس ، همه اينها دفاع هايي است مشروع .»

منبع : كتاب بصيرت مطهر،عباس حيدر زاده،انتشارات بيت الاحزان فاطمه سلام الله عليها

 نظر دهید »

وفات سلمان فارسي تسليت باد

12 دی 1390 توسط خسروی
نگاهی به ادعاهای ناصر پورپیرار در باره سلمان فارسی

سلمان فارسي از شخصيت هاي بحث انگيز و چند بعدي تاريخ اسلام و ايران است. قاطبه مسلمانان، از شيعه و سني، او را به عنوان يكي از اصحاب بلندمرتبه پيامبر (ص) و علي (ع) مي ستايند. او در منظومه فكري فرق و مذاهب اسلامي جايگاه ويژه اي دارد و سني و امامي و اسماعيلي و زيدي و اهل حق و اصحاب تصوف و فتوت، هريك به فراخور جهان بيني خود، تصويري از او ارائه كرده اند. اين تصوير اگرچه گاه اغراق  آميز يا غير واقعي است، اما همواره با حرمت و تقدس همراه است. در متون ادب فارسي كه آيينه تمام نماي فرهنگ ايراني است، سلمان در هيئت انساني حق جو، عارفي وارسته، زاهدي سجاده نشين، حاكمي عادل و حكيمي فرزانه رخ نموده است. سنايي مي فرمايد:
از اين مشتي رياست جوي رعنا هيچ نگشايد
مسلماني ز سلمان جوي و درد دين ز بودردا

سلمان فارسي، مثل همه شخصيت هاي موثر تاريخي، دشمناني دارد. واقعيت و ماهيت سلمان، همواره كساني را به ستيزه با وي برانگيخته است. در روزگار ما باستان پرستان ايراني، كه از عمق حوادث و وقايع تاريخي بي خبرند، به جاي آن كه علل سقوط ساسانيان را در واقعيات عيني جست وجو كنند، گناه سقوط اين سلسله و غلبه اعراب را يكسره به گردن سلمان مي گذراند و سيل دشنام ها را از طريق نوشته ها و رسانه هاي خودشان به طرف اين فرزند ايران و اسلام سرازير كرده اند!
ناصبي ها و سلفي ها و روشنفكران عرب طرفدار بني اميه، كه روزگار آل اميه و مروان را اوج درخشش اقبال قوم عرب مي دانند، نيز نظر خوشي به سلمان به عنوان يكي از بزرگان شيعه و يكي از اركان فرهنگ ايراني ندارند. سلمان در ميان مستشرقان نيز دشمنان آشكاري دارد، از جمله هرو ویتز و كليمان هوار رسما واقعيت تاريخي او را انكار كرده اند. آقاي ناصر پورپيرار ظاهرا آخرين كسي است كه با تلفيق ديدگاه هاي برخي خاورشناسان و قوميت گرايان عرب به نبرد با اين شخصيت تاريخي كمر بسته است!
ديدگاه پورپيرار، آن گونه كه در كتاب پلي بر گذشته آمده ، اجمالا از اين قرار است: سلمان شخصيتي افسانه اي و اسطوره اي است كه به دست شعوبيه و قوم يهود جعل شده تا حقيقت قرآن و وحي الهي را زير سؤال ببرند و او را آموزگار پيامبر (ص) جلوه بدهند!
پورپيرار در بخش سوم كتاب مزبور با تاكيد بر نقش يهود در عرصه فرهنگ و ادب و سياست ايران در صد سال اخير، نام سلمان را عمدا در كنار نام مزدك مي گذارد و درباره اين دو مي نويسد: “اينك به وظيفه تبعيت از حقيقت و خرد و نيز به قصد انسداد اين راه به ظاهر بازگشوده و هموار كرده يهود كه به نيت ايجاد شكافي وسيع تر در شرق ميانه، در اين گرماگرم نبرد يهود و مسلمانان، به تامل در بنيان باورهاي ديرين پرداخته ام و مقصدم هجوم به دو بت سنگي ايراني است كه يكي را از پيش و ديگري از پس اسلام در راه مسلماني ايرانيان غلطانده اند. دو حكيم و مصلح و خردمند دروغين، مزدك و سلمان كه به سعي قلم هايي، اينك بر تارك تاريخ ايران چون دو ابوالهول نشسته اند، سنجش صحت و يا نادرستي اسناد و شناسنامه معرفي اين دو، راه را براي به آزمايش طلبيدن ديگر عناصر پرآوازه اين گونه افسانه ها باز مي كند ."(ص 129).
فارغ از انشاي گسيخته و درهم اين عبارت، گستاخي نويسنده در كاربرد تعبيرات زننده اي چون “بت سنگي” و “ابوالهول” در مورد يك شخصيت مقدس اسلامي تاسف برانگيز است! پورپيرار اين مضامين را در بخش هاي ديگر از كتاب خويش نيز آورده است. او سلمان را “افسانه اي دروغين” (ص 142) و “از زمره غول پيكران پوشالين ديرينه سال” (ص 143) مي پندارد كه” افسانه ها و يادمانده هايشان چندان درهم و آشفته است كه از مجموعه آن ها بسيار بيش از شيرين كاري هاي ملانصرالدين به خواننده حس تمسخر شادمانه دست مي دهد.” (ص 143) و از اين دست تعبيرات كه نقل آنها در محضر خوانندگان گرامي شايسته نمي نمايد.
شگفتا كسي كه هيولايي چون صدام حسين را در نوشته هاي وبلاگ خويش مي ستايد و القابي چون سردار اسلام و مبارز خستگي ناپذير و شير اسير را به پاي جانوري مثل ديكتاتور بغداد مي ريزد، سلمان فارسي، اين چهره معصوم و دوست داشتني به باور همه مسلمانان، از آغاز تا كنون را ابوالهول و بت سنگي مي خواند و به خيال خود او را مورد هجوم قرار مي دهد!

