پيامدهاي همسايه آزاري
پيامبرص همسايه آزاري را يكي از اموري بر شمرده اند كه باعث مي شود خداوند به سبب آن در روز قيامت به انسان به نظر رحمت ننگرد
پيامبرص همسايه آزاري را يكي از اموري بر شمرده اند كه باعث مي شود خداوند به سبب آن در روز قيامت به انسان به نظر رحمت ننگرد
همسایه بد، که به همسایهآزاری مبادرت میکند نشانههایی دارد که در زیر به برخی از آنها میپردازیم:
از امام صادق(ع) در رابطه با اوضــاع نابسامان وفــراگيري فســاد در اجتمـاع هنگام ظهور حجت 7نقل شده كه ايشان فرمودند: آيا ندانستهاى كه هر كه چشم به راه دولت ما باشد و بر آزار و ترسى كه مىبيند شكيبائى ورزد فرداى قيامت در زمره ما محشور گردد پس هر گاه ديدى كه حق مرده و (حقجويان و) اهل حق از ميان رفتند و ديدى كه ستم همه شهرها را فرا گرفته، و ديدى كه (دستورات) قرآن كهنه شده و چيزهائى كه در آن نيست در آن پديد شده، و (آيات آن) طبق دلخواه توجيه شده، و ديدى كه آئين زير و رو گشته چنانچه آب زير و رو شود، و ديدى كه اهل باطل بر اهل حق بزرگى جويند، و ديدى كه شر و بدى آشكار است و از او نهى نشود و هر كه بد كند او را معذور دانند، و ديدى كه بزهكارى آشكار گرديده، و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند، و ديدى كه شخص مؤمن مهر بر لب زده و سخنش را نپذيرند، و ديدى كه شخص فاسق دروغ گويد و كسى دروغ و افترايش را بر او باز نگرداند، و ديدى كه (بچه) كوچك (مرد) بزرگ را خوار شمارد، و ديدى كه قطع رحم كنند، و ديدى هر كه را به كار بد بستايند خندان گردد و سخن گوينده را به او باز نگرداند و ديدى كه پسر بچه همان كند كه زنان كنند، و ديدى كه زنان با زنان تزويج كنند، و ديدى كه مدح و ثنا (و تملق و چاپلوسى) بسيار گردد، و ديدى كه مرد مال خود را در غير راه اطاعت خدا خرج كند و كسى از كار او جلوگيرى نكند و دستش را نگيرند، و ديدى كه چون شخصى كوشش مؤمن را (در اطاعت خدا) بيند از كوشش او بخدا پناه برد، و ديدى كه همسايه همسايه آزارى كند و مانعى براى او در اين كار نيست، و ديدى كه كافر خوشحال است از آنچه در مؤمن مىبيند و شاد است از اينكه در روى زمين فساد و تباهى ومورد خشم خداى عز و جل خرج شود، و ديدى كه زمامداران به كافران نزديك شوند و از خوبان دورى گزينند، و ديدى كه فرمانروايان در داورى رشوه گيرند، و ديدى كه حكومت و فرمانروائى در مزايده قرار گيرد، و ديدى كه خويشاوندان محرم را نكاح كنند و به همان ها اكتفا كنند، و ديدى كه به صرف تهمت و سوء ظن مردم را بكشند، و درباره استفاده از مرد نر غيرتورزى شود و جان و مال سر اين كار دهند، و ديدى كه مرد براى آميزش با زنان مورد سرزنش قرار گيرد (و به اصطلاح روز، هم جنس بازى مد شود) و ديدى كه مرد از كسب زنش از هرزگى نان ميخورد، آن را ميداند و به آن تن ميدهد، و ديدى كه زن بر مرد خود مسلط شود و كارى را كه مرد نميخواهد انجام دهد و به شوهر خود خرجى ميدهد، و ديدى كه مرد زن و كنيزش را (براى زنا) كرايه ميدهد، و به خوراك و نوشيدنى پستى تن در ميدهد، و ديدى كه سوگندهاى به ناحق به نام خدا بسيار گردد، و قمار بازى آشكارا شود، و شراب را بدون مانع علناً بفروشند، و ديدى زنان خود را در اختيار كافران گذارند و ديدى ساز و ضرب علنى گردد و بر سر كوى و بازار آشكارا زنند و كسى از آن جلوگيرى نكند و كسى جرأت جلوگيرى آن را ندارد، و ديدى مردم شريف را خوار كند كسى كه مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند، و ديدى كه نزديكترين مردم به فرمانروايان كسى است كه به دشنام گوئى ما خانواده ستايش شود، و ديدى هر كس ما را دوست دارد دروغگويش دانند و شهادتش را نپذيرند، و ديدى بر سر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همديگر رقابت كنند، و ديدى كه شنيدن قرآن بر مردم سنگين و گران آيد و در عوض شنيدن چيزهاى ناروا براى آنها آسان و مطلوب است، و ديدى كه همسايه، همسايه را گرامى دارد از ترس زبانش، و ديدى حدود خدا تعطيل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل كنند، و ديدى كه مساجد طلاكارى و نقاشى شود، و ديدى راستگوترين مرد پيش آنها كسى است كه به دروغ افتراء بندد»اين روايت بسيار طولاني است وبقيه روايت در اين بحث نمي گنجد.[1]
( رَوَى جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ قَالَ حَجَجْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَجَّةَ الْوَدَاعِ
در قرآن ، آيات متعددي وجود دارد كه به حضرت ولي عصر(عج) مربوط مي شود . اين آيات به صورت تفسير ، تأويل و تعيين مصداق ، برآن حضرت و حكومت جهاني ايشان ، قابل تطبيق است . در اين جا بدليل محدوديت تنها به بررسي برخي از آن آيات مي پردازيم و مطالعه و بررسي بيشتر را به خواننده محترم مي سپاريم :
1- « هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون »(اوست خدايي كه رسول خود را با دين حق ، به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم ، او را تسلط و برتري دهد ؛ هر چند مشركان نخواهند) ( 1 ) .
تحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)
مدرسه علمیه خدیجه الکبری (سلام الله علیها)
شهرستان اصفهان
تقیه از دیدگاه آیات و روایات
استاد راهنما
سرکار خانم سعیده جلالی
پژوهشگر
نوشته : منصوره احمدی
چکیده
تقیه به معنای پرهیز کردن و خودداری کردن و در شرع به معنای خودداری از اظهار مذهب خویش است و در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عِرضی متوجه شخص باشد .
تقیه دارای اهدافی است که عبارتند از : جلوگیری از هدررفتن نیروی انسانی ، ایجاد اتحاد در مواردی که نیاز شدید به وحدت احساس می شود و نهایتا جلوگیری از خطر احتمالی نسبت به دیگران. بر این اساس هدف از تقیه حفاظت خود از ضرر دیگری به وسیله موافقت ظاهری با او در گفتار یا عملی است که مخالف حق باشد بنابراین می توان گفت که تقیه یک مساله صرفاً مذهبی و اعتقادی نیست بلکه امری است عقلانی ، به عبارت بهتر در مواردی خاص از زندگی بشر ، استتار عقلا لازم است ، به همین خاطر است که شرع هم بدان حکم می کند .
توضیح و تشریع تقیه به عنوان یک اصل عقلایی مورد استفاده بشر که شرع مقدس اسلام بـه خاطـر وجـود موانع و مشکلات فراوان بر سر راه خود برای دعوت به سوی یگانه پرستی و پیشبرد احکام بر آن صحه گذاشته از ضرورت تقیه است . همچنین با توجه به اینکه مذهب شیعه اثنی عشری به دلیل اینکه خود را عامل و متمسک به آن قرار داده ، همواره از سوی مخالفان خود مورد طعن و نکوهش قرار می گیرد . از این رو جهت دفاع از مذهب حق خود و برای نیل به هدف ، با استفاده از ادله قرآن و روایات به اثبات حقانیت تشیع در ارتباط با موضوع تشیع پرداخته می شود .
مباحث تحقیق در چهار فصل تنظیم شده است .
در این تحقیق بیشتر از منابع دست اول و کتب روایی استفاده شده که به اعتبار موضوع تاریخی و اخلاقی و به اعتبار ماهیت و روش توصیفی و کتابخانه ای می باشد .
از جمله کسانی که به طور گسترده به موضوع تقیه پرداخته اند مرحوم حر عاملی در کتاب وسایل الشیعه و آقای محمد علی معلم در کتاب تقیه فی فقه اهل بیت (علیهم السلام ) می باشند . مقالاتی نیز در این زمینه گردآوری شده که می توان بـه مقـاله ی آقای فاضـل هرندی تحت عنوان تقیه ی سیاسی اشاره نمود .
« نتیجه ی تحقیق اینکه یکی از موضوعاتی که در اسلام مطرح شده و عقل نیز بر لزوم آن ، صحّه می گذارد تقیه است ؛ موضوعی که انسان قطعاً با ملاحظه تمام جوانب مصلحتی آن به ضرورتش پی می برد ، ولی متأسفانه برخی به جهت عدم درک صحیح از مفهوم آن یا ضرورت اجتماعی اش ، یا به جهت خصومت های مذهبی ، معتقدان آن را مورد انواع اتهام ها و ناسزاها قرار داده اند . اینک برآنیم موضوع تقیه را از کتاب و سنت بررسی کنیم و نقش آن را بر انسجام جامعه اسلامی به اثبات برسانیم سپس به طرح مهمترین اشکالات برخی از دانشمندان گذشته و معاصر اهل سنت در مورد تقیه و پاسخ به آن ها بپردازیم . »
بنابراین آنان که تقیه رل خاص شیعه یا هر مذهب دیگری می دانند ، باوری جاهلانه دارند . زیرا اگر با دیده بصیرت و خرد به اهداف تقیه نگاه شود معلوم می شود که تقیه نه تنها مورد تأئید قرآن بلکه امری است عقلانی که علم و فلسفه ی زندگی نیز آن را توصیه می کند ، و با غریزه ی فطری بشر نیز سازگار است .
چون اساس تقیه علم و راهنمای آن عقل است پس می توان گفت : تقیه از اموری است که بر عقل مبتنی است و دفاع از خویشتن و حفظ جان خود در بسیاری از موارد بر هر انسان واجب است و در همین رابطه برای حفظ انسان از آسیب و گزند احتمالی تقیه بهترین راه می باشد ، همچنین حفظ جان و آبرو و شرف انسانی در بعضی موارد در گرو عمل به تقیه است .
واژه هاي ولاء، وَلايت، وِلايت، ولي، مولي، اولي و امثال آنها، همه از ماده (و ل ي) اشتقاق يافته است. اين واژه، از پر استعمال ترين واژه هاي قرآن كريم است كه به صورتهاي مختلفي به كار رفته است. در 124 مورد، به صورت اسم و 12مورد، در قالب فعل به كار رفته است. معناي اصلي اين كلمه، چنان كه راغب در المفردات گفته است، قرار گرفتن چيزي در كنار چيز ديگري است، به نحوي كه فاصله اي در كار نباشد. به همين مناسبت، طبعاً اين كلمه درباره قرب و نزديكي به كار رفته است؛ اعم از قرب مكاني و قرب معنوي و باز به همين مناسبت درباره دوستي، ياري و معاني ديگر استعمال شده است؛ چون در همة اينها، نوعي مباشرت و اتصال وجود دارد.[1]
تمام عقايد و اعمالي كه به عنوان برنامة تكامل انسان در اسلام مطرح شده تا اصل امامت به آن ضميمه نشود، پوك و بي مغز و بي روح و بي اثر است، و هيچگونه نقشي در رهايي انسان و رشد و تكامل فرد و جامعه نمي توانند داشته باشند.
تحقيق پاياني سطح دو (كارشناسي)
مدرسة علميه خديجه الکبری (سلام الله عليها)
شهرستان اصفهان
فلسفه و ضرورت امامت
از ديدگاه تشيع
استاد راهنما
سرکار خانم مهين کاغذچی
محقق
آزاده اقبال
چكيده
با توجه به موضوع تحقيق كه عبارت است از «فلسفه و ضرورت امامت از ديدگاه تشيع»، امامت به معناي پيشوايي و راهنمايي كردن و امام به معناي پيشوا و راهنماست.
از جمله مهمترين اهداف اين تحقيق آن است كه چون امامت و رهبري در اسلام از جايگاه ويژه و حساسي برخوردار است، بطوريكه هرگز نمي توان نقش رهبر و امام را در اعتلاء و يا انحطاط جوامع انكار نمود، پس بقاي دين و شريعت بستگي تام به وجود امام دارد و جامعة بدون رهبر و امام يعني هرج و مرج و هيچ عقل سالمي آن را نمي پذيرد.
بنابراين همة اين موارد نشان دهندة ضرورت نياز به امام در يك جامعه بوده و هدف كلي بررسي تحقيق فوق را مي رساند.
اين مجموعه علاوه بر كليات تحقيق در سه فصل تنظيم شده است و شامل مباحثي به قرار زير
مي باشد:
در ابتدا، كلياتي مربوط به فلسفه و ضرورت امامت، اهداف و تبيين موضوع، پيشينة تاريخي موضوع و… مطرح شده است.
در فصل اول، به بيان معاني و مفاهيم واژه ها و اصطلاحات، اهميت و جايگاه امامت به عنوان يكي از اصول دين و تبيين آن از ديدگاه متكلمان شيعه و آشنايي اجمالي با مقام امام و اصل امامت
پرداخته ايم.
در فصل دوم، اثبات امامت از منظر آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) در دو قسمت مجزا مورد بررسي قرار گرفته است.
در فصل سوم، اثبات امامت از ديدگاه عقلي و براهين مختلف بررسي شده است.
اين تحقيق از نوع اسناد و مداركي (ديني) است و به اعتبار ماهيت تلفيقي از دو روش توصيفي و تحليلي مي باشد و منابع مورد استفاده، از مجموعة كتب اعتقادي و روايي و همچنين از تفاسير مختلف در رابطه با آيات امامت كمك گرفته شده است.
بنابراين، امامت در مكتب تشيع از جايگاه ويژه اي برخوردار است و با بررسي آيات و روايات در اين زمينه بدست مي آيد كه:
با امامت، اساس شريعت، حفظ مي شود، نظام اجتماعي، سامان مي گيرد، عدالت در سراسر جامعه برقرار مي شود. امام، ريشه و عامل رشد اسلام و شاخسار رفيع آن بوده و واسطة فيض بين خدا و مخلوقات است، بدين ترتيب وجود امام براي بقاء و تداوم جامعه لازم و ضروري مي باشد.
نظريه تنوّع مال و ثروت و گوناگوني راههاي مصرف، ميانهروي يا اسراف نيز به همان نسبت نِمود پيدا كرده و در زمانها و مكانهاي مختلف، تغيير مييابد آنچه قدر مشترك ميان اقسام ثروت است و مرز ميانهروي و اسراف را تعيين ميكند شش مورد است كه به طور مختصر بيان ميكنيم.
1- اتلاف؛
2- درماندگي؛
3- شأن و لياقت؛
4- نياز و كفاف؛
5- زيان به بدن؛
1- اتلاف
اگر مصرف به اتلاف و تضييع، منجر شود اسراف است. امام صادق (ع) ميفرمايند:
«… إنّما الاسرافُ فيما اُتْلِفَ المالُ…»[2]
اسراف در جايي است كه مال، تلف ميشود.