ادامه »

 1 نظر

باب الحوائج

11 دی 1390 توسط خسروی

لقب باب الحوائج را چه کسي به باب‌ الحوائجين داده‌ است؟

پاسخ :
حوائج جمع حاجه يا حائجه به معني نياز و خواسته است و باب الحوائج يعني کسي که براي برآورده شدن نيازها و خواسته‌ها به او متوسل مي‌شوند و نا اميد بر نمي‌گردند.[1]
حضرت امام کاظم ـ عليه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ به اين لقب در ميان مردم مشهور شده‌اند هم چنانکه در برخي کتب به اين مطلب اشاره شده است. در مورد امام کاظم ـ عليه السّلام ـ صاحب شرح منهاج الکرامه از ابن جوزي نقل مي‌کند: …
… و هو المعروف بباب الحوائج لانه ما خاب المتوسل به في قضاء حاجته قطّ[2]
يعني (امام کاظم ـ عليه السّلام ـ ) به باب الحوائج معروف هستند براي اينکه هيچ توسل کننده‌اي در برآورده شدن خواسته‌اش از ايشان نا اميد نشده است.
و صاحب شرح احقاق الحق از ابن صالحه نقل مي‌کند.
… و يعرف بالعراق بباب الحوائج الي الله لنحج مطالب المتوسلين الي الله تعالي به[3] يعني حضرت امام کاظم ـ عليه السّلام ـ در عراق به باب الحوائج مشهور است به خاطر برآورده شدن خواسته‌هاي متوسلين به ايشان به سوي خداي تعالي.
و در مورد حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ صاحب کتاب شهداي اهل بيت نقل مي‌کند: «… و هو من اکثر القابه شيوعا و انتشاراً بين الناس فقد آمنوا و ايقنوا انّه ما قصده ذو حاجةٍ بنيةٍ خالصه الاّ قضي الله حاجته يعني: لقب باب الحوائج از شايع‌ترين و مشهورترين لقب‌هاي ايشان است بين مردم و به تحقيق مي‌دانند و يقين دارند که هيچ حاجت‌مندي با نيت خالص به ايشان مراجعه نکرده مگر اينکه خدا حاجتش را برآورده کرده است.»[4]
و هيچ روايتي پيدا نکرديم که يکي از معصومين ـ عليهم السّلام ـ اين لقب را مختص به امام کاظم ـ عليه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل ـ عليه السلام ـ کرده باشند. بلکه اين القاب از طرف مردم به خاطر رفع حوائج‌شان از آن حضرات درباره آنها شهرت يافته.
ولي بايد گفت طبق برخي روايات که اهل سنت هم نقل کرده‌اند اين لقب را خداي تعالي به اهل بيت ـ صلوات الله عليهم ـ داده است. و حتي پيامبرانش را توسط اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نجات داده است مثل حضرت آدم و حضرت نوح ـ علي نبينا و آله و عليهما السّلام ـ و ساير پيامبران ـ عليهم السّلام ـ . ما فقط به يکي دو نمونه از اين روايات اکتفا مي‌کنيم.
علامه اميني ـ رحمة الله عليه ـ در الغدير از فرائد السمطين در ضمن روايت مفصّلي از پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي‌کند که خداي تعالي به حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ فرمود:
… يا آدم هؤلاء صفوتي بهم انجيهم و بهم اهلکهم فاذا کان لک الي حاجةٌ فبهؤلاء توسَّل فقال النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ … فمن کان الي الله حاجة فليسأل بنا اهل البيت.[5] يعني: يا آدم اينها برگزيدگان من هستند و به ايشان نجات مي‌دهم و به ايشان هلاک مي‌کنم آنها را و اگر حاجتي از من داشتي به ايشان توسل کن.
همچنان که معلوم شد خداي تبارک و تعالي در اين روايت صراحتاً به پيامبرش مي‌فرمايد: اگر حاجتي از من داشتي به ايشان متوسل شو.
و در مورد حضرت نوح صاحب شرح احقاق الحق نقل مي‌کند از رسول اکرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بعد از اينکه حضرت نوح ـ سلام الله عليها ـ کشتي را ساخت و ميخ‌ها را به کشتي زد پنج ميخ به نام پنج تن به کشتي زد که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در آخر اين روايت مفصل فرموده‌اند:
و حملناه علي ذات الواح و دسر: سوره قمر، آيه 13.
الالواح خشب السفينه و نحن الدسر و لولانا ما سارت السفينه باهلها.[6]
منظور از الواح چوبهاي کشتي هستند و منظور از الدسر در آيه شريفه ما هستيم و اگر ما نبوديم کشتي سرنشينانش را حرکت نمي‌داد.


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زندگاني امام کاظم، سيد کاظم ارفع.
2ـ زندگاني قمر بني هاشم، (چهره درخشان) خلحالي رباني.
[1] . ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث ، چاپ اول، 1405ق، ج1، ص192.
[2] . ميلاني، سيد علي حسيني، شرح منهاج الکرامه، ص170، به نقل از ابن الجوزي.
[3] . مرعشي نجفي، سيد شهاب الدين، شرح احقاق الحق، چاپ کتابخانه آيت الله مرعشي، قم، ج12، ص300، از مطالب السول ابن طلحه.
[4] . شاکري، حاج حسين، شهداء اهل البيت (قمر بني هاشم)، ستاره، چاپ اول، 1420ق، ص22،
[5] . الغدير، ج2، ص300، به نقل از: فرائد السمطين، بيروت، نشر و چاپ دارالکتب العربي، 1379.
[6] . شرح احقاق الحق، ج9، ص205. به نقل از سيوطي.

 2 نظر

احكام من دراري وهابيت

11 دی 1390 توسط خسروی
نماز خواندن در اين مسجد تنها به اين علت که ميت در آن دفن شده، حرام است و اين مسجد بر غير تقوي بنا شده و واجب است که نبش قبر شود و اين ميت را از آن خارج کنند.

شيخ «خالد بن علي المشيقح» از مفتيان وهابيت در جديدترين فتواي خود که از عجيب ترين فتواهاي وهابيت به شمار مي رود، اقامه نماز در مسجدي که در آن مرده اي دفن شده است را حرام دانست!
گفتني است وي در پاسخ به پرسشي مبني بر اينکه اگر در مسجدي يک مرده اي دفن شده باشد، آيا نماز در آنجا جايز است يا خير، گفت: نماز خواندن در اين مسجد تنها به اين علت که ميت در آن دفن شده، حرام است و اين مسجد بر غير تقوي بنا شده و واجب است که نبش قبر شود و اين ميت را از آن خارج کنند.

در اينجا اين پرسش مهم مطرح مي شود که آيا اين مفتي وهابي نماز خواندن در مسجد النبي (ص)، مسجد الحرام و مسجد الأقصي را نيز حرام مي داند؟!


نمنبع:http://www.valiasr-aj.com

 1 نظر

در عظمت الله

06 دی 1390 توسط خسروی

 


اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ



الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ



ا

للَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا

خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها



هفت زمين آفريد. فرمان‏[خدا] در ميان آنها فرود



مي آيد، تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست، و به



راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است.



الطلاق 12


 1 نظر

شهادت امام سجاد تسليت باد

29 آذر 1390 توسط خسروی

 


امام سجاد (ع) فاتح قلبها

منابع مقاله:

ماهنامه کوثر، شماره 57، پاک نیا، عبدالکریم؛


مقدمه

بی تردید یکی از مهم ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان های مشتاق فضائل و کمالات بوده است . از آنجا که حضرات معصومین علیهم السلام هرکدام در عصر خویش به عنوان اسوه کامل انسانیت و بارزترین نمونه کمالات و صفات انسانی بوده اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق می نگریسته اند . حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انکارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده اند .

در این فرصت، مروری کوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین العابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشت باشد که ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافه ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی کمال برداریم . ان شاء الله

ناگفته نماند که مقصود ائمه اطهار علیهم السلام جلب رضایت مخلوق در مقابل سخط و خشم خالق نبوده است; زیرا:

الف) ساختار شخصیت آن بزرگواران و رفتار و کردارهای پسندیده شان طبیعتا با فطرت مردم سازگار بوده و انسان های پاک فطرت و عموم مردم عادی به دیده محبت و احترام به آنان می نگریستند .

ب) چون امامان معصوم علیهم السلام برای هدایت مردم و پیشبرد مقاصد الهی خود به مقبولیت اجتماعی نیاز داشتند تا آنجا که اهداف الهی و اصول مسلم اسلام اجازه می داد، سعی می کردند افکار عمومی و رضایت مردم را در راستای ارزش های معنوی جلب کرده و آنان را در مقابل اهل باطل بسیج نمایند . چنان که بارها از این نیروی عظیم بر ضد ستمگران و زورگویان بهره می بردند .

البته هرگاه هم که مردم آن بزرگواران را همراهی نمی کردند، ائمه اطهار علیهم السلام به دنبال اهداف الهی خود می رفتند و از مردم زمانه خود که جانب باطل را انتخاب کرده بودند، فاصله می گرفتند .

به همین علت امام سجاد علیه السلام به مردی که می گفت: «اللهم اغننی عن خلقک; خدایا! مرا از این مردم بی نیاز کن .» اعتراض کرده و فرمود:

«بی نیازی از مردم، ممکن نیست و انسان در هر صورت در زندگی دنیوی به ارتباط مردم نیاز دارد بلکه چنین دعا کن: اللهم اغننی عن شرار خلقک; (1) خدایا! مرا از مردم شرور و بدسرشت بی نیاز کن .»

ادامه »

 نظر دهید »

شهيدان زندگان هميشه جاويد

24 آذر 1390 توسط خسروی

خون شهداي كربلا اسلام را زنده كرد

و خون شهداي 8ساله ايران راه امام حسين عليه السلام را زنده كردند

يادمان باشد اگر امروز با نواي يا حسين دل هايمان به سمت كربلا پر مي كشد و عزم رفتن مي كنيم

اين شهدا بودند كه راه كربلا را باز كردندو صد ها هزار خون پاك ريخته شد تا من كربلايي شوم

با حفظ آرمان شهدا راهشان را گرامي داريم


 1 نظر

آزمايشي زيبا

01 آذر 1390 توسط خسروی

علامه جعفري و ازدواج با زيباترين دختر دنيا

از علامه جعفري مي‌پرسند چي شد كه به اين كمالات رسيدي؟! ايشان در

جواب خاطره‌اي از دوران طلبگي تعريف و اظهار مي‌كنند كه هرچه دارند از

كراماتي است كه به دنبال اين امتحان الهي نصيبشان شده: «ما در نجف

در مدرسه صدر اقامت داشتيم.