حضرت علي (ع) ميفرمايند:
«كسي كه مال خويش را در غير طريق صحيحش خرج كند يا به فرد نااهلش بسپارد خداوند از سپاس و قدرداني محرومش گرداند و مودت آنها را به غير از او يعني در واقع به اموالش مشغول ميسازد تا به جهت مال ولو طرح دوستي بندد و هنگامي كه به طور طبيعي روزي به آنها محتاج مي شود همه آنها به صورت دشمن و بدترين دوست تبديل خواهند شد.»[1]
انسان داراي ابعاد روحي فراوان ميباشد. هر بُعد روحي انسان در بُعد ديگر او تأثير گذار است. زماني كه آدمي خود را به اسراف كردن و زيادهروي عادت دهد، كمكم اين عمل براي او عادت و ملكه ميشود؛ در اين صورت خصلت زشت و ناپسند اسرافكاري پس از مدتي بر روي ابعاد روحي او تأثير گذاشته و سبب دوري او از خداوند ميشود.[1]
شخصي كه اسراف ميكند بدون اختيار گرفتار اين بيماري شده و پس از مدّتي شايد به تنگدستي بيفتد.- منظور از تنگدستي در اينجا فقر معنوي است- در اين راستا اگر از خداوند كمك و مساعدت طلب نمايد مستجاب نخواهد شد.[1] امام صادق (ع) در اين زمينه ميفرمايند:
«يكي از چهار نفري كه دعايش مستجاب نميشود فردي است كه ثروتش را ضايع كرده، آنگاه از خداوند ميخواهد تا به او روزي دهد و خداوند در جواب او ميفرمايند [آيا تو را به ميانهروي و اصلاح امور امر نكرده بودم] در ادامه حديث حضرت فرمودند: اسراف باعث كاهش بركت است.»[2]
2- تأليف و عن محمد بن يحيي، عن أحمد بن محمد،عن عليِّ بن ال حكم عن عمّآر أبي عاصم قال: قال أبوعبدالله (ع): أربعه لا يستجاب لهم احدهم كا ن له مال فأفسده يقول: يا ربّ اززقني فيقول: ألم امرك بالاقتصاد؟!
المحدث المتبحر الشيخ محمدبن الحسن الحرالعاملي، عن تصحيحه و تحقيقه الفاضل الشيخ عبدالرحيم الربانيالشيرازي،وسايل الشيعه، ج15،ص261.
نوشته: راضيه دهقاني پوده
تحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)
مدرسه علمیه خدیجه الکبری (سلام الله علیها)
شهرستان اصفهان
عرفان و سلوک و سالک در قرآن
استاد راهنما
سرکار خانم صدیقه اعظم
پژوهشگر
صفورا حبیبی
چکیده
عرفان یعنی شناخت و در اصطلاح طریقه ای است برای رسیدن به حقیقت و پیوند با آن . سلوک ، همان راه و روش عرفانی است و سالک کسی است که در مسیر عرفان گام می نهد و قصد رسیدن به حق و حقیقت را دارد .
هدف ما بررسی عرفان و سلوک و سالک در قرآن کریم و الگوگیری عرفانی از قرآن کریم است . چرا که می دانیم تنها فقط قرآن است که می تواند مسیر صحیح این راه را به ما نشان دهد و هیچ خطر گمراهی در آن نیست .
بنابراین آنچه قرآن به عنوان عرفان معرفی می کند همانا عرفان حقیقی و راهی که مشخص کند، همانا سلوک واقعی و الگوهای عرفانی که معرفی می کند همانا سالکان حقیقی طریق عشق و عرفان خواهند بود و ما به دنبال این حقیقت بودیم و در این تحقیق به آن اشاره شده است .
مطالب این تحقیق در سه فصل تدوین شده است . در ابتدا به بررسی عرفان و آیاتی از قرآن که شهود عرفانی را به رسمیت می شناسد پرداخته و سپس به معرفی ویژگی های عرفان حقیقی پرداختیم . در ادامه چگونگی سیر در مسیر عرفان و این که از کجا باید شروع کرد و بهترین و سریعترین راه چیست توضیحانی بیان شد و در آخر به بررسی الگوهای عرفانی که قرآن معرفی می کند و زندگی عارفان در قرآن اشاره شد .
منابعی که در این تحقیق استفاده شد کتاب ها و منابعی بود که در آن موضوعات عرفانی مطرح شده بود که البته همه با محوریت قرآن کریم بررسی شده است . منابعی همچون تفاسیر قرآن کریم و منابع روایی که مکمل مباحث قرآنی بود و نیز کتاب های مختلفی که در این زمینه تدوین شده بودند . روش ما در این تحقیق روش کتابخانه ای و جمع آوری فیش و سپس گردآوری مطالب و دسته بندی آن ها بود .
نتایجی که در این تحقیق بدست آمد این بود که عرفان راهی است برای خدایی شدن . عرفان راهی جدای دین نیست بلکه عاشقانه دین داری کردن است و این که می توان شروع کرد و برای شروع ابتدا باید از خود شروع کنیم و خود را بشناسیم .
تحقیق پایانی سطح دو ( کارشناسی )
مدرسه علمیه خديجه الكبري ( سلام الله عليها )
شهرستان اصفهان
فعالیتهای امام علیعلیه السلام در دوران
خلافت خلیفه دوم
استاد راهنما
سركارخانم صادقيان
پژوهشگر
هاجر پورقدیری
چکیده
این مجموعه سعی دارد که سطح آگاهی خوانندگان را نسبت به فعالیت امام علی u در این دوران (خلافت عمر) بالا ببرد و چه بسا زمینه ای را برای هدایت اهل سنت فراهم آورد . زیرا هر انسان منصفی با مطالعه کمک هایی که آن حضرت به غاصبان حق خویش کرده به گذشت و بزرگواری آن حضرت پی خواهد برد . و زبان به اذعان و اعتراف خواهد گشود .
به همین منظور در این مجمــوعه کمک هــای آن حضـرت به خلیفه دوم در قالب سه بخش ، آگاهی های علمی و عملکرد اجتماعی ، فتوای فقهی و قضایی و رهنمودهای سیاسی و نظامی تنظیم گردیده است . در ضمن شیوه تحقیق چون اختصاص به بررسی حوادث و وقایع گذشته دارد تاریخی است و بدلیل استفاده از کتب کتابخانه ای توصیفی می باشد .
منابع مورد استفاده در این تحقیق تا حد امکان مستندات تاریخی و آثار ارزشمند دانشمندان و مورخین مسلمان (شیعه و سنی) بوده است از جمله کتاب تاریخ طبری از محمدبن جریرطبری و شواهدالتزیل از حاکم حسکانی نیشابوری و کتاب مناقب از اخطب خوارزمی و … و کتابهای دیگر که در فهرست منابع اسامی آنهــا ذکر می گردد
تحقیق پایانی سطح2 (کارشناسی)
مدرسه علمیه: حضرت خدیجه الکبری (سلام الله علیها)
راههای تقویت اراده از دیدگاه اسلام
استاد راهنما
حجه الاسلام والمسلمین دکتر سید ابراهیم حسینی
محقق
محبوبه طاهری دولت آبادی
چكيده
انسان موجودي صاحب عقل ، اختيار و اراده است و آفرينش او بيهوده و بي هدف نبوده است . انسان با دارا بودن اين وجوه برتري نسبت به ديگر موجودات ، در طول حركت استكمالي خود ، همواره در معرض امتحان الهي و در ميدان انتخاب و هجوم عوامل بازدارنده و منحرف كننده است؛ كه با تقويت نيروي اراده و توجه به آن ، بسياري از سستي ها و كج روي ها برطرف خواهد شد . به اين منظور تلاش كرديم به بررسي راههاي تقويت اراده ، آن هم از ديدگاه اسلام بپردازيم و تا حد توان مطالب را كاربردي و قابل اجرا ارائه دهيم . مطالعه كتب تفسيري و روايي با هدف كشف نگاه اسلام به اين موضوع (1 ) آشنائي با تعاريف علمي و روانشناسانه از اراده (2) همچنين شناخت استنباط مخاطب امروزي از بحث اراده (3) و مشخص كردن محدودۀ بحث ، مبنا قرار گرفت ، سپس با طرح ديدگاههاي اسلام در قالب عناوين و دسته بندي هاي مختلف ، از مباحث روانشناسي به عنوان مثال و ارائه برخي راهكارهاي عملي ساده ، استفاده شد .
نتايجي كه از اين تحقيق مي توان انتظار داشت ، عبارتنداز تنبه و بيداري در انسان و اتخاذ تصميم قاطعانه و جدي براي حركت در مسير تعالي ، توجه انسان به توانائيهايش به خصوص توانائي در تحقق تصميمات ، هدفگذاري زندگي و هر يك از فعاليتها و تغيير نگرش خواننده ، نسبت به زندگي ، وظايف ، خواستها و توانائيهايش .
شناخت خويشتن و هدفشناسي از مهمترين عوامل نظري ، در تقويت اراده محسوب مي شوند ، توجه به ارتباطات انسان با خدا ، اجتماع و خويشتن ، همچنين كسب ديگر صفات و ملكات چون صبر و تقوي ، انجام برخي رفتارهاي عبادي و غيرعبادي و ايجاد تغييراتي در آنها ،همچنين غافل نماندن از عوامل ضعف اراده و اقدام براي پيشگيري از مقابله با آنها از طريق استمرار ، تلاش ، پشتكار ، كنترل و نظارت ، از جمله عواملي هستند كه بواسطه آنها نگرش انسان تغيير مي كند و انگيزۀ قوي تري براي حركت خود به دست مي آورد .
ارائه تحقيقی پر بار در اين زمينه ، مي تواند راهگشا و پاسخگوي بسياري از افراد جوياي رشد و ترقي در جهات مختلف باشد . اما با توجه به مشكلات بنده حقير ، گستردگي كار و تازگي موضوع و اينكه تحقيق مخاطب خاصي ندارد ، بايد گفت در اين پژوهش حق مطلب اداء نشده است و بررسي و مطالعه بيشتر از لوازم اثر بخشي هرچه بيشتر اين نوشته است .
تحقیق پایانی سطح دو ( کارشناسی )
مدرسه علمیه خديجه كبري ( سلام الله عليها )
شهرستان اصفهان
سوء ظن از ديدگاه آيات و روايات
استاد راهنما
سركارخانم نجمه السادات بهرامي
محقق
زهره السادات حسيني دولت آبادي
چکیده
بنا به فرمايش قرآن و احاديث بيشتر مشكلاتي كه مردم در جوامع مختلف به آن مبتلا مي شوند به خاطر بي توجهي آنها به اصول اخلاقي است كه اين عدم پايبندي به اصول اخلاقي باعث سلب اعتماد مردم از يكديگر وسلب امنيت و آزادي از اجتماع مي شود كه به طور مسلم زندگي در چنين جامعه اي بسيار دشوار است . برعكس زندگي در جامعه اي كه مردم پايبند به اصول اخلاقي و احكام شريعت هستند بسيار لذت بخش است . از جمله اين رذائل اخلاقي كه آزادي و امنيت جامعه را مختل مي كند و باعث بسياري جنگ ها و آشوب ها مي شود سوء ظن است كه ناشي از عدم اطمينان و اعتماد مردم به يكديگر مي باشد ، پس با حفظ فرهنگ غني اسلام وبرخورداري از يك جامعه به دور از ناسازگاري و بي اعتمادي بر آن شديم ، تحقيقي با موضوع ، سوء ظن و بدبيني از ديدگاه آيات و روايات ، تدوين كرده و در خلال فصولي از تعاريف و مفاهيم تا اقسام و علل و آثار و پيامدهاي آن ودر انتها علاج اين بيماري مطالبي را جمع آوري و تنظيم نموده ، تا شايد با آگاهي از اين صفت رذيلهضمن دوري از اين خوي ناپسند اعمال و رفتارمان را با احكام شرع مقدس تطبيق دهيم . چرا كه ادامه اين رفتارهاي مذموم و غير اخلاقي موجب گسستگي جوامع و تفرقه بين افراد مي شود .
اين تحقيق شامل چندين ماه تلاش و مطالعه و بررسي كتب اخلاقي و روايي معتبر چون اصول كافي ، غررالحكم ، نهج البلاغه ، معراج السعاده و ميزان الحكمه و… مي باشد كه در اين مطالعات سعي شده كه در ابعاد مختلف زشتي و بدي اين صفت رذيله را اثبات نمائيم .
بايد اذعان كرد كه اين تحقيق داراي نواقص بسياري است كه در بعضي فصول اين نواقص بيشتر به چشم مي خورد ولي بخشي از كمبودها به دليل كمبود كتب معتبره و منابع است و بخشي ديگر هم به تهيه كتب و منابعي اختصاص دارد كه استفاده از آن مستلزم صرف هزينه بوده كه براي من مقدور نبوده است .
اما ارائه تحقيقي پربار مي توانست از ابعاد رفتارشناسي و روان شناسي و روان درماني و… دنبال شود و با بررسي عوامل ابتلا به اين رفتار ناپسند راهكارهاي مقابله با آن را در مورد فرد و اجتماع معرفي نموده تا مطالبيكامل و پربار براي عموم علاقمندان تدوين شود ولي محدوديت زمان و وجود مشكلاتيبراي بررسي بيشتر موضوع و عدم تخصص و آگاهي فردي مانع ارائه چنين تحقيقي گرديد .
(عَنْ َ أَبُي عَبْدِ اللَّهِ 7إِنَّ الْجَارَ لَيَشْفَعُ لِجَارِهِ وَ الْحَمِيمَ لِحَمِيمِهِ وَ لَوْ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءَ الْمُرْسَلِينَ شَفَعُوا فِي نَاصِبٍ مَا شُفِّعُوا.) (از امام صادق 7نقل شده كه حضرت فرموده اند: همسايه، همسايه اش را شفاعت مي كند و دوست دوستش را و اگر همانا فرشتگان مقرّب وپيامبران فرستاده شده شفاعت کنند در باره شخص ناصبی شفاعتشان پذیرفته نمی شود )[1]روايات درباره ي شفاعت شافعان زياد است . مجلسي 4در بحار[2] بيشترآنها را نقل كرده و شفعائي كه در آن روايات نام برده شده به قرار زير مي باشند: «حضرت رسول6و ائمه :و پيامبران ( البته عده اي نام برده شده ) جبرئيل، حضرت فاطمه (سلام الله عليها )، علما، شهيدان، مؤمنان، همسايه در حق همسايه ودوست در حق دوست»[3]
[1]. احمد بن محمد بن خالد برقى ، المحاسن، مصحح جلال الدین محدث ،ج1، قم، نشردارالکتب الاسلامیه، 1371، ص184
[2]. محمد باقر مجلسي،بحارالانوار،ج8،ص29-63به نقل ازعلي اكبرقرشي، همان کتاب،ج4،ص59
[3] . علي اكبرقرشي،همان
در كتب مختلف در رابطه با حدود همســايگي، به رواياتي از پيامبر 6و ائمه : برخورد مي كنيم كه حدود همسايگي را تا چهــل خــانه از هر طرف بيان كرده اند. از جمله ي اين روايات مي توان به روايتي از پيامبر بزرگ اسلام 6اشاره نمود كه فرمودند:(حَدُّ الجِوارِ أَرْبَعُونَ داراً مِنْ كُلِّ جانِبِهِ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلفِهِ وَ عنْ يَمينِهِ وَعَنْ شِمالِهِ)؛
مطالعه در آثار آفرینش با این نظم و ترتیب و تطبیق بسیار حیرت انگیزی که در عالم هست نشان می دهد که واقعاً و در متن خلقت بعضی موجودات برای بعضی دیگر بوجود آمده اند ، نوزاد و دستگاه شیرسازی و شیردهی مادر دو دستگاه مختلف و غیرمرتبطند . اما دقت در جهازات و نیازهای کودک و تجهیــزات خـارق العاده شیرسازی و شیردهی انطباق این دو با یکدیگر ، یعنی کمال تناسب میان شیر مادر و دستگاه هاضمه ی کودک می رساند که این دو در متن خلقت با یکدیگر مرتبطند . آن گاه دستگاه مفصل برای آماده ساختن شیـر ، و شیـر برای کودک بوجود آمده است . به هیچ وجه نمی توان احتمال داد که هدفی در بوجود آمدن پستان و ساخته شدن شیر نبوده ، بطور مسلم این شیر برای همین طفل بوجود آمده ؛ درواقع یک پیوستگی مخصوص بین اجزاء خلقت هست که آنها را به یکدیگر تطبیق می دهد .