خيلي مقيد بوديم، در جشن‌ها و ايام سرور، مجالس جشن بگيريم و ايام

سوگواري را هم، سوگواري مي‌گرفتيم.


شبي مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) اول شب نماز

مغرب و عشا مي‌خوانديم و شربتي مي‌خورديم. آن گاه با فكاهياتي مجلس

جشن و سرور ترتيب مي‌داديم.

قايي بود به نام آقا شيخ حيدرعلي اصفهاني كه نجف‌آبادي بود. معدن ذوق

بود. او كه مي‌آمد من به الكفايه قطعاً به وجود مي‌آمد جلسه دست او قرار

مي‌گرفت.

آن ايام مصادف شده بود با ايام قلب‌الاسد (10 تا 21 مرداد) كه ما خرماپزان

مي‌گوييم و نجف با 25 يا 35 درجه خيلي گرم مي‌شد. آن سال در اطراف

نجف باتلاقي درست شده بود و پشه‌هايي به وجود آمده بود كه عرب‌هاي

بومي را اذيت مي‌كرد. ما ايراني‌ها هم كه، اصلاً خواب و استراحت

نداشتيم.آن سال آنقدر گرما زياد بود كه اصلاً قابل تحمل نبود نكته سوم ا

ين‌كه حجره من رو به شرق بود. تقريباً هم مخروبه بود.من فروردين را آنجا

به طور طبيعي مطالعه مي‌كردم و مي‌خوابيدم. ارديبهشت هم مقداري

قابل تحمل بود، ولي ديگر از خرداد امكان استفاده از حجره نبود.


گرما واقعاً كشنده بود. وقتي مي‌خواستم بروم از حجره كتاب بردارم مثل

اين بود كه با دست نان را از داخل تنور برمي‌دارم، در اقل وقت و سريع!


با اين تعاريف اين جشن افتاده بود به اين موقع، در بغداد و بصره و نجف،

گرما تلفات هم گرفته بود. ما بعد از شب نشستيم، شربت هم درست شد،

آقا شيخ حيدرعلي اصفهاني كه كتابي هم نوشته بود به نام «شناسنامه

خر» آمد.


مدير مدرسه‌مان، مرحوم آقا سيداسماعيل اصفهاني هم آنجا بود. به آقا شيخ علي گفت: آقا شب نمي‌گذره، حرفي داري بگو، ايشان يك تكه كاغذ روزنامه در آورد.

عكس يك دختر بود كه زيرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زيباترين

دختر روزگار)، گفت: آقايان من درباره اين عكس از شما سوالي مي‌كنم.


اگر شما را مخير كنند بين اين‌كه با اين دختر به طور مشروع و قانوني

ازدواج كنيد (از همان اولين لحظه ملاقات عقد جاري شود و حتي يك لحظه

هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگي كنيد، با كمال خوشرويي و

بدون غصه، يا اين‌كه جمال علي(ع) را مستحباً زيارت و ملاقات كنيد، كدام را

انتخاب مي‌كنيد.

ادامه »

 1 نظر

كي انسان درس مي گيرد. چاه مكن بهر كسي اول خودت دوم كسي.

03 آبان 1390 توسط خسروی

روزي كه آمريكا و همدستانش به كشور عراق حمل كردند هدفشان نابودي هلال شيعي و تشكيل خاور ميانه جديد  بود وامروز با آغاز خروج شان از عراق نقشه شوم  شان محقق نشد  آنها گرفتار مكر خدا شدند

خاور ميانه تغيير پيدا كرد اما آمريكايي كه نشد هيچ . درست 180 درجه عكس تصور شان عوض شد.

سهوالاسلامي (بيداري اسلامي) پديد آمد و مسلمان عرب خواستار اسلامي شدن كشور شان شدند و در جهت تغيير حكام مستبد و وابسته بر آمدند

مردم آمريكا و ساير كشور هاي غربي را كه باور نمي كرديم بر عليه دولت هاي خود قيام كردند و آنها نيز بيدار شدند به اميد بيداري همه انسانها و ظهور حجه بن الحسن العسگري

توصيه ي ما به  آمريكا و همدستانش اين است كه باز هم نقشه بكشيد كه به يكبار ه باره با طناب پوسيده تان به چاه نابودي بيفتند

اللهم عجّل لوليك الفرج

 1 نظر

آشنايي با بهاييت

27 مهر 1390 توسط خسروی

زيربناي اخلاق در بهائيت نويسنده: نورمحمد نجفي - ???7/5/2 در خاطرات مسيح الله رحماني هم از اين دست فجايع ديده مي شود. آنجا که يک بهائي به دختر خودش تجاوز کرده و پس از آنکه از طرف اطرافيان از او درباره اين عمل شنيع سوال مي شود جوابي بدين مضمون مي دهد: چگونه است که يک باغبان مي تواند از محصول باغ خود استفاده کند و ما نمي توانيم. و اين را يک رابطه منطقي مي داند. يا جاي ديگري که عملي شنيعي انجام مي گيرد و بهائي مرتکب مي گويد براي اين کار در بهائيت، حکمي نداريم. در کتاب اصول عقائد بهائيان، صفحه 11 چنين آمده است: “شخص انسان بايد به اخلاق روحانيه و اعمال و افعال طيبه طاهره مزين باشد. هر نفسي به اين مقام نائل نشود او از انسان محسوب نه” هر انسان طالب فضل و کمالي در پي مکارم اخلاق و افعال طيب و طاهر مي باشد؛ ولي با ديدن هر نوشته و خواندن هر کتابي و شنيدن هر سخني نمي توان کورکورانه قدم در راه آن گذاشت، بايستي ديد که نويسنده و مبدا صدور اين نوشته و امثال آن کجاست و زيربناي فکري و ديني آنها چيست. براي پي بردن به زيربناي عقيدتي و فکري صاحبان اين نوشته(ها) مي توان از تاريخ و سرگذشت آنها کمک گرفت. با بررسي اعمال و گفتار معاصرين اين جماعت به خط مشي آنها پي برد. در بررسي تاريخ بهائي گري، پيوند ناگسستني و محکمي بين بهائي گري و بابي گري مي بينيم. هر چند که سران بهائيه، سعي بر حذف پاره از مکتوبات بابيه را داشته اند، اما به طور کامل موفق نشده اند و عليرغم آنکه بنا به گفته حسينعلي نوري(بها) نوشته هاي باب ديگر رزق و روزي آدميان نيست و رزق ماهيان درياست، اما هنوز نوشته هاي باب را مي توان در گوشه و کنار کتابخانه هاي خصوصي پيدا کرد و اين، خود نقض کننده آن کلام بها مي باشد که، جماعت بهائي سخنان او را وحي و عاري از اشتباه مي دانند. در واقعه بدشت که اصحاب و ياران نزديک باب در آن حضور داشتند و حسينعلي نوري(بها) هم در آن شرکت داشت، زرين تاج که به قره العين مشهور بود، پس از آنکه بزک کرده و بدون حجاب نزد اصحاب باب حاضر شد، از خود چند جمله اي به يادگار گذاشت. او