مسأله ی تأمین رزق و روزی موجودات بسیار جالب و شگفت انگیز است که با مرور زمان و پیشرفت علم پرده از روی اسرار آن برداشته می شود از جمله اینکه نحوه ی ارتزاق موجوداتی که در اعماق دریاها هستنــد چگــونه است با اینکــه آنجا نــوری وجــود ندارد ، تفسیر نمونه در این باره می نویسد : اگــر در اعمــاق دریا موجودات زنده وجود داشته باشند نحوه ی ارتزاق آنان در ژرفای دریا چگونه می تواند باشد « البته چنین موجوداتی هستند » چونکه ریشه ی اصلی غذاها به نباتات و گیاهان باز می گردد که آن هم نیازمند به نور افتاب است ، و در اعماق بیش از 700 متر مطلقاً نوری وجود ندارد ، و یک شب تاریک ابدی بر آن سایه افکنده است . ولی بتدریج روشن شده که نور آفتاب ، گیاهان ذره بینی را در سطح آب ، و در بستر امواج پرورش می دهد ، و هنگامی که مرحله تکاملی خود را پیموده ، همچون میوه ی رسیده ای به اعماق دریا فرو می روند ، و سفره ی نعمت را برای موجودات زنده ی ژرفنای آب فراهم می سازند . از سوی دیگر بسیارند پرندگانی که از ماهیان دریا تغذیه می کنند حتی انواعی از شپره دریایی وجود دارد ، که در ظلمت شب همچون یک غواص ماهر به اعماق آب فرو می رود و صید خود را با امواج مخصـوص رادار مـاننـدی کـه از بیـنی خود بیرون می فرستند آن ها را شناسایی و نشانه گیری کرده و بیرون می آورد .
روزی رسان همه موجودات فقط خدای بزرگ می باشد پس شایسته است این موضوع مطرح شود که این خالق بزرگ حتی در غیر از این دنیای مادی و در سرایی دیگر هم مخلوقات خویش را فراموش نکرده و در آنجا هم رازق و روزی رسان همه مخــلوقات خــویش می بــاشد . (بــرای پی بــردن به این موضوع به فرمایشات رسول اکرمr توجه کنید که می فرمایند : «هرگاه گرسنه و تشنه می شوید بـه خـاطر آورید گرسنگی و تشنگی روز قیامت را ، که آن روز بسیار طولانی است . همه گرسنه و تشنه بعد از فراغ یا به بهشت می روند یا به جهنم . اگر به بهشت بروند از طعام و شربت جنت می خورند که خداوند در این مورد می فرماید : «فَـأَصْحـابُ الْمَيْمَنـَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ … وَ فاکِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ[1] : » و اگر خدایی ناکرده به جهنم بروند باز در آنجا هم نیاز به غذا دارند وگرسنه می شوند . آن ها گروه جپ و گناهکارانند که قرآن درباره شان فرموده : « وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ * فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ * وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لا بارِدٍ وَ لا کَرِيمٍ * إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِينَ »
خداوند متعال در آیات گوناگون به مومنان این دلخوشی و دلگرمی را داده که هرگز از جهت رزق و روزی نگرانی نداشتـه بـاشنـد و بدانند در هر جایـی کـه بـاشند خداونـد رزقشـان را همـانجا می فرستند به طور مثال در آیه ی شریفه چنین می فرماید : «و کاین من دابه لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم »[1] پس مومنان باید این اطمینان را داشته باشند که اگر خواستند در راه خدا مهاجرت کنند از گرسنگی و تشنگی نخواهند مُرد و بـدانند که رازق آنـان پـروردگارشان است نـه آب و خـاکشان (وطنشـان) در این بـاره قـرآن می فرماید : چه بسیار از جنبندگان که رزق خود را ذخیره نمی کنند بلکه خدا روز به روز رزقشان را می رساند شما انسانها هم هرچند که ذخیره می کنید ولی باید بدانید که روزی ده شما خداست و او شنوا و داناست . [2]
[1]- سوره عنکبوت ، آیه 60
[2]- مرتضی مطهری ، بیست گفتار ، تلخیصی از صفحات
باید دانست که تعهـد و ضمــانت الهی و رزاقیت و روزی رســانی که به ذات اقدس الهی نسبت داده می شود ، با تعهدات و ضمانت و تکالیف انسانی مثل هم نیست ، چنانچه اگر انسانی کفیل رزق و عهده دار رزق و مخارج کسی شد این امر با زمانیکه خداوند کفیل و ضامن روزی انسان می شود دو وجه متمایز از هم هستند زیرا کفالت روزی از جانب مقام ربوی شایسته ی ذات کامل اوست همچنانکه در قرآن آمده « و ما من دابه الا علی الله رزقها » رزق هر جنبنده ای بر عهده ی «الله» است ، بنابراین باید توجه کرد آنکه رزق بنده را به عهده گرفته «الله» است نه یک مخلوق « الله » یعنی آن کسی که آفریننده این نظامات و مخلوقات است . پس تعهد او با تعهد مخلوق فرق دارد . تفاوت است بین مخلوقی که جزئی از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام و سراپا نیاز است و در داخل و جزء این نظام دست و پا می زند با کسی خالق این نظامات است ،فعل او با فعل و اراده ی خالق این نظامات فرق دارد . فعل او قهراً جز به صورت همین نظامات نیست و در واقع شناختن فعل خدا و رزاقیت خدا ، شناختن نظامات عالم است .
1 غيبت شخصيتي :
در اين فرض امام زمان (عج) از نظر شخصيتي بر ما مخفي است . يعني آن حضرت به طور عادي زندگي مي كند و مردم كوچه و بازار او را ملاقات كرده و با او نشست و برخاست و معاشرت مي كنند و حضرت با مردم همدم و هم صحبت مي شود ولي مردم شناخت و معرفت به اينكه اين شخص امام زمان است ندارند . حكمت الهي چنين اقتضا كرده كه حضرت با ناشناس ماندن ، از خطرات احتمالي ستمگران و ظالمان در امان بماند تا ذخيره اي براي روز مبادا باشد .
رواياتي بر اين نظريه دلالت مي كند ، امام صادق (ع)مي فرمايند : در صاحب اين امر (حضرت مهدي) سنت هايي از پيامبران است … و سنتي كه از يوسف (ع) دارد ، مستور بودن است ، خداوند بين او و مردم حجابي قرار مي دهد ،بطوري كه او را مي بينند ولي نمي شناسند ( 1 ) .
1 سري از اسرار الهي :
غيبت امام مهدي(ع) سري از اسرار الهي است كه حكمت آن بر بندگان مخفي و پوشيده است و تنها بعد از آن كه ظهور حضرت فرا رسد ، روشن خواهد شد . پيامبر اكرم(ص) فرمودند : « يا جابر ! ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله ، مطوي عن عباده » يعني : ( اي جابر ! اين امر الهي و سري از اسرار خداوندي است كه بر بندگان پوشيده است ) ( 1).
2 آزمايش و غربال انسان هاي صالح :
در برخي از روايات آمده است كه حكمت غيبت حضرت ولي عصر ، امام مهدي (عج) ، غربال شدن انسان هاي صالح و آزمايش مردم به اين وسيله است .
اميرمؤمنان علي بن ابي طالب (ع) فرمودند : «اما والله لا قتلن انا و ابناي هذان ، و ليبعثن الله رجلاً من ولدي في آخر الزمان يطالب بدمائنا ، و ليغيبن عنهم تميزاً لاهل الضلاله حتي يقول الجاهل : مالله في آل محمد من حاجه» يعني : (به خدا قسم من ، و اين دو فرزندم «حسن و حسين(ع) » شهيد خواهيم شد ، خداوند در آخر الزمان مردي از فرزندانم را به خونخواهي ما بر خواهد انگيخت و او دوره اي غايب خواهد شد تا مردم آزمايش شوند و گمراهان جدا گردند ،تا جايي كه نادان مي گويد : خداوند ديگر به آل محمد (ص) كاري ندارد ) ( 2) .
كليد ابزاريست كه بدان وسيله ، ابواب بسته گشوده مي شود ، كليد را در عربي مفتاح خوانند ، مفتاح ، ما يفتح به ، مي باشد يعني چيزي كه مي گشايد – فتح ، گشودن است و مفتاح وسيله آن .هر كليدي با بسته اي سنخيت دارد شايد بسته اي كليد فلزي بخواهد ، گاهي بسته اي به كليدهاي چوبي نياز دارد . پاره اي از بسته ها نيز كليد چرمي مي خواهند چنانكه مي گويند كليدهاي گنج قارون چرمي بوده ،رمز كليدي مي خواهد كه بدان وسيله گشوده گردد
…
.
اما هر علمي كليدي دارد . مسائل رياضي ، كليد ويژه ي خود را دارند . خردمندان براي گشودن دشواريهاي زندگي ، به دنبال كليد آن ها مي گردند . زبان هر كس ، كليد شخصيت علمي و عقلي او است . سخن ،كليد پي بردن به ارزش يا بي ارزشي سخنگو است .
به هر حال هر قفلي را كليدي است ، خواه قفل سعادت و خوشبختي باشد ، خواه قفل زيان و بدبختي ، بنابراين كليد ، در سعادت و خوشبختي را مي گشايد يا درهاي بسته ي زيان و بدبختي را باز مي نمايد .
از طرفي ، دري كه بسته مي شود از دو نظر مورد توجه قرار مي گيرد : 1- ممكن است دَرب براي محفوظ نگاهداشتن اشياء قيمتي و گرانبها بسته شود كه آن اشياء از دسترس دزد در امان باشد . 2- یا براي جلوگيري از نفوذ موجودات خطرناك ، دَرب را به روي آن ها مي بندند ، تا مردم را از خطر آن ها محفوظ نمايند .
مي توان گفت : بستــن درب ، براي جلـوگيري از خطر هجـوم موجودات خطـرنـاك و اشـرار مي باشد ، و باز شدن آن يكي از دو خطر را دارا است .
پس هر موجودي كه داراي يكي از اين دو خصوصيت نباشد ، دري به رويش بسته نخواهد شد ، در اين وادي تنها خداي مهربان است ،كه وجودش سراپا سود براي مخلوقين و بندگان است و در همه حال با آغوش باز ، نياز بندگان را برآورده كرده و دَر رحمت بي انتهايش با مهرباني ، بر روي بندگان باز است .
در همين راستا امام حسن عسگري (ع) مي فرمايند : دروغ كليد تمام ناپاكي هاست « حطت الخبائث في بيت و جعل مفتاحه الكذب » [1] يعني تمام ناپاكيها و گناهان ، در خانه اي جمع شده و كليد آن دروغگويي است .
كسي كه با دروغ سر و كاري نداشته باشد ، از خطر گناهان به دور است و به نيكوكاري نزديك مي باشد . ولي هنگامي كه با دروغ آشنا شده ، درهاي گناهان به رويش گشوده مي شود و بزودي در سياهچال بدبختي سقوط خواهد كرد . و گاه چنان در آن جا مسكن مي گزيند كه بيرون آمدنش بسيار دشوار خواهد بود . [2]
و چنانچه انسان دروغ را ترك كند ، خواه نـاخـواه سـايـر گنـاهان ديگر را نيز تــرك كرده در روايتي از رسول الله (ص) آمده كه : « لما قال له رجل : استسر بخلال اربع : الزنا ، شرب الخمر ، والسرق، والكذب ، فأيتهن شئت تركتها لك - : دع الكذب ، فلما ولي هم بالزنا ، فقال : يسألني فان جحدت نقضت ما جعلت له ، و ان اقررت حددت ، ثم هم بالسرق ، ثم بشرب الخمر ، ففكر في مثل ذلك ، فرجع اليه فقال : قد اخذت علي السبيل كله ! فقد تركتهن اجمع :[3] مردي به رسول خدا (ص)عرض كرد : اي رسول خدا ، چهار كار خوشايند من است : زنا ، شرابخواري ، دزدي و دروغ . اما هر كدام را كه بفرماييد به خاطر شما ترك مي كنم . حضرت فرمود : دروغ را رها كن ، مرد رفت و تصميم گرفت زنا كند اما با خودش گفت : پيامبر (ص)از من مي پرسد ( كه زنا كرده اي يا نه ) اگر انكار كنم ، قولي را كه به ايشان داده ام شكسته ام و اگر اقرار كنم ، حد مي خورم سپس تصميم گرفت دزدي كند ، بعد تصميم گرفت شرابي بخورد ، اما هر بار همين فكر را با خود كرد لذا نزد رسول خدا (ص) برگشت و عرض كرد شما راه را به كلي بر من بستيد من همه ی اين كارها را رها كردم » .[4]
شورای عالی حوزه علمیه خواهران
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
تحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)
مدرسه علمیه خدیجه کبری(سلام الله علیها)
شهرستان اصفهان
آرایش و مد و بررسی چالشهای هویت انسانی زن و راهکارهای مقابله با آن
استاد راهنما
سر کارخانم ملکوتی خواه
استاد داور
جناب آقای برقیکار
پژوهشگر
راضیه خسروی دهقی
چکیده
موضوع تحقیق آرایش و مد و بررسی چالشهای هویت انسانی زن وراهکارهای مقابله با آن است.هدف از این نوشتار بررسی برخی از چالش های هویت انسانی زن در گرایش بی اندازه به ارایش و مد است که منتهی به ایجاد بصیرت در زنان گردیده که از ارزش و هویت انسانی خویش، آگاه شده تا با روشن بینی و ذکاوت بیشتری زندگی خود را طی کرده و به کمال برسند. آرایش اسم مصدر آراستن ، که به معنای زیباسازی و به کارگیری زینت و زیور می باشد و همچنین مد لغتی فرانسوی به معنای روش و طریقه موقت است که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان ، طرز زندگی و لباس پوشیدن و … را تنظیم می کند . مد از دو حرکت تشکیل شده است یکی این که افراد طبقه پایین را سوق می دهد به این که به افراد طبقه بالا شبیه شوند دوم این که افراد طبقه بالا را وادار می کند به این که وضع گذشته را رها کنند و نگذارنند طبقه پایین به آن برسند. در جامعه بدوی که چشم هم چشمی جنسی وجود نداشت و از برابری کامل اجتماعی برخوردار بود نیازی به آرایش و مد برای زیبا سازی ساختگی نبود ولی با شکل گیری جامعه طبقاتی این نیاز رواج پیدا کرد و امروزه به اوج خود رسید . گرایش به آرایش و مد علل گوناگونی دارد که از مهمترین آن می توان به، نیاز به خودنمایی و پیدایش نظام سرمایه داری و رسانه های همگانی و تبلیغات اشاره کرد. اسلام نیز به زیباخواهی فطری انسان توجه نموده و از او می خواهد که در راستای کمال خویش از آن ها استفاده نماید ولی آن چه از نظر اسلام مذموم است این است که به سمت مدگرایی و تجمل گرایی کشیده شود و آشکار کردن آن را جز برای محارم ناپسند می داند. هویت نیز به معنای تعریفی که انسان از چیستی و کیستی خودش دارد و اسلام هویت انسانی زن را تنها در ارتباط با خالق جهان و کل نظام هستی و مطابق با خصوصیات زنانه خود می داند و همتا دانستن زن و مرد و توجه به ارزش دختران و … نشان دهنده توجه اسلام به هویت انسانی زن است. تغییرات سریع و وسیع جامعه مدرن که مد از قبیل آن است ، ارزش های زن را مدام در معرض دگرگونی قرار داده است و در این صورت هویت ها و تعاریف زن از خودش دستخوش دگرگونی خواهد شد و باعث بحران هویت و از خود بیگانگی فرهنگی و … می شود که در این صورت نیازمند الگوساری و سیاست گذاری های فرهنگی است.
واژگان کلیدی: آرایش ، مد، هویت، زینت
پیامبر)ص(قنداقه ی آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید ، بوسید و نامش را زینب گذاشت و فرمود : « به حاضرین و غائبین امت ، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را نگه دارند که همانا او به خدیجه کبری ( سلام الله علیها ) شباهت دارد . »[1]
این مقایسه و شباهت پرمعنا ، بیانگر آن است که زینب ( سلام الله علیها) دارای اوصاف جده اش خدیجه کبری (سلام الله علیها) است ، همان گونه که آثار وجودی حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) برای پیشرفت اسلام ، بسیار فراوان بود ، زینب (سلام الله علیها ) نیز نقش به سزایی در پیشبرد اسلام داشت.[2] از طرفی حضرت خدیجه ( سلام الله علیها ) در تمام دوران زندگی هم مونس پیامبراکرم6 بودند هم موجب تخفیف رنج های آن حضرت می شدند ، همان گونه که حضرت زینب (سلام الله علیها) محرم و مونس مصیبت های برادرشان امام حسین u و اهل بیت :ایشان بودند.[3]
ضمن اینکه شباهت حضرت زینب ( سلام الله علیها) به حضرت خدیجه ( سلام الله علیها) از امام علی u نیز بیان شده . زمانی که اشعث بن قیس از حضـرت زینب ( سلام الله علیها) خواستگاری کرد ، حضرت علی u بسیــار خشمگین شــد و به او فرمــود : « تــو این جــرئت را از کجــا پیــدا کــرده ای که زینب ( سلام الله علیها) را از من خواستگاری می کنی ؟!
زینب شبیه خدیجه ( سلام الله علیها) پروریده دامان عصمت است ، شیر از دامان عصمت خورده ، تو لیاقت همتایی او را نداری . سوگند به خداوندی که جان علی در دست اوست ، اگر بار دیگر این موضوع را تکرار کنی ، با شمشیر جوابت را می دهم . تو کجا که با یـادگار حضرت زهرا ( سلام الله علیها)
حضرت خدیجه ( سلام الله علیها) با تمام اموالش برای ارتقای اسلام جهاد کرد و اسلام را یاری نمود. هم چنین حضرت زینب ( سلام الله علیها) آن چـه داشت اعـم از مــال و جــان و فرزند و رفاه زندگی اش را ، در راه حقانیت اسلام و پیروزی نهضت کربلا و همراهی با امام زمانش حسین u فدا کرد.[5] و به کوتاه ترین سخن اینکه ، آنچه خدیجه (سلام الله علیها ) داشت ، در زینب ( سلام الله علیها) بود، هم شکوه ظاهری و هم عظمت معنوی . [6]
[1]- اعظم شبیری ، سیمای زینب (سلام الله علیها) در آینه ی تاریخ ، قم ، نشر هاجر ، 1387 ، چاپ دوم ، ص 23
[3]- منصوره مدرس فتحی ، زینب (سلام الله علیها) ام عاشورا ، اصفهان ، ناشر نقش نگین ، چاپ اول ، 1389 ، ص 30
در بین خاندان نبوت ، رسم بود که نام گذاری نوزادشان را به بزرگ خانواده واگذار می کردند. هنگامی که حضرت زینب ( سلام الله علیها) چشم بــه جهان گشود ، پیامبر6 در مسافرت بود ، حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) به حضرت علی u عرض کرد : « چون پدرم در سفر است ، نام این دختر را چه بگذاریم ؟»[1]
حضرت علی u در پاسخ فرمــود : من در نام گــذاری او از پــدرت رسـول خدا6 سبقت نمی گیرم ، صبر می کنم تا آن حضرت از سفر باز گردد ، و نامش را مشخص کند.[2] و هر نامی که صلاح بداند بر این کودک بگذارند. پیامبر6 پس از سه روز از سفر بازگشتند و همان گونه که سیره ایشان بود ، نخست به منزل دخترشان وارد شدند. امام علی u خدمت آن حضرت عرض کرد : یا رسول الله ! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است ، نامش را معین فرمایید .
رسول خدا6 فرمود : اگرچــه فرزنــدان فاطمــه اولاد من می باشنـد . امــا امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظــر وحی هستــم. در این حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد : « یا رسول الله ! پروردگار تو را سلام می رساند و می فرماید : نــام این مولــود را زینب بگذار ، که این را در لوح محفوظ نوشته ایم . »
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه علمیه خدیجه الکبری (سلام الله علیها)
تحقیق پایانی سطح دو ( کارشناسی )
بررسی تأثیرات حضور اجتماعی، سیاسی
حضرت زینب (سلام الله علیها)
در تاریخ اسلام
استاد راهنما
خانم بنی نجاریان
استاد داور
آقای فرح بخش
پژوهشگر
زهرا السادات هاشمی
چکیـده
حضرت زینب (سلام الله علیها) ثمره ی پیوند آسمانی فاطمه (سلام الله علیها) و علیu بعد از امام حسینu سومین نوه ی پیامبراکرم6، سال ششم در مدینه به دنیا آمد.
حضور آن حضرت در کربلا بیان کننده اوج ایمان و ایثار بود او با حاکمان ظلم در پاسداری از حریم ولایت ؛ برخوردی منطقی و قاطعانی داشت.
بررسی تحلیل شیوه ی سیاسی اجتماعی و عملکرد آن حضرت به عنوان بانوی نمونه ی اسلام با تمام خصلت های نیکو می تواند به عنوان مربی و اسوه ی شجاعت و دانایی الگوی عملی برای زنان جامعه اسلامی قرار بگیرد.
در این مجموعه علاوه بر آیات قرآن کریم از روایات معصومین :نیز استفاده گردید و برای تکمیل شدن مباحث کتاب های ، ریاحین الشریعه ( ذبیح الله محلاتی ) ، نفس المهموم ( عباس قمی ) ، منتهی الآمال ( عباس قمی )، طرازالمذهب فی احوال سیدتنا زینب (سلام الله علیها) ( عیاسقلی خان سپهر ) و کتب تحلیلی معاصر و … استفاده گردید.
از نظر ماهیت توصیفی ، تحلیلی است ؛ زیرا پس از مطالعه و بررسی کتب مختلف در زمینه ی تاریخ زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) و تاریخ زن در اجتماع نیز مورد بررسی قرار گرفت و با شیوه فیش برداری و تحلیل مباحث این تحقیق گردآوری شد .
در این تحقیق ابتدا شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) بحث می شود ، سپس حضور اجتماعی سیاسی حضرت زینب (سلام الله علیها) قبل از عاشورا و حضور اجتماعی آن بانو بعد از واقعه عاشورا را از لحاظ تاریخی بیان می کند و برای تکمیل، شیوه تبلیغی - سیاسی پیام آور عاشورا مورد بررسی قرار می گیرد.
آنچه در این مجموعه بازگو می گردد برای آگاهی زنان متدین و متعهد جامعه ی اسلامی است تا با هشیاری ؛ حافظ جایگاه اصیل خود و با الگو گرفتن از آن بانو بزرگوار بتوانند در خانه و جامعه مثمر ثمر باشند.
بنابراین اگر زنان عملکرد این بانوی بزرگوار را به عنوان بانوی نمونه اسلام مانند مادرشان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و جده بزرگوارشان حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) الگوی خود قرار دهند می توانند در همه عرصه های جامعه فعالیت های موثری داشته باشند و شعارهای تبلیغاتی رسانه های غربی نمی تواند در اراده ی آنان خللی وارد کند.
واژگان کلیــدی تحقیــق : تــأثیر ، حضــور اجتمـاعی ، حضــور سیاسی ، حضرت زینب (سلام الله علیها)
كلمه ابليس در يازده مورد از قرآن مجيد به صورت مفرد ذكر شده است كه نه مورد آن مربوط به إبا و استكبار او از سجده ميباشد . داراي دو جمع اباليس و ابالسه است كه از ابلاس گرفته شده و به معناي مأيوس ميباشد . چنانچه در قرآن مجيد آمده است((وُيُومُ تَقُومْ السَاعُهِ يْبلِسْ الْمْجرِمْون:روزي كه ساعت قيامت بر پا شود آن روز بد كاران شرمنده و اندوهگين شوند)) . [1]
ابليس موجودي است زنده ، باشعور، نامرئي و فريبكار. در اينكه ابليس اسم جنس است يا اسم خاص و يا وصف نظر ها مختلف است ولي عقيده اكثر افراد اين است كه ابليس اسم خاص (علم) است و از ابلاس مشتق شده است . بعضي هم آن را غير عربي ميدانند .
ابليس در زمره فرشتگان الهي ساليان دراز به عبادت خداوند مشغول بود اما بر اثر يك نافرماني كه ناشي از تكبر و خود خواهي بود به يكباره در رديف عاصيان وگناهكاران قرارگرفت .
پس از آنكه اراده خداوند برخلقت حضرت آدم (ع)تعلق گرفت و او را آفريد ، فرمان سجده صادر شد كه در اين ميان ابليس راه تخلف را در پيش گرفت واز روي كبر و غرور خود را برتر حضرت آدم (ع) دانست و بر او سجده نكردغافلاز اينكه اين سجده براي خداوند بودنه براي حضرت آدم (ع) زيرا هيچ موجودي غير از خداوند لايق سجده نمي باشد.دستور حق به منظور تعظيم و تكريم مقام والاي انسانيت و آزمايشي از اطاعت يا سرپيچي به صورت امري واجب صادر گرديد تا كسي كه غرق در منيت و خود محوري است با عدم تسليم به يكباره از آن مقام فرو افتد و هر كس در مقام خاص خود قرار گيرد .2
[1]- سوره روم (30) ، آيه 12
2.
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
محمد خزائلي ، اعلام قرآن ، ص 82
درباره شيطان سخن زياد گفته شده اما حق مطلب اين است كه شيطان داراي خلقتي خاص نيست و وجودي مستقل مانند ابليس ندارد ، از اين رو هر جا سخن از خلقت خاص شده منظور ابليس است . در اينكه شيطان اسم خاص است يا اسم جنس يا وصف ، نظرها مختلف است اما اكثر محققان آن را وصف يا اسم جنس “اسم عام ” ميدانند . قرآن مجيد هواهاي نفساني را كه برخلاف مسير ارتقاء انسان و ضد مصالح جهان حركت ميكنند شيطان ناميده و ذات انسان را كه تابع او شده ” نفس اماره به سوء” ميخواند . بنابراين از آنجايي كه ذات انسان دريافت كننده محصولات و آثار هواهاي وهمي نفس اماره به سوء ميباشد مصداق شيطان خواهد شد . از اين رو كتاب الهي گاه جامع شهوت و غضب را ، هر گاه بيجا عمل نمايد ، شيطان ناميده و گاه خود آن انساني را كه چنين عمل كرده شيطان مينامند .[1] علامه طباطبايي در اين باره ميفرمايند : ” شيطان مفهوم وسيعي دارد كه مي توان آن را مورد هر موجود طغيانگر و هر قدرت بدكار و فتنه انگيز به كار برد . شيطان مظهر فريب و اغواء و عامل فساد و انحراف انسان است . هر تبهكاري شيطان است به همين جهت در قرآن به هر بدكاري شيطان اطلاق شده است “.[2]
تحقيق پاياني سطح دو ( كار شناسي )
مدرسه علميه خديجه كبري (س)
شهرستان اصفهان
پايان نامه سطح دو ( كار شناسي )
شيطان در قرآن و روايات
استاد راهنما
سركار خانم نجمه السادات بهرامي
استاد داور
سركار خانم معصومه عسكري
محقق
مهري جعفري نيسياني
چكيده
موضوع بحث مادر اين تحقيق بررسي شيطان در آيات و روايات است . درباره اين موضوع در قرآن كريم خداوند از دو واژه (( ابليس )) و (( شيطان )) نام برده است .
ابليس نام خاص وجودي زنده مكلف متمرد از فرمان الهي و رانده شده از درگاه اوست و شيطان اسم جنس و نامي عام و فراگير براي هر موجود شرور متورد و فريبكار است .
اين تحقيق در پنج فصل تنظيم شده كه در ابتدا به بيان ماهيت شيطان پرداخته ايم عناوين اين فصل عبارتند از : ( شيطان كيست خلقت شيطان ابليس كيست نامها و كنيه هاي ابليس صفات ابليس ذريه و اعوان ابليس جنود و سپاهيان ابليس دليل كساني كه قائل به فرشته بودن ابليس هستند ابليس و مستثني منقطع دليل كساني كه قائل به جن بودن ابليس هستند شباهت و تفاوت بين ابليس و جن و فرشته و در نهايت به شبهاتي كه از سوي او مطرح شده و پاسخي كه به آن شبهات داده شده پرداخته ايم ) .
در فصل دوم اين تحقيف با عنوان ابا و استكبار ابليس به اموري همچون ( افشاي راز دروني ابليس تفاخر و استكبار ابليس تكبر او در برابر خداوند بود يا در برابرحضرت آدم (ع آيا تكبر در آنجا جرم محسوب مي شد آيا ابليس از اصل كافر بود ايمان ابليس قبل از امر به سجده ابليس نخستين بنيانگذار قياس و ناداني او در اين قياس پرداخته ايم )
فصل سوم اين تحقيق در رابطه با كارهاي شيطان است . در ابتداي اين فصل به ولايت شيطان اشاره كرده و سپس به كارهاي او يعني وسوسه و امور مربوط به آن آرايش دادن عمل انسان دزدي ايمان و خراب كردن عمل وعده دادن انسان به فقر امركردن به ربا شركت دراموال واولاد تمثل به صورت انسان و هجوم در وقت احتضار ) اشاره كرده ايم.البته سخن در رابطه با اين فصل بسيار گسترده است كه از حوصله اين تحقيق به دور مي باشد .
در فصل چهارم اين تحقيق به دامهاي شيطان اشاره كرده ايم . عناوين اين فصل عبارتند از (چگونگي فريب شيطان چگونگي تصرف شيطان در آدمي هواپرستي دنيا عبادت زنان جلوگيري از نيكي به مؤمنين و قضا كردن نماز گريه دروغين تفرقه و راههاي نفوذ شيطان به قلب ) .
فصل آخر اين تحقيق بيانگر راههاي مبارزه با شيطان است . عناوين اين فصل عبارتند از (دور كردن شيطان چگونه ممكن است استعاذه اركان استعاذه نماز سلاح مؤمن در مقابل با شيطان عشق و محبت به خدا يكي از راههاي نجات از شيطان و دعاي امام سجاد (ع) زماني كه از شيطان ياد مي كردند ) .
منابعي كه براي اين تحقيق استفاده شده شامل كتابهاي متعددي مي باشد كه از جمله آنها مي توان به قرآن و نهج البلاغه (دو منبع غني و معتبر) نمونه هاي مختلف تفاسير از جمله (تفسير نمونه تفسيرالميزان تفسير المنار و …) انواع كتابهاي حديثي مانند (اصول كافي فروع كافي و … ) اشاره كرد .
اين تحقيق به دليل اينكه از نمونه ها و موارد متعدد استفاده شده از نوع تحقيق تركيبي سيستمي مي باشد كه بر اساس سه محور يعني نگرش ها راهبردها و راهكارها تقسيم بندي شده است .
بر اساس نگرش ها چون هدف ما كشف حقايق بيشتر بود تحقيق ما بنيادي است . بر اساس راهبردها چون تحقيق ما در سطح توصيف است از نوع توصيفي مي باشد . بر اساس راهكارها چون از اطلاعات قبلي ثبت شده استفاده كرده ايم تحقيق ما از نوع كتابخانه اي است و به اعتبار موضوع تحقيق ما ديني است و اما نتيجه اي كه از اين تحقيق مي خواهيم بگيريم شناخت درست هدفداري آفرينش و مسأله آزمون الهي است زيرا بدون شناسايي شيطان اين هدف ميسر نمي شود چون ارتقاي آدمي كه فقط با گزينش راه درست و انجام اعمال اختياري شايسته صورت مي گيرد فقط با وجود شيطان معنا مي يابد و دعوت كردن او به كفر و بدي دركناردعوت انبياء به توحيد و انجام كردار نيك عرصه آزمون الهي را شفاف تر مي سازد از اين رو بايد از او و شيوه هاي اغواگريش شناخت كامل داشته باشيم .
نماز، سدی در برابر گناه است، برای اینکه هوشیاری و بیداری که بر اثر نماز، در نمازگزار ایجاد می گردد، او را از غفلت و بی خبری که مایه گناه و لغزش است، مصون و محفوظ می دارد؛ بنابراین، نماز باید مانع فساد و تباهی و ظلم و گناه شود، و در غیر این صورت نماز واقعینخواهد بود.در حقیقت نمازگزار در اجرا و اداء آن کوتاهی و نقصان روا داشته است.(1)
در تأیید این مطلب روایاتی از ائمه معصومین (عليه السلام) وارد شده که به آن اشاره می کنیم. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) می خوانیم: « مَن لَم تَنتَهُ صلاتُه عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَرِ لَم یَزدَد مِنَ الله إلّا بُعداً »(2)،«کسی که نمازش او را از فحشا و منکر باز ندارد، هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است.»
یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز آن است که انسان را به یاد خدای متعال می اندازد که ریشه و مایه اصلی هر خیر و سعادت است. عامل اصلی نهی از فحشا ومنکر یاد کردن خدای مهربان است.
یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دل هاست و هیچ چیز به پایه آن نمی رسد:« أَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمئِنُّ القُلُوبُ »(3)،«آگاه باشید! یاد خدا مایه اطمیناندل هاست»
روح همه عبادات (چه نماز و چه غیر آن) ذکر خداست. اقوال، افعال، مقدمات و تعقیبات نماز، یاد خدا را در دل انسان زنده می کند.
پي نوشت ها:
1-اکبری زیبدی ، غلامرضا ، اهمیت نماز در سیره امام رضا (ع) ، مشهد ، الشمس ، 1383 ، ص 33
2-مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، بیروت ، دارالکتبیه اسلامیه ، ج 79 ، ص 198 .
3-رعد (13) ، آیه 28
نوشته:صديقه محمدي
آثار و کارکردهای فراوانی در روایات برای صله رحم شمرده شده است که براستی انسان را دچار شگفتی و تحقیر می سازد. انبوه این آثار، با نظر به اهمیت و ارزش بسیار هر یک در زندگی فردی و اجتماعی، گویاترین و متقین ترین شیوه برای توجه دادن همگان به قدر و اعتبار این ارزش اجتماعی است. از طرف دیگر بیان آثار با تأکید و تکرار فراوان در روایات اهل بیت(ع) عاملی برای تشویق و سوق دادن مسلمین به این سنت بزرگ و زیبای اسلامی می باشد. به جرأت می توان ادعا کرد که در میان سفارشات معصومین(ع)، کمتر موضوعی به اندازه ی صله ی رحم، مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. و این یکی از برجستگی های فرهنگ غنی و متعالی اسلام، نسبت به فرهنگ منحط غرب است که روحیه ی صفا و صمیمیت و احساس و عواطف – حتی در میان افراد خانواده و فرزند و پدر و مادر – روز به روز در آن کم رنگ تر و بلکه بی رنگ می شود. آثار و نتایج صله ارحام به دو بخش آثار دنیوی و اخروی قابل تقسیم می باشد:
الف: آثار دنیوی
1- آبادانی شهرها: رسول حق(ص) فرمود: « صله ی رحم شهرها را آباد و عمر را زیاد می کند، گرچه پیوند کنندگان از خوبان نباشند.»[1] و از دختر بزرگوار ایشان فاطمه ی زهرا(س) نقل شده که فرمود: « صله ی رحم موجب زیاد شدن جمعیت هاست.»[2] سر مطلب این است که اجتماع انسانها از واحدهای کوچک تر، که طوایف و فامیل ها می باشند، تشکیل شده است. در صورتی که بین افراد هر طایفه، ارتباط و پیوند عمیق بوده و مقیّد و متعهّد به حمایت و دستگیری از یکدیگر باشند، در این صورت صورت بر کل جامعه اتحاد و انسجام، و روحیه تعاون و همکاری، و کمک و دستگیری از افتادگان حاکم خواهد شد. مسلماً در چنین جامعه ای، افراد ضعیف و بی بضاعت بدون برنامه ریزی دولت، خود به خود مورد حمایت خویشان و نزدیکان قرار گرفته، و به تدریج کل جامعه به یک حالت متعادل و نرمال از لحاظ عاطفی و اوضاع اقتصادی و اجتماعی خواهد رسید. به یقین چنین جامعه ای، از بقاء و پابرجایی برخوردار خواهد بود، مادام که به این سنت حسنه ی اسلامی یعنی صله ی رحم عمل نمایند.
2- طول عمر: امام صادق (ع) فرمود: « ما چیزی را جز صله ی رحم، سراغ نداریم که عمر را زیاد کند؛ تا آنجا که گاهی تا زمان مرگ یک نفر، سه سال مانده است، ولی او اهل صله ی رحم می شود. آنگاه خداوند، سی سال بر عمرش می افزاید و سی و سه سال دیگر زنده می ماند. و گاهی اجل کسی سی و سه سال است، اما به خاطر قطع رحم و گسستن رابطه ی خویشاوندی، خداوند سی سال از عمرش کم می کند و سه سال زندگی می کند.[3]»
…
3- گشایش در روزی و زدودن فقر: سعادت و شقاوت، مرض و سلامت، و دارایی و نداری انسان در این دنیا بسته به اعمال او می باشد. یکی از اعمالی که در نزول رحمت و از بین بردن فقر بسیار مفید و مؤثر است، رسیدگی به خویشاوندان است. رسول خدا (ص) فرمود: « صله ی رحم، به عمر اضافه می کند، و فقر را از بین می برد[4]» پیامبر اکرم(ص) فرمود: « کسی که زیادی و توسعه ی رزق و روزی و افزونی عمر خوشحالش می کند، صله ی رحم کند[5]»
و امام باقر(ع) فرمود: « صله ی رحم نفس را پاکیزه، و روزی را زیاد می کند.» حضرت علی(ع) فرمود:« صله ی رحم نفس را پاکیزه و روزی را زیاد می کند.»[6]
حضرت علی(ع) فرمود: « گاه خانواده ای از نیکان، به علت قطع ارتباط با یکدیگر، از رحمت حق محروم می مانند. و گاه خانواده ای از افراد فاسق به سبب ارتباط با یکدیگر، مشمول روزی ها و نعمت های حق تعالی می گردند.»[7]و نیز فرمود: « صله ی رحم، موجب کثرت نفرت، و فزونی نعمت هاست.»[8]
4- راهی برای رسیدن به حاجت های دنیوی: برخی برای دستیابی به حاجت های خود به نذر و نیاز، و ختم ها و احیاناً برخی از ریاضات متوسل می شوند. غافل از این که خداوند، راه های نزدیک تری در متن زندگی برای رسیدن به این خواسته ها قرار داده است. که صله ی رحم و پیوند با بستگان از آن جمله است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:« کسی که خود یا مالش را در طریق رحم و خدمت به خویشان به کار می گیرد، خداوند اجر صد شهید به او عطا می کند، و برای هر قدمی که در این راه برمی دارد، چهل هزار حسنه داده می شود و چهل هزار گناه از گناهان او پاک می گردد، و به همین میزان به درجات معنوی او افزوده می گردد… و هفتاد حاجت از حوائج دنیوی او برآورده می شود.»[9]
حکایت: از امام کاظم(ع) نقل شده: در میان بنی اسرائیل مرد صالحی بود که همسری شایسته داشت، شبی در خواب دید که به او گفته شد: خداوند عمر تو را فلان مقدار مقدّر نموده که نیمی از آن را در وسعت و توانگری خواهی بود و نصف دیگر را در سختی و فقر به سرخواهی برد؛ خودت انتخاب کن که کدام نیمه مقدم می باشد. مرد گفت: من همسر عاقل و شایسته ای دارم که در امر معاش شریک من است، اجازه دهید با او مشورت کنم و پاسخ دهم.صبح مرد برخاست، ماجرا را به همسر خود گفت. همسرش گفت: ای مرد! به نظر من بهتر است نیمه ی اول عمرت عافیت و سعت باشد، شاید خداوند به ما رحم کند، و نعمت خود را تا آخر عمر در حق ما تمام کند. در شب دوم وقتی آن رویا تکرار شد؛ مرد گفت: من ترجیح می دهم نیمه ی اول عمرم در وسعت و آسایش باشد. پس، از آن به بعد دنیا به او روی آورد و از هر جهت در وسعت و رفاه قرار گرفت. وقتی نعمت بر او ظاهر شد، همسرش به او گفت: با محتاجان و نزدیکان ارتباط و صله برقرار کن. و به آ نها نیکی نما و به همسایگان و برادران خود عطا و بخشش داشته باش. وقتی نصف عمر او گذشت و باز هم نعمت ادامه پیدا کرد، شبی در خواب باز هم آن منادی را دید که این بار به او گفت: خداوند تعالی شاکر است، و به جهت رسیدگی تو به خویشان و نیازمندان در تمام عمر، تو را در وسعت و عافیت قرار می دهد.
[10]
5 ـ برخورداری از حمایت الهی:
آنگاه که سائل از پیامبر(ص) درباره ی خویشان آزار دهنده اش سوال می کند که چگونه با ایشان عمل کنم؟ حضرت می فرماید:« به کسانی که تو را محروم کرده اند، عطا کن؛ و با کسانی که از تو بریده اند، پیوند کن؛ و از کسانی که در حق تو ظلم کرده اند، درگذر؛ اگر به این د ستورات عمل کنی، در آن صورت ، خداوند تو را در مقابل ایشان حمایت خواهد کرد.[11]». و خوشا به حال آن که دست توانایی، چون قدرت لایزال الهی حامی و یاریگر او باشد.
( و من یتوکل علی الله فهو حسبه ج ان الله بلغ امره[12]) و هر که بر خدا تکیه کند، همین او را بس است. همانا خدا کارش را به انجام می رساند.
6ـ سامان یابی امور
امام صادق(ع) خطاب به محمد بن ابی فاطمه فرمود: « نیکی کنید و صله ی رحم به جای آورید… که این خود، همه ی امور شما را در طریق درست سامان خواهد داد[13]» به راستی اگر برای صله ی رحم هیچ اثری ذکر نشده بود جز همین اثر، برای رغبت به این مسأله کافی بود.
7ـ سلامت جسمی:
رسول خدا(ص) فرمود: « کسی که تأخیر در اجل، و سلامت در بدن را دوست دارد، صله ی رحم کند[14].»
8ـ پاکیزگی نفس:
امام باقر(ع) : « صله ی رحم نفس را پاکیزه می کند…[15]»اهمیت این مسأله زمانی آشکار می شود که نگاهی به سوره ی شمس بیندازیم. در این سوره ی شریفه خداوند پس از 9 قسم بزرگ و با تأکید فراوان می فرماید:« قد افلح من زکاها»؛ به تحقیق رستگار شد آنکه نفس خود را تزکیه و پاک نمود. در روایت دیگر پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « …کسی که به حاجتی از حاجات دنیوی نیازمندان پاسخ گوید و در جهت تأمین حوائج ایشان گام بردارد، خداوند رهایی و دوری از نفاق را نصیب او می گرداند….[16]»
و بار فتن انواع نفاق ها از دل است که پرنده ی توحید، در خانه ی دل لانه می کند. به قول خواجه ی شیراز:
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود، فرشته درآید
9ـ وصول به آرامش روحی:
امام صادق(ع) می فرماید:« هرگاه کسی از رحم خود عصبانی شده و بر او غضب کرد، پس باید به سوی او روانه شود ، و با او ارتباط برقرار نماید (او را لمس کند ) . به درستی که دو رحم در این ارتباط عاطفی به آرامش و سکون می رسند[17]».
از این روایت ـ که راجع به محارم می باشد ـ استفاده می شود که انسان ، نیازمند ایجاد پیوند عاطفی و احساسی با خویشان و هم نوعان خویش است ؛ و در صورت فقدان این تکیه گاه ، احساس آرامش و اطمینان از او سلب خواهد شد
10 ـ نیکویی اخلاق
امام صادق (ع) فرمود:« صله ی رحم ، خلق را نیکو می سازد.[18]» معمولاً افراد منزوی ، و کسانی که علاقمند به معاشرت با دیگران نیستند ، نسبت به افرادی که با یکدیگر رفت و آمد می کنند ، از خلق و خوی گرفته تری برخوردارند . شاید این مطلب برای شما تجربه شده باشد که در یک کسالت و افسردگی روحی ، یکی از اقوام به دیدن شما آمده و پس از نشست و برخاست صمیمانه می بینید که آن افسردگی به یک نشاط و سر زندگی خاصی تبدیل گردیده است .
11ـ ایجاد روح بخشش و سخاوتمندی
امام صادق (ع) فرمود : « صله ی رحم ، خلق را نیکو ، و دست را با سخاوت می گرداند …[19]» گاهی ، برخی از افراد در انفاق و بخشش مال قدری مشکل دارند . برای اینان گذشتن از جان بسی سهل تر از گذشتن از مال است . اما گاهی ، پس از دیدن اوضاع نابسامان یکی از خویشان ، دل ایشان به رحم آمده و در اثر رقت قلبی که به صورت موضعی ایجاد می شود ، دست به بذل و بخشش می زنند . این حالت اگر چندین بار تکرار شود ، کم کم راه را برای سخاوتمندی و انفاق مال در جاهای مختلف باز می کند .
12ـ محبت آفرینی
حضرت علی (ع) فرمودند : « پیوند با خویشاوندان ، محبت می آورد .[20]»
13ـ برخورداری از حمایت خویشان و در نتیجه، خواری دشمن
حضرت علی (ع) فرمود: « خویشانت را اکرام کن، بردباران ایشان را گرامی بدار ، در مقابل بی خردان آنها بردباری نشان ده ، و بر گرفتاران آسان گیر ، چه اینکه آنها بهترین حامیان تو در مراحل مختلف زندگی خواهند بود .[21]» امیرالمومنین (ع) فرمودند : « خویشانت را اکرام کن ، آنان ، بال و پر تو هستند که به وسیله ی آنها پرواز می کنی ؛ و اصل و ریشه ی تو می باشند ، که به آنان باز می گردی ؛ و قدرت تو هستند که با آنها به دشمنان یورش می بری .[22]» علی (ع) فرمود : « صله ی رحم سبب ایجاد محبت و خواری دشمن است.[23]» و نیز فرمود: « صله ی رحم دشمن را خوار و اندوهگین می سازد …[24] »
14ـ مصونیت از گناه و تزکیه ی اعمال
امام صادق (ع) فرمود:« صله ی رحم و نیکی ، حساب رسی را آسان می کند و انسان را از گناه مصون می سازد . پس با ارحام خود پیوند کنید و به برادرانتان نیکی نمایید ، ولو به سلامی نیکو ، و یا جواب سلام.[25]» و امام صادق (ع) فرمود : « صله ی رحم ، اعمال را پاکیزه و اموال را زیاد می کند …[26] »
15ـ پاداش شتابان
آنان که خواهان رسیدن به پاداش در همین دنیا ، آن هم به سرعت و با عجله هستند ، از صله ی رحم غفلت نکنند ، چرا که آخرین پیام آور الهی (ص) فرمود: « هیچ کار خیری پاداشش ، شتابان تر از صله ی رحم به انسان نمی رسد.[27]»
16ـ تقوب دین
امام علی (ع) فرمود: « ای بندگان خدا ! با اقامه ی نماز در وقت آن ، و ادای زکات به هنگام وجوب ، و تضرع و خشوع ، و صله ی رحم ، و ترس از مرگ ، پایه های دین خود را محکم کنید.[28]»
17ـ توفیق برخورداری از نور هدایت حق
رسول خدا (ص):« …کسی که غضب خود را کنترل، خشنودیش را منتشر، معروف را اتیان، رابطه ی خویشاوندی را وصل و امانت را ادا کند، خداوند، او را در نور اعظم داخل خواهد کرد.[29]»
18ـ تقرب به حق تعالی
امام صادق (ع) فرمود : « … با نیکو کاری و صله ی رحم ، به خداوند تقرب جویید. [30]»
19ـ دفع بلا
حضرت باقر (ع) فرمود : « صله ی ارحام اعمال را پاکیزه ، اموال را زیاد ، بلا را دفع ، و مرگ را به تاخیر می اندازد.[31]»
20 ـ آسانی و نیکویی مرگ
امام سجاد (ع) خطاب به ابوحمزه فرمود : « اگر دوست داری که خداوند مرگ تو را نیکو مقرر کند ، و گناه تو را در روز قیامت ببخشد ، پس نیکی کن ، در خفا صدقه بده ، و صله ی رحم به جای آر ، به درستی که آن ها عمر انسان را زیاد ، و فقر از بین می برند.[32]» امام هادی (ع) فرمودند : موسی (ع) به حضرت حق عرضه داشت :« خداوندا ! جزای کسی که صله ی رحم می کند چیست ؟ پاسخ آمد : مرگش را به تاخیر می اندازم ، و سکرات مرگ را بر او آسان می نمایم.[33]»
21 ـ همراهی فرشتگان در صله ی رحم
امام موسی بن جعفر (ع) می فرمایند : « هرکس تنها برای خداوند، و نه چیز دیگر ، به دیدار برادر مومنش برود تا به پاداش و وعده های الهی برسد ، خداوند متعال، ازهنگام خارج شدن از منزل تا بازگشت او ، هفتاد هزار فرشته بر او می گمارد که همه ندایش کنند : هان ! خوشا به حالت و بهشت گوارایت ؛ همانا منزلی از بهشت برای خویش فراهم کردی.[34] »
ب: آثار و برکات اخروی
1 ـ عبور آسان از پل صراط
2 ـ رهایی از عذاب جهنم
3 ـ راه یابی به بهشت
امام باقر (ع) به نقل از پیامبر فرمود :« در دو طرف پل صراط ، امانت و صله ی رحم است . پس کسی که در امانت مردم خیانت نکرده ، و با خویشان خود به نیکی رفتار نموده است، از آن به آسانی می گذرد و به بهشت وارد می شود . اما شخصی که در امانت خیانت کرده و قطع رحم نموده است، هیچ عمل دیگری به او نفع نمی رساند ، و به آتش افکنده می شود.[35]»پیامبر اکرم (ص) فرمود :« شش عمل است که هرکس یکی از آن ها را انجام دهد ، در روز قیامت به نفع او احتجاج خواهند کرد تا او را وارد بهشت کنند، و به خداوند عرضه می دارند : خدایا !این بنده ای است که در دنیا مرا به جای آورده است . آن شش عمل عبارتند از : نماز ، زکات ، حج ، روزه ، ادای امانت و صله ی رحم .[36]»
و نیز فرمودند : « در بهشت درجه ای است که تنها امام عادل، یا کسی که بسیار اهل صله ی رحم باشد، یا فرد کثیر العائله ای[37] که بر مشکلات ناشی از آن صبر کند، بدان نائل می شود.[38]»
4- تسهیل حسابرسی در قیامت:
پیامبر اکرم(ص) فرمود:« نیکی به پدر و مادر و صله ی رحم، حسابرسی روز قیامت را آسان می گرداند.[39]» همچنین امام صادق(ع) فرمود:« صله ی ارحام و نیکوکاری، حساب انسان را در قیامت آسان می کنند و آدمی را از گناه حفظ می نمایند، پس با بستگان خویش پیوند کنید، و به برادران نیکی نمایید، گرچه به سلامی نیکو و جواب آن باشد.[40]»
5- بخش گناهان
امام سجاد(ع) خطاب به ابوحمزه فرمود:« اگر دوست داری که خداوند در روز قیامت از گناهانت درگذرد، پس بر تو باد به نیکی کردن، و صدقه ی مخفیانه، و صله ی رحم.[41]»
6- قبولی اعمال
حضرت علی (ع) فرمود:« صله ی رحم اموال را زیاد کرده و اعمال را بالا می برد.[42]»
7- افزونی پاداش
رسول خدا(ص) فرمود:« کسی که با هدف اجابت دعوت اقارب و ارحام به سوی ایشان می رود، خداوند اجر صد شهید به او عطا خواهد کرد. و اگر چیزی از او درخواست کنند، او با مال و جان خود در طریق برآوردن آن گام زند، برای هر قدمی که بر می دارد چهل میلیون حسنه خواهد داشت و چهل میلیون درجه به درجات معنوی او افزوده می گردد، و با این کار گویا صد سال خدا را عبادت کرده است.[43]»
8- سلام فرشتگان و پیشوازی ملائکه
در سوره ی مبارکه ی رعد آیه ی 21، مسائلی را به عنوان خصوصیات صاحبان خرد بیان می کنند و پاداش اخروی آن را پیشوازی ملائکه از آنان در محشر، و سلام فرشتگان به ایشان، و عاقبت بخیری بر می شمارد که صله ی رحم از جمله ی آن مسائل است[44].
مقدمه
دین استوارترین ستون حیات مادی و معنوی بشر و عامل ایجاد امنیت روانی است که به انسان عزت و شرافت می بخشد و نور ایمان و اخلاص را در جان آدمی شعله ور می کند. و او را از زنجیرهای اسارت نابخردانه و تردیدآمیزآزاد می سازد.
با این وصف در طول تاریخ،پیوسته عواملی به صورت پیدا و پنهان دین داری را تهدید می کردند. که جا دارد برای شناخت این عوامل ابتدا آنها را باز شناسی کرده سپس برای مقابله با آنها راهکارهایی پیشنهاد شود.
معنا و مفهوم دین
تا آنجا که شواهد تاریخی نشان می دهد از دیرباز اعتقاد به آفریدگار در جامعه بشری وجود داشته است . از زمان های قدیم، افراد یا گروه های ملحد و منکر خدا هم یافت می شده اند ولی رواج بی دینی از قرن هجدهم میلادی در اروپا آغاز شد و اندک اندک به سایر مناطق جهان سرایت کرد.
این پدیده هر چند به صورت عکس العملی در برابر دستگاه کلیسا و بر ضد مسیحیت، شروع شد اما موج آن سایر ادیان و مذاهب را نیز در بر گرفت و گرایش به بی دینی همراه با صنعت و هنر و تکنولوژی مغرب زمین به دیگر سرزمین ها صادر گردید و در قرن اخیر توأم با اندیشه های اجتماعی – اقتصادی مارکسیسم در بسیاری از کشورها شیوع یافت و بزرگترین آفت را برای انسانیت پدید آورد.1
4- بی برنامگی در مطالعه
بعضی ها هرنوع کتابی را که در دسترس داشته باشند مطالعه می کنند و یک موضوع خاصی را تمام نکرده ، کتاب دیگری را در دست می گیرند و مطالب را درهم ریخته وارد حافظه ی خود می کنند که نه تنها نمی توانند از این گونه مطالعات استفاده مفید ببرند ، بلکه باعث از دست رفتن اوقات ارزشمند خود نیز شده است .
استاد شهید مطهری در این باره چنین می گوید :
« افراد از نظر هوش ، فهم ، استعداد و حافظه با یکدیگر اختلاف دارند . انسان های رشید از حافظه های خود بهره برداری صحیح می کنند ؛ ولی آدم های غیر رشید ممکن است حافظه بسیار نیرومندی نیز داشته باشند ، اما نتوانند از آن استفاده کنند.
آدم غیر رشید تصور می کند حافظه یک انبار است ؛ انباری که باید دائما آن را پرکند. در آن عینا مانند انبار یک کارخانه که احیانا وارد می شوی می بینی یک تکه حلبی ، یک قطعه فلز ، یک میز شکسته ، یک صندلی شکسته در آنجا افتــاده است ؛ اما آدمی که رشید باشد در بهره برداری از حافظه ی خود دقت می کند اولین کاری که انجام می دهد ، عمل انتخاب است، یعنی حافظه ی خود را مقدس می شمارد . حاضر نیست هرچه شد در آن سرازیر کند.
حساب می کند که دانستن چه چیزهایی برای او مفید است و چه چیزهایی بی فایده است . مفیدها را درجه بندی می کند و مفیدتــرها را انتخــاب می کنــد. سپس آنها را به حافظه ی خویش می سپارد ، آنچنان که امانتی را به امینی می سپارد ، در خود سپردن دقت می کند ؛ یعنی واقعا و به طور دقیق و روشن آن را وارد ذهن می کند و سپس تحویل می دهد .
انسان کتاب را بار اول به قصد لذت می خواند در این صورت نمی تواند در مورد مطالب کتاب، حساب و قضاوت کند. دور دوم می خواند ، حتی قویترین حافظه ها نیازمند است لااقل دوبار پشت سرهم بخواند. پس از آن مطالب را تجزیه و تحلیل و دسته بندی می کند و هر مطلبی را با توجه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه می سپارد.
بعد کوشش می کند که کتاب دیگری را در دستور مطالعه قرار دهد که در موضوع کتاب پیشین است؛ حتی الامکان ، تا از موضوعی فارق نشده است و در حافظه به صورت روشن و منظم سپرده است وارد موضوع دیگری نمی شود . اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آن که مطالب کتاب درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد.
امروز کتاب تاریخی ، فردا روان شناسی و پس فــردا کتب مذهبی مطالعـه کند . همه مخلوط می شوند و حکم انباری بی نظم را پیدا می کنند . انسان رشید کتاب ها و مطالبی را که برای خود لازم می داند جمع می کند ، آنها را مکررا مطالعه و دسته بندی و سپس خلاصه می کند. خلاصه را یادداشت و به حافظه ی خود می سپارد . بعد به موضوع دیگری می پردازد چنین فردی اگر حافظه اش ضعیف هم باشد ، حداکثر استفاده را می کند و مثل کسی می شود که کتابخانه ای منظم با قفسه های مرتب دارد، کتابخانه ای که هرقفسه اش به کتاب های معینی در رشته ی خاص مربوط می شود به طوری که هر کتابی را که بخواهد ، فوری دست می گذارد روی آن و آن را می یابد ؛ اما اگر غیر از این باشد مانند آدمی است که کتابخانه ای با هزار کتاب داشته باشد اما کتاب ها را روی یکدیگر ریخته است هر وقت کتابی را بخواهد ساعت ها ، باید دنبال اش بگردد تا پیدا کند . »
بنابراین بی انضباطی در مطالعه ، هم نوعی از تضییع وقت است .
1- نداشتن هدف
انسان بی هدف ، مانند کشتی بدون قطب نما است . این افراد جهت مشخصی در زندگی خویش ندارند و نمی دانند بدنبال چه چیزی هستند.
همیشه بدنبال چیزی یا کسی می گردند که وقت خود را به گونه ای هدر دهند تا به قول خودشان حوصله شان سر نرود . این افراد چون هدف ندارند هرچه از ارزش لحظه ها و فرصت ها برایشان گفته شود ، نمی توانند به اهمیت آن پی ببرند ، چون هدفی در پیش رو ندارند تا جهت رسیدن به آن تلاش کنند.
زیرا عشق و ایمان به هدف است که انسان را به شور و شوق به سوی هدف سوق می دهد.
1- غفلت از مرگ
از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام هشدارها و تنبیهات سودمندی در غفلت از مرگ وارد شده است . به امید آنکه سبب تنبهمان شود و از خواب گران غفلت برخیزیم و کمی به خود آییم .
امیرالمومنین علی u می فرمایند :
« بپرهیزید از غفلت و فریب خوردن به مهلت ، پس به درستی که غفلت فاسد می کند کردارها را و اجل ها می برند امیدها را .»[1]
یعنی بپرهیزد از اینکه غافل و بی خبر باشی از خود و به آنچه صلاح حال دنیا و آخرت تو در آن باشد نپردازی … کسی که از خود غافل و بی خبر باشد و در پی اصلاح خود نباشد اعمال او فاسد و تباه است و کاری نکند که به کار او آید . پس فریب نخور به اینکه مهلت هست و بعد از این به احوال خود خواهم پرداخت ، برای اینکه اجل ها قطع می کنند امیدها را یعنی اجل هرکسی و رسیدن وقت مرگ او قطع می کند امیدهای او را و ظاهر است که وقت آن معلوم ، نیست و اینکه احتمال این است که لحظه ی دیگر در رسد و امید تدارکی نماند.
علل :
1- آشنایی نداشتن نسبت به :
اهمیت برنامه ریزی ، مراحل و شیوه برنامه ریــزی و ملاک های اولویت بندی . امام علی u می فرمایند : ( کسی که به غیر مهم مشغول شود ، مهم تر را از دست می دهد . )
2- برداشت غلط درباره ی برنامه ریزی :
وقت گیر پنداری برنامه ریزی ، احساس موفقیت از بی برنامه گی ، تصور به هم خوردن همه ی برنامه ها به خاطر کارهای غیرمنتظره ، این تصور که برنامه ریزی به کار جنبه انتزاعی می بخشد و … .
3- مهم ندانستن نوشتن برنامه و انجام دادن کارها براساس برنامه های ذهنی .
درمان :
یکی از اصول مهم مدیریت زمان ، مدیریت واحدهای زمانی در داخل خانه و در جمع های خانوادگی است . فراموش نکنیم که ما ساعات فراوانی از عمر خود را در خانه های خود می گذرانیم و عدم مدیریت و اداره و تدبیر آن رهیافتهای بسیار مثبتی برای ما و اعضای خانواده ما بدنبال خواهد داشت .
قواعد مدیریت زمان اساس آن سرعت و تنافس یکی از مهمترین اصول می باشد و تأخیر و تسویف از بدترین عوامل کشتار وقت و اتلاف زمان است اما باید گفت در چند مورد است که تأخیر از اصول مدیریت زمان به حساب می آید :
1- جهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تأمین اهداف رفتاری .
2- فراگیری زمانمندی همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازمندی های لازم براساس اولویت ها .
3- هماهنگی و تناسب با توانایی ها و خواسته ها .
4- رعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان.
5- تنوع و توجه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسمی و روحی . [1]
[1]- مدیریت و برنامه ریزی زمان ، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، ص 16-15
نوشته :راضیه خادم القرائی
برنامه ریزی آثار بسیاری را دربر دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود :
1- وظایف ، کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقت خردمندانه انتخاب گردد.
2- خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجه و گزینش قرار می گیرد.
3- بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آن ها مورد توجه قرار گیرد.
4- از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری شود.
5- عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت و راحتی بیشتری انجام می گیرد.
6- بهره وری بیشتر از عمر و توانایی هایی به دست می آید .
7- با انجام پی در پی و بلند مدت کارها و فعالیت ها ، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند.
8- از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی ، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود .
9- ارزیابی ، بررسی و پیگیری از نحو ه ی انجام کار و پیشرفت آن ممکن می شود.
این آثار رسیدن به اهداف تعریف شده را با استمداد از پروردگار متعال آسان و ممکن می کند.
نوشته :راضیه خادم القرائی
برنامه ریزی تلاشی پیگیر برای رسیدن به هدف و حــرکتی گام به گام و منطقی برای رسیدن به بام موفقیت است .
برنامه ریــزی ، تصویر و طراحی وضعیت مطلــوب آینده و حرکتی موثر برای دستیابی به خواسته هاست. « باید دانست که فرصت ، به دست آمدنی نیست ، به دست آوردنی است و به دست آوردن آن نیز با برنامه ریزی درست و دقیق امکان پذیر است. [1]»
باید با برنامه درست ، از لحظه های عمر ، بویژه جوانی ، کمال استفاده را برد.
اسلام معتقد است همه چیز درحال حرکت است و سمت و سوی این حرکت ، رو به ابدیت دارد. معاد مقصد این سیر است که معنای آن فرارسیدن انتهای عالم و فروپاشی نظام مادی ، آغاز حیات اخروی ، برپایه ی میزان های اعمال ، حسابرسی و پاسخگویی به کردارها و گفتارها و پندارها ، شفافیت سرنوشت انسان ، تمییز بهشتی ها و جهنمی ها و غیره می باشد.
انسان ، عالی ترین محرک موجود در عالم است که همه ی حرکات و جنبش های دیگر به نوعی به خاطر او می باشد .
در عصر کنونی به نوع زندگی انسان و اینکه از طرفی چون غالب کارها به صورت ماشینی انجام می شود و اکثر مردم وقت فراغت بیشتری دارند و از طرف دیگر با عنایت به اینکه زندگی امروز به خاطر گره خوردن با تکنولوژی و عوارض آن ، توأم با خستگی های جسمی ، فکری و روحی فراوان شده است ، ضرورت بودن لحظاتی تحت عنوان اوقات فراغت در تجدید قوای انسان و تعدیل روحیات او فوق العاده موثر است .
البته به شرط اینکه با برنامه ریزی صحیح و مناسب همراه باشد . چشم انداز تنظیم وقت و مدیریت زمان را در کارهای خارق العاده ای که امروزه در دنیا صورت می گیرد مشاهده کنید.
براساس حکمت الهی زمان عنصر تفکیک ناپذیری از حیات مادی است و یا پیدایش حیات مادی ، زمان هم ایجاد شده و با زوال آن نیز به پایان خواهد رسید . این اتصال زمان به همه شئون مادی و به خصوص انسانی ، خبر از سعادت و پیروزمندی کسانی می دهد که مدیریت زمان را خوب فراگرفته باشند.
اهمیت فراغت را از آنجا می توان فهمید که امام علی u می فرمایند :
عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به “ارتش آزاد سوریه” در شنيع ترين اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعاليت هاي فرقه اي در سوريه، با حمله به مرقد مطهر “حُجر بن عدی” و تخريب ضريح و نبش قبر آن صحابي جليل القدر، پيکر تازه و آغشته به خون او را بيرون کشيده و با خود به سرقت بردند.
گروه بين الملل مشرق ـ عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به “ارتش آزاد سوریه” در شنيع ترين اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعاليت هاي فرقه اي در کشور سوريه که با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بين مسلمانان انجام گرفته است، با حمله به مرقد مطهر “حُجر بن عدی” (رحمة الله عليه) و تخريب ضريح و نبش قبر آن صحابي جليل القدر، پيکر تازه و آغشته به خون او را بيرون کشيده و با خود به سرقت بردند.
همه ما سعی میکنیم روز تولد فاطمه الزهرا به مناسبت تولد ایشان هدیه ای برا ی مادرانمان تهیه کنیم ولییک سوال اینجا مطرح است
اگر امروز متعلق به سید النسا العالمین است باید به ایشان هدیه ای بدهیم
به نظر شما بهترین هدیه ای که می توانید به حضرت زهرا پیشکش کنید چیست؟
یادتان باشد وقتی به کریمی هدیه بدهد حتما هدیه ای دریافت خواهد کرد
كیفیت صلوات بر حضرت زهرا (علیهاالسلام) چنین است:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.
(مرجع صلوات: معجم صحیفة الزهراء، شیخ جواد قیومی)
با تشکر سادات
معرفی کتاب
به مناسبت تولد بهترین بانوی عالم ،سیده النسا العالمین ،فاطمه الزهرا سلام الله علیها کتاب بسیار خوب برای شما معرفی میکنم
نام این کتاب فاطمه الزهرا سلام الله علیها می باشد که توسط علامه امینی رحمت الله علیها تالیف شده است
این کتاب شامل 600 صفحه و شامل 2 بخش و یک بخش تعلیقات می باشد
مطالب این کتاب مشتمل بر مناقب (40 منقبت)خانم فاطمه الزهرا، حضرت فاطمه زهرا از نگاه قرآن و همچنین از نگاه روایات با اسناد کامل بررسی شده است
از تمام محققین و دوستداران فاطمه الزهرا دعوت میکنم این کتاب را مطالعه فرمایند
این کتاب ارزش خرید و نگهداری در کتابخانه شخصی تان را دارد.
با کمال تشکر : سادات
پرسش: طبق حديث “لولاك لما خلقت الأفلاك” آيا مقام حضرت فاطمه(س) از پيامبر(ص) بيشتر است؟ پاسخ: فاطمه زهرا (س ) سرور زنان ، و درياي بيكران دانش ، آينة كمال ، نمونه عيني خلوص در بندگي ، جلوة تمام و كمال اسماء اللّه ، و تجلي لطف بيكران خداوند است .
زهراي اطهر (س ) داراي مقامي است كه براي احدي غير از حضرات معصومين (ع ) قابل درك نيست ، و آن مقام شامخ عصمت و ولايت كليه است . مطلبي كه در سؤال مطرح شده ، در كتاب “فاطمه بهجة قلب المصطفي ” آمده است :
"عن اللّه تبارك و تعالي : يا أحمد، لولاك لما خلقتُ الافلاك و لولا عليٌ لما خلقتُك و لو لا فاطمه لما خلقتكما؛(۱) أي احمد، اگر تو نبودي ، افلاك را خلق نمي كردم ، و اگر علي نبود، تورا خلق نمي كردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمي كردم “
توجيه اين حديث قدسي (البته حديث به اين عبارت در كتب معتبر نيامده) اين است كه فلسفه آفرينش ، رسيدن فيض و رحمت كامل به موجودات است . و تنها انسان كامل است كه شايستگي در يافت كامل ترين فيض الهي را دارد. از آن جاي كه وجود مقدس فاطمه (س ) سر چشمه و منشأ وجود يازده امام معصوم (ع ) است ، در اين حديث قدسي محور قرار گرفته است ، يعني اگر فاطمه (س ) نبود، هدف از خلقت كه وجود انسان كامل و خليفه و حجت الهي روي زمين تا ابد است حاصل نمي شد و اين به معني برتري حضرت زهرا (س ) از رسول اكرم (ص ) نمي باشد، بلكه بدين معني است كه ادامة انوار مقدس معصومين (ع ) به وسيلة دخت گرامي پيامبر اسلام (ص ) است .
به عبارت ديگر: هدف آفرينش، انوار پاك چهارده معصوم (ع ) است و همه اين بزرگواران نَفس و نور واحد هستند، چنان كه در آية مباهله ،(۲) خدا از علي (ع ) به عنوان نفس نبي (ص ) ياد كرده است . رسول خدا (ص ) فرمود: “خدا من ، علي ، فاطمه ، حسن و حسين را از يك نور آفريد".(۳) ليكن چون فاطمه واسطة فيض يازده اختر آسمان ولايت و امامت است ، خدا خطاب به حضرت محمد (ص ) فرمود : “اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمي كردم” زيرا آن جريان نور مقدس پيامبر از طريق فاطمه ادامه يافته و تا قيام قيامت بر قرار و ثابت است . همان گونه كه به لحاظ اين كه فاطمه (س ) و حدت بخش انوار پاك و مركز دايرة وجود است ، در حديث كسا محور پنج تن (ع ) واقع شده است: “هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها".(۴)
فاطمه (س) – کوثر پيامبر(ص) – و نمونه کامل زن مسلمان است . و زهرا (س) همان گونه که از نامش پيداست و گفته شد درخشان ترين چهره و زيباترين الگو برای تمامی مردم به ويژه بانوان با فضيلت در طول تاريخ است . از همان آغازين لحظاتی که فاطمه زهرا (س) پا به عرصه گيتی نهادند و چشمان پر جاذبه اش را گشود، نور وجودش جهان انسانيت را روشن ساخت و برای هميشه تاريخ ،سرآمد زنان عالم شد ، فاطمه زهرا (س) بانويی بزرگوار است ، پاره تن پيامبر ، گوهری پاک و مبارک است ، همه آنچه در اوســـت ،
در روز قيامت چون فاطمه (س)به در بهشت میرسد میايستد ، سؤال میشود، چرا ايستاده ايد ؟ فاطمه (س)جواب میدهد، می خواهم مقــــام خود را بشناسم خداونــــــد می فرمايد : « برگرد و دست هر کس که در قلبش محبت تو و فرزندانت باشد بگير و داخل بهشت ببر در آن روز فاطمه (س) شيعيان و دوستان خود را چون پرنده ای که دانه های سالم را از ناسالم جدا می سازد جدا میکنند .[1]« بحارالانوار ج 43، ص64»
در ادامه امام باقر (ع) می فرمايند :
در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق (ع) از پيغمبر (ص) روايت میکنـد که فرمودند : « روز رستاخيز که فرارسد قبه ای از نور برای حضرت فاطمه (س) به پا خواهد شد ، امام حسين (ع) در حالی می آيند که سر بريده خود را در دست گرفته باشد وقتی چشم فاطمه زهرا (س) به حسين بيفتد
برای حضرت فاطمه (س) در قيامت مقام والايی است . عظمت و شخصيت ايشان در محشر ظاهر می شود وی هم شفیعه است و هم شاکيه وهم انتقام گيرنده. کيفيت آمدن ايشان در محشر و شفاعت ايشان شگفت انگيز است در تفسير فرات بن ابراهيم از حضرت علی (ع) روايت می کند که فرمودند : « روزی رسول خدا (ص) بر فاطمه زهرا (س) داخل شدند در حالی که ايشان را غمناک و محزون يافتند ». به فاطمه (س) فرمودند : ای دخترم!
سبب غم و اندوه تو چيست ؟
زمانيکه پيامبر خدا (ص) حضرت فاطمه (س) را به اميرالمومنين(ع) تزويج کردند و مهريه ايشان را درهمی که از فروش زره امام علی(ع) به دست آمده بود قرار دادند، حضرت زهرا به پدر خود عرض کردند می خواهم مهريه خود را ببخشم و در مقابل آن از خداوند بخشش امت شما را درخواست کنم ، در اين هنگام جبرئيل نازل شد و با خود پارچه ای از حرير آورد که در آن نوشته شده بود « خداوند مهريه فاطمه (س)را شفاعت گنهکاران امت خود قرار داد و حضرت زهرا (س) هنگام احتضار وصيت نمودند که آن پـارچه را روی سينه شان در زير کفن بگذارند ، و فرمودند : روز قيامت آن را به دست می گيرم واز امت پدرم شفاعت می کنم .[1] (احقاق الحق ، ج10 ، ص367)
«در روايتي حضرت رسول (ص) يكي از فضائل حضرت فاطمه (س) را چنين بيان ميفرمايد:
«… جبرئيل به نزد من آمد و گفت: هنگامي كه فاطمه قبض روح ميشود و دفن ميگردد، دو ملك در قبر از او سئوال ميكنند: پروردگار تو كيست؟ ميفرمايد: الله پروردگار من است. پس ميپرسند: پيامبرت كيست؟ در پاسخ ميفرمايد: پدرم. آنگاه سئوال ميكنند ولي تو كيست؟ در جواب ميگويد: علي بن ابيطالب (ع)، همين كسي كه در كنار قبرم ايستاده است. سپس پيامبر ميفرمايند: آيا باز هم فضائل ديگر زهرا را بيان كنم؟ همانا خداي تعالي يك دسته از فرشتگانرا براي محافظت گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند، و اين ملائكه در حال حيات و هنگام مرگ او، در كنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست ». و سپس پيامبر (ص) چنين ادامه ميدهند:
يكي از مستحباتي كه بر آن تأكيد بسياري شده، و در نزد امامان شيعه و فقهاي دين از اهميت ويژهاي برخوردار بوده و هست، تسبيح حضرت زهرا (س) است. اين تسبيح با همة خلاصه بودن و سادگياش از فضائل بسيار و آثار و بركات عديدهاي برخوردار است. به طوري كه پيامبر اكرم (ص) وقتي ميخواهــــد آن رابه دختـــــر گراميش حضــــرت فاطمة زهرا (س) تعليم دهد به او ميفرمايد: « چيزي را به تو عطا و تعليم ميكنم كه از دنيا و هرآنچه در آن است بهتر ميباشد»
و نيز امام صادق (ع) ميفرمايد: «خداوند از حيث حمد و ستايش عبادت نشد كه برتر و افضل از تسبيح حضرت فاطمه (س) باشد، و اگر چيزي با فضيلت تر از آن بود، هر آينه رسول خدا(ص) آن چيز را به حضرت فاطمه (س) ميبخشيد.»[1]
حضرت زهرا (س) فرمودند:« رسول خدا (ص) بر من داخل شد در حالي كه رختخواب گسترده بودم كه بخوابم حضرت فرمودند: «اي فاطمه! نخواب مگر آن كه چهار كار را انجام دهي:
يكي از دلايلي كه «ولية الله» بودن حضرت صديقه (س) را اثبات ميكند، استقلال
اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و كيفيت زيارت ايشان، كه همانند صلوات بر پيامبر اكرم (ص) و اميرالمؤمنين و حسنين و زيارت آنهاست. يعني همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زيارتشان امر شده است نسبت به حضرت زهرا (س) نيز چنين است. فاطمه (س) كه مشمول آية تطهير است و از اهلبيت پيامبر (ص) يعني آل محمد است[1].كيفيت صلوات بر او را رسول خدا (ص) بصراحت چنين بيان داشته است:
با توجه به بيانات پيامبر (ص) درباره فاطمه (س) و عملکرد او به صورت رسمی آن هم يک مقام والا زمانيکه حضرت رسول (ص) از ايشان در منزل خود استقبال می کردند و دست وی را می بوسيدند و خيرات و برکاتی که از اين بانوی بزرگ اسلام مشاهده می شود عظمت و بزرگی او را برای همگان مسلم می سازد . پيامبر اکرم (ص) درباره دخترش فاطمه (س) فرمودند : « فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم بياورد همانا مرا به خشم آورده است »، ايشان اين بيان حمايت آميز را درباره هيچ کس از اقرباء و خويشان خود حتی ساير فرزندان خود نفرمود و با اينکه حضرت رسول (ص) نسبت به تمامی فرزندان
خود عطوفت و مهربانی داشتند و طبعاً از ناراحتی آنها ناراحت می شدنــد اما آنـــان در حدی نبودند که چنين « بيانی را در حق آنها بفرمايند علت اين برتری و فضل را در سه عامل می توان جستجو کرد و يا مرهون آنها دانست :
دراينکه نخستيـن مقام افضليت را حضرت خاتم (ص) و بعد از ايشـان اميرالمؤمنين (ع) بر خلايق دارند دلايل بسيار است و بعد از ايشان اخبار بر افضليـت حضرت زهـرا (س) حکايت می کند که قابل تأويل هم نمی باشد چنانکه خود علامه مجلسی در بحار حديث آورده :
« روزی سلمان فارسی از حضرت رسول (ص) پرسيد
وجه شباهتهايی که فاطمه زهرا (س) بر پدر خود حضرت محمد (ص) دارند زياد است از قبيل اينکه از لحاظ خلق و خوی، حسن و جمال،آداب و عادات و ديگر بسيار به پدر خود نزديک هستند اما در سوره بنی اسرائيل است که رسول خدا (ص) روزی در منزل بودند که سائلی آمد برهنه و درخواست کمک کرد حضرت رسول (ص) هم پيراهن خود را که منحصر بود را به او دادند و با تکه حصيری که در منزل بود به خود پيچيدند و نماز خواندند حضرت فاطمه زهرا (س) هم در شب عروسی خود پيراهن عروسی خود را به سائلی دادند و با پيراهن کهنه ای به منزل حضرت علی (ع) رفتند.[1]
از ديگر پيامبران اولوالعزم حضرت ابراهيم (ع) است که خداوند تعالی او را به مقام «خلّت» رسانيدند در حيات القلوب است که ملکی بر پيامبر (ص) نازل شد و عرض کرد که خداوند مرا فرستاده که بشارت خليل بودن را به يکی از بندگانش بدهم حضرت ابراهيم (ع) فرمودند آن کيست ؟ ملک عرض کرد که تو هستی و من از طرف خدا آمده ام که بشارت بدهم که تو « خليل الرحمان » هستی فرمود : خدايا چه طور شد که مرا به اين مقام رسانيدی در جواب ندا رسيد به دو علت : « اول اينکه هيچ وقت سائلی را رد نکردی و دوم آنکه هيچ وقت از هيچ کس جز خدای خود چيزی نخواستی »
دومين پيغمبر اولوالعزم حضرت نوح (ع) است ، حضرت نوح پس از غرق شدن مردم خود غمگين و گريان شد و حضرت زهرا (س) هم پس از ضلالت مسلمين و پس از مرگ پدرش گريه کرد که در گروه بکائين عالم حساب گرديد .
1- اين که آدم ابو البشر از خاک خلق گرديد ليکن فاطمه زهرا (س) از ميوۀ بهشتی خلق گرديدند.
2- آدم پدر بشر است اما فاطمه زهرا (س) ام المعصومين است ودر انوار طيبه و دودمان طاهره آل محمد (ص) است که سبب ايجاد عالمند .
قطب راوندی روايت کرده است که : روزی حضرت رسالت نشسته بود فاطمه (س) نزد آن حضرت آمد و رنگ مبارکش از گرسنـگی متغيّر گرديده بود ، پس فرمود :
« نزديک من بيا » ، چون فاطمه (س) به نزديک آن حضرت رفت ، دست مبارک خود را بر سينه آن حضرت گذاشت ، هنوز آن حضرت کودک بود ، پس گفت : « خداوندا ای سير کننده گرسنگان وبلند کننده زيردستان ! فاطمه را گرسنه مدار » ، چون دعای حضرت تمام شد ، ديدم که گونه های فاطمه از زردی به سرخی مايل گرديد گويا خون بر روی مبارک جاری می شد پس فاطمه (س) فرمود : بعد از آن هرگز گرسنگی نيافتم .[1] (خرايج80/1 )
« فاطمه بنت الحسين » از عايشه نقل می کند :
« رسول خدا – در هنگام بيماری خود به فاطمه فرمودند : « نزديک من بيا »
فاطمه (س) نزديک حضرت آمدند ، پيامبر خدا (ص) آهسته با او سخنی گفتند که فاطمه
زهرا (س) گريه کردند ، بعد از ساعتی دوباره حضرت فرمودند : « دخترم نزديک من بيا » حضرت فاطمه (س) نزديک حضرت آمدند باز حضرت (ص) با او آهسته سخن گفت ، در حاليکه حضرت زهرا (س) از شنيدن آن سخن خوشحال و خندان شدند ، عايشه با ديدن اين منظره به فاطمه (س) گفت : « ای فاطمه خبر ده مرا به آنچه رسول خدا (ص) آهسته به تو فرمود ، » حضرت زهرا (س) فرمود : « گمان کردی ، رازی را که پدرم به من فرمود ، در زمان حياتش فاش خواهم کرد ، اين برخورد حضرت و مخفی ماندن راز بر عايشه سخت و ناگوار آمد .[1]
زمانيکه رسول خدا (ص) از دنيا رفتند ، عايشه به حضرت زهرا (س) گفت : « آيا به يــاد
می آوری زمانيکه خود را ، بر پيامبر انداختی و گريستی ، پس سر برداشتی و خنـــده نمودی ؟ علت اين کار چه بود ؟ و چه خبری به تو دادند ؟ حضرت فرمودند :
« خبر اول رسول خدا (ص) به من اين بود که فرمودند « هر سال جبرئيل يکبار قرآن را بر من عرضه می کرد ولی امسال دو بار قرآن را بر من عرضه داشته است و اين نيست ، مگر نشانه فوت من » و فرمودند : « هيچ روزی را نديدم که مانند امروز ، شادی به غم نزديک باشد » و همچنين ادامه ، فرمودند « اکنون من هم عمرم به شصت سالگی رسيده است پس مرگ من نزديک است» از شنيدن اين خبر بود که گريستم » با ديدن اين منظره رسول خدا (ص) فرمودند : « دخترم هيچ زنی مصيبتش بزرگتر ازتو نيست پس در صبر و شکيبايی کمترين آنها مباش » آنگاه رسول خدا (ص) راز دوم را به من خبر داد و فرمودند : « تو اولين کسی از اهل بيت من هستی که به من ملحق خواهی شد و تويی سرور زنان بهشتی » با شنيدن اين خبر بود که من خوشـحال شـــدم » [2] .
در آينه محمد (ص) فاطمه (س) بسان خود او چراغ روشنگر هدايت و مشعل فراراه و رشته استوار نجات و وسيله تقرّب به خداست .
آن گرانمايه در اين مورد از جمله پس از نماز بامداد صبح رو به مردم کرد و فرمود :
« من خورشيد هدايت هستم و علی (ع) ماه و فاطمه زهرا زهره فروزان و دو فرزندم حسن و حسين دو ستاره نورافشان . » [3]
پيغمبر (ص) فرمودند : بهشت مشتاق ديدار چهار زن است : الف- مريم (دختر عمران) ب- آسيه (زن فرعون ) ج- خديجه ( دختر خويلــــد ) د- فاطمه ( دختر محمد ) [4] ( کشف الغمـــة ، ج 2، ص 89 )
و از علی (ع ) نقل شده که فاطمه (س) فرمودند : رسول خدا (ص)به من فرمود : « ای فاطمه هر که به تو درود بفرستد خداوند او را میآمرزد و در هرجايی در بهشت که باشم او را به من ملحق میکند » [5] .
اينگونه محبت و گراميداشت شديد فقط به خاطر پدر و فرزندی و خويشاوندی ظاهری نبوده زيرا تا اين اندازه علاقه و ابراز محبت در بين مردم معمول نيست بلکه انگيزه اساسی اينگونه رفتارها آشکار کردن عظمت مقام و نشان دادن فضائل و برجستگي های اخلاقی و ارزشهای والای آن حضرت بوده که رسول خدا (ص) از آنها با جمله « فاطمه از من و من از اويم » تعبير کرده است و بدين وسيله او را الگوی حق و پرچم هدايت
در وادی هولناک و آشوب هايی قرار داد که بعد از آن حضرت به زودی واقع می شد و اگر وجود مقدس حضرت زهرا (س) نبود از نبوت و ديانت اثری باقی نمی ماند ، همانگونه که حضرت علی (ع) او را با اين عنوان مورد خطاب قرار داده و به او فرمود « ای دختر برگزيده و ای باقيمانده پيامبری » خداوند متعال او را بانوی بانوان و زندگی او را امتداد و دنباله زندگی پدرش (ص) قرار داد زيرا با مجاهدتها و مبارزاتش در مقابل کسانيکه اسلام را ابزار دستيابی به اهداف فاسد و انديشه های موهوم و تباه قرار داده و تصميم گرفته بودند که بعد از رحلت رسول اکرم (ص) به تدريج اسلام را از بين ببرند ، توانست اسلام را زنده نگه دارد و به حيات آن ادامه دهد . [6]
3 علی کرمی ،
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
: سيره و سيماي ريحانه پيامبر ( ص) 232
mso-para-margin:0cm;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:"Times New Roman","serif";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";}
زندگينامة بانوي مظلوم، ص 100
فاطمه (س) بزرگ است و باقی ، از آن جهت که با خدای بزرگ پيوند مهر و عبادت برقرار کرده است وی در زندگی خود سعی کرده است که اگر قطره ای است ، اگر چشمه آب روانی است خود را به اقيانوس ابديت برساند و با او پيوند زده و در آن مستهلـــک گردد . او عظيم تر از همة عظيمان است چون با خدا که اکبر و اعظم است آشناست و برای هميشه، تا قيام قيامت باقی و برقرار است ، فاطمه (س) زنی است که جلال و عظمتش در قالب مفاهيم و الفاظ نمی گنجد. زيرا تصورات، از مفاهيم بی نهايت قابل بحث و بررسی نيست وقتی او را صديقه می خوانيم با مفهوم صديقه ای که برای ديگران ذکر می شود متفاوت است او با تمام وجودش صديقه است فاطمه (س) تابع خداست و بالاترين اهداف و آرزوهای او جلب رضای اوست. اين ديدگاه فاطمه است که خدا را بر همه کس و همه چيز برتری می دهد. وی تابع خداست از هر قيدی آزاد است و چون بندگی او را پذيرفته است می کوشد تا از هر اسارتی رها باشد و همه اعمالش در مسير هدف و خواسته الهی بوده باشد، وی بنده پاک خداست و دائماً در عبادت و ارتباط با او مقام بندگيش را بر همه مقامات برتری می دهد.
در جامعه عرب رسم بر این بود که علاوه بر انتخاب اسم برای فرزندان خود پس از رسیدن به رشد و کمال به تناسب شخصیت آنها برای آنان « کنیه » انتخاب می کردند ، و کنیه مردان با واژه « اَب » و کنیه زنان با واژه « اُم » آغاز می شد .
دختر گرامی پیامبر(ص) هم علاوه بر نام ها و القابی که داشتند که هر کدام از آنها قطره ای از دریای بیکران شکوه و عظمت آن گرامی می باشد ، دارای کنیه های متعددی نیز هستند که ما به ذکر مشهورترین آنها می پردازیم .
1. ام الحسن : مادر ارجمند امام حسن (ع)
2. ام الحسین : مادر ارجمند امام حسین (ع)
3. ام المحسن : مادر ارجمند محسن ، که پیامبر (ص) این کنیه را به او دادند .
4. ام السّبطین : مادر دو نواده ارجمند پیامبر (ص)
5. ام الائمة: مادر گرانمایه یازده امام راستین ، از حضرت مجتبی (ع) تا امام مهدی (عج) .
6. ام الفضائل : مادر فضیلت ها و والایی ها و ارزش ها
7. ام المؤمنین : مادر همه مؤمنین و مؤمنات
8. ام الازهار : مادر همه نورها و روشنایی ها
9. ام العلوم : مادر همه علمها و علوم
10. ام الاخیار ، ام الکتاب
11. ام ابیها : مادر پدر
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
مرتضی باقریان ،
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>