مي گويد:” اي اصحاب اين روزگار از ايام فترت شمرده مي شود امروزه تکاليف شرعيه يکباره ساقط است و اين صوم و صلات کاري بيهوده است…پس زحمت بيهوده بر خويش روا نداريد و زنان خويش را در مضاجعت طريق مشارکت بسپاريد و در اموال يکديگر شريک و سهيم باشيد که در اين امور شما را عقابي نخواهد بود…” اين گفتار زرين تاج، مقدمه اي بود بر آزادي روابط جنسي ميان پيروان باب و سپس ترويج آن در ميان بهائيان و خصوصا مبلغان بهائي. آنچه را که مي توان در اين باره خواند و اين جماعت فريبکار را بهتر شناخت، در کتاب هايي از فضل الله مهتدي و نيکو و ديگراني که از اين جماعت روي گردانده اند، مي توان ديد. نکته ديگري که در اين باره مي توان گفت آن است که معلوم مي شود که چه چيزهايي براي زرين تاج سختي و رنج را در پي داشته است. به قول خودش صوم و صلات و تکاليف شرعيه؛ و ديگر آنکه چه چيزهايي را دوست داشته و مي پسنديده، طريق مشارکت در مضاجعت زنان. همان که خودش پايه گذارش در بابيه بود و افتخار همبستر شدن با خود را، به ياران باب اعطا کرد. همين اعمال اين زن هوسران بود که محکم ترين فرد بابي يعني ملا حسين بشرويه را مجبور به تهديد اصحاب بدشت به حد زدن مي کند. اما طيق دستور چه آئيني حتما خودش هم نمي دانست. پس ديديم که اولويت براي زرين تاج، مشارکت جنسي بود و نه پرداختن به فضائل و کمالات انساني. اين همان زني است که بهائيان به شدت در پي آنند که او را پاک و طاهر نشان دهند و در نوشته هاي خود او را مظهر پاکي و معصوميت مي خوانند. در خاطرات فضل الله مهتدي مي خوانيم که مبلغان بهائي و اطرافيان عبدالبها چگونه به دختران و زنان شوهردار يا بيوه به چشم خيانت نگاه مي کردند و … در خاطرات مسيح الله رحماني هم از اين دست فجايع ديده مي شود. آنجا که يک بهائي به دختر خودش تجاوز کرده و پس از آنکه از طرف اطرافيان از او درباره اين عمل شنيع سوال مي شود جوابي بدين مضمون مي دهد: چگونه است که يک باغبان مي تواند از محصول باغ خود استفاده کند و ما نمي توانيم. و اين را يک رابطه منطقي مي داند. يا جاي ديگري که عملي شنيعي انجام مي گيرد و بهائي مرتکب مي گويد براي اين کار در بهائيت، حکمي نداريم. در ادامه فعاليت اين فرقه دست ساز، شاهد اختلاف بين دسته ها و گروه هاي مختلف بهائي، درباره آزادي زنان و حجاب و مواردي از اين دست هستيم که پرداختن به آن مجال ديگري مي طلبد. از اين دست موارد در ميان بهائيان زياد ديده مي شود. هر چند که اين جماعت امروزه رنگ عوض کرده و دم از اخلاق و اخلاق گرايي مي زنند. حال با خواندن موارد بالا مي توان به سبقه و عقبه تاريخي – اخلاقي اين جماعت پي برد. قضاوت با خواننده منصف، عاقل و بالغ.

 نظر دهید »

حوزه خدیجه کبری ( سلام الله عليها ) اصفهان

يامهدي ادركني

جستجو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • پژوهش
  • فرهنگي
    • دل نوشته
  • آموزشي
  • ورزشی
  • اخبار
    • اخبار فرهنگی
  • مسابقات
  • علمی
  • آشپزي
  • پزشکی و طب گیاهی
  • پزشکی و طب گیاهی
خرداد 1404
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

Items

  • پژوهش
    • پيامدهاي همسايه آزاري
    • نشانه هاي همسايه ي بد
    • همسايه آزاري يكي ازعلائم هنگام ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
    • همسايه ي بد نوعي عذاب الهي در قرآن
    • غيبت از منظر قرآن كريم
    • تقیه از دیدگاه آیات و روایات
    • اقسام تقیه از جهت حکم
    • ارتباط ميان ولايت و امامت
    • امامت، روح و جان كلية عقايد و اعمال انسان است
    • فلسفه و ضرورت امامت از ديدگاه تشيع
    • مرز اسراف
    • تنها ماندن در وقت نياز
    • تفاوت‌هاي اسراف و تبذير از لحاظ اقتصادي و اجتماعي
    • رابطه اسراف و تبذير و دوري از خدا:
    • اسراف و تبذير و عدم استجابت دعا
    • عرفان و سلوک و سالک در قرآن
    • فعالیتهای امام علیعلیه السلام در دوران خلافت خلیفه دوم
    • راههای تقویت اراده از دیدگاه اسلام
  • فرهنگي
    • گذری بر مناجات شعبانیه:
  • دل نوشته
    • «شاید این جمعه بگویم : مهدی فاطمه ام آمده است.»
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس